تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833418079
گفتوگوى گرين ساين با سيدنى پولاكتماشاگران امروزى فقط دنبال هيجان هستند
واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: گفتوگوى گرين ساين با سيدنى پولاكتماشاگران امروزى فقط دنبال هيجان هستند
فرشيد عطايي- سيدنى پولاك فعاليت حرفه اى چشمگير و تحسين بر انگيزى داشته است. او نه تنها فيلمهاى مهم و به ياد ماندنى اى را كارگردانى كرده (آنها به اسبها شليك مىكنند، سه روز كندور، از درون آفريقا، نبود سوء نيت، سوار كار الكتريكي، سابرينا و شركت)، بلكه در زمينه بازيگرى هم بسيار موفق بوده است. او در فيلم توسى كه كارگردانى آن را هم بر عهده داشت در كنار داستينهافمن به ايفاى نقش پرداخت و در فيلم شوهران و همسران وودى آلن و چشمان كاملا بسته استنلى كوبريك نيز بازى كرد. اگر اين همه بس نباشد مىتوان اين را هم افزود كه پولاك در طول سالها فعاليت خود تهيهكننده بيش از 40 فيلم سينمايى بوده است، از آن جمله اند: كوهستان سرد، آقاى ريپلى با استعداد، حس و حساسيت و درهاى كشويي. گفتوگوى زير در حين ساخت فيلم مترجم (با شركت شان پن و نيكول كيدمن) با سيدنى پولاك انجام شده است. گفتنى است فيلم سينمايى مترجم از تلويزيون ايران پخش شده است.لازم به ذكر است گفت و گوى ديگرى با همين فيلم ساز در نقد فيلم مترجم در هفته هاى گذشته در حيات نو منتشر شد
مجله گرين ساين- گرين ساين: در اين مرحله از كار چه احساسى داريد؟
سيدنى پولاك: خب، الان من در مرحله عصبى كار قرار دارم، چون دارم تلاش مىكنم سر و شكل نهايى فيلم را مشخص كنم. من تا حالا چند بار پيش نمايش فيلم را ديده ام و هر بار هم تغييرات جزئى اى در فيلم داده ام. دارم سعى مىكنم واكنشها را تخمين بزنم، ببينم چه چيزى دارد بهتر مىشود و چه چيزى دارد بد تر مىشود. چيزهايى هستند كه من خودم خيلى دوست دارم در فيلم باشند ولى مورد توجه تماشاگر عام قرار نمىگيرند.
آيا اين مسئله براى تان دلسردكننده نيست؟ اينكه مجبوريد بر خلاف علايق و غريزههايتان عمل كنيد؟
بله، من بايد در مورد قسمتهايى از فيلم كه خيلى دوست شان دارم ولى مجبورم حذف شان بكنم به طور جدى فكر كنم و اين مسئله هميشه مرا عصبى مىكند چون نمىدانم آيا دارم كار درست را انجام مىدهم يا خير. البته انتقادها در اين زمينه براى من قابل درك اند ولى چيزهايى هستند كه من به وجود آنها در فيلم خيلى علاقه دارم اما تماشاگر علاقه اى به آنها ندارد. بنابراين تغييراتى در فيلمم داده ام كه از بابت آنها اطمينان صد در صد ندارم. به پايان رساندن اين فيلم براى من با دشوارى زيادى همراه بود چون براى كار مان يك فيلمنامه كامل نداشتيم. من البته پايان فيلم را در ذهنم داشتم ولى فيلمنامه اى نداشتم كه من را به سوى پايان مورد نظرم هدايت كند. فكر نمىكردم به پايان بردن اين فيلم خيلى دشوار تر از تصورم باشد. من سعى ام اين بود كه حقيقت يك تهديد واقعى را باز آفرينى بكنم ولى كار عملائ بى نهايت دشوار شد و در نتيجه مجبور شدام مدام بنويسم و كار كنم، بنويسم و كار كنم تا نهايتا به پايان مشخص فيلم برسم.
آيا در حين ساخت فيلم هيچ وقت شد بگوييد: نه، تغييرى در پايان فيلم نخواهم داد، و پايان را همان طور كه در ذهنم داشتم خواهم ساخت.
اوه، بله، بله; صادقانه بگويم، من تا حالا به جز اين فيلم هيچ فيلم ديگرى را در عمر فعاليت حرفهاى ام تست نزده بودم. در اين مورد واقعائ خوش شانس بوده ام. دليلش اين نبود كه نخواهم چنين كارى را انجام بدهم، بلكه دليلش اين بود كه هميشه كارم را آنقدر دير تحويل مىدادم كه هيچ موقعيتش پيش نمىآمد كه فيلمم را تست بزنم. اين اولين بار است كه فرصت چنين كارى را پيدا كرده ام. البته من تهيهكننده فيلمهاى زيادى بوده ام كه تست شده باشند، مثل كوهستان سرد، و آقاى ريپلى با استعداد و تمام فيلمهايى كه با آنتونى مينگلا ساخته ام; درهاى كشويى و ساير فيلمها. ما تمام آن فيلمها را تست زديم ولى من در مورد همه آنها نقش تهيهكننده را داشتم. در مقام كارگردان هرگز حتى يك بار تجربه تست زدن فيلم را نداشتم. اين اولين بار بود كه فيلمىرا تست مىزدم. بنابراين تلاش من اين است كه به پيشنهادهاى ديگران گوش بدهم و ببينم تا چه اندازه از افكار خودم را در فيلمم مىتوانم بگنجانم. من واقعاض معتقدم كه آدم بايد در كارش ثبات و تداوم داشته باشد. ما چهار بار اين فيلم را به طور آزمايشى اكران كرديم و در اين چهار اكران متوجه شديم بخشهايى هست كه تماشاگر با آنها مشكل دارند و پايان فيلم هم براى شان قابل درك نيست. پنجاه در صد اين تماشاگران با اين مسائل مشكل داشتند.
جالب است شما در حالى در سازمان ملل فيلم تان را ساختيد كه به فيلمسازى چون هيچكاك چنين اجازهاى نداند...
بله، اين حقيقت دارد. البته من اولش متوجه نشدم; به من گفتند: ما به هيچكاك اجازه چنين كارى را نداديم، حالا چرا به تو بايد اجازه اين كار را بدهيم؟ خب البته من جوابى براى اين سؤال نداشتم. ولى جواب منفى آنها را قبول نكردم. به مذاكراتم ادامه دادم، تا اينكه يك نفر من را پيش كوفى انان برد. من نيم ساعت با كوفى انان به گفتگو نشستم و برايش توضيح دادم كه چه كار مىخواهم بكنم. سعى كردم مثل كاسب كارها به نظر نرسم چون واقعا هم هدف من از ساخت اين فيلم كسب و كار و تجارت نبود. نمىخواستم چيزى را سمبل كنم. كوفى در اين مورد فكر كرد و بعد هم با رئيس شوراى امنيت و مجمع عمومىصحبت كرد و من خوشبخت شدم. آنها به من اجازه دادند.
آيا از وقتى كه فيلم سه روز كندور را در سال 1975 ساختيد تا كنون نيازهاى يك فيلم تريلر تغيير كرده است؟
بله، به گمانم. به نظر من الان تماشاگران حوصله ديالوگ بازيگران را ندارند. همه كارها بايد تند و سريع انجام شود. مىدانيد، تماشاگران فقط دنبال هيجان هستند. من با ساخت اين فيلم احساس مىكنم دست به قمار خطرناكى زده ام چون اين فيلم تماشاگر را به تفكر وا مىدارد.
از فيلمسازى در سالهاى 1970 چه خاطراتى داريد؟ آيا در آن دوران فضاى كارى دچار بد گمانى بود؟
خب، دهه هفتاد دوره بدگمانىهاى سياسى بود، اين بدگمانىها از دهه 1960 شروع شده بود و تا دهه 1970 ادامه پيدا كرده بود. من البته مثل بقيه بدگمان نبودم ولى مثل همه به همه چيز مشكوك بودم. به نظر من امروز هم وضعيت به همين شكل است. اين مسئله از صفحات روزنامه نيويورك تايمز يا هر رسانه ديگرى رخت بر نبسته. الان يكى دو سالى است كه سازمان ملل بيشتر از همان ديگرى مورد توجه قرار گرفته، و دولت آمريكا هم موضع خشنى نسبت به آن اتخاذ كرده است. من البته اعتراف مىكنم كه سازمان ملل از هم پاشيده و بى سر و سامان است و كاركرد لازم را ندارد، ولى به نظر من گزينههاى جايگزين هم بد تر از سازمان ملل كنونى هستند. مىدانيد، به نظر من بايد سعى كنيم سازمان ملل را اصلاح كنيم نه اينكه آن را تحريم كنيم. در فيلم مترجم شخصيتى هست كه خيلي، خيلى طرفدار سازمان ملل است و داستان هم درباره زنى است كه خشونت را كنار مىگذارد و ديپلماسى را انتخاب مىكند، ولى عملائ ضربه سختى مىخورد و ديپلماسى را كنار مىگذارد و دوباره به خشونت روى مىآورد ولى نمىتواند ماشه را بكشد.
آيا شما با آنچه در زمان ساخت فيلم سه روز كندور بوديد فرق كرده ايد؟ آن موقع انگيزههاى سياسى بيشترى داشتيد؟
نه، گمان نمىكنم اينگونه باشد. احتمالائ به نقطه مقابل آن موقع خودم تبديل شده ام. الان نسبت به 30 سال پيش جاه طلبى ام كمتر شده. آن موقع مرد جوانى بودم كه مىخواستم ثابت كنم كه مىتوانم. من سالهاى زيادى را در اين حرفه پشت سر گذاشتم. اين روزها ديگر كارى را انجام نمىدهم مگر اينكه شخصا در آن كار سرمايه گزارى كرده باشم. دليلى براى انجام دادن به شكل ديگر ندارم. يعني، مىخواهم بگويم كه الان محتواى فيلم برايم بيشتر مطرح است. البته الان از شيوه ساخته شدن فيلمها برايم جالب و چالش برانگيز است. فيلمها هيجانى تر شده اند، تكنيكهاى فيلمسازى تغيير كرده اند، ديگر نمىتوان دوربين را بى حركت نگه داشت; اگر اين كار را بكنيد تماشاگر خوابش مىبرد. اين روزها فيلمها را تماشا مىكنى و مىبينى كه دوربين مدام در حال تكان خوردن و حركت كردن است چون مردم فكر مىكنند كه اينطورى هيجان فيلم بيشتر مىشود، البته بعضى وقتها اين شگرد مؤثر واقع مىشود، ولى در بعضى موارد چيزى فرا تر از تكان خوردن و لرزيدن دوربين اتفاق نمىافتد. اين شگرد براى من خيلى خستهكننده است.
شما در فيلمسازى ژانرهاى مختلفى را آزموده ايد آيا دليل اين كار اين بوده كه مىخواستيد خود تان را به يك ژانر خاص محدود نكنيد؟
براى خودم جالب است ببينم كه آيا مىتوانم ژانر را هر بار در كنترل خودم بگيرم يا نه. من وقتى در دهه 1960 كار سينما را شروع كردم بزرگ ترين سنگ محك، فيلمهاى وسترن بودند. ولى الان ديگر اينگونه نيست. آن موقع تا فيلمىدر خارج از فضاى استوديو نمىساختي، مثلائ يك فيلم اكشن نمىساختى انگار كه كاملائ وارد دنياى فيلمسازى نشده بودي. به همين خاطر من هم در همان اوايل كارم، يكى دو تا فيلم از اين فيلمها ساختم، و به اين جور فيلمها علاقهمند شدم و از آن به بعد هميشه سعى كرده ام در ژانر خاصى كار كنم و به دنبال داستانهاى عاشقانه بگردم. هرچند داستانهاى عاشقانه براى من چيزى فرا تر از بحث و مناظره نيستند. همه داستانهاى عاشقانه يك جورهايى بحث و جدل اند. همين نكته من را به داستانهاى عاشقانه علاقه مند نگه مىدارد. من هميشه دوست دارم درباره چيزى كه به آن وارد نيستم و جوابش را نمىدانم بحث كنم. من در فيلمهايم دو شخصيت را در حال بحث و جدل با هم قرار مىدهم و نمىگويم كدام شان راست مىگويد و كدام شان راست نمىگويد، به همين دليل هم هست كه شخصيتهاى من هيچ وقت با هم كنار نمىآيند و فقط با هم بحث مىكنند!
شما در فيلم مترجم بازى كرده ايد، و در فيلمهاى وودى آلن و استنلى كوبريك هم بازى كرده ايد. چه چيزى شما را جذب بازيگرى مىكند؟
بگذاريد حقيقت را به شما بگويم; حقيقت قضيه اين است كه من بازيگرى را كنار گذاشتم و كنار گذاشتن بازيگرى براى من كار مهيجى بود. من 22 سال بود كه سراغ بازيگرى نرفته بودم تا اينكه فيلم توتسى را ساختم. همه مىدانند كه من و داستينهافمن سر ساخت آن فيلم با هم درگيرى لفظى داشتيم. من ابته احترام خيلى زيادى براى او قائلم; او بازيگر بسيار خوبى است; ولى ما دو نفر بر سر محتواى فيلم با هم بحث داشتيم. بحث ما هيچ وقت بر سر بازيگرى نبود. من سرانجام دبنى كولمن را براى بازى در نقشى كه من بعدا بر عهده گرفتم، انتخاب كردم ولى داستين مصرانه مىگفت كه من بايد در آن نقش بازى كنم. واقعا نمىتوانم بيان كنم كه چقدر دلم مىخواست در آن نقش بازى نكنم، هم نگران فيلم بودم و هم نگران كارگردانى بازى داستين. دلم نمىخواست به عنوان بازيگر فيلم، كار را متوقف كنم و خطوط ديالوگ را حفظ كنم. دلم نمىخواست گريمم كنند. اصلائ گريم را نمىتوانم تحمل كنم. دوست نداشتم براى نقشم لباس خاصى بپوشم، يعنى اصلا وقتش را نداشتم. اصلائ نمىخواستم در اين فيلم بازى كنم. ولى داستين همچنان به حضور من در فيلم اصرار داشت تا اينكه مسؤلان استوديو به من گفتند كه بايد اين نقش را قبول كنى وگرنه او از كوره در مىرود. بنابراين من هم قبول كردم كه در آن نقش بازى كنم. ولى از تك تك لحظههايى كه در آن فيلم بازى مىكردم متنفر بودم. در هر حال هر چه بود بازى در اين نقش را به پايان بردم. بعد هم وودى الن زنگ زد و گفت بيايم برايش در فيلم شوهران و همسران بازى كنم. فيلمنامه شوهران و همسران را خواندم و با خودم گفتم چه فيلمنامه عالى اى است. من در اين فيلم نقش يك آدم عوضى را داشتم ولى فيلمنامه كار عالى اى بود پر از ديالوگهاى طنز آميز و حقير به نظر من اين فيلمنامه يكى از بهترين فيلمنامهها است. من هم گفتم: چقدر طول مىكشد؟ وودى آلن كارش را خيلى طول نمىدهد، فيلمهايش را با هزينه بسيار كم مىسازد، و با فيلمهايش پول زيادى به دست نمىآورد. از طرفى هم با خودم گفتم مىتوانم با تماشاى شيوه كارگردانى وودى آلن چيزهايى از او ياد بگيرم; كارگردانها خيلى كم پيش مىآيد شيوه كار كارگردانهاى ديگر را در نظر بگيرند، يعنى در واقع هرگز چنين كارى نمىكنند. بازيگران به شيوه كار كارگردانها دقت مىكنند ولى كارگردانها دوست ندارند كارگردانهاى ديگر را سر فيلمبردارى كار خود ببينند. من سر فيلمبردارى فيلم وودى آلن بودم و شيوه كار او را به دقت زير نظر داشتم. و بعد هم كه در فيلم كوبريك بازى كردم... من تا حالا دو بار د رفيلمهاى خودم بازى كرده ام و حقيقتش را به شما بگويم، هر دو بار براى صرفه جويى در هزينهها بوده. نقشى كه من در فيلم مترجم بازى مىكنم نقش احمقانه اى است، يعنى در واقع اصلائ نقش نيست، ولى چون اين نقش تا پنج ماه طول مىكشيد من مجبور شدم خودم آن را بر عهده بگيرم. اگر مىخواستم بازيگرى را براى پنج ماه استخدام كنم پول كلانى بايد خرج مىكردم. البته سعى كردم از الك بالدوين استفاده كنم، و همينطور از الان آركين. با چند نفر وارد صحبت شدم ولى همه آنها پول خيلى زيادى مىخواستند. تا اينكه سر آخر تيم بيوان گفت: چرا خودت اين نقش را بازى نمىكني؟ اگر تو در اين نقش بازى كنى در هزينههاى خيلى صرفه جويى مىشود. و سرانجام من براى بازى در اين نقش انتخاب شدم. ولى اين نقش، چيز خاصى ندارد. اين شخصيت فقط يك آدم معمولى براى شان پن است.
آيا شما الان در حرفه تان به موقعيت و جايگاهى رسيده ايد كه از بر اساس بازى تان در فيلم مترجم در مورد كار تان قضاوت نكنند؟
در آمريكا نه، ولى در اروپا هميشه همينطور بوده. در اروپا كل كارهايت را مد نظر قرار مىدهند. در اينجا به دليل تفاوت شرايط اقتصادى فكر مىكنم اگر يك فيلم 10 ميليون دلارى مىساختم وضع فرق مىكرد. من هميشه كارهاى پر هزينه ساخته ام، و بايد بر اساس اينكه كارهايم چقدر خوب بوده اند در موردم قضاوت كنند. همه چيز در همان هفته نخست اكران فيلم نهفته است، چون پس از آن به مرور از ميزان علاقه مردم به فيلمت كاسته مىشود.
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]
-
گوناگون
پربازدیدترینها