واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - امیر قادری بدترین روز: بعید است بدتر از اینها بشود روزی را در ایام جشنواره گذراند. فیلم های بهرام بیضایی و تهمینه میلانی، نه تنها خوب نبودند که حرص آدم را درمیآوردند. با این وجود نمایش هر دو فیلم، رویدادهای فرهنگی مهمی است. به بهانهشان میشود خیلی حرفها را زد. درستترین وعده: آخرین بند یادداشت دیروز این بود که نگران سرد بودن ستون نباشید. فیلم بیضایی پخش خواهد شد و بساط نقد رونق خواهد گرفت. خب، این هم از این. بهترین فرصت: همان طور که انتظار داشتم، «وقتی همه خواب بودیم» بهرام بیضایی میتواند جای «آتش سبز» را بین فیلمهای موسوم به روشنفکرانه امسال بگیرد. از طریق بحثهایی که گرد این فیلم بیمار، به راه بیفتد، خیلی حرفها میشود زد. برآوردهشدهترین انتظار: پیشبینی میکردم که فیلم تازه بهرام بیضایی یک اثر خودافشاگرانه باشد. داریوش مهرجویی بزرگ را اگر کنار بگذاریم (که هر چه قدر خدا به استاد عمر میدهد، خواستنیتر میشود)، استادان قدیمی با فیلمهای آخرشان دارند خیلی چیزها را لو میدهند. همه آن چه بخشی از پایههای تفکر امروز ایرانی بر پایه آن بنا شده است. مثلا به خود مقدسبینی و دشمنسازی در همین فیلم آخر بیضایی توجه کنید. و این که چطور مسئولیت از فرد، به جمع و سیستم منتقل میشود و بعد تمام این فرافکنیها در قالب یک جور اعتراض موجه، بستهبندی و عرضه میشوند. روی اعصابترین تصمیم: این که فیلم در فیلم بهرام بیضایی از خود همان فیلم شروع شود و نه پشت صحنهاش. و این تمهید 45 دقیقه طول بکشد. نگرانکنندهترین اتفاق: بیضایی بیش از همیشه با فیلم آخرش دارد تماشاگرش را آزار میدهد. عوض این که بخواهد به وجد بیاورد و بسازد و سرگرم کند، اذیت میکند. خشم فیلمساز از هر آن چه دارد اطرافاش اتفاق میافتد، به این ترتیب اول دامن مخاطباش را میگیرد. و برای رسیدن به این هدف از هر ابزاری که در اختیار دارد استفاده میکند. از ایجاد سر و صدا گرفته تا ساز و کار روایی فیلماش، و چهره آدمها و نماهای بیش از حد درشت. مرعوب میکنم، پس هستم. بدترین دیالوگ تاریخ سینما: در اوج مشکلاتی که برای بازیگر زن همیشه هنرمند داستان اتفاق میافتد و در شرایطی که ابتذال همه جا را فرا گرفته است، دخترک معصوم بازیگر زن از صندلی عقب از مادر هنرمندش میپرسد: «مامان، لجنمال یعنی چی؟» و حالا بزرگترین شانس: این که بعد از فیلم وقتی همه خوابیم، «سوپر استار» تهمینه میلانی را نشان دادند تا یادمان بیاید همیشه اوضاع میتواند بدتر از آن چیزی که هست هم بشود. بهترین پیشنهاد: چی میشد اگر تهمینه میلانی مشکلات زنان (و حالا با این فیلم آخرش، معضلات و پلیدیهای اجتماع) را بیخیال شود و مثلا برای حسین فرحبخش کمدی رومانتیک بسازد؟ او کارگردان قابل قبولی است. قرار نیست که همه روشنفکر باشند. ناجورترین تغییر مسیر: این که تهمینه میلانی به قول خودش تصمیم گرفته تا به حال و هوای هنری فیلمهای اولاش بازگردد. و این که میخواهد مسیری که با «افسانه آه» ناتمام گذاشته بود، ادامه دهد. میلانی وقتی به شکل جدی میخواهد با معضلات روز اجتماع طرف شود، تعدادی از بامزهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را ساخته است. و حالا قرار است از این لذت محروممان کند. بزرگترین اشتباه در انتخاب بازیگر: فرشته ظاهرا پاک و معصوم فیلم میلانی را آدم دوست دارد با دستهای خودش ادب کند. کاراکتر بچه پر رو را جای فرشتهای که مدام در طول فیلم نصیحت میکند، اگر بگذاریم، از این بهتر نمیشود. به خصوص آن هزار باری که به شهاب حسینی میگوید: «مگه قول ندادی سیگار نکشی؟» گفتم که آدم دلاش میخواهد با دستهای خودش... بر باد رفتهترین استعدادها: استعداد کمیاب بیضایی در بخشیدن حس و حال آیینی و اسطورهای به سکانسهایی از فیلماش. حضور طفلک شهاب حسینی که بعد از محیا، حالا در سوپر استار هم اجرای قابل قبولی دارد. توانایی میلانی در سکانس چینی فیلمنامه. و بالاخره بازی خوب نسرین مقانلو در یک نقش فرعی. قلابیترین اخلاقگرایی: فصل به فصل فیلمنامه و جزء به جزء هر کادر سوپر استار تهمینه میلانی. تماشاگران این فیلم امکان دارد به قاتلان زنجیرهای خوبی تبدیل شوند، اما این که بخواهند از اعمال و رفتار سوپر استار فیلم درس بگیرند، عمرا. دوستداشتنیترین اتفاق تا به امروز جشنواره: پخش فیلم «سقوط» از تارسم سینگ. فیلم غریب و پر خون و به قول راجر ایبرت تکرار نشدنی است. خوشبختانه نگاتیو فیلم را آورده بودند و نه نسخه DVD آن را. بین دو فیلم بد بیضایی و میلانی، حسابی چسبید. دیوید فینچر بزرگ فیلم را پرزنت کرده است. و تنها کار ممکن: امید به روزهای آینده. فیلم کنجکاویبرانگیز هنوز زیاد داریم. به خصوص عیار 14 پرویز شهبازی. امیدوارم بالاخره اتفاق بیفتد و دلمان بلرزد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 487]