پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850142890
درآمدي بر مكتب نگارگري مشهد در عصرصفوي
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: bb16-12-2007, 09:02 PMسلسله صفوي درسال 907(ه ق ) بدست شاه ا سماعيل صفوي تاسيس شد .اين دوره را مي توان ازطرفي دوره اوج هنر ايران واز سوي دوره آغازانحطاط فرهنگي و هنري ايران نام نهاد . شاه اسماعيل صفوي درسال915 (ه ق) باشكست دادن شيبك خان ازبك وگشودن شهر هرات كه وي درسال912(ه ق) پس از مرگ سطان حسين بايغرا به تصرف درآورده بود صاحب قدرت وثروت و ذخائر عظيم فرهنگي هنري تيموريان شد. وي باانتقال هنرمندان كارگاه بايسنقر ميرزا ازهرات به پايتخت خود تبريز كارگاهي را در كتابخانه سلطنتي خود تاسيس كردكه باشكوهترين آثارتاريخ هنرنگارگري وكتاب آرائي ايران رااز خود به يادگارگذاشت. باارزشترين گوهري كه شاه اسماعيل باخود به تبريز برداستاد كمال الدين بهزاد هنرمند استوره اي تاريخ هنر ايران بود. دردوران رياست وي بر كارگاه كتاب آرائي كتابخانه سلطنتي بود كه با همكاري استادسطان محمد نقاش تبريزي وهنرمندان زيرنظرايشان دوشاهكار بي نظيرتاريخ هنر ايران يعني شاهنامه شاه تهماسبي928_942ه ق(معروف به شاهنامه هوتن) وخمسه نظامي956_950ه ق( شاه تهماسبي)كتابت شد. زير نظراين دواستاد بزرگ شاگرداني پرورش يافتند كه هركدام ازآنان بعدهاهنرمنداني بزرگ وصاحب سبك وتاثيرگذار درتاريخ هنر ايران وكشورهاي ديگرچون هند وعثماني شدند . ازهمايتهاي بي دريغ شاه اسماعيل ازهنرمندان داستانها نوشته اند كه در حوصله اين مختصرنيست . علاقه وي به هنر چنان بودكه وليعهد خود تهماسب ميرزا را زيرنظر ا ستاد سلطان محمد نقاش به هنرآموزي اين استاد بي همتا گمارد و دوشاهكار بي نظير شاهنامه وخمسه مصوررا به نام تهماسب ميرزا رقم زد(1) . شاه اسماعيل درسال930(ه ق) درگذشت وفرزندش شاه تمهاسب براورنگ پادشاهي ايران تكيه زد وي دراوايل سلطنت مانندپدرعلاقه خارق العاده اي به هنردا شت . خصوصا كه خودنيز دستي درهنرداشت به نحوي كه بنا به گفته قاضي احمد قمي در گلستان هنر وي دركار تزيئن كاخ چهلستون قزوين بعد از انقال پايتختش به قزوين مشاركت داشت(2) .همچنين مصوركردن دوكتاب شاهنامه وخمسه نظامي معروف به شاهنامه وخمسه تهماسبي باهمايت و گشاده دستي شاه تهماسب به ثمر رسيد . وي درخلال دودهه اول از پنجاه وچهار سال سلطنت خود حامي پرشوزهنرمندان بود(3) . اما رفته رفته رفتار شاه تهماسب باهنرمندان تغيير كردونسبت به هنروهنرمندان بي تفاوت شد . وي درخلال اين دو دهه كشوررا باسباط وقدرتمند كرده بود . باوجود دخالت موفقيت آميز نظامي ايران در امورداخلي هندوستان وكمك به همايون پادشاه هند درباز پس گيري حكومت ازدست شورشيان ودفع حمله ازبكان شاه تهماسب همچنان بامشكل روز افسون ازبكان مواجه بود . ازطرفي باشورش برادرانش سام ميرزا والقاس ميرزا عليه وي وپناهندگي آنان به سلطان عثماني مشكلات وي صد چندان شد وهمينها باعث افسردگي وبيتفاوتي شاه تهماسب نسبت به هنروهنرمندان وبي اعتمادي به اطرافيان وحتي مردم شد .آنتي جكسون فرستاده ملكه اليزابت درسال 1562م وي رافردي عبوس ومتعصب توصيف ميكند .به گفته سفير ونيز« شاه تهماسب به خاطرناخوشنودي ازمردمش يازده سال از كاخ سلطنتيش بيرون نيامد»(4).درپي اخراج علماي شيعه از لبنان توسط سلطان عثماني ومهاجرت ايشان به ايران وتاثير برخي از علماي اخباري متعصب بر شاه تهماسب وي به مخالفت با فلسفه ،عرفان وهنرپرداخت .ازنتايج اين تاثيرات، محدوديت وطرد علماي فلسفي وعرفاني مشرب چون شيخ عاملي«پدر شيخ بهائي» كه با جمعي از علما به خان احمد گيلاني(حاکم وقت گیلان) پناهنده شدند. اين بي تفاوتي نسبت به هنر وهنرمندان به تدريج تبديل به نفرت از هنرشد.برخي ازمورخين يكي از دلديل اين امررا ناكامي شاه تهماسب درهنر دانسته اند. اين نفرت دامنگير تمام هنرهاشد(5) . شيلار كن باي دركتاب نقاشي ايراني«Persian Painting »چنين مي نويسد:شاه تماسب تاحدودسال 937باهرچيز سكر آوري مخالفت مي كرد،تا946ازنقاشي وخوشنويسي نيز زده شد . درسال 946 باصدور فرمان تائبين بري ازگناه ،كه رواج هرنوع هنر غير روحني را ،درسراسر كشور منع مي كرد.ازآنجاكه درسال 961تجاوز نيروهاي عثماني را كه به عهدنامه آماسيه درسال 961 انجاميد ،دفع كرده بود، شايد صدور چنين فرماني به لحاظ شكر گزاري براي امنيت سرزمينهاي تحت امرش بود . باوجود صدور چنين فرماني نگارگران به تهيه ديوانهاي مصور ادامه دادند(6). عموم نگارگران بزرگ آن دوران كه دربرنامه هاي پيشين همكاري داشته بودند، وخود سلطان محمد در رأ سشان، دست ودل به انجام اين مهم گماشتند، ولي جانب احتياط را فرونگذاشتند ، ازاين جهات كه به رعايت جواجتماعي رنگهاي خود را خاموشتر سازند، ومضامين مينياتورها را با حرمت بيشتر برگزينند.اين تلفيق خودموجب تحكيم وحدت در تركيب بندي آثار نگارگري آن دوره گرديد(7).نمود این تغیرات را می توان در خمسه نظامی (شاه تهماسبی) مشاهده نمود. اما اين بي مهري رفته رفته تشديد شد.شاه به نگارگران دستور داد كه در منازل خود آثارخود را خلق كرده و پس از آماده شدن تحويل كتابخانه سلطنتي دهند . مقرري هنرمندان رفته رفته قطع شد . اين موضوع ازشكوايه اي كه استاد كمال الدين بهزاد ازوضع معيشتي خودبراثرقطع مقرري ازپيش تائين شده خطاب به شاه تهماسب نوشته است هويدا ست(8) .همچنين استاد سلطان محمد نقاش را كه پس ازبازنشستگي استاد بهزاد به رياست كتابخانه سلطنتي منصوب شده بود را بركنار ويك خطاط ثلث به نام مولانايوسف غلام خاصه را به جاي وي منصوب نمود(9). اماكاربه اينجاهم ختم نشد.دروقايع درباري مضبوط است كه به بهانه اي ناچيز بر عبد العزيز نقاش درگاه وا ستاد پيشين خودچنان خشم گرفت كه از روي كينه توزي بادست خويش بيني ودوگوش اورا بريد(10).البته در تواریخ آمده است که عبد العزيزدر نبود شاه مهر سلطنتی را جعل نموده بود لذا از سوی شاه تهماسب مستوجب این عقوبت گردید. اين رفتار شاه تهماسب موجب شد تعدادي ازهنرمندان ازايران به سوي دربار سلاطين كشور هاي همسايه چون هند وعثماني مهاجرت كنند كه شاخصترين ايشان ميرمصوروپسرش ميرسيد علي وعبدالصمد به دربارهمايون پادشاه گوركاني هند وشاه قلي شاگردميرك به دربارسلطان سليمان قانوني مي باشند. ابراهيم ميرزا تعدادزيادي ازهنرمندان جذب دربارشاهزادهگان حاكم بر نواحي مختلف ايران شدند ودر كارگارگاهاي آنان مشغول به فعاليت شدند. مهمترين حامي هنرمندان درآن روزگار وانفسا كه هنرمندان را زير چتر حمايت خودگرفت ابراهيم ميرزا برادرزاده شاه تهماسب وحاكم خراسان ميباشد.وي ازسال964تا982ه ق كارگاهي درمشهد تاسيس كرد وعلاوه برهنرمندان مقيم خراسان تعدادي از هنرمندان تبريزرا به خدمت گرفت(11) كه آثار زيبائي ازخودبه يادگار گذاشتند. هفت اورنگ جامي مهمترين اثركارگاه ابراهيم ميرزا كتاب گران سنگ هفت اورنگ جامي است كه ازسال 963_972ه ق درمشهد كتابت ومصور گرديد.اين اثركه مشتمل برسيصدصفحه خوشنويسي شده به خط نسطعليق باحاشيه تشعيرشده توسط شش نفر از برجسته ترين خطاطان آن عصر به نامهاي رستم علي، شاه محمود نيشابوري، محب علي، مالك ديلمي، عسيي بن عشرتي وسلطان محمد خندان است وداراي بيست وهشت مجلس مصور ازآثارهنرمنداني چون شيخ محمد، سلطان محمد خندان، ميرزاعلي فرزندسلطان محمدتبريزي، مظفرعلي آقا وآقا ميرك ميباشد و همچنين نه سرفصل تذهيب شده ونه صفحه درآخر كتاب حاوي نام كاتبان ميباشد. اكنون اين نسخه خطي مصوردر گالري فيري ير درواشننگتن دي سي نگهداري مي شود ومطابق معمول، استادان وهنرشناسان غربي درپژوهش وتحقيق راجع به آثار ايراني ازماپيشي گرفته اند.ازجمله ميتوان به دكترماريا شريوسيمپسون(12) نام بردكه تحقيقات گسترده اي پيرامون هفت اورنگ سلطان ابراهيم ميرزا انجام داده است(13). كتاب هفت اورنگ جامي را بايد واپسين نسخه مصور ممتازبامعيارهاي سلطنتي به شمار آورد(14). حتي آثار مابعد آن چون شاهنامه شاه اسماعيل دوم ويا كتب مصورعصرسلطنت شاه عباس اول وجانشينانش نيز درحد آن نيستند. دراين نگاره هاكه باهمكاري هنرمندان خراساني چون شيخ محمد سبزواري وهنرمندان مهاجري چون ميرزاعلي فرزند سلطان محمد تبريزي به تصوير در آمده است مي توانيم تاثير دوشيوه خراساني تبريزي رابه خوبي مورد برسي قراردهيم. دراين آثار اصلوب طراحي به اوج رواني وبي پيرايگي خود ميرسد. تاكيدهاي رنگي وريتم متنوع وموجدار خطوط ولكه هاي سفيد حالتي پرجنبوجوش به صحنه بخشيده اند. اماشايستگي مكتب مشهد دراين واقعيت است كه برمبناي دستاورد هاي هنري تصويري تبريز در مورد مناظرمتحول شد.نقاشيها اكنون پسزمينه يا نماي بنارا نشان نمي دهند. سطح آنان تماماْبراي نمايش فضاي فراخ وعرصه عمل آدمها به كار ميرود(15). گهگاه نيز به سبب كشش عناصربه صوي حاشيه ها، ساختار محكم تصوير ازدسترفته است. شخصيتهايي كه هيچ ارتباطي با موضوع داستان ندارند، جاي با اهميتي رادرصحنه اشغال كرده اند(16). جوانها باريك اندام باگردن بلند وچهرههاي كشيده وچانه هاي چاله داروچهره افراد ميانسال ومسن باريش وموي خاكستري وحنائي رنگ بيش ازآنكه مانند جوانان خيالي باشد به طبيعت نزديكتراست. ازسال 967بتدريج افراد صحنه عصاوعمامه دوازده ترك آراسته به چوبك قرمز موسوم به تاج حيدري كه نشانه سلطنت صفوي است را كنار ميگذارند. جوانان سررا با كلاهك لبه دوزي شده به نوارخزوياباكلاهاي خزي كه با دستاري كوچك مي پيچند مي آرايند واين كارباعث مي شود كه چهره آنان بهترنمايانده شود.ولي افراد ميانسال ومسن بادستارهاي سپيد كه دنباله آن از يكسوآويزان ويا درزيرچانه قرار گرفته(كه هم چنان توسط مردم برخي نواحي خراسان استفاده ميشود) وزنان نيز با سربندهاي سپيد مشخص ميشوند. درآثار اين دوره تركيب بندي رنگ دركمال زيبائي ودقت مورد توجه قرار مي گيرد. رنگ جزئي ترين اختلاف درجه خود را به تجلي مي گذارد. بااين همه تيرگي دوران انحطاط مكتب تبريز، مخفيانه آن هنر به دوره كمال رسيده را تهديد ميكند(17). البته نميتوان از تأثير محيط نيمه بياباني خراسان بر فام رنگي اين آثار قافل شد. اماوجودلكه هاي سپيدعمامه هاي مردان وسربدزنان وخطوط سپيدجامگان تركيبي شگفت انگيزوحالت پرتحركي از خطها و لكه هاي سپيد پديد آورده است(18). در اين آثار هنرمندان متأثراز دوران افول مكتب تبريز كه به جهت جوموجود دراجتماع، رنگها را خاموشتر به كار مي برند بودند وچنان كه گفته شد طبيعت نيمه بياباني خراسان نيز در پختگي وخاموشي رنگها تأثير به سزائي داشت.امابااين حال دقت و مهارت هنرمندان اين دوره در كنارهم چيني رنگها چنان است كه فضائي شكوهمند وپرتجمل را ايجاد ميكند.اين موضوع در فضا سازي اين آثارنيز مشهود است به نحوي كه حالتي نسبتا متظاهرانه به آن بخشيده است(19). در برخي از نگارهاي اين دوره« خصوصادرآثارشيخ محمد» آكنده از ويژگيهاي ظريف وحتي عجيب وغريب است كه با تركيب بندهاي پرزرق وبرقي تلفيق يافته وتوجه بيننده را از موضوع اصلي مي ربايد. گويا هنرمندبيشتردرپي خلق نگاره اي شاق وپرزحمت وتوهم زابوده تايك تصويرروائي(20) . در پس زمينه وطبيعت سازي نيز تأثير آب وهواي نيمه بياباني خراسان هم در عناصر سازنده پس زمينه وهم در رنگ بندي آن مشهود است. بخلاف نگاره هاي دروان اوج مكتب تبريز كه تركيب بندي شلوغ ولي به سامان وابرهاي پيچان وصخره ها ي بافت داروپرپيچ وتاب ودرختان پرشكوفه وجوان وموج دارو تپه هاي سرسبزوبوته هاي پرگل بارنگهاي شاد وشفاف مشخص ميشود درمناظر اين دوره ابرهاي درشت وكم پيچ وتاب، صخره هاي بدون بافت وكم حركت وگاهازاويه دارباتأكيدهاي تيره درپرداخت ، درختان كهنسال وكم شاخ وبرگ، تپه هاي خشك وكم آب وعلف بارنگهاي خاموش وبوته هاي كم پشت جزئيات مناظر راتشكيل ميدهند. به غيرازنگاره استقبال مصريان از عزيزمصروزليخا نگارهاي ديگر اين دوره نسبتا كم پرسوناژتر هستند. اماآزادي وفراخ دستي نگار گران دربازنمائي هياكل واطوارشان تا مرحله شيوه گري يا بگوئيم هنرنمائي چشم گير در كارميرزاعلي شيرين كار، وگاه تاحد تجمل پروري تفاخرآميز در نگارههاي شيخ محمد ومظفر علي به مبالغه ميگرايد(21).دراين دوره توجه به حركات زندگي روزمره مردم عادي كه به وسيله استاد كمال الدين بهزاد آغاز وتوسط مير سيد علي به تعالي رسيد در درجه اول اهميت قرار دارد خوصوصا دراين آثارمكتب مشهد توجه زيادي به زندگي عشايري ازجمله زندگي چوپاني شده است. اين مهم فضائي آرام، لطيف وقابل قبول به آثاراين دروه بخشيده است.در ساختمانها ديگرتوجه زيادي مانند مكتب تبريز به جزئات نماي ساختمانها نمي شود ونماي بناها معمولابا آجر چيني وياهمراهي آجروكاشي كه اصطلاحابه آن معقلي مي نامند تزئين مي شوندوداخل طاقهانيزيازمينه اي تك رنگ «معمولا سپيد» وجود دارد وياروي اين زمينه با يك رنگ يا رنگهائي محدود طرحهائي تشعير مانند تزئين شده است گاهاازبافت حاصل از آجرچيني درتزئين داخل طاقها استفاده شده است. بنا به نظر محققان هنري هنراين دوره يعني مكتب مشهد بسيار تجمل گرايانه بوده است. استفاده از تزئين حتي دربه تصويركشيدن چادرهاي عشايري، ادوات جنگي واستفاده از تشعيردرحاشيه تمامي صفحات اين كتاب آن را جزؤ بهترين كتب مصور سلطنتي تاريخ نگارگري ايران قرارداده است. ابراهيم ميرزا در اول جمادي الاول974به فرمان شاه تهماسب به سبزوارتبعيدشدولي همچنان به حمايت خودازهنرمندان گرد آمده درمشهد ادامه داد، به نحوي كه حتي تعدادي ازهنرمندان چون شيخ محمدبااوبه سبزوارعزيمت كردندودراصل كتاب هفت اورنگ جامي درسبزوار تحويل سلطان ابراهيم ميرزا شد. درسال982ه ق شاه تهماسب درگذشت وپس از يكسال كشمكش ميان شاهزادهگان صفوي فرزندش اسماعيل ميرزابانام شاه اسماعيل دوم برتخت نشست وي كه به فرمان پدرش به مدت سي سال درزندان قلعه قهقه محبوس بود بعداز تكيه زدن براريكه قدرت دست به قتل عام ومحبوس ساختن شاهزادگان صفوي زدوابراهيم ميرزا نيز ازآتش اين فتنه بي نسيب نماند. شاه اسماعيل دوم ابراهيم ميرزارا كه هشت سال بود كه دوره تبعيدخود رادرشهركوچك سبزوارمي گذراندبه قزوين فراخواند وسپس وي را محبوس ساخت تادرخاموشي وفراموشي جان بسپارد. منقول است كه بيوه شاهزاده ابراهيم ميرزا مرقعي كه شويش از ممتازترين آثارمجموعه به طوراختصاصي گردآورده بود نابود ساخت(22). به اين ترتيب آخرين دوره شكوهمند تاريخ كتاب آرائي ايران به پايان رسيد. هرچندشاه اسماعيل دوم با انتقال هنرمندان كارگاه ابراهيم ميرزا ازمشهد، سبزوار وهرات به قزوين سعي دراحياي دوباره كارگاه سلطنتي قزوين نمودولي نه عمرش آنقدر كفاف داد تا مقصود خود را عملي سازد ونه كمشمكشهاي خاندان صفوي بعدازمرگ وي مجالي براي مجد دوباره كارگاه سلطنتي كتاب آرائي صفوي گذاشت. حتي در دوره سلطنت شاه عباس كبيروجانشينانش نيز هرگز كتابي در معيارهاي سلطنتي كتابت ومصور نشد.به عقيده بسياري ازمحققان هنركتاب آرائي ايران كتاب شاهنامه شاه اسماعيل دوم وساير كتب مصور سلاطين صفوي وديگرسلسله هاي بعدي نيز درحد كتاب هفت اورنگ جامي كارگاه ابراهيم ميرزا درمشهد نيست. درنهايت مي توان مكتب نگارگري مشهد درعصر صفوي وايام حكومت سلطان ابراهيم ميرزا در اين شهررا دوره گذار نگارگري ايراني وسرآغاز دگرگوني درهنر و نگرش هنرمندان اين مرزوبوم دانست . سرآغازي كه تاثيرات عظيمي در مكاتب بعدي هنرنگارگري برجاي نهاد. پينوشتها 1: قاضي احمد قمي:گلستان هنر ، ص 137 2: قاضي احمد قمي: همان:ص138 3: روئين پاكباز:نقاشي ايران از دير باز تا امروز ، ص 93پاورقي 4: لورنس بينتون، ج، و، وليكسون، بازيل گري: سير نقاشي ايران، ص301 5: روئين پاكباز: همان، ص 93پاورقي 6: شيلار كن باي : نقاشي ايراني ، ص 85 7: م,کورکیان؛ ژ,پ سیکر؛ باغهاي خيال: ص42 8: م. م. اشرفي: همگامي نقاشي و ادبيات در ايران 9: اسکندربیک منشی: عالم آرای عباسی 10: م,کورکیان؛ ژ,پ سیکر:همان: ص42 11: روئين پاكباز؛ : همان، ص94 12:Marianna Shreve Simpson 13: منيژه شعبان پور، كتاب ماه هنر ص86 و87 14: روئين پاكباز:همان ، ص 93پاورقي 15: سيدعبدالمجيد شريفزاده : تاريخ نگارگري در ايران، ص145 16: روئين پاكباز؛ : همان، ص94 17: م,کورکیان؛ ژ,پ سیکر:همان: ص42 18: سيدعبدالمجيد شريفزاده : همان، ص144 19: شيلار كن باي: همان؛ ص87 20: يعقوب آژند: دوازده رخ؛ ص270 21 م,کورکیان؛ ژ,پ سیکر:همان: ص42 22: م,کورکیان؛ ژ,پ سیکر:همان: ص44 منابع وماخذ : 1: گلستان هنر: قاضي ميراحمدمنشي قمي ، تصتيح : احمدسهيلي خوانساري انتشارات بنياد فرهنگ ايران ، 1352ِ 2: دوازده رخ: ترجمه وتدوين: يعقوب آژند ، انتشارات مولي ، 1377 3:نقاشي ايراني: شيلار.كن باي ترجمه: مهدي حسيني،دانشگاه هنر تهران 1378 4: تاريخ نگارگري درايران :سيدعبدالمجيد شريف زاده ، حوزه هنري سازمان تبلغات اسلامي،1375 5: نقاشي ايران« ازديرباز تا امروز» : رويين پاكباز، نشر نارستان، 1379 6: همگامي نقاشي با ادبيات در ايران ، م.مقدم اشرفي،ترجمه رويين پاكباز، انتشارات نگاه،1367 7: سيرتاريخ نقاشي ايراني: لورنس بينيون/ ج،و،س،وليكسون/ بازيل گري،ترجمه: محمدايرانمنش،انتشارات اميركبير،1367 8:كتاب ماه هنرشماره63/64 :مكتب نگارگري هرات وهفت اورنگ: منيژه شعبان پور،انتشارات وزارت فرهنگ وارشاداسلامي1382 9: باغهاي خيال«هفت قرن مينياتورايران» : م,كوركيان؛ ژ,پ سيكر: مديرمجموعه: داريوش شايگان ،ترجمه پرويزمرزبان ، انتشارات فرزان روز ،1377 10:Marianna shrever Simpson(1998)Persian poetry !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! سید علی پورمیر دانشجوی رشته فرش دانشگاه آزاد نجف آباد استاد راهنما: ناشر: پايگاه علمی پژوهشی فرش ايران تاریخ نشر:(25/آذر/1386) سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-