واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: نقش مادران و زنان در تربيت يك نسل منتظر چيست. آيا نقش آنان را در برخي عرصهها نميتوان بيشتر از مردان دانست؟ در سورة قصص، كه به ماجراهاي قوم بنياسراييل و حضرت موسي پرداخته، خداوند تكوّن شخصيت و رشد او را در كنار سه زن مؤمن فوق العاده (مادر و خواهر ايشان و همسر فرعون) نشان ميدهد كه ميتوانند الگوي زنان عصر انتظار باشند. مسلماً اگر زنان بخواهند در عصر انتظار فرزنداني مطهّر تربيت كنند بايد ويژگيهاي فوق العادهاي داشته باشند؛ مادر حضرت موسي ظرفيت دريافت وحي داشته است. هر چند اين وحي در حدّ انبيا نبوده ولي شايد مصداقي براي اين سخن حضرت علي(ع) در نهج البلاغه بوده كه، «خداوند بندگاني دارد كه در فكرهايشان با آنان نجوا ميكند» و يا آنچه در «مناجات شعبانيه» از خداوند متعال درخواست ميكنيم كه «خداوندا مرا از آنان قرار بده كه از درون با ايشان نجوا ميكني و آنان در بيرون براي تو عمل ميكنند». برخي ديگر از ويژگيهاي ممتاز مادر حضرت موسي از اين قرار است: وقتي خداوند به او وحي ميكند كه موسي را شير بدهد؛ يعني عصارة وجود و مادة جسم آن زن را براي پرورش اين پيامبر خدا قبول كرده است. اگر صرفاً يك احساس مادرانه بود كه نيازي به وحي نداشت؛ خداوند در پاسخ به احساس مادرانه و نگرانيهاي او از كشته شدن موسي، به مادرش دستور ميدهد او را به رود خروشان نيل بيفكند. شجاعت و يقين او به خداوند بايد در حدّ بسيار بسيار بالايي باشد و توحيد قدرتمندي در قلبش وجود داشته باشد كه به عنوان يك مادر چنين دستوري را امتثال كند؛ البته در آية بعد خداوند لطافت ارتباط با يك زن را بيان كرده و ميگويد كه ما فرزندش را به او بازخواهيم گرداند؛ خداوند در همين لحظه به مادر موسي نويد نبوت او را ميدهد: ما او را به تو باز ميگردانيم و او را از پيامبران قرار خواهيم داد. نويد نبوت مانند مقامهاي دنيايي نيست، بلكه پيام يك مجموعه مسئوليت و تكليف است، نه خوشي و راحتي؛ آن هم حضرت موسي كه قرار بوده با سه قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي فرعون، هامان و قارون مبارزه كند. اين زن بايد خود بانويي لطيف، عابد، عارف، سياسي و با درك نظامي باشد كه خداوند به او چنين نويد و جايزهاي ميدهد و الّا اگر ظرفيت هركدام از اينها را نميداشت، در مقابل اين بشارت، بيترديد موضع ميگرفت. تربيت زنان عصر انتظار بايد دقيقاً طبق همين الگو باشد وگرنه خانم زاهد و عابدي كه تفكر و ديد جهاني نداشته باشد هرگز نخواهد توانست فرزندي جهاني تربيت كند. باز به آية 73 سورة هود و ماجراي حضرت ابراهيم(ع) كه نگاه ميكنيم، مطالب جالبي در اين باره به چشممان ميخورد. حضرت ساره در تصوّر بسياري از ما، يك زن حسود بوده كه به هاجر حسادت ورزيده بود ولي قرآن او را اهل بيت حضرت ابراهيم(ع) ميداند. توجه داريم كه در نگاه قرآني، الزاماً فرزند و همسر يك پيامبر، اهل بيت او به شمار نميآيد همان طور كه به صراحت فرزند نوح از اهل بيت او جدا شده است و به نوح خطاب ميشود كه فرزندت از اهل بيت تو نيست. در روايات هم داريم كه حسد همانند آتش كه هيزم را ميسوزاند، دين را بر باد ميدهد پس يك شخص حسود نميتواند اهل بيت پيامبر اوالعزمي با جايگاه حضرت ابراهيم باشد. وقتي ملائك به ساره نويد بچهدار شدن را ميدهند با تعجب ميگويد، من و شوهرم كه پير شدهايم! در اين آيه خداوند خود را با دو نام حميد و مجيد (ستوده شوندة بخشنده) به ساره معرفي ميكند. اگر اين زن مظهر اين اسم نبود و ظرفيت دريافت آن را نداشت خداوند به او چنين تجلّي نميكرد. اين بانوي با منزلت، مادر پيامبراني مانند اسحاق، يعقوب و يوسف ميشود، كه تمام فرزندان در لحظة وفات حضرت يعقوب در پاسخ به سؤال پدر ميگويند: خداي تو و پدرت ابراهيم را ميپرستيم، يعني نوهها و بازماندههاي اين زن هم همگي موحّد و خداپرست بودهاند. در حديث آمده كه، فرزندانتان را با محبّت حضرت علي(ع) تربيت كنيد اگر قبول نكردند و جواب نگرفتيد، به شأن مادرش بنگريد. اين روايت به خوبي جايگاه مادران را مشخص ميكند. در تربيت نسل مطهّر بايد توجه داشته باشيم كه مادر و پدر، نقش مشتركي دارند و بايد شاخصههاي متعددي را در نظر بگيرند و فعاليتهاي متنوعي را انجام دهند تا بتوانند به اين مهمّ دست يابند. منبع : mouood.org
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 800]