واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مبادا آوای زندگی از تپش بایستدداروهایی که تصادفاً برای مقاصد دیگری مناسب شناخته شدند ( قسمت سوم )
در قسمت قبل به مطلب داروهای روانی پرداختیم ... اینک در ادامه می خوانیم ...داروهای ضد اختلال آهنگ قلبنووکائین و گزیلوکائین ( با اسامی ژنریک پروکائین و لیدوکائین) به طور گسترده به عنوان بی حس کننده های موضعی ( مثلاً در دندان پزشکی) مصرف شده اند. در دهه 1940 تصادفاً معلوم شد که وقتی نووکائین به سگانی که در مدت بیهوشی دچار اختلالات مهلکی در آهنگ ضربان قلب شده بودند تزریق می شد، ضربان قلبشان به حالت طبیعی باز می گشت.وقتی متخصصان بیهوشی به این مطلب پی بردند، چندی نگذشت که فرصتی پیش آمد تا در یکی از مراکز قلب و ریه ارتش آمریکا این اثر در افراد بیماری که دچار اختلال حادّی در کارکرد دستگاه قلبی- عروقی شده بودند ارزیابی شود. این آزمون های پیشگامانه به دست سرگرد چارلز بورستاین انجام و در سال 1946 گزارش شدند.این آزمون ای اولیه در انسان قاعدتاً در مواردی انجام شدند که این «اختلال کارکرد» به شدت خطرناک بود. همواره از تزریق نووکائین به بیماران هوشیار به طور وسواس گونه ای اجتناب می شد، چون مشخص شده بود که امکان دارد این عمل باعث تشنج شود. اما در مواردی که این بی حس کننده موضعی به بیماری بیهوش تزریق شد که دچار اختلال شدیدی در آهنگ ضربان خود شده بود، اثر نامطلوبی مشاهده نشد و در واقع، وضع قلب و گردش خون بهبود پیدا کرد. در سال 1950 ج. ل. ساوث وورث و همکارانش شواهدی بالینی ارائه دادند که حکایت از اثر مطلوب گزیلوکائین در مقابله با اختلال آهنگ ضربان قلب داشت. از آن هنگام تاکنون استفاده از تزریق درون سیاهرگی انواع بی حس کننده های موضعی در هنگام جراحی قلب یک روش معمول شده است.همین امر، نمایانگر مثال روشن دیگر از دارویی است که برای منظوری خاص مورد استفاده قرار گرفت، و تصادفاً برای کاربرد بسیار متفاوت دیگری مفید شناخته شد.مینوکسیدیل: تجربه ای که مو بر تن بیماران راست کرددر سال 1980 دکتر آنتونی زاپاکوستا از برن ماور پنسیلوانیا نامه ای برای مجله پزشکی نیواینگلند نوشت و در آن رشد دوباره مو را بر سر مرد 38 ساله ای که به دلیل داشتن فشارخون با دارویی به نام مینوکسیدیل تحت درمان بود، گزارش کرد. بیمار از 20 سالگی تقریباً طاس بود. نامه زاپاکوستا و گزارش های دیگری که کم کم منتشر شدند باعث جلب توجه بسیاری از متخصصان پوست، و وقتی خبر آن به گوش عموم مردم رسید، بسیاری از مردان شد. هر چه باشد ریزش مو باعث نگرانی بسیاری بوده است، و از زمان تمدن مصر باستان برای آن درمانی جست و جو می شد.یکی از این متخصصان پوست، ویرجینیافیدلر- وایس از مرکز پزشکی دانشگاه ایلینویز در شیکاگو بود. او می خواست بداند که اگر دارو بر سطح پوست مصرف شود، آیا امکان دارد بدون تأثیر گذاشتن بر فشارخون و بروز عوارض جانبی نامطلوب، رشد مو را افزایش دهد یا نه. برای همین محلولی از قرص های خرد شده مینوکسیدیل تهیه کرد و به سه نفر از بیمارانش تجویز کرد تا روزی دوبار به پوست سرشان بزنند. هنوز چند هفته ای نگذشته بود که مو بر سر دو نفر از آنان شروع به روییدن کرد! وقتی دکتر فیدلر- وایس با شرکت آپجان که تولید کننده مینوکسیدیل بود تماس گرفت، دریافت که آن شرکت بررسی های اولیه ای را بر روی محلولی از دارو آغاز کرده است. فیدلر- وایس بعدها در تحقیق گسترده تری با شرکت آپجان همکاری کرد. مقاله ای که در سال 1984 منتشر شد گزارش می داد که از 48 بیمار، موی 25 نفر شروع به روییدن کرده بود، اما تنها در 11 بیمار نتایج ظاهری قابل قبولی به دست آمد.تا سال 1987 چندین مطالعه دیگر صورت گرفت. نتایج به دست آمده را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:محلول مینوکسیدیل در اکثر افرادی که دچار ریزش شدید مو هستند به ندرت مفید واقع می شود. بهترین مورد استفاده دارو در حفظ موهایی است که بیماران از پیش داشته اند، و نیز در درمان طاسی زودرس است. به نظر می رسد تنها در صورتی اثر دارد که شخص آن را تا آخر عمر استفاده کند، و بی خطر بودن مصرف درازمدت آن برای پوست هنوز اثبات نشده است. در اواخر سال 1987 ، سازمان مواد غذایی و دارویی آمریکا هنوز اجازه مصرف عمومی آن را نداده بود و اگر هم مصرف می شد، نیاز به نسخه پزشک داشت.با وجود این، آزمایش های بالینی ثابت کرده است که مینوکسیدیل، دارویی که برای مقابله با افزایش فشارخون مصرف می شد، باعث رشد مجدد مو می شود. در مقاله ای در داروسازی بالینی ( مه 1987 ) نتیجه گیری شده بود که " هنوز نشانه های پیش آگهی دهنده که تعیین کنند کدام بیماران به درمان پاسخ خواهند داد به طور کامل تعریف نشده اند. شاید تدوین روش بهتری برای نحوه مصرف دارو بر کارایی آن بیفزاید، اما احتمال بروز عوارض نامطلوب باید مد نظر باشد. پیش از آنکه جایگاه مینوکسیدیل در درمان ریزش مو تحکیم شود، احتیاج به اطلاعات بیشتر است".
انترفرون: سرطان و ورم مفصلیدر سال 1955 آیزاکس و لیندنمن، انترفرون ها را به عنوان گروهی از پروتئین ها و گلیکو پروتئین ها تعریف کردند که یاخته ها در پاسخ به عفونت های ویروسی تولید می کنند و باعث مهار رشد طیف وسیعی از ویروس ها می شوند. احتمال آنکه بتوان داروی جدیدی برای درمان سرطان از آن تهیه کرد مسئله ای بود که توجه رسانه های خبری، عموم مردم و جامعه پزشکی را به خود جلب کرد.اما به کارگیری این عوامل برای مصارف بالینی پیشرفت بسیار کندی داشت، چون دستیابی به مقادیر کافی انترفرون خالص دشوار بود. اما چند سال پیش هنگامی که نخستین ژن های انترفرون انسان تکثیر شدند، این وضع به نحو چشمگیری تغییر کرد.در سال 1984 مشاهده ای تصادفی ضمن انجام یک آزمایش بالینی درباره سرطان ، منجر به کشف این حقیقت شگفت آور شد که ظاهراً تزریق انترفرون درد و ورم التهاب روماتیسمی مفاصل را تسکین می دهد. مطالعات اولیه نشان داد که این هورمون در حدود دو سوم کسانی که درمان های مرسوم کمکی به حالشان نمی کند، مؤثر واقع می شود. اگر عمومی بودن این نتایج به اثبات برسد، امکان دارد بازار گسترده و پیش بینی نشده جدیدی را برای هورمون های انسانی تولید شده با مهندسی ژنتیک فراهم آورد.اثر این داروی ضد سرطان در درمان ورم مفاصل ضمن پژوهشی در بیوفرون، از شعبه های شرکت زیست تکنولوژی بیوژن در آلمان، به طور بخت یارانه کشف شد. دکتر ست رود نیک اعلام کرد برخی از بیمارانی که هم مبتلا به سرطان بودند و هم ورم روماتیسمی مفاصل داشتند، تا حدی از درد ورم مفصلی نجات یافته اند. مقامات شرکت در ابتدا مردد بودند، اما 38 بیمار را در آلمان مورد آزمایش قرار دادند و پس از یکی دو هفته تزریق ( هفته ای پنج بار)، در 28 نفر درد ورم مفصلی تخفیف و حتی در بعضی ها کاملاً تسکین یافت. آزمون های بیشتری باید انجام شود تا اثر انترفرون با دارونماها مقایسه شود، و اقداماتی باید صورت گیرد تا مشخص شود آیا این هورمون گذشته از تخفیف نشانه های ورم مفصلی، بر بیماری ایجاد کننده آن نیز تأثیر می گذارد یا نه.منبع: سرگذشت اکتشافات تصادفی در علمتألیف رویستون رابرتسترجمه : محی الدین غفرانیلینک ها داروهایی که تصادفاً برای مقاصد دیگری مناسب شناخته شدند داروهای بیهوشی را چه کسی کشف کرد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]