واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آفریقا - فواد ایزدی می گوید: آمریکا گزینه ای بعد از سقوط قذافی در لیبی ندارد و نگران وقوع انقلابی از نوع انقلاب اسلامی ایران در سال 57 در این کشور است. زهرا خدایی اوضاع در لیبی همچنان بحرانی است و آمریکایی ها به شدت نگران روی کار امدن یک دولت مردمی هستند. آنچه تفاوت اصلی میان لیبی و مصر به حساب می اید دست کم در ایام بعد از انقلاب همین موضوع است. در مصر ارتش و بسیاری از مقامات باقی مانده این کشو رهمچنان با آمریکا هماهنگ هستند اما در لیبی اینگونه نیست و احتمال دارد همه چیز واقعا بعد از سقوط قذافی به دست مردم بیفتد . همچنین ترس از وقوع انقلابی شبیه انقلاب اسلامی ایران در این کشور از جمله دلایلی است که در توجیه مواضع آمریکا در قبال تحولات لیبی عنوان می شود. خبر در گفتگو با فواد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا و بین الملل به تشریح مواضع آمریکا در قبال لیبی پرداخته است. آیا می توان این فرضیه را پذیرفت که آمریکا طراح انقلابات خاورمیانه است و یا اینکه حداقل از نتایج آن منتفع می شود؟ بله به تازگی فرضیه ای به گوش می رسد که بر نقش آمریکا در طراحی انقلابات تأکید دارد. متأسفانه ریشه این فرضیه نشأت گرفته از طرز تفکری است که بیشتر در میان ایرانیان ریشه دارد.این دسته آمریکا را ابرقدرت شکست ناپذیر بسیار هوشمند می دانند، در حالی که این طرز تفکر اصلا قابل قبول و علمی نیست. چنین نگاهی نیز در زمان انتشار اسناد ویکی لیکس نیز وجود داشت و برخی بر این اعتقاد بودند که انتشار اسناد مذکور نیز کار خود آمریکایی هاست. این فرضیه بر این مسئله تأکید دارد که هر اتفاقی در دنیا کار خود آمریکایی هاست.اما امام (ره)این فرضیه را در زمان حیات خود رد کرد. امام خمینی بر این مسئله تأکید کرده بود که آمریکا این توانمندیها را نداشته و ندارد.جمله تاریخی امام نیز دقیقا بر اساس همین فرضیه بود که فرمودند: "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" خیلی ها به عمق این جمله امام پی نبردند.منظور حضرت امام این بود که آمریکا توان انجام یک سری از اقدامات را دارد،اما اغراق درباره توانمندیهای آمریکا عقلانی نیست.امام تأکید داشتند توانمندیهای آمریکا در حدی نیست که بتواند تمام مسائلی که در تمام دنیا اتفاق می افتد را مدیریت کند. این فرضیه نه قبلا صحت داشت و نه امروز که آمریکا در موقعیت ضعیف تری قرار دارد. در کشورهای عربی اعم از تونس، مصر و لیبی و .. یک سری حرکتهای مردمی در حال بروز است که از نظر شدت و نحوه برخورد دولتها با مردم تفاوتهایی در انقلاب ها مشاهده می شود.اما در لیبی حرکت جاری واقعا مردمی است. البته این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که آمریکا می خواهد برای مقابله با چالش های متعدد خود فرصت هایی را بدست آورد.در این مسئله شکی نیست.ولی این فرضیه که آمریکا می خواهد این جریان را رهبری کند صحیح نیست. حرکت لیبی نیز همانند حرکت سایر کشورها مردمی است.آمریکا در تلاش است که سوار بر این حرکت شود ولی در عمل این کاری مشکل است. اینکه آمریکا با توجه به نارضایتی های موجود، قصد تعویض رهبران و دیکتاتورهای جهان عرب را داشت، چطور؟این مسئله واقعیت دارد که تاریخ مصرف برخی از سران عرب به پایان رسیده است و آمریکایی ها نیز به این واقعیت پی برده اند.ذکر این مسئله نیز ضروری است که آمریکایی ها به اعتراضات موجود در جهان عرب واقف بوده و در فکر چاره بوده اند. اما دولتمردان آمریکا در تلاش بودند تا در وضعیت مطلوب تر دست به تغییرات بزنند. وضعیت مطلوبی برای آمریکا نیست که عده ای جوان مسلمان و معتقد خاورمیانه به خیابانها بریزند و حکومتهای دست نشانده آمریکا را سرنگون کنند، چرا؟ چون ممکن است در این کشورها همان اتفاقی رخ دهد که در ایران افتاد. در ایران بعد از انقلاب حکومتی مردمی مستقر شد که دیگر اجازه نمی داد آمریکا از منابع طبیعی ایران سوء استفاده کند و ایران دیگر همپیمان آمریکا نبود. این تجربه برای آمریکایی ها بسیار گران بود. بنابراین ریسک خیلی بزرگی است که آمریکا خودش چنین حرکتی را ایجاد کند، چون پیش بینی نتیجه این حرکتها امری غیرممکن است و این امکان وجود دارد که حرکتهای مردمی با موفقیت کامل روبرو شده و دولتهای مردمی را که به دلیل مردمی بودن حاضر نیستند تابع سیاستهای آمریکا باشند- به قدرت برساند.لذا باید به این مسئله توجه داشته باشیم با اینکه شرایط فعلی برای آمریکا ایده آل نیست ولی ایجاد یک زلزله سیاسی در خاورمیانه هیچ وقت برای آمریکا مفید نیست.حالت ایده آل برای آمریکا این بود افرادی که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده در حالتی عادی و معمولی جایشان را با افراد دیگری که موردنظر آمریکاست، عوض کنند. بنابراین نمی توان حالت ایده آل برای آمریکا را با حرکت مردمی جمع کرد. در خصوص مصر و سقوط مبارک چطور؟در حالت عادی باید تغییر رهبران عرب در خاورمیانه صورت می گرفت و قطعا در آینده ای نزدیک این اتفاق می افتاد. مثلا اگر حرکت مردمی در مصر صورت نمی گرفت، آمریکا می توانست تغییر دولت مبارک را بعضا با روی کار آوردن فردی مثل عمر سلیمان به راحتی و با آرامش مدیریت کند.اما با حرکت مردمی تغییر مورد نظر آمریکا روند سرعتی پیدا کرد. وضعیت مصر هنوز سیال است و هنوز مشخص نیست گزینه موردنظر آمریکا یعنی عمر سلیمان به قدرت برسد یا خیر. قطعا این حالت ایده آلی برای آمریکا نیست. تحریم، گزینه مناسب و مفیدی برای برخورد با قذافی است؟برای پاسخ روشن به این سوال باید گفت تفاوتی که بین لیبی و مصر وجود دارد آنست که در مصر آمریکایی ها وقتی خود با حرکت مردمی مواجه دیدند، این امیدواری را داشتند که گزینه بعد از مبارک از افراد نزدیک به آنها باشد.البته این امکان هنوز هم به دلیل ضعف های موجود در حرکتهای مردمی در جهان عرب از جمله نبود رهبری وجود دارد.به عبارتی آمریکا در مصر دو سه قدم جلوتر از خود را می توانست ببینند و پیش بینی کند.اما در لیبی این حالت وجود ندارد. اگر حکومت قدافی سرنگون شود،آمریکا هیچ گزینه ای اعم از معاون و یا افراد نزدیک به خود در این کشور ندارد. بنابراین ماهیت انقلاب لیبی را باید متفاوت از همه حرکتهای جهان عرب دانست؟وضعیت موجود در لیبی خیلی بیشتر از مصر به انقلاب ریشه ای شبیه است. همانطور که در ایران در سال 1357 انقلاب ریشه ای داشتیم و افرادی که مرتبط با حکومت شاه بودند، دیگر نمی توانستند در ساختار جمهوری اسلامی باشند. همین حالت امروز در لیبی تکرار می شود. به همین دلیل آمریکایی ها بیش از هر کشور دیگری نگران لیبی هستند. چون آمریکا در حال حاضر نمی تواند آینده این کشور را پیش بینی کند.بر همین اساس است که برخورد آمریکا در مقابل تحولات لیبی متفاوت است. خواست واقعی آمریکا در لیبی چیست؟آمریکا نمی خواهد درلیبی حکومتی مردمی ایجاد شود. چون بعد از انقلاب منابع نفتی موجود در این کشور در دست افرادی که همپیمان آمریکا نیستند، قرار می گیرد.این واقعیتی است که آمریکا و در مجموع غرب با تمام قوا با آن مقابله می کند. حرکت ناوهای آمریکایی به سمت لیبی نیز دقیقا با همین هدف صورت می گیرد که در صورت امکان جلوی استقرار حکومتی مردمی در لیبی گرفته شود. تحریم های اتخاذ شده نیز به رغم ضعیف بودن اثرات آن در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است. آمریکا این خوف را دارد که بعد از سقوط قذافی، گزینه جانشین با آمریکا همخوانی نداشته باشد. بنابراین احتمال حمله نظامی جدی است؟ آمریکا اگر ببیند در لیبی حکومتی مردمی روی کار می آید شکی نیست که از گزینه نظامی استفاده می کند.آمریکا این مسئله را نمی پذیرد که حکومتی مردمی در این کشور روی کار بیاید و این حکومت مردمی در کشوری عربی به منابع نفتی دسترسی داشته باشد.چون آمریکا ، تجربه ایران را دارد.در کشورمان بعد از انقلاب 57 حکومتی مردمی روی کار آمد و از همان زمان بر منابع نفتی تسلط دارد.هنوز هم بزرگترین چالش آمریکایی ها در خاورمیانه ، حکومت مردمی است که در ایران بر سر کار است. در همین چهارچوب گزینه نظامی در دستور کار غرب است. و زمان تحقق آن ؟ اینکه چه موقع آمریکا از این گزینه استفاده نخواهد کرد باید گفت که اگر حکومت بعد از قذافی همپیمان غرب باشد، آمریکایی ها وارد لیبی نمی شوند. آمریکا در حال ارزیابی و سنجش حمله نظامی و تبعات آنست تا هزینه فرصت های ورود به چنین جنگی را خوب سنجیده باشد. آینده لیبی را چگونه پیش بینی می کنید؟ پیش بینی محکمی درباره آینده لیبی نمی توان ارائه داد، دولت قذافی بدون شک یکی از خشن ترین دیکتاتوریهایی است که خاورمیانه به خود دیده است.اینکه این انقلابات به نتیجه برسد یا خیر این مسئله بستگی به مقاومت مردمی دارد. مقاومت انقلابیون لیبی تا این مقطع خوب بوده و احتمال اینکه مردم به پیروزی برسند، کم نیست. اما این مسئله را نیز به یاد داشته باشیم که رژیم قذافی نیز قدرتمند است؛ دولتهای غربی سالها به رژیم قذافی سلاح فروخته اند و این سلاحها امروز برای سرکوب مردم مورد استفاده قرار می گیرد. اما در مجموع به نظر می رسد احتمال سرنگونی رژیم قذافی بیشتر از استمرار حکومتش باشد.در خصوص مواضع غرب نیز باید بگویم که آنها به این راحتی ها لیبی را واگذار نخواهد کرد چون برخلاف تونس و مصر، لیبی کشوری نفت خیز است و آمریکا برخلاف مصر نفوذ چندانی در این کشور ندارد.بر همین اساس است که آمریکا حرکتی محتاطانه را در قبال لیبی در پیش گرفته است.اما احتمال برخورد شدیدتر و گزینه نظامی آمریکا در آینده را نیز نباید از نظر دور داشت.16346
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]