واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: اجتماع- دوچرخه : تصميمگيريهاي ما به شب عيد و هنگام سال تحويل، كه دل توي دلمان نيست، محدود نميشود. حتي به لحظه تولدمان كه قرار است واقعاً يكسال بزرگتر شويم هم. ما آدمها هميشه تصميم ميگيريم. تصميم ميگيريم خوب باشيم. تصميم ميگيريم عوض شويم. خيلي تصميم ميگيريم؛ هميشه و هرروز... حالا هم تصميم گرفتيم، سراغ يك روانشناس برويم؛ مريم رفعتي كه استاد دانشگاه است. تصميم گرفته بوديم با او درباره تصميمگيري حرف بزنيم. حرف زديم. چرا ما تصميم ميگيريم ولي آن را عملي نميكنيم؟ آدمها دو نوع هستند: كساني كه فقط درباره تصميمهايشان حرف ميزنند و به آن عمل نميكنند. كساني كه تصميم ميگيرند، اما به اين آگاهي رسيدهاند كه نميتوانند به تصميمشان عمل كنند و ميپرسند چرا؟ دسته اول چرا به تصميمشان عمل نميكنند؟ به خاطر نداشتن اعتماد به نفس. آنها نميتوانند حرفهايشان را عملي كنند. وقتي يكي دوبار شكست خوردند كنار ميكشند؛ آنوقت از آن به بعد فقط حرف عمليكردن كارها و تصميماتشان را ميزنند. اگر هم مورد سؤال قرار بگيرند انجام ندادن كارها را با حرف توجيه ميكنند. و دسته دوم؟ براي دسته دوم ميشود درباره فرآيند تصميمگيري حرف زد... اين گروه تصميم ميگيرند اما عمل نميكنند و خودشان هم اين اتفاق را ميدانند. اصلاً تصميمگيري چيست؟ فرآيند تصميمگيري مسئلهاي است كه براي خودش مرحلههايي دارد. تصميمگيري با فكر انسان صورت ميگيرد و هميشه بايد از نقطهاي شروع شود و به جايي برسد. پس اگر كسي يكي درميان اين مرحلهها را طي كند يك تصميم درست نميگيرد. چرا مثلاً ما هنگام تحويل سال تصميم ميگيريم از اين به بعد نمازهايمان را به موقع بخوانيم، يا با مامان و بابا مهربان باشيم، يا ديگر كسي را اذيت نكنيم. اما نميشود و با گذشت چند روز ما به حرفهايمان عمل نميكنيم؟ براي تصميمگيري بايد شرايط مكاني، زماني، تواناييها و امكانات خودمان را بسنجيم. بايد همه چيز آماده باشد. مثل اينكه دانهاي را در خاك نامرغوب بكاريم، حتي اگر آفتاب و آب هم باشد، ولي آن دانه رشد نميكند. پس اگر شرايط فراهم نباشد و ما ندانيم كه آيا قادر هستيم تصميممان را انجام بدهيم، شكست ميخوريم. مثلاً با آغاز سال تصميم ميگيريم در عرض يك هفته 10 كيلو لاغر شويم. خب اصلاً نميشود در عرض يك هفته لاغر شد. يا حتي اگر بشود ممكن است كار ما به بيمارستان بكشد. پس كل تصميم ما درست نبوده، چون امكانات رسيدن به اين خواسته فراهم نيست. پس چهكار ميشود كرد؟ در وهله اول بايد هدف خود را بشناسيم. مثلاً اگر ميخواهيم لاغر شويم، نگوييم در عرض يك هفته؛ بگوييم: من ميخواهم لاغر شوم. آنوقت روزي يك قاشق از غذايمان كم كنيم. بعد از يك هفته 300 گرم لاغر ميشويم؛ اما همين اتفاق باعث ميشود انرژي بگيريم و دوباره براي رسيدن به هدفمان تلاش كنيم و از هفته بعد 2 قاشق از غذايمان كم شود و اين روند را ادامه بدهيم تا به آن چيزي كه مطلوب است برسيم. براي اين كه بتوانيم تصميمهايمان را عملي كنيم بايد اول بلد باشيم تصميم بگيريم، بعد هم هدفهايمان را كوچك كنيم و درباره چيزهايي تصميم بگيريم كه امكان رسيدن به آنها هست، آنوقت مرحله به مرحله جلو برويم. اگر به دروغگفتن عادت كرديم نميتوانيم در عرض يكهفته دروغگويي را ترك كنيم؛ بايد زمان بيشتري به خودمان بدهيم و آنوقت دروغگويي را آرامآرام ترك كنيم و براي آن برنامهريزي كنيم. گفتيد تصميمگيري درست؛ تصميمگيري درست چگونه است؟ اول بايد تصميممان را تعريف كنيم؛ مثلاً نميشود گفت من ميخواهم آدم خوبي شوم، بايد اول تعريفي از خوببودن داشته باشيم؛ مثلاً بگوييم ميخواهم ديگر خوشقول باشم، آنوقت بايد راهحلهايي نوشت، همه راهحلهاي خوب و بد را؛ كه چهطور ميشود خوشقول بود. به اين كار ميگويند بارش مغزي. بعد بايد آنها را ارزيابي كرد كه كداميك از راهها را ميتوانيم انجام بدهيم. آنوقت روبهروي هر كدام، كه امكان انجامش را داريم، عيبها و مزيتهايش را بنويسيم و از خودمان بپرسيم، اگر اين راه را بروم چه ميشود؟به خودم صدمه ميزنم يا نه؟ به خانوادهام يا به جامعه صدمه ميزنم؟ به اين ترتيب ميشود تصميمگيري كرد. ما بايد بدانيم كه هر راهي هم عيب دارد و هم مزيت. پس به اين ترتيب ميشود نتيجه گرفت كه اگر ما تصميمي را انجام نميدهيم، فقط مربوط به تنبلي نيست؟ درست است. وقتي ما تصميم ميگيريم و عمل نميكنيم، براي اين است كه هدف ما بزرگ است. اگر چه ممكن است ما دچار اهمال كاري شويم و همه چيز را دقيقه 90 انجام بدهيم، يا حجم كار زياد باشد. اما بايد بدانيم تنبلي حاصل يادگيري است. چهطور ميشود با آن مبارزه كرد؟ با يك تصميم درست... تصميمي كه ما در آن بخواهيم تنبلي را ترك كنيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]