واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفت وگو با لورنس رايت - بخش پاياني اگر مناقشه خاورميانه حل شود بن لادن به گريه مي افتد
ترجمه؛ محمدعلي فيروزآباديبخش اول اين گفت وگو روز شنبه چاپ شد، بخش دوم و پاياني آن را مي خوانيد.---- رهبري القاعده چه تفسيري عليه دكتر فضل ارائه داده است؟ ظواهري براي سرپوش گذاشتن بر اشتباهات خود به خطاهاي ديگران اشاره مي كند. او منتقدان خود را به بي عدالتي متهم مي كند و مي گويد؛ «حماس هم با حملات موشكي خود به اسرائيل باعث كشته شدن غيرنظاميان مي شود، پس چرا به آنها اعتراض نمي كنيد؟» اين استدلال حكايت از يأس و بيچارگي دارد و علاوه بر آن بسيار خطرساز است زيرا عمق فقر ايدئولوژيك ظواهري را آشكار مي كند و حتي كساني را كه تا به حال به اين ضعف توجه نكرده اند آگاه مي سازد. ظواهري وب سايتي دارد كه به صورت آنلاين به پرسش ها پاسخ مي دهد. حرف هايي كه وي از هوادارانش در اين وب سايت مي شنود واقعاً هوشيارانه است. در ماه آوريل يكي از اعضاي القاعده از او مي پرسد؛ «آقاي ظواهري معذرت مي خواهم اما چه كساني با فرمان شما كشته مي شوند؟ بي گناهان در بغداد، قاهره و الجزاير؟ آيا مي توان اين عمل را جهاد ناميد؟»- بن لادن هم اخيراً در يك پيام صوتي ناگهان از سرنوشت فلسطين گفت و خود را تعيين كننده اين سرنوشت عنوان كرد. او در اين مورد چه تاكتيكي دارد؟اسرائيل براي بن لادن تا مدت ها بخش كوچكي از ائتلاف صليبيون و يهوديان به حساب مي آمد. القاعده حتي يك حمله عليه دولت يهود انجام نداده است و حال در موقعيتي كه سازمان وي در عراق ميان مرگ و زندگي دست و پا مي زند از جنگجويانش مي خواهد به فلسطين بروند. با اين حال اكثر فلسطيني ها از همان آغاز كار مخالفت خود را با القاعده اعلام كردند. اكثر آنها مي دانند بن لادن از سرنوشت آنها در جهت اهداف خودش سوءاستفاده مي كند. آنها هرگز نمي خواهند بخشي از موجوديت تحت امر القاعده باشند. در واقع بن لادن به هيچ عنوان خواهان حل مناقشه فلسطين و اسرائيل نيست زيرا اين مناقشه براي وي در حكم منبعي بزرگ براي سربازگيري است. اگر امروز اين مناقشه پايان گيرد، بن لادن از شدت خشم به گريه مي افتد.- آيا پايان كار القاعده نزديك است؟القاعده دچار چالشي فلسفي است كه اصلا آمادگي آن را ندارد. اين به آن معنا نيست كه اين سازمان مرده يا در آستانه مرگ قرار دارد. اما اين شورش ها القاعده را در وضعيت به شدت دشواري قرار داده است. آنها ديگر به راحتي نمي توانند خود را حركتي مذهبي نشان دهند و امورات مادي شان را از راه قاچاق مواد مخدر، آدم ربايي يا قاچاق نفت مي گذرانند. اين فعاليت ها با كارهاي اراذل و اوباش تفاوتي ندارد. در اين ميان تنها بن لادن است كه با كاريزماي افسانه يي خود هنوز هم اين قدرت را دارد كه چهره واقعي القاعده را پنهان كند.- آيا اين شورش ها به مركزيت سازمان هم لطمه يي زده است؟كارشناسان غربي در مورد اهميت شورش عليه مركزيت القاعده و پيامد هاي آن براي غرب، برآوردهاي متفاوتي دارند. پروفسور «بروس هوفمن» استاد مطالعات امنيتي در دانشگاه جرج تاون عقيده دارد كه بحث هاي ايدئولوژيك دكتر فضل توفاني است كه دامن مركزيت القاعده را نمي گيرد. هوفمن هشدار مي دهد؛ «پيكارجويان ساده يي كه در امتداد مرز پاكستان با افغانستان مشغول فعاليت هستند هيچ اطلاعي از اين مسائل ندارند.» به گفته وي دولت پاكستان از نظر آنها يك دشمن مهربان است. تعداد حملات انتحاري هم افزايش يافته است و اين مساله حكايت از خشك نشدن چشمه اين جنگ دارد. حتي در عراق هم هيچ گسستگي در موج ترور (به عقيده هوفمن) مشاهده نمي شود. «وليد فارس» تحليلگر بنياد دفاع از دموكراسي نيز خبر از اين مي دهد كه بسياري از گروه هاي طرفدار القاعده كه لزوماً هيچ ارتباطي با مركزيت سازمان ندارند مثل قارچ در حال روييدن هستند در حالي كه القاعده در جبهه هاي اصلي شكست خورده است.به گفته اين تحليلگر سلول هاي جديدي از القاعده در پاكستان و حتي در اروپا در حال شكل گيري است؛ «القاعده در برابر ماشين نظامي غرب هيچ شانسي ندارد اما اين سازمان هنوز زنده است و مهم تر آنكه هر روز فرزندان جديدي به دنيا مي آورد.» فارس اين مساله را گوشزد مي كند كه دگرانديشان معروفي كه انتقاداتي سخت به القاعده وارد مي كنند همچنان هيچ علاقه يي به غرب نيز ندارند؛ «جهان بيني آنها اسلام و دشمنان آنها ما غربي ها هستيم.» حتي اگر بن لادن همه محبوبيت خود را از دست بدهد باز هم نمي توان گفت كه ليبرال دموكرات ها برنده عقيدتي اين جنگ هستند. علاوه بر آن مركزيت القاعده نسبت به افزايش آراي انتقادي و هشداردهنده، نسخه يي كاملاً ساده دارد. اين سازمان بيشتر از مسلمانان، يهوديان و مسيحيان را مي كشد و براي اين كار نيازي به هواداران ميليوني ندارد. پيتر برگن نسبت به رقم پايين كساني كه از القاعده روي گردان شده اند هشدار مي دهد. با اين وجود وي عقيده دارد كه شورش دروني القاعده غرب را مطمئن تر مي سازد. برگن وضعيت موجود را با موقعيت پس از نبردالعلمين در سال 1942 مقايسه مي كند نبردي كه چرچيل از آن به عنوان نقطه عطف جنگ دوم جهاني ياد كرد و در آن زمان طي مقاله يي نوشت؛ «اين پايان كار نيست و حتي آغازي بر يك پايان هم نيست، اما شايد پايان يك آغاز باشد».- آقاي رايت زنجيره ترور ها گسسته نشده است و مركز فرماندهي القاعده دست نخورده باقي مانده و پيكارجويان هم به اندازه كافي از پناهگاه برخوردار هستند. آيا مي توان شورش عليه بن لادن را توفاني در يك ليوان آب عنوان كرد؟بي ترديد القاعده به اعمال تروريستي ادامه خواهد داد اما ديگر كسي نمي تواند فلسفه آنها را جدي بگيرد. اين سازمان جز خونريزي و فلاكت چيزي براي ارائه كردن ندارد. ايدئولوژي آنها تفسير كاملاً وارونه و غلطي از اسلام و تاريخ است. مانيفست دكتر فضل بي رحمانه از اين ايدئولوژي پرده برداشت. چند هفته پيش در اسكندريه با «كرم زهدي» يكي از رهبران پيشين اسلام گرايان ملاقات داشتم. او به نقل از پيامبر اسلام مي گفت كه تنها آنچه موجب پيشرفت مردم مي شود ماندگار است و توسل به خشونت آسان ترين كارها و دشوار ترين كار برقراري صلح و دوستي است.- آيا اين نزاع ايدئولوژيك اصلاً تاثيري بر به اصطلاح بدنه و پياده نظام القاعده داشته است؟افراد به دلايل مختلفي به القاعده مي پيوندند. گاه پوچ گراياني هستند كه عاشق ماجراجويي و انتقام جويي بوده و تنها از سر كسالت به القاعده رومي آورند. اين عده هيچ تاثيري از اين بحث هاي ايدئولوژيك نمي گيرند. اما بسياري هم هستند كه بر اساس احساسات عميق مذهبي به ترور روي مي آورند و بي ترديد اين مباحث در ميان آنها تزلزل ايجاد مي كند. انتخاب راه راست براي بسياري از اين تندروها امري واجب است و اين مباحث حتي الامكان فعالان بالقوه راديكال را از اين اعمال بازمي دارد.- محدوديت القاعده در عراق چه اهميتي دارد؟خيلي زياد. چنانچه بار ديگر اوضاع به نفع القاعده رقم بخورد و آنها به پيروزي دست يابند، به نظر من شاهد يك وضعيت كاملاً ناخوشايند خواهيم بود. من مخالف جنگ بودم. امريكا با حمله به عراق جنگ با القاعده را طولاني تر كرد. القاعده در نوامبر و دسامبر 2001 تا حد مرگ تضعيف شده بود و مدارك داخلي اين سازمان نشان مي داد كه هشتاد درصد از اعضاي آن دستگير يا كشته شده بودند. باقيمانده آنها هم در كشورهاي مختلف پراكنده و قادر به بازپيوستن به القاعده نبودند. سرنوشت القاعده تقريباً مشخص شده بود اما با جنگ عراق يگان هاي ترور بن لادن جاني تازه گرفتند. با اين حال فعلاً بايد در عراق به جنگ چريكي ادامه دهيم تا كاملاً مطمئن شويم كه نيروهاي عراقي قادر به كنترل اين كشور هستند. - ظاهراً اختلاف دروني القاعده براي غرب اين امكان را ايجاد مي كند كه در مورد استراتژي خود تأمل كند. نظر شما چيست؟ در حال حاضر اين پرسش اصلي است. به دليل مواضع راديكال القاعده نمي توان با آنها به گفت وگو پرداخت. به نظر من تلاش دولت پاكستان براي برقراري آتش بس با پيكارجويان يك خطاي استراتژيك است. القاعده و طالبان هرگز تبديل به يك حزب مذهبي سياسي نمي شوند. اين در حال حاضر بهترين زمان براي غرب است تا دوستي خود با دنياي اسلام را نشان دهد. به عنوان مثال چاپ آن كاريكاتورهاي توهين آميز در روزنامه هاي دانمارك اشتباهي فاحش بود. من يك خبرنگار هستم و كارم بر پايه اصل آزادي مطبوعات است. آزادي مطبوعات عنصر اصلي سلامت جامعه است اما برخي كارها اشتباه و غيرضروري است. - ليبرال دموكراسي در اين ميان چه كاري مي تواند انجام دهد؟ ما مشاركت زيادي در تغيير جوامع اسلامي نمي توانيم داشته باشيم. آنها بايد از درون به اصلاحات دست بزنند. بهترين كاري كه از زمان يازدهم سپتامبر انجام داده ايم همين انتخابات ماه هاي اخير است. طي سفرم به كشورهاي اسلامي واقعاً در اين مورد كه چطور مردم مباحث در مورد كلينتون، اوباما و مك كين را دنبال مي كنند تحت تاثير قرار گرفتم. اين نمونه آن چيزي است كه از مسلمانان دريغ مي شود يعني امكان تغيير دولت ها و انجام اصلاحات از طريق ملت ها. امريكا بهترين وجه خود را نشان مي دهد. ما در رقابتي آزاد در مورد اينكه كه هستيم و به چه سمتي مي خواهيم برويم صحبت مي كنيم؛ اين مفيد ترين پاسخي است كه مي توانيم به آن جوامع عرضه كنيم. منبع؛ ولت وخه
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]