واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: فینال جام ملت های آسیا در سال 2011 برگزار شد تا پرونده یکی دیگر از ناکامی های فوتبال ایران بسته شود. دوباره یک شکست دیگر از راه رسید تا برای هزارمین بار در طول سال های گذشته کمیته مقصر یابی تشکیل شود و همه منتظر معرفی مقصری باشند که هیچ کس او را نمی شناسد وهمه به دنبال ردپایی از او هستند تا با معرفی او به عنوان مقصر، همه تقصیرها را از گردن خودشان باز کنند و به عهده دیگران بگذارند. به گزارش سرویس ورزشی راسخون،حذف تیم ملی از مرحله یک چهارم نهایی جام ملت های آسیا آخرین ناکامی فوتبال ایران در سال رو به پایان بود که در همه رده های سنی شکست را تجربه کرد تا همه به ناکامی ها عادت کنیم. متاسفانه باید اعتراف کنیم عادت کردهایم تیم ملی نوجوانان حذف شود! عادت کردهایم جوانان هم ناکام شوند! عادت کردهایم که صعود تیم ملی امید به المپیک برایمان یک رویای دست نیافتنی شده است!و باز هم عادت کرده ایم که حتی در تصورمان نیز قهرمانی تیم ملی در جام ملت های آسیا را طراحی نکنیم. به بهانه بسته شدن پرونده جام ملت های آسیا در این گزارش نگاهی گذرا خواهیم داشت به مهم ترین عوامل ناکامی تیم ملی در این دوره: مدیریت فوتبال؛ در حال حاضر این سوال مطرح است که آیا فوتبال ایران اصلا شایسته حضور در فینال و یا حتی قهرمانی در سطح آسیا بوده است یا خیر؟ آیا فدراسیون برای تورنمنتهای بزرگ در آینده برنامهریزی کرده است؟ آیا برنامهریزی آقایان در فدراسیون بلندمدت بوده یا فقط فاکتور کوتاهمدت را مدنظر داشتهاند؟ اصلا آقایانی که در رأس هرم فدراسیون نشستهاند شایستگی مدیریت در بخش فوتبال را دارند؟! یا بر چه اساسی معیار و متر و سنجشی ایران باید به جای تیم ژاپن به فینال جام ملتهای آسیا صعود کند؟! اکثر مردم از مدیریت، برنامهریزی و آیندهنگری مسئولان خبر دارند و لازم نیست این مسائل را کالبدشکافی کنیم اما فراموش نکنید که اگر هم در چند سال اخیر موفقیتی را – مثل راهیابی به جام جهانی 1998 و 2006- مقطعی بوده است. هماکنون چند کمیته شکست و ناکامی بین جامعه فوتبال تشکیل شده اما این کمیتهها هیچ کمکی به فوتبال کشورمان نخواهد کرد بلکه برعکس زمان و وقت این فوتبال را هم خواهد گرفت. مگر برای بار اول است که چنین کمیتههایی تشکیل میشود؟! بعد از ناکامی علی پروین در جام ملتهای آسیا 1992 چنین کمیتههایی تا به الان یعنی سال 2011 تشکیل شده است ولی آیا سودی هم برای فوتبال داشته است؟ یا اینکه فقط در چند برنامه مختلف این و آن مقصر میشوند؟ فوتبال ایران مقابل کرهجنوبی شکست نخورد، فوتبال ما زمانی شکست خورد که در کنفدراسیون آسیا هیچ کرسی نداشته باشیم، زمانی شکست خوردیم که مالدیو، نپال و سریلانکا در AFC صاحب کرسی هستند اما ایران هیچ نمایندهای ندارد. آن وقت شکست خوردیم که با یک تصمیم عجولانه محمد دادکان را از ریاست فدراسیون عزل کردیم تا مثلا در جامجهانی 2010 به مرحله یک هشتم نهایی صعود کنیم! آن زمان شکست خوردیم علی کفاشیان در رئیس فدراسیون شدن خودش هیچ نقشی نداشت، همانطور که در برکناری علی دایی از تیم ملی کارهای نبود! و در یک کلام اینکه وقتی شکست خوردیم که مدیران تخصصی فوتبال چه در فدراسیون، چه در باشگاهها و چه در هیأتهای استانی بر مسند کار نیستند. کادر فنی تیم ملی؛ در مسئله انتخاب کادر فنی نیز یک بار دیگر ضعف فدراسیون نمایان می شود. به واقع باید بپرسیم فدراسیون ایران بر چه مبنایی افشین قطبی را به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی کرد. در گزارش های گذشته بارها کادر فنی تیم ملی مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است و لزومی ندارد یک بار دیگر این بحث موشکافی شود. اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت، کادر ضعیفی بود که قرار بود به قطبی در هدایت تیم ملی کمک کند. علیرضا منصوریان با سابقه کم مربیگری عملا نمی توانست کمک زیادی به قطبی داشته باشد وبیوتر دستیار قطبی نیز همانطوری که از قبل مشخص بود، بیشتر در دلالی بازیکن مهارت داشت تا امر خطیر مربیگری. بازیکنان تیم ملی بعد از حذف ایران از جام ملت ها، کارشناسان فوتبال متفق القول بودند که اصلی ترین دلیل باخت تیم ملی، برابری نکردن وزنه دو تیم در خط هافبک یعنی جایی که جواد نکونام و پارک جی سونگ بازی می کردند بود. در بازی با کره به جز خط دفاع، سایر خطوط نمره قبولی نگرفتندو ضعیف تر از حد انتظار بازی کردند. خبر اختلاف بازیکنان لژیونر با کادر فنی باعث شده بود تا اردوی تیم ملی پیش از شروع بازی ها ملتهب شود و در نهایت نیز اختلافات نهان موجبات شکست تیم ملی را فراهم کرد. 998 اخبار مرتبط آیا منصور ابراهیم زاده مربی بعدی تیم ملی است؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]