تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى‏داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821208724




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صفحه آخر - «اينديانا جونز و قلمرو جمجمه بلورين»


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: صفحه آخر - «اينديانا جونز و قلمرو جمجمه بلورين»
صفحه آخر - «اينديانا جونز و قلمرو جمجمه بلورين»

پرويز نوري: دو دهه بعد از تريلوژي ماجراجويانه لوكاس/ اسپيلبرگ «اينديانا جونز» بار ديگر به سروقت اين مافوق قهرمان زمان حاضر - ماجراجويي برگرفته از سريال‌هاي قديمي چون «صاعقه» و «شزم»- رفته‌اند. همچنان هريسون فورد نقش آن باستان‌شناس يعني «دكتر جونز»‌را دارد كه اولين‌بار در تيپي مشابه بوگي [همفري بوگارت] به جاي هفت‌تير با شلاقي در دست به سال 1981 در فيلم «مهاجمان صندوقچه گمشده» ظاهر شد و پرداخت تقريبا آشناي كلاسيك به‌رغم موضوعي هرچند كهنه (رومانس، اكشن و نازي‌ها)، توانست توفيق بسياري نصيب آن كند. بنابراين دنباله فيلم در سال 1984 باعنوان «اينديانا جونز و معبد نفرين‌شده» به بازار آمد كه بيشتر غريب و خشونت‌وار و حتي تاريك بود و سرانجام هم بخش سوم با نقش پدر براي اين قهرمان- كه شان كانري ايفاگرش بود- به سال 1989 به اسم «اينديانا جونز و آخرين صليبي» موفقيت اين سري را تكميل كرد با قصه‌اي كه اين‌بار روانكاوانه بود منتها همان طنز و هزل هميشگي را هم در خود داشت [عجيب اين‌جاست كه برخلاف قسمت سوم «پدرخوانده» و «اسپايدرمن» مهمل از كار درنيامد] از اوايل دهه 1990 فكر ساختن فيلمي پس از آن سه‌گانه موفق تجاري؛ ذهن جورج لوكاس خالق ايده اصلي داستان و استيون اسپيلبرگ به‌عنوان كارگردان را به خود مشغول كرد اما آنها مي‌دانستند ديگر «اينديانا جونز» يا قهرمان جوان و با انرژي وجود ندارد (هريسون فورد به 60 سالگي نزديك مي‌شد) و بدين ترتيب تصميم گرفتند كه در كنار قهرمان اكشن ماجرا جوانكي را به‌عنوان پسر «اينديانا جونز» به كار گمارند. اين جوانك (با بازي شايا لاباف) در حقيقت مي‌خواهد جلوه‌اي از مارلون براندو در «وحشي» را با آن كت چرمي و كلاه و سوار بر موتورسيكلت تداعي سازد كه شخصيتي با اسم «مات ويليامز» باشد.
فيلم «قلمرو جمجمه بلورين» مطابق فرمول سه‌گانه قبل به ماجراهايي نامعقول و شايد هم باور نكردني رو مي‌آورد (از پرتاب «اينديانا جونز»‌درون يخچال به هوا تا شمشير بازي از بين دو ماشين در حال حركت)- كه كوشيده‌اند به زور آن را باورپذير كنند- از حرص، جنگ سرد، مسائل ضد كمونيستي، شكنجه، دزدي، فريب و نيرنگ تا آنچه به نسل پس از جنگ دوم جهاني مربوط مي‌شود. قصه به طرز غيرقابل تصوري بچگانه و كليشه‌اي و من‌درآوردي است: در ابتدا دسته‌اي از نظامي‌هاي روسي به شيوه‌اي مضحك وارد پايگاه اتمي آمريكا مي‌شوند و بعد مي‌بينيم كه «اينديانا جونز» را به دام انداخته‌اند [خود او به رفيقش اعتراف مي‌كند: «ما كه ديگه جوون نيستيم»] و اسپيلبرگ به كمك نويسنده داستان همين پيرمرد را وامي‌دارد برفراز انبوه جعبه‌هاي مرموز بالا و پايين بجهد و سپس با زنجير سربازان روسي را به خاك اندازد و بگذريم كه در طول ماجراها انواع عمليات محيرالعقول را هم مثل يك جوان چابك به انجام مي‌رساند... اساس قصه قاعدتا پيدا كردن و جست‌وجو براي «جمجمه كريستال» است كه عاقبت هم معلوم نمي‌شود به چه درد مي‌خورد و اصلا چرا بايد «اينديانا جونز» و هم‌قطارانش با آن همه زجر و تحمل خطرات بي‌پايان، آن را به محلي برساند و آن محل ناگهان پودر شده و به هوا برود؟!
مي‌دانيم كه قصه‌هاي اين نوع حادثه‌اي‌ها دليل و منطقي نمي‌طلبد اما همين بي منطقي هم بايد به‌گونه‌اي در داستان جا بيفتد كه براي مخاطب باورپذير باشد (به منطق آثار هيچكاك توجه كنيد). ليكن اينجا به مسخره‌ترين شكل ماجراها رخ مي‌دهد و وقايع آن قدر باسمه‌اي است كه گمان نمي‌كنيم حتي بچه‌ها هم باور كنند به قصه همان شخصيت زن «ماريون ريون وود» را ـ كه در «مهاجمان صندوقچه گمشده» بود- افزوده‌اند (با بازي همان بازيگر يعني كارن الن) و اين‌بار لابد به مثابه سورپريز ماجرا درمي‌يابيم كه «اينديانا جونز» صاحب فرزندي هم بوده كه پدرش خبر نداشته است! باز مي‌بينيم كه به روال كليشه‌ها «ماريون» در كنار «اينديانا جونز» همراه با پسرشان «مات» درون جنگل‌هاي آمريكاي جنوبي به تعقيب و گريز مي‌پردازد و با جنگجويان «يوگا» درگير مي‌شود و به دام مورچه‌هاي آزاددهنده مي‌افتد. كماكان در طول اتفاقات حيرت‌بار گروه سربازان روسي را هم فراموش نكرده‌اند؛ گروهي نابكار كه از همان اول قضيه در جست‌وجوي «جمجمه كريستال» هستند و در واقع وسيله‌اي كه ظاهرا مي‌تواند قدرت را تحت كنترل خود درآورد. البته اين بار به جاي افسران اس‌اس‌ آلماني، شخصيتي از «كاگ‌ب» را آفريده‌اند به نام «مامور ايرينا اسپالكو» كه توسط كيت بلنشت بازي شده است؛ زني با موهاي سياه و چشماني نافذ و شمشيري در دست و خلاصه از آن «منفي»هايي كه همه جا هست و هيچ چيز هم به او كارگر نيست تا آخر كار كه درون گردباد جمجمه‌ها لوله شده و ناپديد مي‌گردد.
قسمت چهارم «اينديانا جونز» نشان مي‌دهد كه چنته سازندگان از هر نوع ايده و فكر تازه‌اي خالي شده است (از بس چنين حادثه‌اي‌هاي تخيلي به ظهور رسيده) خاصه آنكه مافوق قهرمان جيمز باندي هم ديگر پير و ناتوان شده است... دعا كنيم فروش هنگفت فيلم، سازندگانش را به ساخت «اينديانا جونز 5» ترغيب نسازد.
 يکشنبه 2 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن