تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836199782
نگاهی به ادبیات آفریقای جنوبی در گذشته و حال
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : نگاهی به ادبیات آفریقای جنوبی در گذشته و حال ghazal_ak05-02-2008, 02:19 PMمقدمه: توماس جفرسون(Thomas Jefferson) در سال1784 چنین مینویسد: تا کنون سیاهپوستی را نیافتهام که سطح تفکری فراتر از روایتی ساده را بتواند ادا کند و هرگز ندیدهام که در میان آنها کوچکترین توانایی در نقاشی یا مجسمهسازی یافت شود. سالها و بلکه قرنها از بیان این سخنان غیرمحققانه و نادرست میگذرد. تاکنون شواهد بسیاری بدست آمده که نشان میدهد سیاهان آفریقایی قرنها پیش از آنکه جفرسون چنین ادعایی کند شعر میسرودند. چنانکه مدتهاست انواع هنرهای سیاهان مورد بررسی محققان و صاحبنظران هنری قرار گرفته است. بیشک یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین جوامع آفریقایی، آفریقای جنوبی است که تاریخ پر فراز و نشیب آن در طی سدههای اخیر مجموعهای غنی و جالبتوجه در حوزه هنر و ادبیات بجای نهاده است. تولیدات ادبی این سرزمین توسط مردمانی از نژادهای مختلف و نیز به زبانهای گوناگون به جهان معرفی شده است. این سرزمین در طی سالهای مبارزه با سیاست نهادینه شده تبعیض نژادی، محل پرورش شاعران و نویسندگانی بوده است که به یاری توان و قدرت قلم توانستهاند نقشی اساسی در بیداری جامعه خود و نیز توجهدادن سایر ملل به وضعیت بغرنج و دشوار موجود در آفریقای جنوبی بازی کنند. در حقیقت میتوان گفت نویسندگان و شاعرانی که در دوره آپارتاید(Apartheid) به خارج از کشور مهاجرت کردند توانستند با دستیابی به مطبوعات آزاد تصویر حقیقی جامعه خود را رسم کنند و همراهی ملل جهان را باعث شوند. جمعیت آفریقای جنوبی از چهار نژاد اصلی سیاه - سفید – رنگینپوست و آسیائیتبار تشكیل شده است. طبق قانون اساسی جدید 11 زبان بعنوان زبان رسمی كشور به رسمیت شناخته شده كه انگلیسی و آفریكانس در سراسر كشور و بقیه زبانها در مناطقی كه اكثریت دارند رسمی میباشند. اولین مشخصه فرهنگی جامعه آفریقای جنوبی تنوع نژادی آن است. اقامت دائمی مهاجران سفیدپوست اروپایی در این كشور كه ورود رنگین پوستان از آسیای جنوب شرقی و شبهقاره را نیز به همراه داشت، منجر به شكلگیری یك جامعه چندنژادی، زبانی و مذهبی گردید كه طبیعتأ تحولات فرهنگی و اجتماعی خاص خود را بدنبال داشته است. از نظر تاریخی نیز سیاهپوستان آفریقایی بسیار پیش از زمان آغاز اسکان سفیدپوستان هلندی- بوئرها(Boer) - در کیپ تاون(Cape Town) در 1652 در سرزمینی که اکنون آفریقای جنوبی است استقرار یافته بودند. سپس بریتانیا در سال 1814 کیپ را به دست آورد. ایجاد کنگره ملی آفریقا(ANC) در سال 1912 به منزله اعتراضی بود به برتری سفیدان. پس از به قدرت رسیدن حزب ملی(آفریکانر) در 1948 تفکیک نژادی در پیروی از سیاست آپارتاید(توسعه مجزا) افزایش یافت و سیاهان را از حقوق مدنی محروم ساخت، امکانات و مناطق مسکونی را بر حسب نژاد تفکیک کرد و حقوق سیاسی سیاهان را به زادبومهای تحت نظارت محدود ساخت. پس از حذف آپارتاید در سال 1991 و برگزاری اولین انتخابات آزاد در سال 1994، شكل گیری فضای جدید سیاسی، موجب گردید تا تنوع و ناهمگونی نژادی، زبانی و مذهبی جامعه بیش از هر زمانی ماهیت وجودی خود را ابراز نماید. این دگرگونی سیاسی جدید كه برآمده از تحولات اجتماعی چند دهه اخیر بود، خود زمینههای بروز تحولات جدیدی در این زمینه را فراهم ساخت. دستیابی نخبگان سیاهپوست و یا مبارزان دیروز به قدرت سیاسی و در اختیار گرفتن بخشی از امكانات اقتصادی در سایه آن، موجب گردید تا زمینههای شكلگیری یك نظام اجتمـاعی طبـقاتی در درون قشـر سیاهپوست كه اكثـریت جامعه را تشكیل می دهند ایجاد گردد. در فضــای جدید، معضلات اجتماعی نیز بیشتر از هر زمانی خود را بخوبی نشان میدهند و ناگفته پیداست که هنر و ادبیات نمیتواند از تاثیر این ناملایمات و معضلات برکنار بماند. از جمله این معضلات میتوان به بیكاری، ناامنی و بیماری مهلك ایدز اشاره نمود. رسانه های گروهی آفریقای جنوبی پس از انتخابات آزاد 1994 در جامعه حضور کاملا رو به رشدی داشتهاند و روزنامهنگاران با فراغ بال و فارغ از زنجیرهای آپارتاید به بیان واقعیات سرزمین و جامعه خویش میپردازند. انتقال قدرت از سیفیدپوستان به سیاهپوستان که بدون جنگ داخلی و خونریزی روی داد پیروزی بزرگ اصل عدم خشونت است که بزرگمردانی همچون نلسون ماندلا(Nelson Mandela) و دزموند توتو(Desmond Toto) مروج آن بودهاند. این اصل به طور خستگیناپذیری توسط ماندلا و توتو تبلیغ و دفاع شده است و در ادبیات هم در آثار نویسندگانی همچون نادین گوردیمر(Nadine Gordimer) دیده میشود. متاثر از فعالیتهای سیاسی چنین بزرگمردانی و حتی همشانه و همراه با ایشان نویسندگان و شاعران آفریقای جنوبی بهترین راه مبارزه را در بیدار ساختن ملت خویش و نیز توجه دادن جهانیان به موضوع آپارتاید یافتند. در واقع ادبیات به سلاحی در راه مبارزه با آپارتاید تبدیل شد. نوشتههای روشنگرانه فعالان سیاسی، انتشار انواع کتابهای داستانی در داخل و خارج کشور که بهنحوی وضعیت پیچیده و خطرناک روزگار تبعیضنژادی را به تصویر میکشیدند بیشک سهم اصیل و قابل توجه ادبیات را در نهضت آزادیخواهی و براندازی آپارتاید به شیوهای کاملا مستقل و ضدخشونت مینمایاند. سود بردن از ادبیات به مثابه سلاحی برای مبارزه با دیکتاتوری و استبداد البته مقوله جدیدی نیست. باید گفت حاصل کار نویسندگان آفریقای جنوبی در برابر آپارتاید بسیار غنی و موثر است هرچند نمیتوان به سنجش تاثیر آثار ایشان پرداخت اما بیتردید سهم ایشان در مبارزه بسیار مهم و قابل اعتناست. نکته قابل توجه این مبارزه در این است که نویسندگان سفیدپوست فراوانی هم به مقاومت و پیکار علیه آپارتاید پیوستند چنانکه یکی از دلایل انتقال قدرت مسالمتآمیز همین است که بسیاری از مردم از گروههای مختلف قومی و نژادی با هم متحد شدند و با قوانین موضوعه آپارتاید مقابله کردند. در طی سالهای آپارتاید نویسندگان نسبت به نظام نامطلوب سیاسی و تاثیرات آن بر زندگی روزمره عکسالعمل نشان دادند. طی نوشتههای ایشان ژرفای نژادپرستی حکومتی بازگو شد و روشهای مقاومت در برابر آن مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. در حال حاضر که اپارتاید به سر آمده است همچنان نویسندگان به بررسی تبعات آپارتاید مشغولند. در واقع عنصری که ادبیات دوران آپارتاید و بعد از آن را بههم پیوند میدهد خود آپارتاید است. این موضوع شاید در تمام جهان منحصر به فرد باشد. طی سالیان سال نویسندگان بسیاری همچون بریتون بریتونباخ Breyton Breytenbach، آندره برینک Andre Brink، آتول فوگارد Athol Fugard، جی ام کوتزی J.M.Koetzee، نادین گوردیمر، آلکس لاگوما Alex La Guma، ریان مالان Ryan Malan، و آلن پاتن Alan Paton درخصوص مضامین منشعب از آپارتاید قلم زده اند. • ادبیات داستانی آنچه تا امروز مورد مشاهده قرار گرفته است نشان میدهد که شیوه رئالیسم در ادبیات آفریقای جنوبی بیش از سایر شیوهها و سبکها مورد استفاده نویسندگان قرار گرفته است. تاکنون داستانهای فراوانی به یازده زبان زنده آفریقای جنوبی به رشته تحریر درآمده است که بخش اعظم آن به زبان آفریکانسAfricans است. اما به دلیل گستردگی و جهانی بودن زبان انگلیسی آن بخش از آثار ادبی که زبان اصلی آن انگلیسی است یا به زبان انگلیسی ترجمه شده است بیشتر مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته است. در مجموع کتابهای ادبی در مقام مقایسه با آثار تاریخی و سیاسی از اقبال و فروش کمتری برخوردار میشوند اما رایج بودن زبان انگلیسی امتیاز خوبی برای آثار ادبی آفریقای جنوبی است که براحتی میتواند در سطح جهان نشر پیدا کند. زندگی نامه نلسون ماندلا بهنام راه طولانی آزادی که توسط خود او به رشته تحریر درآمد پرفروشترین کتاب سالهای اخیر آفریقای جنوبی است که هم نشانهای از توجه عمومی به ماندلا و اهمیت او دارد و هم شرایط چاپ کتاب در آفریقای جنوبی را مینمایاند. از نظر تاریخ ادبیات، نخستین آثار داستانی خلق شده در آفریقای جنوبی توسط مهاجرینی نوشته شده است که در مناطق آفریقایی غریبهای بیش محسوب نمیشدند. مهاجرینی که مسحور زیبایی خشن آفریقا و فریفته عناصر مرموز و رازآلود تمدنها و فرهنگهای بومی بودند. اگر چه عمده گرایش ایشان به این فرهنگها اگر خصمانه فرض نشود با اینحال در بهترین حالت صورتی منافقانه و دمدمیمزاجانه و حاکی از عدم شناخت عمیق و درونگرایانه دارد. این واقعیت تاریخی چنین نویسندگانی است. در داستانهای ایشان مهاجرین اغلب در نقش قهرمانان و سیاهان در نقش دشمنان و حداکثر خدمتکار سفیدپوستان به تصویر کشیده میشوند. رایدر هاگارد(R ider Haggard) از این دسته نویسندگان است که طی بعضی داستانهای به سبک ماجراجویانه و حماسی شخصیتی سفیدپوست بنام الن کوارترمین( Allan Quartermain) را معرفی میکند که قهرمانی شریف است و خدمتکار زولویی(Zulu) او حاضر است جانش را برای اربابش فدا کند. داستان های هاگارد در دهه ۱۸۸۰ به چاپ رسید. معروفترین داستان او «دفینههای شاه سولومون»(King Solomon Mines) نام دارد که در سال ۱۸۸۶ چاپ شد. این کتاب در زمان خود بیشترین فروش را داشت و بارها تا دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط کارگردانان مختلف به فیلم تبدیل شد. اما در نگاهی فراگیر به تاریخ ادبیات آفریقای جنوبی، شاید بتوان گفت نخستین اثر داستانی مهم و قابل توجه در سال 1883 میلادی به قلم اولیو شراینر Olive Schreiner نوسینده سفیدپوست با نام داستان یک مزرعه آفریـقایی Story of an African Farm چاپ شد. در واقع کتاب شراینر را میتوان به عنوان نخستین اثر ادبی آفریقایی بشمار آورد. شراینر خود در محیطی پرورش یافته بود که بعدها الهام بخش او شد. او در طی داستانش واقعیتهای جامعه آفریقایی آن روزگار و حتی بعضی عقاید ضد استعماری را از زبان چند شخصیت داستانی بیان میکند. آثار ادبی داگلاس بلکبورن(Douglas Blackburn ) در موارد زیادی با شراینر مشابهت دارد. او در نقش یک روزنامهنگار بریتانیایی زمانی که هنوز ترانسوال یک جمهوری بوئر محسوب میشد به آفریقای جنوبی آمد. او در کتابهایش همچون Love Muti در سال ۱۹۱۵ به بعضی از سیاستهای استعماری انگلیس حمله میکند. کتابهای او هرچند امروز کمتر خوانده میشود اما در نقش یک حلقه ارتباطی در ادبیات آفریقای جنوبی حائز اهمیت فراوان است. جهان برای آنکه شاهد اولین اثر داستانی خلق شده توسط سیاهپوستان باشد تا دهه دوم قرن بیستم منتظر ماند، زمانی که سولومون تکسیو پلاتجه(Solomon Thekiso Plaatje) در سال ۱۹۳۰ داستانMhudi را بچاپ رساند. او همچنین یکی از بنیانگزاران کنگره ملی آفریقای جنوبی در سال ۱۹۱۲ بود. پلاتجه علاوه بر این موفق شد شماری از آثار شکسپیر را به زبان تسوانایی ترجمه کند. همچنان که رمان مهودی پلاتجه به داستان مردم تسوانا(Tswana) بر میگردد. اثر حماسی «شاکا» نوشته توماس موفولو Thomas Mofolos تصویری تراژیک و حماسی از شاکا امپراطور زولو در قرن نوزدهم بدست میدهد که مشابهتی هم با مکبث شکسپیر دارد. موفولو موفق شد مشخصات واقعیتری از این امپراطور نشان دهد تصاویری که گاه انسانی و گاه شیطانیست، آنهم در برابر تصورات بشدت هیولاوار و غیرمنصفانهای که تاریخنگاران مستعمراتی از این شخصیت تاریخی بجای نهاده بودند. داستان موفولو در سال ۱۹۲۵ بچاپ رسید و در سال ۱۹۳۰ به زبان انگلیسی ترجمه شد. چند دهه بعد از شراینر و رمانش دومین شوک بزرگ را ویلیام پلومرWilliam Plomer با داستان Turbott Wolfe در سال ۱۹۲۶ به جامعه مهاجران سفیدپوست وارد کرد. پالمر این داستان را در سن نوزده سالگی نوشت و طی آن ماجراهای عشقی میان افراد از نژادهای مختلف را بازگو میکند و به شکستن تابویی بزرگ میپردازد. اگرچه این داستان بیشتر داستانی جنسی است اما همچنین ادعانامهای بر علیه سیاستها و گرایشهای جامعه سفیدپوست آن زمان هم هست. پلومر بعدها همراه بعضی از همفکرانش به بریتانیا رفت جایی که سرانجام به عنوان یک شاعر شناخته شد. در میان دو جنگ اول و دوم جهانی نام سارا گرترود میلین Sarah Gertrude Millin نام برجستهای است. عمده شهرت او بدلیل گرایشهای نژادپرستانه او در حمایت مذهبی از حکومت آپارتاید است. در کتاب فرزند خواندگان خداوند Gods Stepchildren که در سال ۱۹۲۴ بهچاپ رسید او فرشتگان نژادهای مختلف را در حالتی به تصویر میکشد که فرشتگان سفیدپوست در بالاترین مراتب و فرشتگان سیاهپوست در پایینترین مراتب قرار دارند. در دهه ۱۹۴۰ میلادی آفریقای جنوبی شاهد شکفتگی واقعی ادبیات سیاهپوستان آفریقاییست. میتوان گفت پیتر آبراهامزPeter Abrahams نخستین صدای واقعی ادبیات سیاهپوستان است که نوشتن را از دهه ۱۹۴۰ آغاز کرد. آبراهامز یک دورگه بود. رمان پسر معدنMine Boy در سالی(۱۹۴۶) بهچاپ رسید که اعتصاب بزرگ و سراسری کارگران معدن توسط حکومت بشدت سرکوب شد. پسر معدن تصویر مشکلات زندگی مردمان روستایی در محیطهای فاسد و افسرده شهری است. دیگر نویسندهای که در این دهه مطرح شد هرمان چارلز بوسمنHerman Charles Bosman است که به سبب داستانهای کوتاهش معروفیت دارد. داستانهای کوتاه او گاه تصویری خشن و گام متمدن از آفریکانرها به نمایش میگذارد. یکی از بهترین آثار او Cold Stone Jug نام دارد که در سال ۱۹۴۹ بچاپ رسید. بوسمن در بعضی آثارش گرایشات و تمایلات اجتماعی آفریقای جنوبی را هجو میکند. هنگامی که ناسیونالیستهای آفریکانر به قدرت رسیدند و آپارتاید را پایهگذاری کردند. اثری داستانی که توسط مردی سفیدپوست نوشته شد توجه جهانیان را به موقعیت دشوار سیاهان آفریقایی جلب کرد. رمان گریه کن سرزمین محبوب Cry The Beloved Countryچاپ شده به سال ۱۹۴۸ شاید یکی از مهمترین آثار ادبی آفریقای جنوبی است که وقتی برای نخستینبار منتشر شد بیشترین فروش بین المللی را برای نویسندهاش یعنی آلن پاتن به همراه آورد. این داستان توانست اثرات سیاستهای تبعیضنژادی را برای شاهدان آگاه غربی قابل لمس و دیدن کند و از این طریق جایی همیشگی برای نقد این سیاستها در نقشه سیاسی جهان فراهم آورد. در داستان پاتن، استفان کومالو که یک کشیش سالخورده اهل زولوست از دهکده خود به ژوهانسبورگ سفر میکند و درمییابد تنها پسرش تنها پسر یک سفیدپوست بنام جیمز جارویس را کشته است که این ماجرا اتفاقاتی را میان این دوتن موجب میشود. آلن پاتن بعدها همچنان به مخالفت به آپارتاید ادامه داد، هرچند چون بسیاران دیگر هرگونه استفاده از خشونت را در برابر آن رد میکرد. دهه ۱۹۵۰ در تاریخ معاصر آفریقای جنوبی اهمیت به سزایی دارد. در این دهه کنگره ملی آفریقای جنوبی مبارزه بزرگ انتخاباتی خود را بهعنوان یک راهحل ضدخشونت و صلحآمیز برعلیه برتری سفیدپوستان آغاز کرد و درمقابل حکومت آپارتاید به محاکمه وسیع فعالان جنبش مقاومت دست زد. این دهه نسل جدیدی از نویسندگان سیاهپوست را که درباره شرایط دشوار زندگی در روزگار خود مینوشتند معرفی کرد. شماری از ایشان در دفتر یک مجله مردمی درباره «درام» گردهم آمدند. فعالیت ایشان برای نخستینبار منجر به ایجاد یک فرهنگ شهری سیاهپوستی شد. این نویسندگان هرچند به ثبت محرومیتهای جوامع شهری پرداختند اما نمیتوان آنها را سیاسی فرض کرد. با اینحال موفق شدند صدای واقعی بخشی از سیاهپوستان در محیطهای شهری باشند. کارهای آنان محدودهای وسیع از ژورنالیسم هنری نکسومالو تا بذلهگوییهای اجتماعی تاد ماتشیکیزا را دربر میگیرد. دیگرانی همچون نات ناکاسا کن تمبا و مفالـله هم در این گروه جای میگیرند. مجله درام یکی از را ه های ابراز وجود نویسندگان آفریقایی همچون مفالـله بود این مجله در سال های 1950و60 چاپ میشد. مفالـله درباره واقعیت زندگی سیاهان در زاغهها و حاشیه شهرها مینوشت. حکومت براساس سیاست توسعه مجزا تمام سیاهپوستان را به زاغهها و بیغولهها میفرستاد. و آنان را از حق انتخاب مکان برای زندگی محروم میساخت. نویسندگانی همچون مفالـله این شرایط غیرانسانی را با نوشتههایشان افشا میکردند و به این ترتیب توجه جامعه بینالمللی به شرایط موجود در آفریقای جنوبی جلب شد. نمونههایی از این آثار عبارتند از جنوب خیابان دوم 1959 که یک زندگینامه خودنوشت است و به توصیف واقعیتهای زندگی در محلات آفریقایی ژوهانسبورگ میپردازد. مفالـله همچنین مقالاتی تحت عنوان «صداها در گردباد» را در سال 1972 منتشر کرده است. بعدها نکاسا یکی دیگر از این نویسندگان یک مجله مستقل ادبی راهاندازی کرد و طی آن داستان تمبا به نام سوییت را در سال ۱۹۶۳ بچاپ رساند. تمبا خود توسط حکومت آپارتاید دستگیر شد و در سال ۱۹۶۸ درگذشت. این نویسندگان و دهه مربوط به ایشان(۱۹۵۰) به نویسندگان درام و دهه درام مشهور است. بعد از پایهگذاری نظام آپارتاید در آفریفای جنوبی و محدودیتهای شدید اعمال شده در تمامی مراتب فعالیتهای اجتماعی ، بالطبع نویسندگان و شاعران آزاداندیش نیز با محدودیتهای جدی روبرو شدند و شماری از ایشان جهت ادامه فعالیت به خارج از کشور مهاجرت کردند. با اینحال همچنان نویسندگان و شاعرانی با وجود شرایط دشوار کاری در سرزمین خود ماندند و به خلق آثار مهم پرداختند. بسی هید یکی دیگر از نویسندگان مطرحی است که در آثار خود به مضامین آپارتاید پرداخته است. او در کتاب "وقتی ابرهای بارنی انباشته میشوند" چاپ 1968 که داستان یک پناهنده سیاسی در دهکدهای بوتسواناییست، تقابل سنتها و روشهای نوین را به شرح مینشیند. در دهه 1970 یعنی در دوران تثبیت آپارتاید ، دو رمان مطرح بهچاپ رسید، میریام تلالی داستان "بین دو دنیا" را نوشت که در آن زندگی روزانه یک کارگر سیاهپوست به تصویر کشیده میشود، آندره برینک نیز "نگاه به تاریکی" را آفرید که طی آن در باب تجربههای یک هنرپیشه سیاهپوست که در دام عشق زنی سفیدپوست گرفتار آمده رویاپردازی شده است. در هر دوی این کتابها تعارضات برخاسته از بطن آپارتاید و نظام توسعهمجزا به کندوکاو گرفته شده است. در همین دهه میتوان شاهد بود که بعضی نویسندگان علیرغم شیوه مسلط ادبی آن زمان و رفتارهای قراردادی با نحوه نوشتن و زبان اثر ادبی، به کاربرد شماری از روشها و تکنیکهای مدرنیسم در آثار خود توجه نشان دادند. در حقیقت میتوان گفت اکثر داستانهای نوشته شده در دوران آپارتاید از سبکی قراردادی و رسمی تبعیت میکنند. اما گوردیمر در سال 1974 از بعضی تکنیکهای مدرن در جهت کشف پیچیدگیهای وجدان ناآرام یک ملاک سفیدپوست در رمان محافظ محیط زیست سود برده است. بیش از او جان ام کوتزی در رمان در قلب کشور In the heart of the Countryدرون عذابکشیده دختری را که مورد بهرهبرداری قرار گرفته بااستفاده از این شیوهها میکاود. کتاب دیگر رمان در مه پایان فصل نام دارد که توسط آلکس لاگوما در سال 1972 نوشته شده است او در این کتاب کشمکشهای کشورش را توسط تصویر کردن شخصیتهایی که درگیر مقاومت سیاسی هستند توصیف میکند. قهرمان اصلی کتاب به این نتیجه میرسد که برای حل مشکلات جامعه باید حرکتی دستهجمعی صورت گیرد. در طی دهه 1980 میلادی و در اوج مبارزان ضدنژادپرستانه دو نویسنده که هر دو متعلق به طبقه مظلوم جامعه بودند آثاری در خور توجه بوجود آوردند. نیابلو ندبله با کتاب "احمقها و داستانهای دیگر" در سال 1983 و نیز زویه ویکومب با کتاب "از دست داده را در کیپ تاون نمییابی" You Can’t Get Lost in Cape Town. کتاب بریتونباخ با نام "اعترافات واقعی یک تروریست سفیدپوست به سال 1983 در واقع بیان خاطرات هفتساله زندان نویسنده به اتهام اعمال تروریستی برعلیه دولت است. این نویسنده کتاب دیگری بهنام "به یادبود برف و غبار در سال 1989 نوشته است که در آن قطعات زندگی سه تبعیدی را در پاریس بههم وصل میکند. یکی از مشهورترین و موفقترین نمایشنامهنویسان آفریقای جنوبی آتول فوگارد است که تاثیر فراوانش بر جهان تئاتر موجب جلب توجه جامعه جهانی و حمایت آنها از نهضت ضد آپارتاید شد. او از نخستین نمایشنامهنویسان سفیدپوست است که با بازیگران سیاهپوست همکاری کرد. مضامین کارهای او ناکامیها و پیچیدگیهای زندگی در آفریقای جنوبی را دربر میگیرد و تاکید فراوانی بر تاثیرات روانی نظام آپارتاید بر مردم عادی دارد. بسیاری از آثارش همچون گره خون 1960 که مورد استقبال فراوان قرار گرفت توسط حکومت وقت ممنوع اعلام شد. نمایشنامههای او که شهرت جهانی دارند عبارتند از بوزمن و لنا 1969 درس از درخت صبر 1978 سرزمین بازی 1993 و جادهای به سوی مکه 1985. بههیچوجه نمیتوان مدعی شد که بعد از آپارتاید تمام رویاها و آرزوهای هنرمندان مبارز تحقق یافته باشد. این حقیقت در آثار منتشره بعد از آپارتاید بهچشم میخورد. برای مثال میتوان به رمانهای "رسوایی" نوشته جان ام کوتزی در سال 1999 و نیز "دودکش شیطان" اثر آن لندسمن در سال 1997 اشاره کرد. در اینگونه آثار گاه هیچ احساسی از پیروزی و افتخار دیده نمیشود. در واقع آپارتاید آنچنان در تار و پود جامعه ریشه دوانده است که لازم است سالها بر روی آثار و تبعات آن پرداخت. نمیتوان گفت که بعد از انتخابات آزاد 1994 آپارتاید نابود شده است. آثار آن همچنان در گوشه و کنار یافت میشود و نویسندگانی هستند که به بررسی آن روزگار میپردازند. • شعر در نگاهی فراگیر به رابطه شعر و سیاست باید گفت که شعر به ایجاد صدایی در برابر آپارتاید توفیق یافت و توانست حضور فعال و زنده خود را در آفریقای جنوبی حفظ کند. یکی از نقاط درخشان شعری آفریقای جنوبی از دهه ۱۹۴۰ شکل گرفت. زمانی که شاعرانی همچون بی دبلیو ویلاکازی که به زبان زولو شعر میسرود و نیز اچ آی یی دهلومو که شعر بلند دره هزار کوه را در سال ۱۹۴۱ سروده است فعالیت داشتند. از میان شاعران برجسته آفریقای جنوبی که همچنین سهمی اساسی در پیشبرد مبارزات آزادیخواهانه و ضد آپارتاید داشتند میتوان از مزیسی کوننه و کوراپتس(ویلی) کگوسیتسایل Keorapetse (Willie) Kgositsile نام برد. مزیسی کوننه شاعر برجسته و فعال ضدآپارتاید است که تابو امبکی رییس جمهور آفریقای جنوبی و همرزم او در بزرگداشت او گفت: "کوننه آفریقایی فوق العادهای بود که توانست با حضورش، گذشته، حال و آینده مارا در هویتی بهم پیوسته و متحد حفظ کند. "امبکی افزود:" او یکی از اندیشمندان وهنرمندا� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 530]
-
گوناگون
پربازدیدترینها