واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : به نظر مي سرد غرب و به خصوص انگلستان هزينه رواني سنگيني را درخصوص اين شورش ها متحمل شده است و حربه مقابله با شبكه هاي اجتماعي را عليه ساير كشورها از دست داده است و اين خبر بدي براي كساني كه حق دسترسي به اينترنت را به عنوان جزيي از حقوق بشرجهاني ذكر كرده اند. به گزارش راسخون به نقل از فارس، سال ها از زماني كه شبكه جهاني وب به عنوان بخشي از ثمره فرايند جهاني شدن از درون مراكز تحقيقاتي و دانشگاه ها پا به عرصه ارتباطات جهاني گذاشته است، مي گذرد. اين شبكه جهاني تاكنون محصولات زيادي را به عنوان نتايج حاصل از خلاقيت ميليون ها مغز فعال در اين گستره وسيع مجازي به جهان ارائه كرده است. شبكه جهاني وب، خدمات پيام رساني از طريق پست هاي الكترونيك، تجارت الكترونيك و.. تنها بخشي از فراورده هاي جنبي اين شبكه است. اما در اين ميان شبكه هاي اجتماعي شايد تحول سازترين ابزار الكترونيكي شبكه جهاني وب بوده اند، چه اين كه برخي از متفكران غربي انقلاب هاي قرن بيست و يكم را "انقلاب هاي اينترنتي " نام نهاده اند. *نوري در قلب تاريكي سال ها قبل و زماني كه هنوز خبري از رسانه هاي مدرن درعرصه ارتباطات اجتماعي نشده بود، مهم ترين ابزار اطلاع رساني انقلابيون و شورشيان اعلاميه هايي بود، كه اغلب در قالب شب نامه توزيع مي شد. يك شاعر آلماني عهد پروس از اين شب نامه هاي آتشين به عنوان "نوري در قلب تاريكي " نام مي برد. با گذشت زمان گرچه اهداف جماعت انقلابي و گاه شورشي تغيير نكرده است، اما به طور حتم ابزارهاي مورد استفاده آنان به طور حتم مردن شده بود. اعلاميه و شب نامه هاي كاعذي جاي خود را به نامه هاي الكترونيكي داده است و ديوارهاي شهر جاي خود را به فيس بوك و توييتردر شبكه هاي وب داده است. * "فيس بوك " و "توييتر " زوج شبكه هاي اجتماعي به احتمال زياد زماني كه "مارك زاكربرگ " در خلوت تنهايي خود پازل شبكه اجتماعي فيس بوك را با دزديدن ايده آن از همكلاسي خود مي چيد، حتي در مخيله خود هم تصور نمي كرد كه زماني اين چنين دنيا از چنين شبكه اجتماعي مجازي استقبال كند. گرچه پيش از اين نيز شبكه هاي اجتماعي ديگري نيز با كاركردي مشابه فيس بوك همانند "فرند فيدز " و يا " اوركات " درفضاي مجازي پا گرفته بودند اما فيس بوك با امكانات جديد ارتباطي خود به همراه توييتر، زوج طلايي شبكه هاي اجتماعي را در عضو گيري و نفوذ به اعماق لايه هاي مختلف اجتماعي را پديد آوردند. به نظر عصر تازه اي در ارتباطات اينترنتي آغازشده بود و چشمان بسياري به اين موج تازه خيره شده بود. *همه چيز از انقلاب "گل رز " آغاز شد اولين تجربه استفاده از شبكه هاي مجازي براي ساماندهي اعتراضات اجتماعي به انقلاب گل رز در سال 2003 باز مي گردد كه در آن برخي از كابران غربي پيام هايي را در حمايت از اغتشاشات پس از انتخابات پارلماني اين كشور از طريق پست هاي الكترونيك و سرويس هاي پرتال الكترونيك YAHOO منتشر كردند. گرچه اين ابتكار جزو اولين تجربه اي استفاده از محيط وب براي فعاليت اينترنتي براندازانه بود، با اين حال در اين زمان به دليل عدم فراگيري چنين شبكه هاي در جامعه مجازي آن زمان، اين پيام ها نقش چنداني در مسير انقلاب گل رز بازي نكرد، اما پس از آن به لطف گسترش فوق العاده شبكه هاي اجتماعي، گسترش پيام هاي مجازي سرعتي غير قابل رقابت با ساير رسانه ها پيدا كرد. نكته مهم در اين بين آن بود، كه شبكه هاي اجتماعي ذاتا در فضايي شكل گرفته بودند، كه تحت مديريت شركت هاي غربي و به تبع دولت هاي غربي قرار داشت. به عنوان مثال تمام مديريت شبكه عظيم "فيس بوك " از مجتمع هاي رايانه اي به مساحت بيش از 4 هكتار در اورگون آمريكا صورت مي گيرد. شبكه وسيع اينترنت نيز به نوبه خود از سوي آژانس امنيت ملي آمريكا موسوم به "NSA " بوسيله مجموعه ابررايانه هايي به مساحت بيش از نه هكتار در منطقه اي نزديك به شهر واشنگتن اداره مي شود. * "موج سوم " دسيسه هاي غربي در راه است چنين توانمندي گسترده اي در عرصه اطلاع رساني به طور حتم سبب جلب نظرمجموعه هاي اطلاعاتي غربي درباره مديريت افكار عمومي در جريان پديده هاي اجتماعي مي شد. شبكه هايي كه هدف از آن تنها كنترل افكار عمومي در سطحي گسترده تر به صورت نامحسوس و مديريت جريان اطلاعاتي كساني كه به شبكه هاي اين چنيني متصل هستند، بود. البته چنين فرضيه اي سال هاي قبل توسط "الوين تافلر " در كتاب موج سوم به صورت كلي مطرح شده بود، اما تسلط چنين فضايي زمينه را براي آزمودن چنين توانمندي هايي در سطح ملي را مطرح مي كرد. *ايران:اولين آزمايشگاه شايد بتوان اولين عرصه اي كه اين سلاح جنگ رواني در آن بكار گرفته شد، انتخابات رياست جمهوري سال 88 در ايران بود. زماني كه برخي از گروه هاي سياسي با نتايج انتخابات مخالفت كردند و كار به شورش كشيده شد، شبكه هاي اجتماعي به يكي از اصلي ترين ابزارهاي ارتباطي آشوبگران تبديل شد. گرچه بلافاصله دسترسي به اين سايت ها از طريق فيلترينگ محدود شد، با اين حال مخالفان ايراني از طريق پروكسي ها ارتباط خود را با اين شبكه ها حفظ كردند. در طول چندين ماه شورس هاي دنباله دار "فيس بوك و توييتر " دو ركن اصلي اطلاع رساني مخالفان را در عرصه مجازي تشكيل مي دادند. ناظران غربي كه از وقايع فوق به هيجان آمده بودند، وقايع ايران را طليعه جديدي براي گسترش مبارزات بدون خشونت در عرصه جهاني عنوان كردند. اما سير حوادث چيز ديگري را نشان مي داد. *يك جاي كار مي لنگد تنها يك و سال نيم پس از وقايع ايران سلسله انقلاب هايي در جهان عرب آغاز شد، كه برخي از آن به عنوان فرياد فرو خفته مردم كشورهاي عربي به بهانه نان دانستند. اين حوادث كه سر آغاز آن از الجزاير و تونس شروع شد، بازتابي از سال هاي سركوب جوامع عربي در اين كشورها بود كه نقطه آغاز آن خودسوزي يك جوان سبزي فروش به نام "عزيز بوزيدي " بود. در حقيقت موج اين تحولات مردمي نظام هاي پشتيبان كشورهاي غربي را نشانه مي رفت، با اين حال نكته جالب در اين ميان نقش شبكه هاي اجتماعي در ايجاد ارتباط و انتقال اخبار قيام هاي مردمي اين كشورها بود. البته رسانه هاي غربي كه از ذكر نقش تجمعات اسلامي در پيش برد اين تحولات اكراه فراواني داشتند، تلاش مي كردند تا با بزرگنمايي نقش شبكه هاي اجتماعي نقش اسلام را تخطئه كنند، اما با اين حال كاربرد دوگانه شبكه هاي اجتماعي عليه و له كشورهاي غربي در اين تحولات به هيچ عنوان قابل چشم پوشي نبود و اين نكته اي بود كه ازچشم استراتژيست هاي غربي نيز دور نمانده بود. *سران "نگران " مي شوند در جريان گردهمايي سران كشورهاي عضو گروه G8 "مارك زاكربرگ " و ديگر موسسين سايت هاي اجتماعي نيز مهمان سران بودند. به نظر مي رسيد اثرات ويرانگر شبكه هاي اجتماعي مورد توجه كشورهاي غربي نيز قرار گرفته است. به نظر تشويش مبهمي درباره از كنترل خارج شدن اينترنت به چشم مي خورد. شبكه هاي اجتماعي ديگر يك سلاح مطمئن محسوب نمي شد و امكان سوء استفاده دشمنان غرب نيز از آن وجود داشت، گرچه برخي از كج روي هاي مورد نظر غرب با فشار بر مديريت اين سايت ها همچون مسئله فلسطين و تقابل با رژيم صهيونيستي قابل حذف شدن به نظر مي رسيد، با اين حال زماني كه ميليون ها كاربر بر روي يك موضوع متمركز مي شوند، چه طور مي توان انتظار مقابله با چنين موجي را داشت. به طور حتم بايد براي اين مسئله راه حلي پيدا مي شد. راه حلي كه در عين تامين منافع غرب به چهره ظاهري حقوق بشر و تمايل براي آزادي فضاي وب لطمه اي وارد نكند. در ابتدا به نظر مي رسيد كه غرب وقت كافي براي تعيين راهبرد مورد نظر خود را در اين حوزه دارد، اما سرعت حوادث سريع تر از غرب بود. *و اينك آخرالزمان غرب سال ها بود كه با تحركات وسيع اجتماعي از زمان شورش وسيع واتز و منطقه جنوبي لس آنجلس در سال 1992 روبه رو نشده بود. گرچه در اين ميان استثنائاتي نيز قابل ذكر بود كه مي توان به شورش جوانان فرانسوي در سال 2005 اشاره كرد كه به آتش كشيده شدن هزاران خود در محلات و شهرك هاي حاشيه اي اشاره كرد. شايد يكي از دلايل اصلي اين مساله رشد مناسب اقتصادي غرب در طول سال هاي 1993 تا سال 2008 بود كه سبب كاهش قابل توجه اعتراضات اجتماعي شد. اما برشكستگي موسسه مالي " ليمن برادز " در سال 2008 و هزينه هاي هنگفت نظامي غرب در تقابل با جهان اسلام زمينه سقوط آزادي غرب را فراهم كرد. انگليس نيز به عنوان جزيي از مجموعه اقتصادي غرب سهمي در اين گرفتاري اقتصادي داشت. در ابتدا كارگران و سپس دانشجويان اعتراضات خود با تظاهرات هاي مداوم به نمايش گذاشتند، اما بيكاري بالا و فقر مناطق حاشيه اي شهرهاي انگلستان نشان از واقعه ديگري داشت. *چاقوي "شبكه هاي اجتماعي " دسته خود را هم بريد قتل يك راننده سياهپوست لندني توسط پليس شايد جرقه كوچك در انبار وسيع باروت محلات مهاجر نشين لندن بود كه به يك اعتراض وسيع اجتماعي انجاميد. اما نكته جالب در اينجا نقش شبكه هاي اجتماعي درهدايت نا آرامي ها بود. بسياري از خوانندگان انگليسي شبكه هاي اجتماعي با پيام هاي ناشناسي روبه رو مي شدند كه آن ها را به شورش فرا مي خواندند و برخي ها نيز به اين دعوت پاسخ مثبت دادند. سرويس تلفن "بلك بري " نيز امكان برقراري تماس هاي پيام كوتاه را بدون رهگيري براي معترضان فرا مي خواند. اين بار ديگر صحبت از آشبو در يك كشور بيگانه نبود، بلكه آشوب در قلب اروپاي مدرن بود. دستگاه امنيتي انگلستان راهي جز برخورد با اين شبكه ها، رهگيري مخالفان و احيانا فيلتر اين سايت ها نداشت، اما اين همان روشي بود كه وزارت امور خارجه انگلستان ديگر كشورها را با بكار بردن آن ها متهم به نقض حقوق بشر مي كرد. *حالا كارنامه غرب هم سياه است به نظر مي سرد غرب و به خصوص انگلستان هزينه رواني سنگيني را درخصوص اين شورش ها متحمل شده است و حربه مقابله با شبكه هاي اجتماعي را عليه ساير كشورها از دست داده است. براي تغيير راهبرد ديگر خيلي دير شده و هر آن ممكن است موج ديگر اين اعتراضات با استفاده از شبكه هاي مجازي به راه بيفتاد. امروز انگلستان و شايد فردا آمريكا صحنه بعدي تظاهرات و آشوب باشد. حالا غرب نيز مانند بقيه است. اين خبر بدي براي كساني كه حق دسترسي به اينترنت و شبكه هاي اجتماعي را به عنوان جزيي از حقوق بشرجهاني ذكر كرده اند، اما حالا كارنامه غرب نيز سياه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]