واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: متهم به قتل به خاطر عذاب وجدان تسليم شد قتل پدر به هواداري از همسر
گروه حوادث؛ اختلافات عروس و پدرشوهر به قتل مرد ميانسال به دست پسرش منجر شد.به گزارش خبرنگار ما ساعت 16 بعدازظهر پنجشنبه مردي در تماس تلفني با نيروي انتظامي خبر داد پدرش را به قتل رسانده و اكنون دچار عذاب وجدان شده است. اين مرد 36 ساله سپس با پاي خودش به كلانتري رفت و با ارائه نشاني منزل پدرش در خاني آبادنو ماموران را به آنجا كشاند. پس از آنكه افسران تجسس كلانتري به همراه كارآگاهان و متخصصان بررسي صحنه جرم در منزل مورد نظر حاضر شدند، جسد مردي ميانسال را يافتند كه آثار دو ضربه چاقو روي پيكرش مشهود بود. پزشكي قانوني پس از معاينه اوليه جنازه اصابت جسم برنده به نقاط حساس بدن و خونريزي شديد ناشي از آن را علت مرگ مقتول 56 ساله به نام علي اعلام كرد.پس از آنكه جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت متهم به قتل كه فرهاد نام دارد روانه بازداشتگاه اداره ويژه مبارزه با قتل پليس آگاهي تهران شد. او ديروز پس از انتقال به شعبه اول دادسراي امور جنايي به سوالات بازپرس محمدحسين شاملو درخصوص علت و نحوه اين جنايت پاسخ داد. فرهاد گفت؛ چند روز قبل مادرم فوت شد و من تصميم گرفتم براي اينكه پدرم در خانه تنها نماند و مشكلي برايش پيش نيايد به منزل وي بروم. پس از گفت وگو با همسرم موافقت او را نيز جلب كردم و از آن روز به بعد در خانه پدري ام مقيم شديم ولي برخلاف انتظارم مشكلاتي پيش آمد كه به درگيري نهايي و قتل انجاميد.وي افزود؛ پدر و همسرم با هم سازگاري نداشتند. پدرم مرتب در كارهاي ما دخالت مي كرد و از عروسش ايراد مي گرفت. همين مساله باعث ايجاد اختلاف ميان آن دو شد. من هر چه تلاش مي كردم با وساطت و ميانجيگري به اين مشاجره ها پايان دهم، موفق نمي شدم. مقصر اصلي اين غائله پدرم بود. او مرتب به همسر من توهين مي كرد و به وي ناسزا مي گفت. بعد از چند روز كشمكش سرانجام همسرم نتوانست شرايط را تحمل كند و بعد از دعوا با پدرم خانه او را به حالت قهر ترك كرد. اين مساله مرا به شدت تحت تاثير قرار داد. من همسرم را دوست داشتم و نمي خواستم زندگي ام به خاطر دخالت هاي بي مورد ديگران متلاشي شود، به همين دليل ساعت 30/2 ظهر پنجشنبه با پدرم صحبت و به وي به خاطر رفتارهايش اعتراض كردم ولي او زير بار نمي رفت و اشتباهش را نمي پذيرفت.متهم به قتل ادامه داد؛ گفت وگوي من و پدرم پس از دقايقي به مشاجره و درگيري كشيده شد. هر دو ما عصباني بوديم و سر يكديگر فرياد مي كشيديم. من در يك لحظه نتوانستم خشم خودم را كنترل كنم. به آشپزخانه رفتم، چاقويي برداشتم و با آن دو ضربه به پدرم زدم. او غرق در خون شد و روي زمين افتاد. من كه وحشت كرده بودم سعي كردم وي را نجات دهم اما تلاشم بي فايده بود و بيشتر از چند دقيقه طول نكشيد كه او جان باخت. بعد از مرگ پدرم خانه را ترك كردم. در ميان اين دعوا دست خودم نيز مجروح شده بود و خونريزي شديدي داشت، به همين دليل به بيمارستاني در نزديكي منزل مان رفتم. در آنجا پزشك معالج پس از معاينه من مشكوك شد و علت ايجاد جراحت را پرسيد. آن زمان تصميم نداشتم خودم را معرفي كنم به همين دليل به دروغ گفتم تصادف كرده ام. بعد از پانسمان هنگامي كه از بيمارستان بيرون آمدم دچار عذاب وجدان شدم. انگار تازه فهميده بودم چه كرده ام و چه بلايي بر سر خود و پدرم آورده ام. بلافاصله با پليس 110 و سپس با اقوامم تماس گرفتم و ماجراي قتل را توضيح دادم. بعد هم خودم را به كلانتري معرفي كردم.بنا بر اين گزارش بازپرس شاملو پس از شنيدن اظهارات فرهاد وي را براي تحقيقات بيشتر در اختيار اداره 10 پليس آگاهي قرار داد.
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]