واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: 31 خرداد؛ سالگرد شهادت «مصطفي چمران» فرمانده جنگهاي نامنظم
گروه خبرنگاران افتخاري / امير محسن سلطان احمدي: مصطفي چمران جنگجويي پرهيزگار و معلمي متعهد بود كه كشور اسلامي ما به او و امثال او احتياج مبرم داشت. امام خميني(ره)
31 خردادماه 1360 سالروز شهادت دكتر مصطفي چمران؛ فرمانده جنگهاي نامنظم در دفاع مقدس، دانشمندي فرزانه، معلمي فداكار، عارفي مبارز و سردار رشيد سپاه اسلام.
گوشههايي از وصيتنامه شهيد چمران
«... به خاطر عشق است كه فداكاري ميكنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بياعتنايي مينگرم و ابعاد ديگري را مييابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا ميبينم و زيبايي را ميپرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس ميكنم، او را ميپرستم و حيات و هستي خود را تقديمش ميكنم.
عشق هدف حيات و محرك زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديدهام و بالاتر از عشق چيزي نخواستهام.
عشق است كه روح مرا به تموج وا ميدارد، قلب مرا به جوش ميآورد، استعدادهاي نهفته مرا ظاهر ميكند، مرا از خودخواهي و خودبيني ميرهاند، دنياي ديگري حس ميكنم، در عالم وجود محو ميشوم، احساسي لطيف و قلبي حساس و ديدهاي زيبابين پيدا ميكنم.
لرزش يك برگ، نور يك ستاره دور، موريانه كوچك، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا ميربايند و از اين عالم به دنياي ديگري ميبرند … اينها همه و همه از تجليات عشق است.
براي مرگ آماده شدهام و اين امري است طبيعي، كه مدتهاست با آن آشنام. ولي براي اولين بار وصيت ميكنم. خوشحالم كه در چنين راهي به شهادت ميرسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريدهام. همه چيز را ترك گفتهام. علايق را زير پا گذاشتهام. قيد و بندها را پاره كردهام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت مي روم ...
زندگى حماسهآفرين و پرفراز و نشيب دكتر مصطفى چمران از مقاطعى بسيار گوناگون و حساس شكل گرفته است، شرايط خاص هر مقطع كاملاً قابل دقت است، زمانى در دوران مبارزات ملى شدن صنعت نفت و پس از آن در دوران اختناق بعد از كودتاى 38 مرداد، ساليانى چند در آمريكا، سپس در مصر و بعد از آن دوران حماسه ساز لبنان، در كنار مرزهاى اسرائيل و پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در وطن و ميهن اسلامى خود در مسئوليتها و مأموريتهاى مختلف، عمر پرجوش و تحرك و انسان ساز خود را سپرى ساخت. اين مقاطع با هم بسيار متفاوتند، ولى آن چه كه همه اين ادوار را به هم ارتباط مىبخشد، خط فكرى او، اعتقاد خالصانه و شيدايى او براى تكامل روح انسانى و اوج گرفتن از اين دنياى خاكى و وصول به معشوق و لقاى حق بوده است. او لحظه اى آرام نداشته است، خود را وقف خدمت به خلق و جهاد در راه خدا نموده و از هيچ كس و هيچ چيز جز خداى تعالى انتظار و ترس و باكى نداشت. سراپا عشق بود، محبت بود، شور بود، تلاش خالصانه بود، مبارزه بود، خودسازى بود، انسان سازى بود، سازماندهى بود، درد و غم و رنج بود، تنهايى و پرواز بود، فرياد بود و بالأخره شهادت بود.
مصطفى چمران كه در سال 1311 تولد يافت، دوران كودكى و ابتدايى را در دبستان انتصاريه تهران خيابان 15 خرداد - عودلاجان و دوران متوسطه خود را در دبيرستانهاى دارالفنون و البرز سپرى ساخت و سپس وارد دانشكده فنى دانشگاه تهران شد و در سال 1335 در رشته برق فارغ التحصيل و شاگرد ممتاز گشت. او هميشه در تمام دوران تحصيل پيشتاز و نمونه بود، علاوه بر آن كه در همه مبارزات سياسى و مذهبى حضورى فعّال داشت؛ نمونهاى از يك نوجوان و جوانى پاك، پرتلاش، عميق و براى همه دوست داشتنى بود. با استفاده از بورس شاگرد اولى براى ادامه تحصيل راهى آمريكا شد و ابتدا در دانشگاه تگزاس درجه فوق ليسانس مهندسى برق و سپس در يكى از بزرگ ترين و مهم ترين دانشگاه هاى معروف آمريكا« بركلى»، در كاليفرنيا و با همراهى برجسته ترين اساتيد فيزيك، دكتراى خود را در رشته الكترونيك و فيزيك پلاسما با عالىترين نمرات دريافت نمود و مدتى در يكى از مراكز مهم تحقيقاتى روى زمين در كنار دانشمندان و پژوهشگران بنام، سرگرم تحقيق روى پروژه هاى بزرگى، در زمان خود بود.
باز هم در كنار اين مسير تحسين برانگيز و كم نظير، پايه گذار و سازمان دهنده مبارزات ضد استعمارى و ضد رژيم طاغوتى شاه و پايه گذار فعاليتهاى گسترده اسلامى در آمريكا بود. بعد از شكست اعراب در جنگ 1967، دنياى وسيع آمريكا بر او تنگ مىنمود و براى فراگيرى فنون نظامى و جنگهاى چريكى راهى اروپا، الجزاير و مصر شد و مدت دو سال در مصر ماند. بعد از فوت جمال عبدالناصر به دعوت امام موسى صدر رهبر وقت شيعيان لبنان به سرزمين فاجعه، درد و رنج مسلمين به ويژه شيعيان لبنان قدم نهاد و در جنوب لبنان، شهر صور و كنار مرزهاى اسرائيل رحل اقامت افكند ولى او در همه جاى لبنان حضور داشت، هر كجا كه خطر بود، بلا بود و قيام بود، دكتر چمران نيز در پيشاپيش مردم بىپناه لبنان حضور داشت. در لبنان پايه گذارى سازمانهاى چريكى مسلّح را بر عهده گرفت كه همزمان با روشنگرى اسلامى و مذهبى و تقويت روحيه و اعتقادات اسلامى و مكتبى، ورزيده ترين، زبده ترين و شجاع ترين رزمندگان اسلام را تربيت نمود كه فرزندان و شاگردان آنها امروز نيز در لبنان براساس همين اعتقادات و روحيه شهادتطلبى، حماسهها مىآفرينند.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران مشتاقانه همراه با گروه 93 نفره نخبگان مذهبى و سياسى لبنان به ايران آمد و به ديدار امام بزرگوار خود شتافت و بنا به توصيه امام راحل در ايران ماند. با آن كه در استمرار برنامههاى خود در لبنان نيز دخالت داشت، در ايران نيز به دستور امام (ره) از پايه گذاران سپاه بود و سپس در فرو نشاندن توطئه هاى خطرناك و جدايى طلبانه دشمن در كردستان با آن كه معاون نخست وزير بود، لباس رزم بر تن كرد و سلاح بر دوش گرفت و با سازمان دهى و به كارگيرى نيروهاى مسلّح و بخصوص مردمى، به خنثى سازى توطئه هاى سخت دشمنان برآمد و نام خود و پاوه و حوادث حماسه ساز آن و فرمان تاريخى امام خمينى (ره) را براى هميشه در تاريخ ثبت نمود.
با آغاز جنگ تحميلى راهى خوزستان شد و فرماندهى نيروهاى داوطلب مردمى و نظامى را تحت عنوان «ستاد جنگهاى نامنظم» بر عهده گرفت و كتابى قطور از رشادتها، شهادتها، حماسه ها و مقاومت ها را قلم زد. بالاخره در حالى كه نام او و نيروهاى رزمنده و شجاع او به دوستان روحيه مى بخشيد و پشت دشمنان متجاوز را مىلرزاند.
در ظهر هنگام روز 31 خردادماه 1360، در روستايى به نام «دهلاويه» در نزديكى سوسنگرد با تركش خمپاره دشمن، شهادت را در آغوش كشيد و به اوج و عروج پركشيد و به لقاءاللَّه رسيد و به سوى معبودش شتافت تا عند ربهم يرزقون شود.
شهيد دكتر چمران روحي عاشق داشت و همين روحيه عاشقانه سخنان و مناجاتهاي وي را سخت دلنشين و خواندني كرده است. نامه ها و كوتاه نوشته هايي كه از آن زنده ياد به جا مانده است، خود مؤيد نثر پخته و روح عاشق اين چهره فروتن، اما پايدار عرصه فرهنگ و سياست است.
كتاب « دعاي كميل » حاصل جلسات هفتگي زنده ياد چمران در انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا بود. اين جلسات زماني برگزار شد كه شهيد چمران دريافته بود به دليل نبود آگاهي و تسلط كافي دانشجويان به زبان عربي، اين دعا كه «از قلب و روح علي(ع) برخاسته و علي(ع) آن را به دوست خود كميل تعليم داده است» چنان كه شايسته آن است، قدرش به جا نميآيد. پس مصمم شد تا دعاي كميل را به فارسي برگرداند، اگرچه ميدانست ترجمه معاني بلند و عرفاني كلام اميرالمؤمنين علي(ع) آن گونه كه شايد و بايد ممكن نيست، ولي تمامي سعي و همتش را به كار بست تا از آن ترجمهاي روان، پاكيزه و گويا ارائه كند.
كتاب با عنوان «لبنان» اثر ارزشمند ديگري از شهيد دكتر مصطفي است. كتاب حاضر گزيدهاي از دست نوشتهها يا سخنرانيهاي شهيد و حاصل مطالعه و بررسي كليه نوشتهها و سخنرانيهاي او (در لبنان، اروپا، ايران) درباره لبنان است.
از مناجاتهاي شهيد بزرگوار:
«ترا شكر ميكنم كه از پوچيها، ناپايداريها، خوشيها و قيد و بندها آزادم كردي و مرا در طوفانهاي خطرناك حوادث رها ننمودي و در غوغاي حيات، در مبارزه با ظلم و كفر غرقم كردي، لذت مبارزه را به من چشاندي، مفهوم واقعي حيات را به من فهماندي... فهميدم كه سعادت حيات در خوشي و آرامش و آسايش نيست، بلكه در جنگ و درد و رنج و مصيبت و مبارزه با كفر و ظلم و بالاخره در شهادت است.
خدايا ترا شكر ميكنم كه به من نعمت «توكل» و «رضا» عطا كردي و در سختترين طوفانها و خطرناكترين گردابها، آنچنان به من اطمينان و آرامش دادي كه با سرنوشت و همه پستيها و بلنديهايش آشتي كردم و به آنچه تو بر من مقدر كردهاي رضا دادم.
خدايا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتي، تو در كوير تنهايي انيس شبهاي تار من شدي، تو در ظلمت نااميدي، دست مرا گرفتي و كمك كردي... كه هيچ عقل و منطقي قادر به محاسبه پيشبيني نبود، تو بر دلم الهام كردي و به رضا و توكل مرا مسلح نمودي و در ميان ابرهاي ابهام و در مسيري تاريك مجهور و وحشتناك مرا هدايت كردي.
جمعه 31 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]