واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - علی بیگدلی روابط سوریه و آمریکا به سرعت به سمت عادیسازی پیش میرود. سرعت تحولات فی مابین این دو کشور به گونهای است که تحلیل آنچه در حال رخ دادن است را دشوار میکند. خبر با هدف بررسی تحلیلی با دکتر علی بیگدلی استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل روابط بینالملل موضوع را به بحث و بررسی گذاشته است. *عادیسازی روابط آمریکا و سوریه طی ماههای اخیر شیب تندی به خود گرفته است، به گونهای که به تازگی بشار اسد از باراک اوباما برای سفر به سوریه دعوت کرده است. تحلیل شما از روند این مناسبات چیست؟ اوباما همانطور که در مراسم تحلیف خود وعده داده بود، سیاست تغییر را در قبال خاورمیانه در پیش گرفت و به سمت دوستی با جهان اسلام رفت. ولی آنچه اکنون تحت عنوان سیاست عادیسازی روابط سوریه و آمریکا اتفاق میافتد، سیاست دوگانهای است که ایالات متحده در قبال ایران در پیش گرفته است. آمریکا تمایل داشت مذاکرات دو طرفهای برای از سرگیری روابط با ایران آغاز کند ولی پس از مشاهده سر سختیهایی از سوی ایران و همچنین نرمشهایی از سوی سوریه سیاست را بر محور عادیسازی روابط با سوریه تنظیم کرد. آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که با نزدیک شدن به سوریه به چند هدف میتوانند برسند؛ نخست اینکه جهان عرب یک دست میشود و مسئله دوم اینکه با عادیسازی روابط سوریه و آمریکا، حماس و حزبالله بیش از پیش تحت فشار قرار خواهند گرفت بهخصوص حماس که پایگاه سیاسیاش دمشق است. *یکی از خواستههای اصلی سوریه، بازپسگیری بلندیهای جولان است و بهطور طبیعی اگر این خواسته تحقق نیابد همکاری سوریه با آمریکا نیز نمیتواند در سطوح مختلف استمرار داشته باشد. با توجه به اینکه دولتی افراطی در اسرائیل روی کار است، چقدر احتمال میدهید سوریه به این خواسته خود برسد؟ من اعتقاد دارم اتفاقاً در حکومت دستراستیها و تندروهای اسرائیلی جولان به سوریه بر میگردد. دلیلش هم خیلی روشن است. اگر حکومت در دست چپها و میانهروها بود، موضوع عقبنشینی از جولان با مخالفت شدید افراطیهای دست راستی مواجه میشد ولی در شرایطی که قدرت در دست افراطیهای دستراستی است در صورت تصمیم دولت برای عقب نشینی از جولان جریان مخالف جدی مقابل این تصمیم صفآرایی نخواهد کرد. احتمالاً بشار اسد و آمریکاییها هم با محاسبه این مسئله وارد عادیسازی روابط شدهاند. چون همانطور که شما گفتید پسگیری بلندیهای جولان از اهداف جدی بشار اسد است. او میخواهد کاری را که پدرش نتوانست انجام دهد و بهعنوان قهرمان ملی سوریه نامش در تاریخ ثبت شود. * آمریکا؛ هنوز حزبالله را یک گروه تروریستی میداند. از سوی دیگر سوریه نیز از حزبالله حمایت میکند. به نظر شما این اختلاف نظر چطور قابل حل خواهد بود؟ یک اصل مهم درباره اعراب وجود دارد که در تحلیلهای مربوط به کشورها و گروههای جهان عرب باید به این مسئله توجه کرد. اصولاً در دنیای عرب، عرب بودن بر هر موضوع دیگر حتی دین تقدم دارد. از این زاویه حزبالله و سوریه چون هر دو عرب هستند، اگر سوریه با جهان عرب همسو شود، حمایتهایش از گروهایی چون حماس و حزبالله در چارچوب همکاریهای عربی خواهد بود و این گروهها نیز در همین چارچوب به ادامه فعالیت خواهند پرداخت. حزبالله در جنگ 33 روزه به موفقیت بزرگی دست یافت ولی متأسفانه نتوانست در عرصه سیاسی داخل لبنان این موفقیت را ادامه دهد و در انتخابات شکست خورد. با این وجود آمریکا به تنهایی این قدرت و توان را ندارد که حزبالله را بیش از این مهار کند ولی از سوریه خواهد خواست که حداقل راه تجهیز نظامی حزبالله از خاک کشورش را مسدود کند. از سوی دیگر حزبالله در داخل سوریه نیز طرفدارانی دارد هم در میان مردم و هم در میان دولتمردان سوری حامیان حزبالله کم نیستند، در این شرایط کار برای بشار اسد سخت خواهد بود مگر اینکه مهار حزبالله را از طریق فرمول همکاریهای عربی انجام دهد. به این معنا که سوریه بهطور مستقیم حزبالله را تحت فشار نخواهد گذاشت ولی در مقابل فشارهای جهان عرب علیه حزبالله هم موضع نخواهد گرفت. بدین ترتیب حزبالله در تنگنای کشورهای عربی قرار خواهد گرفت و نهایتاً مجبور به ایجاد تغییراتی در رویه و ساختار خود خواهد شد. *البته منظور شما از تغییر این نیست که حزبالله نهایتاً سلاح را بر زمین خواهد گذاشت؟ مطمئن باشید آمریکا، حزبالله را بهعنوان یک نهاد نظامی نخواهد پذیرفت. بنابراین سرانجام حزبالله تحت یک فرمولی در ارتش ملی لبنان وارد شده و عملاً سلاح را بر زمین خواهد گذاشت. *زمان زیادی از درگیریهای بیروت نگذشته است. در آن موقع بهدلیل تصمیم دولت مبنی بر محدود کردن حزبالله در فرودگاه بیروت، نیروهای حزبالله مسلحانه بخشهایی از بیروت را تصرف کردند. با این سبقه تحلیلی که ارائه فرمودید آمیخته به خوشبینی نیست؟ عناصری که در تحلیل بنده آمده است به یک نتیجه منجر میشود و آن خلع سلاح حزبالله است. ممکن است این روند چندین سال ادامه یابد ولی سرانجام به وقوع خواهد پیوست. *ظاهراً شما برای حماس نیز چنین آیندهای را پیشبینی میکنید؟ نکته مهمی که من اشاره کردم این بود که حزبالله و حماس ناچار خواهند بود در چارچوب همکاریهای عربی به فعالیت خود ادامه دهند و اگر سوریه از این گروهها حمایت نکند، اراده جهان عرب بر خلع سلاح حزبالله است و در مورد حماس نیز جهان خواهان همکاری این گروه با تشکیلات خود گردان فلسطینی است. شما توجه کنید با وجود حمایتهای بیشائبه ایران از حماس در مقاطع حساس اسماعیل هنیه به مصر رفته و با مبارک هماهنگ میشود و یا به عربستان رفته و خود را با ملک عبدالله هماهنگ میکند. این در حالی است که هنوز یک بار هم به ایران نیامده است. حماس توان مقاومت در برابر عصبیت عرب را ندارد. *به شکست حزبالله در انتخابات پارلمانی اشاره کردید. عادیسازی روابط سوریه و آمریکا در این شکست چقدر مؤثر بود؟ بهطور طبیعی باید انتظار داشت که آمریکا برای شکست حزبالله و پیروزی جریان 14 مارس در لبنان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]