تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814687533




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با مهدی سلطانی، بازیگر نقش بهزاد مصیب در سریال «در مسیر زاینده‌رود»


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: مهدی نیاکی: حضور یک بازیگر تحصیلکرده و دارای تجارب مختلف در تئاتر اتفاقی است که در تلویزیون کمتر می‌افتد. مهدی سلطانی بازیگری است از تئاتر که با برخی از کارگردان‌های این حوزه تجارب ارزشمندی داشته است. او پس از سال‌ها دوری از عالم بازیگری به علت تحصیل در خارج از کشور با بازی در سریال «در مسیر زاینده‌رود» به دنیای بازیگری برگشت و با ایفای نقش حاج بهزاد، شمایلی از جوانمردی و پهلوانی ایرانی را به تصویر کشید. بازگشت وی به دنیای تصویر بهانه این گفتگوست. مهدی سلطانی سروستانی با در مسیر زاینده‌رود درخشید. من می‌دانم که شما رزومه بلندبالایی دارید. تا به حال کجا بودید آقای سلطانی؟ جای دوری نبودم. در بخش دیگری از هنرهای نمایشی مانند تئاتر فعالیت داشتم و تدریس هم می‌کنم. شما بازیگری خوانده‌اید؟ لیسانس من در رشته بازیگری است از دانشگاه هنرهای زیبا. فوق‌لیسانسم در رشته کارگردانی است از دانشگاه سینما، تئاتر و مدرک دکتری هم از دانشکده اوینیون فرانسه دارم. چه شد که از سریال «در مسیر زاینده‌رود» سر درآوردید؟ کدام عنصر در این کار شما را جذب کرد؟ کارگردانی آقای فتحی، بازیگران، عوامل یا متن آقای نادری؟ آقای علیرضا نادری از نویسندگان و کارگردانان خوب تئاتر است. من در حدود ۶ اثر خوب ایشان بازی کرده‌ام. آقای فتحی هم که برای من شناخته شده بود و وقتی از من دعوت کرد با کمال میل پذیرفتم. وقتی وارد کار شدم بچه‌هایی که در آنجا کار می‌کردند همگی از همکاران یا دانشجویان خودم بودند. مثل آقای پیام فروتن که در دانشگاه، طراحی صحنه تدریس می‌کند. من وارد کار که شدم دیدم بچه‌ها همگی جوان و حرفه‌ای هستند. پس فیلمنامه را نخوانده بودید؟ قبلا فیلمنامه را نخوانده بودم، اما آقایان فتحی و نادری پیش از کار با من صحبت‌هایی کرده بودند. کمی که قضیه جدی‌تر شد، فیلمنامه را هم خواندم و قرارداد بستم. این پهلوان بهزاد کیست و در کل چه می‌خواهد بگوید؟ این پهلوان قبل از هر چیز انسان است و در کشور خودمان و برخی کشورهای دیگر می‌توان این شخصیت‌ها را دید، انسان‌های صلح طلبی که اخلاقیات برایشان بیشتر از هر چیز اهمیت دارد. دارای جهان‌بینی خاصی هستند و دیدگاه کامل‌تری درباره جهان دارند، مثل غلامرضا تختی. من فکر می‌کنم حاج‌بهزاد، شتکی است از الگویی مثل جهان‌پهلوان تختی، البته نه با جزئیات زندگی خصوصی. نمی‌دانم کار آقای فتحی بوده که شما را راهنمایی کرده به این سمت یا متن آقای نادری باعث این شده یا شاید هم مهارت خود شما در ایفای این نقش که موجب شده حاج بهزاد کشمکش‌ و درگیری‌های سختی درون خودش داشته باشد. این طور نیست؟ دقیقا همین طور است. این، کار نویسنده و بازیگر و کارگردان به طور توامان است. همان طور که گفتید بهزاد مسیب فردی است درونگرا و درونریز. کشمکش‌های درونی طولانی او موجب این بیماری قلبی برای او شده است. این کشمکش‌ها ناشی از چیست؟ ناشی از آن است که درگیری‌های واقعی را درک می‌کند و از این واقعیات خسته است و همچنین عصبانی از این که نمی‌تواند این واقعیات را تغییر دهد. این عصبانیت به دلیل تناقضی است که میان واقعیت و دیدگاه او وجود دارد؟ بله. از سویی خود واقعیت پر از تناقض است. حاج‌بهزاد، مناسبات غلط، درگیری‌های درون خانواده‌اش و مناسبات غیراخلاقی موجود در جامعه و جامعه ورزش را می‌بیند و نمی‌تواند اینها را تغییر دهد. برخی مواقع برخی از اخلاقیات باعث ناتوانی اوست. خودش در یک دیالوگ می‌گوید: «جنگ‌های خانوادگی از جنگ‌های جهانی سخت‌تر و پیچیده‌ترند. اگر در خانواده به سوی یک نفر بروی می‌شوی یک طرف دعوا.» از این که نمی‌تواند طرف حق را در خانواده خود بگیرد، ناراحت است. گاهی ناحق در جایگاهی قرار دارد که باید به خاطر احترام سکوت کرد. همه اینها باعث شده که این آدم درونی شود و کنش درونی چنان آشفته‌اش کرده که به قلبش فشار می‌آورد. این تناقض نیست که آدمی سنتی و تا این اندازه پایبند به خانواده، نسبت به قاتل برادرش با تسامح برخورد می‌کند. ما این تیپ شخصیت‌ها را سراغ داریم که از برادر کوچک‌تر در دعواهای محله حمایت می‌کنند. حالا پهلوانی که روزی در محله به‌خاطر یک دعوای کوچک از مسعود دفاع کرده حالا چگونه نسبت به قاتل او تا این حد تسامح و تساهل دارد؟ این غیرواقعی نیست. بارها شنیده‌ایم که مادری بچه‌هایش را کشته است. این اتفاق افتاده یا این که داشته‌ایم افرادی مانند تختی را که در جایی می‌توانستند از ضعف طرف مقابل سوءاستفاده کنند، اما به قیمت زیان خود از این نقطه ضعف استفاده نکرده‌اند. این به جهان‌بینی حاج بهزاد بازمی‌گردد. بهزاد مسیب از یک منظر غیرمادی گویی گذشته و حال و آینده را با هم می‌بیند. انگار یک بار این واقعیت را تجربه کرده و می‌داند که همه این دعواها هیاهوی بسیار برای هیچ است. همین دیدگاه موجب آرامشی توام با کشمکش در او شده است. این هم یک تناقض است، اما وجود دارد. شما در بازی این نقش چه تلاش‌هایی کردید که این تناقض برجسته شود؟ می‌خواهم کمی درباره فنون و مهارت‌های این حرفه در ایفای نقش حاج‌بهزاد برایم بگویید. بخشی از این مساله برمی‌گردد به فیلمنامه. نویسنده‌ای که رئالیستی می‌نویسد کاملا با تناقض‌های واقعگرایی آشناست. شخصیت‌های واقعی کاملا سفید یا کاملا سیاه نیستند. آنها گناهکاران بی‌تقصیرند. این آدم‌ها در موقعیت که قرار می‌گیرند بر حسب شرایط اجتماعی دست به عمل می‌زنند و در این عمل، شخصیت آنها هویدا می‌شود. حاج بهزاد هم شخصیت واقعی است. در یک جایگاه، پدر است و در جایی رئیس کارخانه آرد. ممکن است رئیس شرکت برای کارمندانش رئیس بدی باشد، اما می‌تواند در خانواده پدر خوبی باشد. اینها با هم تلفیق می‌شود تا یک شخصیت واقعی خلق شود. حاج بهزاد گاهی عصبانی می‌شود. او عارف نیست، گاهی رفتارهای نادرست و غیرایده‌آلی از خود بروز می‌دهد و گاهی خشمگین می‌شود. در عین حال محبت پدری هم در او هست. همه اینها در شخصیت او تناقضی را پدید می‌آورد. درباره فنون بازیگری هم نمی‌توان بدرستی پاسخ داد. مثل این است که از یک نوازنده پیانو سوال کنید که چگونه صدای این ساز را در می‌آورد؟ بحث مفصلی است که به تخصص بازیگری برمی‌گردد. اضافه کردن میزانی از سیاهی به سپیدی محض و بعکس آیا در کار شما دارای تکنیکی است؟ چگونه این کار را می‌کنید؟ بخشی از کار بازیگری این است که رفتارش را مطابق با پرسوناژ خلق شده تنظیم کند. بازیگری یک «نیمه علم» است. یعنی بخشی از آن آگاهانه است و بخشی هم باید ناآگاهانه اتفاق بیفتد. استانیسلاوسکی می‌گوید بازیگر باید ذهنی نیمه هوشیار داشته باشد. بازیگر باید درک کند که به لحاظ غریزی چه کسی است و چگونه باید باشد و در این موقعیت چه عکس‌العملی باید نشان دهد. بازیگر گاهی برای رسیدن به نقش از غریزه کمک می‌گیرد و از عقل استفاده می‌کند. غریزه نیاز به هوشیاری ندارد، اما کنترل غریزه نیازمند هوشیاری است. از این جهت است که من می‌گویم بازیگری نیازمند یک ذهن غیرهوشیار است. در بازیگری غریزه و اندیشه در کنار همدیگر قرار می‌گیرند نه به جای همدیگر. این مهارت رسیدن به نقش است. شما در این مسیر از آن «اگر جادویی» استلا آدلر و لی استراسبرگ هم در ایفای نقش استفاده می‌کنید یا می‌کوشید میان خودتان و نقش، نوعی فاصله ایجاد کنید؟ بستگی دارد به ژانر و کاری که در آن بازی می‌کنم. گاهی سبک یک کار می‌طلبد که بازیگر بین خود و نقش فاصله ایجاد کند. مثل کارهای ایپیک و… گاهی نیز باید همذات پنداری میان نقش و تماشاگر به وجود بیاید. هر ژانر و هر سبکی از بازیگری نوعی از فنون را می‌طلبد. در این نوع سریال‌ها ما از سبک واقعگرایی استفاده می‌کنیم. هر شخصیتی باید طوری عمل کند که توهمی از واقعیت را به وجود بیاورد. رسیدن به نقش گاهی به وسیله غریزه صورت می‌گیرد و بازیگر چنان خود را رها می‌کند که نقش به طور طبیعی درگیر هیجانات او شود. بخش دوم، اما ارائه است. بازیگر به وسیله تکنیک آنچه را که به وسیله غریزه در یافته، پالایش می‌کند و به آن جهت می‌دهد. آنگاه نقش را به شکلی جذاب و موثر ارائه می‌دهد. در بخش ارائه، همه کارها تکنیکی است. یعنی اندام و صدا را به گونه‌ای کنترل می‌کنیم که مطابق با شخصیتی باشد که آن را ارائه می‌کنیم. در شخصیت بهزاد مسیب نوعی خشونت هم هست؟ بله. فکر می‌کنم باشد. خشونت توام با استبداد؟ شاید بهتر است اسم آن را استبداد نگذاریم. اقتدار بهتر است؟ شما این اسم را می‌گذارید؟ خشونت ۲ وجه دارد؛ منفی و مثبت. خشونت منفی یعنی آن که انسان قادر به کنترل احساساتش نباشد و از پذیرش حرف حساب طفره برود و از قدرت بدنی خود، خشونتی را به وجود آورد. اما نوعی خشونت هم وجود دارد که می‌توان نام آن را صلابت گذاشت یا به تعبیری کمی مثبت‌تر، اقتدار. فکر می‌کنم در هر کدام از ما مقداری اقتدار و صلابت وجود دارد. در بهزاد شاید این ویژگی کمی پررنگ تر است. بخشی از ویژگی انسان‌ها به شرایط فرض شده اجتماعی برمی‌گردد. شرایط فرهنگی و جغرافیایی به‌هرحال در شکل‌گیری شخصیت موثر هستند. در توصیف ویژگی‌های بهزاد مسیب شاید خشن بودن آخرین ویژگی‌ها باشد. شما سال‌ها در تئاتر زحمت کشیدید، اما زمانی نامتان بر سر زبان‌ها افتاد که به تلویزیون آمدید. از این ماجرا دلگیر نیستید؟ دلگیر که قطعا نیستم. طبیعی است که وقتی بازیگری در تئاتر با تماشاگران محدود کار می‌کند با زمانی که در رسانه‌ای مانند تلویزیون با مخاطبان میلیونی کار می‌کند، متفاوت است. کار در رسانه باعث شهرت می‌شود. ممکن است شما در تئاتر بهتر کار کنید؛ یعنی کیفیت کار بازیگر در تلویزیون شاید کمتر شود اما شهرت او بیشتر خواهد شد. سوال کلیشه‌ای: تئاتر را بیشتر دوست دارید یا تلویزیون را؟ از یک مدرس بازیگری سوال می‌کنم. به نظرم جدا کردن این دو آن هم به شکل جانبدارانه منطقی نیست. اما واقعیت آن است که این دو با هم تفاوت‌های آشکاری دارند. بله. اما من یک سریال خوب را به یک تئاتر بد ترجیح می‌دهم. یا یک فیلم سینمایی خوب را به یک تئاتر بد ترجیح می‌دهم. اگر هر کدام از آنها از فیلتر هنر بگذرند، ارزشمند است. بین یک تئاتر خوب و یک سریال خوب کدام را ترجیح می‌دهید؟ کار من بیشتر تئاتر بوده و حرف‌هایی که می‌توان در تئاتر گفت در تلویزیون یا سینما نمی‌توان بیان کرد. احساس انسان در تئاتر زودتر پرواز می‌کند و آزادانه‌تر. در تئاتر زندگی بیشتر جریان دارد تا در دیگر مدیوم‌ها. برای من به همین دلیل این قسمت لذتبخش‌تر است. تئاتر البته یک هنر اندیشه‌ای است و در بسیاری مواقع، کیفیت کار را می‌توان در تئاتر بالاتر از دیگر رسانه‌ها دید. بسیار اتفاق افتاده بازیگرانی که با یک اثر خوب درخشیده‌اند. معمولا در دیگر نقش‌هایی که بعدها ایفا کرده‌اند تصور عمومی این بوده که گویی همان نقش نخستین را تکرار می‌کنند. در همین لحظه در ذهن من و شما نام‌های بزرگی از بازیگران حرفه‌ای هست که در تمام عمر خود متهم به تکرار نقشی بودند که در یک اثر برجسته ایفا کرده‌اند. شما نگران این نیستید که در آینده به شما گفته شود حاج بهزاد مسیب را تکرار می‌کنید؟ چرا. نگران هستم. قطعا پیشنهادهایی که از این به بعد خواهد شد، نقش‌هایی است که به بهزاد مسیب نزدیک باشد، چراکه بسیاری کارگردان‌ها به دنبال این نیستند تا ویژگی‌های دیگر بازیگر را کشف کنند. ریسک نمی‌کنند و کار آماده را تکرار می‌کنند. سعی من بر این است نقش‌هایی را انتخاب کنم که در حد توان من باشد و دیگر این‌که باعث نشود دوباره حاج بهزاد مسیب را تکرار کنم. شما سال‌ها در حوزه بازیگری کار کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید. اما واقعیت آن است که در یک سریال نام مهدی سلطانی درخشیده است. از شما می‌خواهم به عنوان بازیگری که در حال طی کردن پله‌های شهرت است چند کلمه با کسانی سخن بگوید که طرفدار او محسوب می‌شوند. در ابتدای دوران شهرت بیشترتان، چند کلمه‌ای با سینما و تلویزیون و تماشاگران صحبت کنید. من البته از ابراز لطفی که دارند، سپاسگزارم. اما دوست دارم یک چیز را بگویم. وظیفه ما بازیگران درست و خوب عمل کردن است. اگر بعضی خوب عمل نمی‌کنند وظیفه‌شان را درست انجام نمی‌دهند. چه عاملی باعث می‌شود که بازیگران وظیفه خود را بدرستی انجام دهند؟ به نظر من توقع بینندگان و تماشاگران تئاتر و تلویزیون و سینما از بازیگران است، هرچه توقع آنها نسبت به ما بالاتر باشد و هر بازی و هر نوع ایفای نقش را نبینند و نپذیرند ما بازیگران هم تلاش می‌کنیم برای برآورده کردن توقع مردم به حداقل وظایفمان در این حوزه عمل کنیم. این امری است که به عهده تماشاگر است. منبع : جام جم




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1062]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن