واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: بازسازي نبرد واترلو
«نبرد واترلو» اثر «سرگئي باندارچوك» فيلمساز شهير سينماي روسيه كه سال 1970 ساخته شد، اين روزها لقب يك اثر كلاسيك سينما را گرفته است.
«نبرد واترلو» اثر «سرگئي باندارچوك» فيلمساز شهير سينماي روسيه كه سال 1970 ساخته شد، اين روزها لقب يك اثر كلاسيك سينما را گرفته است.
باندارچوك فيلم جنگي و اكشن تاريخي خود را براساس فيلمنامهاي از «اچ.آ.ال.كريگ» ساخت. فيلم محصول مشترك دو كشور شوروي و ايتالياست و گروهي از بهترين بازيگران اروپايي در آن بازي دارند.
از نبرد واترلو به عنوان نبردي حياتي اسم ميبرند كه چهره جهان را تغيير داد. اين فيلم كه موفق به دريافت چندين جايزه بينالمللي شد، از وجود بازيگراني مثل رد استايگر، اورسن ولز، كريستوفر پلامر، جك هاوكينز، ويرجينيا مككنا، دان ادمرليهي، روپرت ديويس، جيواني گاركو، يان اوگيلوي و ترنس آلكساندر بهره گرفته است.
ناپلئون بناپارت (با بازي استايگر) در منطقه البا شكست خورده و اين نكته به معني شكست فرانسه است. اين شكست نقطه پاياني بر 2 دهه جنگ و خونريزي است. اروپا از شنيدن خبر فرار ناپلئون شوكه شده است. ارتش فرانسه تك و تنها رها شده است و احساس ميكند به او خيانت شده است.
دوك ويلينگتن (با بازي پلامر) كه يكي از بهترين ژنرالهاي انگليسي است، توانسته بهترين ژنرالهاي فرانسوي را در اسپانيا و پرتغال شكست دهد.
با اين حال او هيچ وقت با ناپلئون رودررو نشده و نتوانسته وي را از نزديك ببيند. او در جستجوي ناپلئون است و اين در حالي است كه يك پيروزي تازه براي ناپلئون، ميتواند به مفهوم بازگشت دوباره اروپا به يك جنگ طولاني باشد و اين چيزي است كه مردم اروپا خواهانش نيستند.
به زودي ناپلئون و ويلينگتن در واترلو يكديگر را ملاقات ميكنند. صفآرايي نيروهاي دو طرف، هر لحظه رنگ تازهاي به خودش ميگيرد. سرنوشت قاره اروپا طي اين جنگ تعيين ميشود.
به تصوير كشيدن نبردي مثل واترلو براي صنعت سينما هيچ وقت كار سادهاي نبوده است و باندارچوك با فيلم خود چشماندازهاي مختلف اين نبرد را با شكوه تمام به نمايش ميگذارد. بازيگران فيلم خيلي خوب و با دقت تمام انتخاب شدهاند. استايگر خود ناپلئون است و خيلي خوب در جلد او فرو ميرود و پلامر تمام ديدگاههاي ويلينگتن را به شكلي جذاب روي پرده سينما زنده ميكند.
خود نبرد كه بخش اعظم و اصلي فيلم را دربر ميگيرد از پرداخت خوبي برخوردار است. البته در مقام تماشاچي نميتوان درباره صحت تاريخي تمام آن چيزهايي كه به نمايش درميآيد، صحبت كرد. تاريخ هميشه روايتهاي خاص خودش را دارد و كمتر كسي ميتواند ادعا كند روايتي كه ميبيند از نظر تاريخي دقيق و بيعيب و نقص است، اما در هر يك از صحنههاي فيلم، تماشاچي جذب روايت ميشود و ميخواهد ببيند در صحنه بعد چه اتفاقي ميافتد.
در عين حال، جملههاي مشهوري كه ناپلئون و ويلينگتن به زبان ميآورند باعث جذابتر شدن فيلم ميشود و تماشاچي را بيشتر سرگرم ميكند. انگار كه تاريخ دوباره تكرار شده و از نظر زماني به عقب برگشتهايم.
«نبرد واترلو» ميتواند با بزرگترين محصولات جنگي سينماي جهان برابري و رقابت كند. اگر از نوع تدوين فيلم در برخي صحنهها بگذريم، اثر درخشان باندارچوك را ميتوان به عنوان فيلمي آموزشي در كلاسهاي درس تاريخ دانشگاه نمايش داد.
نوع نگاه فيلم البته از ديگر آثار تاريخي سينمايي (و ازجمله ديويد نيون، هنرمند كلاسيك سينماي انگليس) متفاوت است، اما همين تفاوت است كه آن را جذابتر ميكند. زماني كه «نبرد واترلو» ساخته شد، دنياي سينما در وضعيت خاصي قرار داشت و تماشاگران از هر فيلمي استقبال نميكردند.
در حقيقت، جلب رضايت آنها كار سختي بود و اين اوج موفقيت باندارچوك بود كه توانست فيلمي ارائه دهد كه عموم تماشاگران (هم منتقدان و تماشاگران سختگير و هم تماشاگران معمولي) را به يكسان جذب خود كند. در يك نظر كلي، ميتوان اين طور عنوان كرد كه «نبرد واترلو» خيلي تلاش دارد كه شبيه همان نقاشيهاي معروفي باشد كه از زندگي و جنگهاي ناپلئون كشيده شده است.
از اين رو دوستداران سينماي تاريخي حتما از تماشاي آن لذت خواهند برد. توليد فيلم كار چندان راحتي نبود. تعدادي از بازيگران آن، هنگام فيلمبرداري صحنههاي نبرد زخمي شدند. مهمترين جراحتها مربوط به افتادن آنها از روي اسبها ميشد. سربازان ارتش سرخ به عنوان سياهي لشكر و سربازان ارتش انگليس جلوي دوربين ظاهر شدند.
انضباط آنها باعث شد تا كار فيلمبرداري خوب پيش برود، اما زمان استراحت، آنها براي گرفتن عكس يادگاري به سمت بازيگران مشهور فيلم هجوم ميبردند. بخش مهمي از هزينه فيلم (بجز دستمزد بازيگران) اختصاص به لوازم و ادوات جنگي داشت. يونيفورمهاي يكشكل و اسبها، هزينه زيادي بر دوش سازندگان فيلم گذاشت. توليد «نبرد واترلو» در همان زماني صورت گرفت كه استنلي كوبريك هم خودش را آماده كارگرداني فيلمي درباره زندگي ناپلئون ميكرد.
زماني كه فيلم باندارچوك نتوانست در گيشه نمايش فروش فوقالعادهاي كند، حاميان مالي كوبريك هم وحشت كردند و از توليد فيلم خود صرفنظر كردند. كوبريك بعدها هيچ وقت سراغ اين پروژه تاريخي خود نرفت. برخي از بازيگران فيلم ادعا كردند كه ماموران «كاگب» آنها را به شكل غيرمحسوس تحت نظر داشتند.
يك اتفاق جالب فيلم اين بود كه هنگام سخنراني تاريخي ناپلئون (با بازي رد استايگر)، دينو دلورنتيس، تهيهكننده فيلم از فيلمبردار خواست فيلمبرداري را در ميانه سخنراني قطع كند. علت اين كار صرفهجويي در هزينههاي توليد بود. قرار شد باندارچوك هنگام تدوين اين موضوع را حل كند.
پس از پايان فيلمبرداري، استايگر متوجه اين نكته شد و از باندارچوك و دلورنتيس گله زيادي كرد. راجر ابرت منتقد قديمي كه از مدافعان «نبرد واترلو» نيست، آن را به خاطر موسيقي متن نينو روتا خيلي دوست دارد؛ اين آهنگساز بزرگ ايتاليايي براي بسياري از محصولات خوب سينماي كشورش (و ازجمله تمام فيلمهاي فدريكو فليني) موسيقي متن ساخته است.
موسيقي او در فيلم باندارچوك يكي از مزاياي اصلي آن است. اين موسيقي لحني دراماتيك دارد و در خدمت قصه و فضاي آن است. ناپلئون در يك فيلم ديگر باندارچوك يعني «جنگ و صلح» هم حضور دارد و اين نشان ميدهد كه وي به اين كاراكتر تاريخي علاقه ويژهاي داشته است. به اعتقاد راجر ابرت، كاراكتر ناپلئون در اين فيلم موثرتر و مقبولتر است و اين در حالي است كه او در اين فيلم برخلاف «نبرد واترلو» نقش اصلي را بازي نميكند.
اين فيلم سينمايي امشب ساعت 22 از شبكه يك سيما پخش ميشود.
پنجشنبه 6 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]