واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فرهادی به مخاطبش نگاه از بالا ندارد و تلاش نمیکند او را شیرفهم کند و قصه ای ساده که موقعیتهای پیچیده ای دارد را برای مخاطب فراهم میکند. فیلم «جدایی نادر از سیمین» شبکه ای از دو راهیهاست، مانند دو فیلم.... «جدایی نادر از سیمین» دو سه ماهی است چنان بر سر زبانها افتاده است که انگار تصنیفی عامه پسند، تکیه کلام، ترجیع بند نام تیم فوتبال، ضرب المثل یا چیزی در این مایههاست. اما نه!فیلم «جدایی نادر از سیمین» آخرین ساخته اصغر فرهادی که دست بر قضا جوایزی چند از جمله چند قلاده خرس از برلیناله 61 برای سینمای ایران به ارمغان آورد این روزها حسابی نقل محفل منتقدان سینمایی است. عده ای آنچنان مشتاق فیلم که حتی منتظر جدایی نادر از سیمین هستند و عده ای غمگنانه اصلا راضی به جدایی نیستند. با این همه موعد اکران نوروزی فرا رسید و «جدایی نادر از سیمین» در کنار چهار فیلم دیگر به نمایش درآمد. رقیب اصلی «جدایی نادر از سیمین»، قسمت سوم از تریولوژی «اخراجیها» است. بنا به آمار رسمی و غیر رسمی فروش فیلم «اخراجیها3» خیلی بیشتر از فیلم جدید فرهادی بوده است. چنین شرایطی از اکران چند سال پیش بین دو فیلم «روسری آبی» و «عینک دودی» پیش آمده بود. اما آن زمان این «روسری آبی» بود که گیشه را فتح کرد و کمدی «عینک دودی» زمین خورد. اما این روزها همه کمدی نگاه میکنند. به نظر میرسد از یک سو بیتوجهی به نوع دیگری از سینما -که شامل سینمای فرهادی هم میشود - نوعی اعتراض مدنی است و مردم آمادگی خندیدن به هر چیزی را دارند و از سوی دیگر تغییر خاستگاه مخاطب و به نوعی نزول سطح تقاضاهای ایشان موجب فراهم شدن فرآوردههای فرهنگی بیارزش میشود. در این زمانه کمتر مخاطب عامی را میبینید که از سینما بیرون بیاید و در حالی که دستهایش را در جیبش فرو کرده با ژستی عمیق بگوید؛ «فیلم فرهادی میزانسنها و دکوپاژ خوبی داشت و به این دلیل این فیلم را دوست داشتم و به شما نیز توصیه میکنم!» تمام این تفاسیر این سئوال را پیش میآورد که در شرایط فعلی؛ «چرا باید فیلم «جدایی نادر از سیمین» را به مخاطبان توصیه کرد؟» سعید قطبی زاده، کیوان کثیریان و امیر قادری سه نفر از منتقدان سینمایی از «جدایی نادر از سیمین» و پاسخ به این پرسش میگویند. مهمترین محصول سینمایی سال گذشتهسعید قطبی زادهمرور کارنامه اقتصادی سینمای ایران در دهه اخیر حاکی از آن است که ردههای اول جدول پر فروش سینمای ایران عموما به فیلمها و آثار بی ارزش اختصاص دارد. حال اگر امکانی برای اکران نوروزی یک فیلم خوب مانند «جدایی نادر از سیمین» فراهم شده است این وظیفه رسانههاست که به تماشاگران سینما توصیه کنند که این نوع ازسینما هم قابل تماشا است. چرا که تماشاگران سینما یعنی انبوه کسانی که سود اقتصادی یک فیلم را تضمین میکنند در این سالها عادت به تماشای فیلمهای نه چندان قابل اعتنا کرده اند. چرا که تلقی این گروه از مخاطبان از سینما فیلمی شبیه به «اخراجیها» است. به واقع این توصیه رسانهها به تماشای فیلم فرهادی فقط نباید شامل فیلم «جدایی نادر از سیمین» که دعوت به نوع دیگری از سینما باشد.از سوی دیگر به همان اندازه که دیدن فیلم «جدایی نادر از سیمین» به نفع اقتصاد سینمای ایران است تماشای فیلم «اخراجیها 3» هم همین نتیجه را خواهد داشت اما قیاس این دو فیلم از پایه و اساس غلط است. فیلم «اخراجیها 3» با توجه به فضای تبلیغاتی که برایش فراهم شده است، تماشاگر برای تماشای آن عطش دارد، حتی نام این فیلم هم نوعی تبلیغ برای این فیلم به شمار میرود. اما در مورد فیلم فرهادی این اتفاقات رخ نمیدهد. این فیلم در شرایطی ساخته شد که برخی فیلمها دچار اصلاحات و ممیزی شدند. اما به دلیل تیزهوشی فرهادی - تا آنجا که من میدانم –این فیلم بدون اصلاحیه نمایش داده شد. «جدایی نادر از سیمین» به دلیل افتخارات جهانی که برای سینمای ایران به دست آورده است به موقعیتی همه جانبه میرسد و باید دیده شود. در آخرین رویدادهای بین المللی سینمای ایران، این فیلم در سایت معتبر سینمایی IMDB رتبه قابل توجهی از لحاظ کاربری به ذست آورده است. همه این مسائل دست به دست هم داده اند تا مهمترین محصول سینمای ایران در سال 89 هم برای مردم و هم برای منتقدان جذاب باشد. هنر فرهادی و لذت تماشاگرکیوان کثیریان در فیلم « جدایی نادر از سیمین» فرهادی جدا از جزئیات فنی که قابل توجه است، برای مخاطب عام این مضمون فیلم است که او را درگیر میکند. هنر فرهادی در این است که فیلم اش قابل باور و لمس برای تماشاگر است که ناخودآگاه او را به داخل پرده هول میدهد و انگار که در لوکیشن تماشاگر حضور دارد و نفس میکشد. مهمتر از همه اینها فیلمنامه فیلم فرهادی است. قصه «جدایی نادر از سیمین» قصه امروز آدمهای جامعه ماست که آرزوها و دغدغهها و ترسها و نگرانیهای قابل درک در موقعیتهای مختلف دارند. قصه آدمهای فیلم قصه همه ماست و ما با آن احساس نزدیکی میکنیم. فرهادی به مخاطبش نگاه از بالا ندارد و تلاش نمیکند او را شیرفهم کند و قصه ای ساده که موقعیتهای پیچیده ای دارد را برای مخاطب فراهم میکند. فیلم «جدایی نادر از سیمین» شبکه ای از دو راهیهاست، مانند دو فیلم «درباره الی...» و «چهارشنبه سوری». این موقعیت پیچیده بین دو وضعیت راست گفتن و دروغ گفتن، پنهان کردن حقیقت یا پنهان نکردن حقیقت است که دائما شخصیتها در حال انتخاب میان آنها هستند. تک تک آدمهای فیلم حتی بچه خدمتکار نیز با مفهوم دروغ گفتن و پنهان کردن حقیقت آشنا هستند. نادر و سیمین و فرزاد آنها نیز در موقعیتی هستند که گاه با راست گفتن ممکن است ضرر کنند و گاه با دروغ گفتن ممکن است منفعت ببرند و یا برعکس. اینها به شخصیتها بعد میدهد. با تمام اینها تماشاگر باید این فیلم را ببیند چرا که قصه خودش است. بحث ما این روزها این است که سینمای امروز ما آیینه زندگی قشر متوسط و فرودست جامعه نیست و این فیلم این امتیاز را دارد. «جدایی نادر از سیمین» ویژگیهای مثبت بسیار و جزییات جذاب زیادی دارد که تماشاگر با دیدن فیلم از آنها لذت کامل خواهد برد. تصویری از انسان دست و پا بستهامیر قادری فیلمی مثل فیلم «جدایی نادر از سیمین» امتیازات بسیاری دارد اما به نظر من اصلا قابل مقایسه با اثر قبلی فرهادی «درباره الی...» نیست. « جدایی نادر از سیمین» فیلمی است که یک ذهن هوشمند میتواند از میانه داستان دست فیلمساز را بخواند و مسیر را تا پایان فیلم پیش ببرد که در فیلم «درباره الی...» این اتفاق رخ نداد. این اما دلیلی نیست که نخواهیم آنرا به عامه مردم پیشنهاد کنیم، مشکل اینجاست که فیلم آنقدر راه را بسته و انسان را دست و پا بسته در برابر شرایط جامعه تصویر میکند که فکر نمیکنم هیچ انسانی بخواهد چنین موقعیتی را برای خود متصور شود. حرف آخری که میخواهم بزنم یک سلیقه شخصی است نه بحث تئوریک؛ در شریط فعلی ترجیح میدهم فیلمی را به تماشاگران توصیه کنم که انرژی داشته باشد و امید به تغییر اوضاع. این البته به معنی فیلم «به به از این آفتاب عالم تاب» نیست اما معتقد به فیلمی هستم که به انسان آزاد باور بیشتری داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 479]