واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: عاشق واليبالم گفتگو با معصومه زارعي عضو تيم واليبال نشسته بانوان كشور
ليلا سادات باقريحتما خيلي وقت ها شده كه وقتي در آينه حساب و كتاب روزانه ات از آن چه كرده اي، شرم سار شوي و از اين كه خدايت با كفه سنگين رحمتش نگذاشته كه نقص ها و معلوليت هاي اخلاقي ات ديده شود؛ شاكر! اما واقعا اينكه چه قدر فكر كرده اي درصد معلوليت روحي ات چند رقمي است را نمي دانم كه شايد من و تو عادت كرده ايم آن را معلول بناميم كه مشكلاتي در لايه هاي پوستي و استخواني دارد و در ظاهرش قابل رويت است و من هم وقتي كه مي شنوم كه «گاهي در خيابان عده اي اوباش به سخره ام مي گيرند ولي من ناراحت نمي شوم چرا كه آنها من را نمي بينند و تنها پاي معلولم را ديده اند...» تنها به ياد آن آينه و درصد معلويت و سلامتي حقيقي و...مي افتم و بگذريم كه «منطق نوراني ما را نمي فهمي، چه حيف...» ]البته آن قماش اوباش را گفتم نه كيهان خوان نسل سومي پسندش را[. راستي چه كسي است كه بتواند در اين روزهاي داغ دنيا، ادعا كند همه پازل هاي ذهني اش سالم اند و افكارش صاف و آيينه وار است؟ هستند ولي خيلي كم... متولد 1360 است و از آن جا كه ساكن و زاده مشهد مقدس ، نامش هم يادآور بانويي است رضوي؛ معصومه. فعلا مسئول روابط عمومي هيئت اتومبيل راني خراسان رضوي است.چند سالي هم مي شود كه عضو تيم ملي واليبال نشسته شده است، پاي راستش چند سانتي متري از پاهاي ما كوتاه تر است هر چند كه روحش چند سانتي متري بلند تر از روح ماست. تا امروز در چهار مسابقه خارج كشور شركت كرده است؛ هلند، چين، اسلواني و مصر كه البته خودش چندان از مقام هاي به دست آمده راضي نيست كه خب دلايلش هم قانع كننده است. به هر حال معصومه زارعي معتقد است كه... خودتان بخوانيد ديگر! ضمنا روز زن مبارك !ببخشيد چرا هميشه مقام هشتم؟متأسفانه بيش از هر چيز به خاطر نداشتن انگيزه. به ما گفته بودند كه رفتن تان به اين مسابقات كسب تجربه است آن هم براي جوان ترها و تازه كارهايي كه با شعار جوان گرايي وارد تيم ملي مي شوند و قرار مي شود كه تجربه اندوزي كنند. خب با اين حال براي كسب موفقيت در دوره هاي بعدي به مسابقات جام بين قاره اي مصر رفتيم و هشتم شديم ديگر.چرا از قديمي ها استفاده نمي شود كه بالطبع نياز به تجربه هاي اوليه را هم ندارند؟ببينيد قديمي ها با جوان ترها اصلا قابل مقايسه نيستند ولي از آن جا كه قرار است جوان گرايي شود، از جوان ترها هم استفاده مي كنند وگرنه دانستن اين كه يك بازيكن با سابقه اي كه هشت سال در تيم ملي بوده با يك بازيكني كه يك سال است وارد ميدان شده برابري نمي كند، اصلا سخت نيست. سازمان تربيت بدني مي گويد كه بايد روي جوانان بيشتر كار و سرمايه گذاري كرد.يعني شما عمده به دست نياوردن رتبه خوب را استفاده از نيروهاي تازه نفس مي دانيد؟نه! ما با بازي كه يك ماه پيش در مصر داشتيم، نشان داديم كه اگر تلاش بيشتري كنيم مي توانيم موفقيت هاي بهتري را هم كسب كنيم ولي وقتي كه تازه دو ماه مانده به مسابقات، اردوهاي تمرين و آمادگي شروع مي شود و خود همين اردو باعث خستگي مي شود به نوعي تكليف تيم روشن است خصوصا كه در اين اردوها بيشتر به وضعيت و آمادگي جسماني ما پرداخته مي شود تا كار با توپ. مثلا من خودم بايد در عرض دو ماه هشت كيلو وزن اضافه ام را كم مي كردم در حالي كه اگر از كمي قبل تر مي دانستم، اين كاهش وزن راحت تر بود. در واقع دوماه كار و تمرين فشرده براي رفتن به مسابقاتي حرفه اي و فشرده تر.حالا هشت كيلو را كم كرديد؟چهار كيلويش را كم كردم آن هم با رژيم هاي سخت و شنا و...اين روال براي تيم ملي آقايان هم همين طور است؟تيم ملي آقايان ماهي يك بار اردوهاي بدن سازي و تمرين با توپ را دارند و اين يعني بدنشان هميشه آماده است.پس موفقيت دائمي تيم واليبال نشسته آقايان براي همين نظم و برنامه است؟بله. مقام هاي بالا نياوردن و در ديد نبودن و بيش از همه عدم رسيدگي و امكانات لازم براي تمرين را مي توان گفت و حالا بماند كه حتي وقتي كه مقام سوم مسابقات آسيا را آورديم، فدراسيون تشكر و تشويقي هم از ما نكرد و حتي هيچكس به استقبال مان هم نيامد! حالا ما هر چه قدر هم كه از لحاظ جسمي آمادگي لازم را داشته باشيم ولي از نظر روحيه و انگيزه تامين نشويم، آن آمادگي هم تا حدي بي فايده است وقتي مي دانيم اصلا ديده نخواهيم شد. البته ما كه آمده ايم تا ببينيم تان. راستي ازدواج كردين؟ بله. 25 ارديبهشت سال 86 و البته هنوز به خانه خودمان نرفته ايم و نامزد هستيم. همسرتان هم از نظر جسمي مشكلي دارند؟بله. مثل خودم، ايشان هم از همان پاي راست معلوليت دارند. بالاخره كبوتر با كبوتر... (مي خندد)يعني شما موافقيد كه يك معلول جسمي بايد و يا با نگاه خوش بينانه تر؛ بهتر است كه با يك نفر مثل خودش ازدواج كند؟مسلما نه! متاسفانه در جامعه ما اين طور جا افتاده است كه اگر يك زن با يك معلول جسمي ازدواج كند همه برايش آرزوي خوشبختي و داشتن خير و بركت در زندگي دارند و اين را ايثار و حسن اخلاق آن زن تلقي مي كنند در حالي كه كافيست تا يك مرد سالم با يك زن معلول جسمي ازدواج كند بعد همه با تاسف مي گويند كه مگر براي تو دختر سالم كم بوده كه... ولي به نظر من همه اين ها بسته به دل آدم هاست، مهم نيست كه انساني دست و يا پا نداشته باشد مهم اين است كه در زندگي بتواند براي شخص مقابلش مكملي باشد و اگر اين طور شد آن مرد يا زن ديگر آن نقص را نمي بيند ؛ من و همسرم كه اصلا احساس نمي كنيم معلوليتي داريم. فكر مي كنيد اگر معلوليت جسمي نداشتيد موفقيت هاي بيشتري در زندگي كسب مي كرديد؟اولا من اصلا احساس نمي كنم كه معلوليت و يا مشكل جسمي دارم و هميشه به مادرم مي گويم كه اگر اين مشكل جسمي را نداشتم نمي توانستم مثل حالا تا اين اندازه انگيزه و كاركرد داشته باشم. البته همه افكارم از بعد از رو آوردن به ورزش عوض شد. من قبلا عضو انجمن تئاتر استان خراسان بودم و حدود هشت سال بازيگر تئاتر بودم كه با آشنايي با مربي عزيزم خانم جانداري كه خودشان هم پاي راستشان قطع شده است، وارد ورزش و واليبال شدم و حالا هم كه اين جا هستم...در اين مدت دلتان براي تئاترهم تنگ شده؟من آن قدر عاشق واليبال هستم كه اصلا تئاتر را به ياد هم نمي آورم. من در آن زمان با آن كه در جمع بودم ولي خيلي گوشه گير و منزوي بودم مثلا هيچ وقت عروسي يا مهماني نمي رفتم و يا كافي بود كه در جايي پايم به چيزي گير مي كرد و مي افتادم؛ يك دنيا غصه مي خوردم ولي ورزش آن چنان باعث تقويت روحيه من شده كه من در بين دوستان و آشنايان به شوخ طبعي معروفم و حتي براي رفتن به مجالس مختلف پيش قدم هستم. مردم در مواجه با مشكل جسمي شما چه طور رفتار مي كنند؟آدم ها متفاوت اند و برخوردها هم بسته به تفاوت آن هاست. بيشتر در اتوبوس برايم بلند مي شوند تا بشينم.اين برخورد،برايتان لذت بخش است يا ناراحت كننده؟خب برايم كمي سخت است چون من مي توانم به راحتي بايستم ولي وقتي اصرار مي كنند، براي احترام به دل سوزي شان مي نشينم و خيلي تشكر هم مي كنم. در خانواده چه طور؟ رفتارشان با شما مثل بقيه اعضاست؟من نسبت به بقيه خواهرها و برادرهايم موفق تر هستم و تازه كيف هم مي كنم از اين كه معلول هستم وقتي كه مي بينم پدرم داخل اتاقم مي شود و مدال هايم را مي بيند و افتخار مي كند يا وقتي كه مي شنوم كه مادرم براي آشنايان و اقوام از موفقيت ها و كارهاي من تعريف مي كند... البته قبل از روي آوردن من به ورزش نگاه شان دل سوزانه بود ولي وقتي ديدند كه من مي توانم روي پاي خودم باشم، آن ها هم جسارت من را براي رسيدن به هدف هايم بيشتر كردند. نظرتان درمورد عملكرد دفتر امور زنان و خانواده چيست؟اصلاً من اين نام را هم نشنيده ام... (و به اين ترتيب راه هرگونه سؤال از ما گرفته شد اگرچه اين پاسخ خودش به تنهايي هم نقد است و هم مصاحبه و هم جواب سؤال و هم تحليل و هم معرفي اين مركز و هم پرانتز بسته!)ارتباط تان با آقايان واليباليست چطور است؟بعضاً تماشاگر تمرين هايشان هستيم كه خودش به نوعي كلاس و كسب تجربه است براي ما.به نظر شما ورزش در تمام رشته ها بايد براي آقايان و خانم ها برابر باشد؟ورزش براي همه انسان هاست اما طبيعت نوعي از ورزش ها براي زنان نيست مثلاً بوكس ولي اي كاش در آن ورزش ها كه خانم ها هم براي رسيدن به موفقيت تلاش مي كنند يك نوع برخورد مي شد و عدالت به نوعي رعايت مي شد و بيشتر به آقايان رسيدگي نمي كردند.اهل مطالعه هستيد؟نه زياد، از اول هم نبودم! يك بار با اصرار خواهرم يك رمان خواندم كه مي گفت اگر بخواني كتاب خوان مي شوي كه خواندمش و نشدم. كتاب بامداد خمار. ولي روزنامه ها را به ويژه صفحه ورزشي اش را خيلي دنبال مي كنم چون مسئول روابط عمومي هستم و اخبار ورزشي برايم مهم است.پرداختن به معلولين را در تلويزيون و سينما و يا همين روزنامه ها چطور مي بينيد؟در تلويزيون يك برنامه اي جديداً پخش مي شود كه در هر قسمت يك معلول را با تمام مشخصات و ذكر موفقيت هايش معرفي مي كنند كه باز براي شروع(!) خوب است كه نشان مي دهد با دو بال پريدن هنر نيست؛ با بال شكسته، پرواز مهم است.از واليبال دور شديم؛ روابط تان با ساير اعضاي تيم چگونه است؟در حد تلفن و اس ام اس.بين آنها كسي هست كه الگوي شما محسوب شود؟چون همه ما با هم وارد ميدان شديم؛ نه چندان ولي در ميان مربيان، خانم جانداري و البته آقاي رضايي كه خيلي زياد حرف ها و راهنمايي هايشان براي ما راهگشا و اميدبخش است.دوست داريد دوباره به كدام كشور براي مسابقات برويد؟هلند، چون هم خيلي كشور قشنگي است و هم تيم قوي دارد.خب نمي ترسيد كه شكست بخوريد و زيبايي آن كشور را در غم باخت از دست بدهيد؟ببينيد اكثر تيم هاي كشورهاي ديگر آماده هستند. آن قدر آماده كه توان بازي در 7تا 8گيم را دارند درحالي كه ما در همان 2 يا 3 گيم اول نفس مان مي برد كه قبلاً توضيح دادم علتش چيست. ضمن اين كه ما ازنظر پوششي- كه ايرادي هم به آن ندارم- كمي برايمان بازي سخت است چون با حجاب كامل هستيم.اما نه ، برايم سخت نيست گرچه اگر كمي تمرين كنيم هميشه برنده ايم .كشورهاي ديگر چه طور با حجاب شما برخورد مي كنند؟در اين 4 سال حضور ما تقريباً عادي شده اما بعضي هايشان مثل ژاپني ها مقنعه هاي ما را مي گرفتند و با آن عكس مي گرفتند يا تا كسي را با مقنعه مي ديدند، مي گفتند ايراني ها آمدند! مقنعه برايشان سمبل ايراني بودن است.تا به حال جايزه اي هم گرفته ايد؟نه، اصلاً! ما حتي حقوقي هم دريافت نمي كنيم. در تمام اين سال هاي عضويت در تيم ملي يك ريال هم به ما نداده اند. البته جامعه معلولين لطف كردند و بدون اين كه وظيفه اي داشته باشند يك بار به ما جايزه اي دادند كه آن هم راكت بدمينتون(!) بود كه خب با مشكل ما كه نمي شود از آن استفاده كرد (براي سلامتي دوستان صلوات بلند سه تا!) كه اين را باز هم بگويم كه آن ها وظيفه اي نداشتند و ما هم از آن ها توقعي نداريم ولي آن هايي كه بايد كاري كنند... بگذريم.مي گذريم ولي به آقايان حقوق مي دهند؟بله! من كه اين طور شنيده ام.براي سؤال آخر يك سؤال شعاري انتخاب كردم؛ جانباز ها معلول هستند؟جانبازها با ايثار دچار نقص شده اند آن هم جسماني. من وقتي فيلم هاي جنگي را مي بينم با خودم فكر مي كنم فداكاري رزمنده ها را با هيچ چيز نمي شود عوض كرد. اما اكثر معلول ها به صورت مادرزادي مشكل جسماني دارند ولي جانبازان در عين سلامت و با انتخاب خودشان معلول مي شوند.براي سالم ماندن بال هايتان آرزوي آسماني آبي را دارم.
سه شنبه 4 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 558]