واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: شهيد چمران آرمانخواه و آرماننگر بود
اشاره: صبح روز 31 خرداد سال 1360، وقتي دكتر چمران، ستاد جنگهاي نامنظم را به سوي قربانگاهش، دهلاويه، ترك ميكرد، وداعي ديگر گونه داشت، آرام، متين، باشخصيت، مصمم، خرامان و دلكنده از دنيا و آخرين ايستگاه مسئوليت وابستگي زمينياش و پركشان به سوي معشوق و جوار قرب الهي. به مناسبت سالگرد شهادت دكتر مصطفي چمران، گفتگويي با سردار عليرضا افشار معاونت سياسي وزارت كشور، پيرامون ابعاد مختلف شخصيت آن مسافر ديار يار انجام داديم كه به شرح ذيل آورده ميشود.
* شهيد چمران را چگونه شناختيد؟ از ويژگيهاي بارز اين شخصيت بينظير بفرماييد.
ـ شهيد چمران يكي از شخصيتهايي بود كه در تاريخ به آنها كم برخورد ميكنيم. ايشان داراي ابعاد چندگانه بود. او به تمام معنا عارف و آگاه به معارف اسلامي بود، جنبههاي معنوي او بسيار قوي، و در دعا و نيايش، مدارج عالي سير و سلوك را پيموده بود، از نظر تخصصي و علمي از هوش سرشاري برخور دار بوده و مدارج علمي را نيز تا حدبالايي كسب كرد. در حوزه فني صاحب ابتكار و خلاقيت بود و سعي ميكرد توان و دانش فني خود را در جهت اختراع و توليد وسايل و تجهيزات به كار گيرد.
به عنوان مثال در دوران جواني، يك دستگاه جوراب بافي را براي كمك به اقتصاد خانواده فقير و محروم خود توليد كرد. اين قوه ابتكار و خلاقيت او در دوران دانشجويي و زمان جنگ هم ادامه داشت. در زمان جنگ، در مرزهاي ايران و عراق به دليل وجود رودخانه اروند و مناطق آبگرفتگي نظير هورالعظيم، عبور از آب اهميت زيادي داشت؛ به همين دليل شهيد چمران اقدام به توليد يك زيردريايي نمود؛ ولي با شهادت او امكان تكميل و بهرهبرداري اين زيردريايي فراهم نشد.
از جمله ابتكارات شهيد چمران اين بود كه وقتي شاه به همراه فرح به آمريكا مسافرت كرد، شهيد چمران هواپيماي بدون سرنشيني را طراحي كرد و در مراسمي كه شاه و فرح حضور داشتند بالاي سر آنها به پرواز در آورد و پارچهاي از آن آويزان نمود كه روي آن نوشته شده بود: اگر موادمخدر ميخواهيد، شاه را ببينيد. اين موضوع تأثير زيادي روي افراد حاضر در مراسم ميگذارد و در مقابل، شاه سرش را پايين مياندازد و فرح هم دستمال به صورت ميگيرد تا اشك چشمش را نبينند.
شهيد چمران با وجود اين همه تخصص و سابقه علمي، هيچگاه از مسائل اعتقادي و عرفان ديني خود دست بر نداشت و پيوسته در مسير انقلاب و امام باقي ماند. ويژگي ديگر شهيد چمران روحيه نظاميگري او بود. به اين ترتيب كه در صحنه عمليات، طراحي عمليات و حضور مستقيم رزمي، تبحر زيادي داشت. در عين حال توجه و عطوفتش نسبت به مردم، كودكان و افراد محروم بسيار زياد بود.
با نگاه به تاريخ ميبينيم كه شخصيتهاي برجسته به يكي دو تا ويژگي متصفند؛ اما شهيد چمران در همه ابعاد سرآمد بود و در ميان همقطاران خود ميدرخشيد. در عرصه علمي، شاگرد ممتاز مدرسه البرز بود و بعد هم كه به دانشگاه رفت، رتبه اول فني را كسب كرد و به همين دليل بورسيه آمريكا شد. حتي در حين تحصيل در آمريكا، كار اقتصادي ميكرد و براي خانوادهاش پول ميفرستاد. شهيد چمران يك هنرمند هم بود، نقاشيهاي بسيار زيبا از او به جا مانده كه داراي مضامين و محتواي عرفاني هستند. از جهت سياسي هم از اوايل دوران جواني و نوجواني فعال بود، در مسجد هدايت پاي درس آيتالله طالقاني و شهيد مطهري حاضر ميشد. در هدايت دانشجويان و فعاليت سياسي آنها عليه رژيم ستمشاهي، از جمله رويداد 16 آذر، نقش زيادي را ايفا كرد. بعد هم كه به آمريكا رفت، با انجمنهاي اسلامي در آمريكا ارتباط برقرار كرد و با هوش سرشاري كه داشت، با همه ملاحظاتي كه در فضاي آمريكا وجود داشت، از امكانات و فرصتهاي آنجا به خوبي استفاده نمود. مثلاً يك بار راهپيمايي عظيمي را از شهر بالتيمور تا محل نماز جمعه شهر واشنگتن ـ كه حدود 90 كيلومتر بود ـ راه انداخت، كساني بودند كه قصد داشتند او را منصرف كنند و پيشبيني ميكردند كسي همراه او نخواهد شد، ولي وقتي به محل نماز جمعه واشنگتن رسيد، جمعيت بسيار زيادي پشت سرش بودند، سفراي كشورهاي اسلامي در آنجا حضور داشتند و اين جمعيت معترض به رژيم شاه را ديدند و متعاقب آن سفير مصر كه در آنجا حضور داشت، دكتر چمران را به كشورش دعوت ميكند و ايشان هم ميپذيرند و به مصر سفر ميكند.
اين ابعاد مختلف و وجوه متعدد شخصيت شهيد چمران درس بزرگي براي ماست و نشان ميدهد كه انسان همزمان توان فعاليت در عرصههاي گوناگون را دارد؛ البته ممكن است در يك حوزه تخصص بيشتري داشته باشد؛ لكن نبايد از ساير بخشها غفلت كند و سعي كند حتيالمقدور تعادل انساني را در خود ايجاد نمايد.
* آقاي افشار! شما در خلال صحبتهايتان به سفر شهيد چمران به مصر اشاره كرديد، چه شد كه ايشان از مصر به امامموسي صدر در لبنان پيوست؟
ـ شهيد چمران در مصر متوجه شد كه مصريها ميخواهند از تشكيلات و فكر و توان او، براي امتياز گرفتن از شاه استفاده كنند؛ لذا تصميم ميگيرد به لبنان برود، هر چند محيط مصر و شرايطي كه براي آموزشهاي نظامي و افراد آزادي خواه ديگر وجود داشت، در نگاه اول مناسبتر بود؛ ولي بعداً در اثر آشنايي با امامموسي صدر، احساس كرد بحث دفاع از شيعيان مظلوم و محروم لبنان مهمتر است از آن چيزي است كه در مصر براي او قائل بودند. شهيد چمران در حقيقت براي حمايت از مردم فلسطين به مصر وارد شد، در حالي كه در لبنان بهتر ميتواسنت به آرمان و نهضت فلسطين كمك كند.
* لطفاً از فعاليتها و مبارزات ايشان در لبنان برايمان صحبت كنيد؟
ـ دكتر چمران به محض ورود به لبنان با امام موسيصدر، در قالب مؤسسه فني جبلعامل ـ كه مختص كودكان بيسرپرست و محروم بود ـ ارتباط برقرار كرد، شهيد چمران مجذوب ديدگاههاي امام صدر شد و از آنجايي كه امام صدر علاوه بر تسلط فقهي و ارتباط با شيعيان، نگاههاي سياسي قويي در رهبري و هدايت آنها داشت و آن دو با هم توانستند علاوه بر توجه به مسائل محرومين شيعه در لبنان و منسجم كردن آنها در قالب سازمان امل، آموزشهاي نظامي براي كمك به مقاومت فلسطين را در همان لبنان پايهگذاري كنند. شهيد چمران در جنگ داخلي لبنان در كنار امام موسيصدر سعي كرد حداقل خسارت به ملت لبنان وارد شود و هيچگاه افكار آنها از دشمن اصلي كه رژيم صهيونيستي است، منحرف نشود. البته فالانژها با قتلعام شيعيان سعي كردند به جنگ داخلي دامن بزنند، ولي تدبير امام صدر و شهيد چمران باعث شد وحدت مسلمانان در حد مطلوبي براي مقابله با رژيم صهيونيستي حفظ شود.
* چرا شهيد چمران پس از حدود 23 سال هجرت، به ايران بازگشت؟ لطفاً در مورد فعاليتها و ايثارگريهاي ايشان در پيروزي انقلاب هم توضيح بفرماييد.
ـ با شعلهور شدن انقلاب نگاه شهيد چمران متوجه ايران شد. ايشان جريانات انقلاب را تعقيب مي كرد و حتي نامهاي هم قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، يعني در شهريور 1357، به حضرت امام نوشت و گزارش وضعيت خود را داد وقتي انقلاب اسلامي پيروز ميشود، او براي كمك به انقلاب به ايران بازميگردد؛ البته در اين خصوص كه از وي خواسته شده بود كه برگردد يا خودش علاقهمند به بازگشت بود، من اطلاعي ندارم. به هر حال وقتي كه دكتر چمران به ايران بازميگردد، انقلاب را تحت فشار و تهديدات آمريكا و متحدين او ميبيند، لذا در دفاع از انقلاب احساس وظيفه ميكند.
دكتر چمران در همان اوايل دولت موقت، از طرف بازرگان، معاون امور انقلاب ميشود و كارش را شروع ميكند كه قضاياي كردستان اتفاق ميافتد و ايشان براي بررسي مسائل آنجا، بلافاصله به منطقه ميرود و در كنار شهيد صياد شيرازي و دوستان ديگر، به دفاع از كيان انقلاب اسلامي ميپردازد. بعد از آن هم قضيه پاوه و محاصره ايشان اتفاق ميافتد كه فرمان عمومي حضرت امام براي از بين بردن غائله، باعث ميشود كه شهيد چمران از آنجا نجات يابد.
* چگونه دكتر چمران توانست كردستان را كه به دست دشمنان افتاده بود، از سقوط حتمي نجات دهد؟
ـ شهيد چمران به نيروهاي مردمي خيلي توجه ميكرد، به ارتش و ژاندارمري آن موقع هم اهميت ميداد و تعامل خوبي با آنها برقرار ميكرد، ولي از آنجا كه ستاد جنگهاي نامنظم را تشكيل داد، ميدانست كه در مسئله كردستان، نيروهاي مردمي، به خصوص نيروهاي بومي كمك زيادي ميكنند و اين اعتماد او به مردم و روحيه چريكي و رزم تاكتيكي او سبب شد كه بتواند با شناخت منطقه، از تمام ظرفيتها براي سركوب عناصر ضدانقلاب در كردستان استفاده كند. البته، بعداً هم نيروهاي سپاه از شهرهاي مختلف به آن منطقه اعزام شدند و نقش زيادي در سركوب ضدانقلابها داشتند، نقش شهيد چمران در آنجا، به عنوان نماينده امام در شوراي عالي دفاع، براي حمايت از نيروهاي سپاه بسيار تعيينكننده بود به نحوي كه غالباً بچههاي سپاه در مواجهه با مشكلات سراغ ايشان ميرفتند، به خصوص در زمان بنيصدر كه تنها پناه بسيجيها و پاسداران، مقام معظم رهبري و شهيد چمران بود.
ستاد جنگهاي نامنظم نشان داد كه شهيد چمران بيشتر به حركتهاي غيركلاسيك اعتقاد دارد؛ چون در آن برهه بنيصدر صرفاً به جنگ كلاسيك ميانديشيد و توان ما در مقابله با رژيم بعث عراق محدود بود و قادر به برتري در جنگ نبوديم؛ لذا يكي دو سال اول را از دست داديم.
* شما در زمان تشكيل ستاد جنگهاي نامنظم در تهران بوديد يا اهواز؟ و آيا با شهيد چمران همكاري داشتيد؟
ـ ستاد جنگهاي نامنظم عمدتاً در منطقه خوزستان فعال بود. من در آن موقع در جهاد سازندگي بودم و جهاد هم بيشتر نقش پشتيباني و مهندسي جنگ را به عهده داشت و بعضاً در جلساتي، چه در اهواز و چه در تهران، در خدمت ايشان بودم؛ اولي ارتباط مستقيم و فعال و سازماني با ايشان نداشتم؛ چون ايشان بيشتر با سپاه و ارتش و نيروهاي نظامي در ارتباط فعال بودند.
* آيا آشنايي و ارتباط شما با شهيد چمران در همين حد بود؟
ـ شهيد چمران را خيلي افراد قبل از انقلاب ميشناختند، مخصوصاً در جريانهاي دانشجويي ـ كه ما هم در آن موقع دانشجوي دانشگاه صنعتي شريف بوديم ـ جريان و گزارشات و اخبارهاي حزب امل و امام موسي صدر و شهيد چمران را ميشنيديم، چون آرمان فلسطين يك آرمان دانشجويي هم بود.
* وقتي خبر شهادت دكتر چمران را شنيديد، در كجا بوديد و چه عكسالعملي نشان داديد؟
ـ در ستاد پشتيباني جنگ بودم كه خبر شهادت ايشان رسيد و خيلي سخت بود؛ زيرا در آن مقطع، جريان بنيصدر و ليبرالها يك جنگ سياسي و فشار زيادي را در پشت جبهه، دانشگاهها و مراكز مختلف به انقلاب تحميل ميكردند و وجود امثال شهيد چمران در آن برهه بسيار مغتنم بود. شهادت شهيد چمران ضربه روحي سنگيني را به جبهه و نيروهاي حزبالهي وارد كرد.
* ارزيابي شما از فقدان شهيد چمران چيست؟
ـ انسان از يك جهت فكر ميكند كه اگر شهدايي مثل شهيد چمران، با آن اشراف معنوي و اخلاصي كه داشتند، در قيد حيات بودند، به تداوم انقلاب كمك زيادي ميشد، از طرف ديگر ميبينيد كه خون اين شهدا، اثرش كمتر از تأثيري كه ادامه حياتشان ميتوانست داشته باشد، نيست. و به قول حافظ:
حُسن بيپايان او چندان كه عاشق ميكُشد
زمرهاي ديگر به عشق از خاك سر بر ميكُنند
به هر حال اين اعتقاد ماست و در ميدان عمل هم ديديم كه شهادت امثال شهيد چمران باعث به حركت در آمدن مردم و پيروزيهاي بزرگتري كه لطف و عنايت الهي همراه بود، شده است.
* آيا به نظر شما، شهيد چمران آن گونه كه بايد و شايد، شناخته شده است؟
ـ كارهاي خوبي در شناساندن شهيد چمران صورت گرفته است، مخصوصاً بنياد شهيد چمران و مؤسسه روايت فتح بنياد شهيد و صدا و سيما، كارهاي متعددي، به صورت مكتوب و تصويري، در مورد زندگي ايشان ارائه داده است؛ ولي همه اين تلاشها در مقايسه با شخصيت ايشان، قطعاً چيز كمي است.
به نظر من آنچه كه بايد بيشتر رويش تأكيد كنيم، برنامههاي اثربخش از افكار، ديدگاهها، انديشهها، رفتار، خاطرات و سيره شهدا، بر روي نسل جوان و نسلهاي آينده است. به نظرمن اين مهمترين رسالتي است كه اصحاب فرهنگ و هنر به عهده دارند.
* به نظر شما مهمترين توصيه شهيد چمران به نسل جوان چه بود؟
ـ آرماني فكر كردن و آرماني عمل كردن. شهيد چمران هميشه آرمانخواه و آرماننگر بود و با تمام وجود به سوي آرمانهايش حركت ميكرد.
زينب واعظمحرابي
شنبه 1 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 450]