واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : «رضا استادي» مدير روابط عمومي مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» قصد دارد شرحي از روند توليد اين سريال را در قالب كتابي با نام «ناگفتههاي مختارنامه» بنويسد. به گزارش خبرگزاري فارس، در بخشهايي از اين كتاب آمده است: اين روزها به سراغ هر يك از اين افراد كه برويد و درباره مختارنامه از آنها سوال كنيد، اين جمله را خواهيد شنيد:«مختارنامه كلاس درس بود»! كاملا درست است كه مختارنامه كلاس درس بود اما همه شاگران اين كلاس با آمادگي كامل وارد اين كلاس نشده بودند، برخي هم در كلاس شيطنت و بازيگوشي كردند و به همين دليل بهره لازم را نبردند. برخي هم تا آمدند چيزي از اين كلاس درس ياد بگيرند، زنگ خورد و همه راهي خانه هاي خود شدند... آنها فكر مي كردند اين زنگ ها، «زنگ تفريح» است و كلاس بعدي فرصت يادگيري وجود دارد اما خبر نداشتند هميشه قرار نيست سينما و تلويزيون فرصتي از جنس «مختارنامه» در اختيار آدم قرار دهد. خود من هم كمابيش چنين وضعيتي را دارم و حالا كه سريال به مرحله پخش رسيده، احساس مي كنم مقاطع زماني و مكاني زيادي بوده كه از مختارنامه غفلت كرده ام و بر همين اساس، امكان مهمي را براي يادگيري ريزه كاري ها و فوت و فن هاي اين رشته از دست داده ام. بنا به وظيفه كاري ام به عنوان روابط عمومي، هفته اي يكبار به سراغ عواملي مي روم كه هنوز هم مختار را در مرحله آماده سازي براي نمايش ياري مي كنند. از خودِ كارگردان و تهيه كننده بگيريد تا مشاور كارگردان، سازنده موسيقي متن، صداگذار و…. در ايام برگزاري دهه فجر كه اين ديدارها به تاخير افتاد، حسابي دمغ شده بودم و انگار چيز مهمي از برنامه روزانه ام حفظ شده بود؛ اما با ديدار دوباره آن «گمشده» دوباره به زندگي روزانه من برگشت و همه چيز عادي شد. مختارنامه براي من كلاس درس بوده است. از آن كلاس هايي كه استاد با تركيب شيوه هاي تئوري و علمي، شاگرد را در وضعيتي قرار مي دهد كه پوست از كله و اعضاء و جوارح شاگرد كنده شود! البته نه در مورد من و نه در مورد ديگران اين پوست كندن به شكل عملي اتفاق نيفتاده بلكه من و اغلب دست اندركاران اين سريال كه متوجه اهميت تاريخي و جايگاه خاص اين سريال شديم، تلاش كرديم خود را در موقعيتي قرار دهيم كه روز به روز چيزي به دانسته هايمان اضافه شود. همين حالا به عنوان بندي سريال هاي تلويزيوني كه نگاه كنيد، بسياري از افرادي كه به عنوان «دستيار» در اين سريال حضور داشتند حالا مسووليت هاي اصلي را در پروژه هاي مختلف به عهده گرفته اند. خود من هم احساس مي كنم مطالب و نوشته هايم در حوزه نقد فيلم و سريال، تفاوت فراواني با نوشته هاي سال هاي گذشته دارد و اگر عمقي در اين نوشته ها وجود دارد، حاصل تجربه اي است كه در مختارنامه و بر اساس اين مسير طي شد: خواندن طرح كلي فيلم نامه + خواندن فيلم نامه كامل + حضور در مراحل مختلف كار و آشنايي با سليقه كارگردان و ديگر عوامل در انتخاب لوكيشن، بازيگر، ساخت وسايل و… + حضور در سر صحنه فيلم برداري و مشاهده جان گرفتن جز به جز فيلم نامه + گفت و گو با عوامل مختلف درخصوص آنچه كه به تصوير كشيده مي شود + حضور در مرحله تدوين و ديدن سرنوشت فيلم هاي گرفته شده + حضور در ديگر مراحل فني + ديدن قسمت به قسمت كار + همراهي با داوود ميرباقري و ديگر عوامل در شكل گيري ذره ذره كار در مرحله پس توليد + ديدن بازتاب ها و بررسي واكنش مخاطبان به هر قسمت و بحث و گفت و گو در اين خصوص با عوامل و… اما علاوه بر اين مسير جزيي، مختارنامه در كليات هم چند درس بزرگ براي من و همكارانم داشت. درس هايي كه برخي را «داوود ميرباقري» كارگردان سريال به ما آموزش داد و مدرس برخي از آنها «محمود فلاح» تهيه كننده سريال بود. برخي را هم ياد گرفتيم و به كار بستيم، بدون آنكه بدانيم چه كسي و در كجا مدرس واقعي آن بوده است. برخي از اين درس ها به شرح زير است: براي به نتيجه رساندن يك كار بزرگ اول از همه مديران آن پروژه بايد كار را جدي بگيرند. وقتي اين اتفاق افتاد و آنها بر كار اشرافي دقيق پيدا كردند، حتما ديگر عوامل هم كار را جدي خواهند گرفت اما اگر مسوولان كار كمترين ترديدي نسبت به كار خود داشته باشند، فضاي چنين آثاري مي شود «زنگ تفريح» دست اندركاران سينما و تلويزيون! براي جدي گرفتن كار بايد بر كار مسلط شد. بايد غرق كار شد و آنقدر در حول و حوش آن كار اصلي مطالعه، تحقيق، پژوهش و بررسي كرد كه خود ما نيز به جزيي مهم از آن اثر تبديل شويم. خيلي از عوامل مختارنامه آنقدر در اين شيوه جدي شده بودند كه هنگام فيلم برداري، شب ها در خواب «مختارنامه» را مي ديدند. بسياري از اعمال و رفتار با يك كار جدي جور در نمي آيد. مثلا نمي توان زندگي خصوصي عادي را ادامه داد و در كنارش كار بزرگي مثل مختارنامه را نيز انجام داد. خيلي از عوامل مختارنامه براي خلق اين اثر بزرگ، بخش هاي زيادي از زندگي خصوصي و خانوادگي خود را براي چند سال متوالي كنار گذاشتند كه اين مسئله با همراهي خانواده هاي عزيز آنها همراه بود. اين افراد آنقدر غرق كار بودند كه حتي فواصل رفت و آمد ميان لوكيشن و منزل خود را حذف كردند و با زندگي در نزديكي لوكيشن، از كمترين فرصت ها براي تمركز پيدا كردن بيشتر بر كار استفاده كردند. عظيم جوانروح و داوود ميرباقري دو نمونه مشخص از اين افراد هستند. ساير همكاران مختارنامه نيز به جاي رفتن به سفرهاي جورواجور، ايام تعطيل خود را صرف تمركز و مطالعه كردند. هيچ كار خوبي به آساني انجام نمي شود اما دليلي هم وجود ندارد كه همه آنهايي كه سختي مي كشند، كار خوب و با كيفيتي انجام دهند! احساساتي شدن بزرگ ترين مسئله و زيان كارهاي بزرگ است و به همين دليل در چنين كارهايي هيچ چيز بهتر از در پيش گرفتن يك رفتار تعقل آميز و منطقي نيست. اين فرمولي است كه تقريبا در مختارنامه با جديت دنبال شد و حتي در سخت ترين شرايط همه با رفتاري منطقي به دنبال كار خوب بودند. كاري مي تواند موفق باشد كه سازندگان آن شرايط زمانه خود را به درستي درك كرده باشند. براي مخاطب مهم نيست براي خلق يك صحنه چقدر زحمت كشيده شده است. او در شرايطي سريال را مي بيند كه پيش و پس از آن امكان هاي انتخاب فراواني اعم از شبكه نمايش خانگي ـ از نوع مجاز و غير مجاز ـ، ماهواره، سينما و… را دارد. پس اگر پلاني دلچسب نبود، بازي بازيگري خوب از كار درنيامده بود، بخش هايي از كار از منظر امروز دچار زياده گويي بود و…، دليلي ندارد بي خود و بي جهت و به دليل تعصب و علايق شخصي اين بخش از كار حذف شود. در مختارنامه پلان هاي زيادي كنار گذاشته شد تا كار سر و شكل بهتري پيدا كند. بخش مهمي از موفقيت يك اثر، به ميزان اعتقادي بستگي دارد كه سازندگان اثر به كاري كه انجام مي دهند دارند. حاصل كار يك گروه بي اعتقاد به مضمون و فيلمي كه مي سازند، اثري بد و خنثي خواهد بود اما وقتي دل و عمل يكي شد و افراد با نيت صحيح وارد اين عرصه شدند، آنچه كه آنها باور كرده اند كاملا به دل مخاطب مي نشيند. نمونه مشخص اين اتفاق، صحنه هاي كربلا در سريال مختارنامه بود كه با وجود كوتاه بودن، تاثير زيادي برمخاطبان داشت. درس هاي مختارنامه به همين جا محدود نمي شود. صدها درس و نكته ناگفته ديگر هم هست كه براي بيان آن بايد شرايطي مناسب تر پيدا كرد. شايد دو سال آينده شرايط مناسبي براي انتشار كتاب «ناگفته هاي مختارنامه» باشد. كتابي كه اين روزها در حال تكميل آن هستم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]