تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836344742
- چه کسی سایت ها را رصد می کند؟/قسمت اول
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: ساختماني نوساز و بدون تابلو در يكي از مناطق جنوبي تهران، دفتر مركزي سايت گرداب است؛ جايي كه تاكنون با اتكا بر توانمندي تيم فني خود موفق شده است بسياري از سايتهاي غيراخلاقي و ضد امنيتي را از كار بيندازد و دستاندركاران بعضي از آنها را نيز به دست قانون بسپارد. در آخرين طبقه اين ساختمان به سراغ مهندس سعيدي، مدير جوان اين سايت ميرويم تا از شيوه عملكرد وي و همكارانش، همچنين اهداف و برنامههاي آتي آنها كسب اطلاع كنيم. •چرا گردانندگان گرداب ترجيح ميدهند به جز نشاني اينترنتي، اقدام ديگري در معرفي شخصيت حقيقي خود نداشته باشند و در نوعي گمنامي فعاليت كنند؟ بيش از آنكه شخصيت حقيقي همكاران اهميت داشته باشد، به "شخصيت حقوقي جمعي" اهميت ميدهيم. مهم نيست چه كسي به عنوان مدير اينجا مينشيند، بلكه مهم تحليلها و رويكردهايي است كه بر مبناي آن كار ميكنيم. اينجا يك فضاي تخصصي است و خيلي نميتوان شخصي به آن نگاه كرد. ما براساس دريافتها، تحليلها، اسناد و مستنداتي عمل مي کنيم كه در اختيار داريم يا به دست مي آوريم. برخي از اين اطلاعات بر اساس جمع آوري در دسترس ما قرار ميگيرد و جنبه توليدي چنداني ندارد. عمده آن هم از طريق اينترنت و صاحبان تكنولوژي آن در اين فضا منتشر ميشود. مباحث تحليلي نيز با تکيه بر اطلاعات به دست آمده و دريافتهاي دقيق کارشناسان شکل مي گيرد و ما نيز بر آن اساس كار را جلو ميبريم. اين سايت به عنوان "نماينده مركز بررسي جرايم سازمان يافته" در فضاي سايبري، دغدغههاي اين مركز را دنبال ميكند. اين دغدغهها بيش از هر چه متوجه امنيت خانوادهها و پس از آن براي همه افراد جامعه، در فضاي مجازي و اينترنت شکل مي گيرد. تلاش داريم اين دغدغهها را در تعامل با رسانهها به اطلاع عموم برسانيم. • گرداب اولين پروژه ارتش سايبري است يا پيش از آن هم تجربههايي صورت گرفته است كه خود را ادامه دهنده آن بدانيد؟ من پيش از اينكه پاسخ سؤال شما را بدهم لازم است درخصوص واژه ارتش سايبري توضيح بدهم. ارتش سايبري از زماني در افواه عمومي رايج شد كه موسسه ديفنس تك (Defense Tech) اعلام كرد كه ايران صاحب ارتش سايبري است و در بين پنج کشور اول دنيا قرار دارد. ما ارتش سايبري نيستيم.مركز بررسي جرايم سازمانيافته زيرنظر "فرماندهي فضاي مجازي در سپاه" فعاليت ميكند و با ارتش سايبري فرق ميكند. هر جا هم كه فعاليتي انجام دادهايم، با تابلوي مركز بررسي جرايم سازمانيافته بوده و در پايگاه اطلاعرساني گرداب منعکس شده است. اما ارتش سايبري، سپاه سايبري، بسيج سايبري، ارتش آفتاب و ... گروه هاي ديگري هستند؛ در حقيقت فعالان فضاي مجازي هستند كه اين اسامي را براي خودشان انتخاب كردهاند. اين يك غلط واژگاني مصطلح است. جالب است كه اين اشتباه عمدتاً در خارج كشور اتفاق ميافتد و آنها واژه ارتش سايبري را به كار بردند و افرادي هم در داخل كشور تصور كردند كه منظور از ارتش سايبري يعني سايبري سپاه. واحد سايبري سپاه همان مركز بررسي جرايم سازمانيافته است كه در بخش "درباره ما" در سايت گرداب به نشاني Gerdab.Ir درخصوص آن توضيح داده شده است.
• برگرديم به سؤال قبلي، آيا اين مركز كار خود را با گرداب شروع كرد؟ نه، تجربههاي ديگري هم بوده است. اولين كار به صورت اعلام سازماني همين "پروژه گرداب" است، ولي پيش از آن مطالعات و بررسيهاي زيادي داشتهايم تا اينکه اولين برخوردمان با يك جرم سازمانيافته را در قالب پروژه گرداب اعلام كرديم وگرنه سازماني که تجربه خوب و مناسبي نداشته باشد، نميتواند در فضاي اينترنت فعاليتهايي همچون بررسي، احصاي حجم، تعداد جرم و برخورد با گروههاي سازمانيافته را با موفقيت انجام دهد. پروژه گرداب اولين تجربه مركز نيست ولي اولين تجربهاي است كه به گوش مردم رسيده و در اختيار عموم قرار گرفته است. • ايران مطابق بررسيهاي مركز ديفنس تک، يکي از پنج ارتش سايبري جهان را در اختيار دارد. آيا گرداب هم در دسترسي كشورمان به اين مقام جهاني، مشاركت داشته است؟ آيا اقدامهايي مشابه با ارتش سايبري داريد؟ اصلاً تعريف مشخص و درستي از ارتش سايبري وجود ندارد. وقتي از ارتش سايبري صحبت ميشود، معمولاً آن را بر اساس هک و نفوذ ميشناسند. به عنوان مثال وقتي گروه هكري "آ" در سالگرد فلان واقعه، 1000 سايت را هك ميكند، نام آن را ارتش سايبري ميگذارند. كار ما كه هك كردن نيست. وقتي چند نفر هكر دور هم جمع ميشوند و در جريان انتخابات سايت تويتر را هك ميكنند، در دنيا اسم آنها را ميگذارند ارتش سايبري، ولي كار ما كه هك كردن نيست. اينجا مچاندازي نداريم كه بگوييم ما چند سايت غربي را هك كرديم و آنها چند سايت ما را. گرداب يك سازمان است كه مأموريت دارد در فضاي مجازي، حوزههاي آسيب و تهديد را در عرصههاي فرهنگي، اجتماعي، خانواده، سياسي و امنيتي بشناسد و ضمن رصدكردن، اشراف كامل پيدا كند. اين كار با هك كردن يك سايت مثل فيس بوك يا تويتر فرق دارد. نميخواهم هك كردن را كار پيش پاافتادهاي معرفي کنم، اما هك كردن با پروژه "اشراف اطلاعاتي" فرق دارد. در هك كردن، يك نقطه هدف وجود دارد كه روي آن عمليات انجام ميدهند، باگهاي نرمافزاري پيدا ميشود و پس از مدتي عمليات هك اتفاق ميافتد. اما فضاي كاري ما چيز ديگري است. به عنوان مثال بررسي ميكنيم و به فعاليتهايي اهميت ميدهيم كه حجم عمليات آن بالا بوده و سازمانيافته باشد. مقابلههاي مركز هم خيلي متنوعتر از گروههاي هكري است. اگر قرار به هك و نفوذ در سرور يا ديگر اجزاي تشکيل دهنده يک سايت باشد، آخرين مرحله خواهد بود. در حالي كه هكرها در نخستين گام به سراغ چنين روشهايي ميروند. • در واقع شما نقشي در تحليل مؤسسه ديفنس تك براي خودتان قائل نيستيد؟ اين مؤسسه موضوعي را بررسي كرده كه كار اصلي ما نيست. گاهي اوقات بعضي دوستان و فعالان فضاي مجازي انتقاد ميكنند كه چرا به آمار اين مؤسسه اشاره و خود را به آن دلخوش ميكنيم. من بايد بگويم كه اين آمار ما را دلخوش نميكند. آنها بعضي اقدامات را رصد كردهاند و براساس آن گفتهاند كه ايران يکي از ارتش هاي سايبري جهان را در اختيار دارد. متوجه ماهيت ارتش سايبري در داخل كشور نيستند. آنها يك اطلاعات متوهمي دارند و فكر ميكنند سپاه، نيروي مردمي يا هر جايي كه چند فعال فضاي مجازي دور هم جمع شدهاند و دارند كار اينترنتي ميكنند، همگي تحتنظر سپاه هستند و سپاه هم يعني ارتش سايبري. آنها فکر مي کنند که ايران در اين فضا از قدرتي برخوردار است كه از نظر آنها قدرت هماوردي با قدرت آمريكا را در فضاي مجازي دارد. امااگر قرار باشد ما بررسي و مقايسه كنيم، با در نظر گرفتن افراد و امكانات، سابقه ورود اين تکنولوژي به ايران و ... مي توانيم به جايگاهي بالاتر از آنکه مد نظر آنهاست فکر کنيم؛ همانگونه که در اظهارات مقامات آمريکايي نيز منعکس است. آمريكاييها جديداً يك فرماندهي به نام فرماندهي فضاي مجازي (Cyber Com) در پنتاگون ايجاد كردهاند. در خصوص علت تشکيل اين فرماندهي آمده است: «فرماندهي سايبر براي برانگيختن عملياتهاي تهاجمي (و نه تدافعي) آماده است». يك ژنرال چهارستاره به نام "كيت الكساندر" را هم به عنوان مسؤول آن انتخاب کرده اند كه قبلاً رئيس آژانس امنيت ملي و "سرويس مركزي امنيت" آمريكا بود. خبر داريم كه او چهارهزار نيروي زبده اطلاعاتي - امنيتي و مسلط به اينترنت براي خط مقدم اين فرماندهي در اختيار دارد. ايران از نظر تعداد نيرويهاي فعال اينترنتي قابل مقايسه با آنها نيست. با اين حال توانستهايم در مقابل آنها بايستيم و در مقابل حركتهاي آنها مقاومت كرده و اجازه ندهيم به نتيجه برسند.
• ميتوان نتيجه گرفت كه تفاوت شما با آنچه كه به عنوان ارتش سايبري از آن ياد ميشود اين است كه گرداب از برخوردهاي موردي و موضعي پرهيز ميكند و به دنبال اشراف اطلاعاتي و جامعنگري است؟ بله، ما نيامدهايم اينجا كه يك عمليات ايذايي انجام داده، يك عده آدم را اذيت کنيم و برويم. ما ميپنداريم كه اين فضا، براساس نظم و برنامهريزي ويژهاي طراحي شده است. اگر نظم را از آن بگيريم، همه چيز به هم ميريزد. چند ميليارد نفر در اين فضا فعاليت ميكنند که هر روز هم در حال گسترش است. اين نظم كه بر اينترنت حاكم است اقتضا ميكند آدمهايي كه در آن فعاليت ميكنند، حركتهاي منظم انجام دهند. مركز بررسي جرايم سازمانيافته هم بايد كارهاي با انضباط انجام دهد و از حركتهاي بيهدف پرهيز كند. ما هم با تکيه بر رصد مردمي فعاليت مي کنيم و هم كارشناسان زبده ما در اين فضا كار ميكنند، تا بدانيم رخنههايي كه در امنيت ملي ما ايجاد ميشود، كجاست؟ سرمنشأ آن كجاست؟ و كجا اثر ميگذارد؟ به همين دليل از انجام كارهاي پراكنده، كاملاً برحذريم. كار ما يك كار دقيق، منظم، زماندار و هدفمند است. اينطور نيست كه مثل ارتش سايبري در پي هک و نفوذ باشيم. آمريکايي ها هميشه در برآورد حجم امكانات و تعداد افراد ما دچار مشكل بودهاند. به همين دليل معمولاً در همه برنامههايي كه ريختهاند، در نهايت ضربه خورده و با شكست مواجه شدند. البته ما را به زحمت انداختهاند. اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري البته اين سخن به معناي دست کم گرفتن توان دشمنان نيست. آنها مناسبات داخلي ما را به خوبي نميشناسند و به همين دليل اغلب شكست ميخورند. اين است که تأكيد دارم همه تحليلهاي آنها را نبايد بپذيريم. در مقايسه توان سايبري خود با خارج از كشور بايد چند نكته را درنظر بگيريم: اينترنت را حاصل سه چهار دهه تلاش غربيها در اين فضا بدانيم. تكنولوژي محصول كار آنهاست. زميني كه ما در آن كار ميكنيم هم مال آن است. به همين خاطر اگر ايران بخواهد با آمريكا مقايسه شود به قول طلبهها، اين قياس "قياس مع الفارق" - مقايسه اشتباه دو چيز با هم- است. او صاحب تكنولوژي است و همه تكنولوژي اين فضا متعلق به اوست. ما داريم در زمين رقيب بازي ميكنيم و به همين دليل، مقايسهاش اشتباه است. آنهايي كه مقايسه ميكنند ميگويند ايران در بين پنج کشور اولِ داراي ارتش سايبري قرار دارد و رتبه اول را هم به آمريكا ميدهند. اين گونه است که اين معادله را اشتباه تشکيل مي دهند. در حوزه ملي بايد ارتش سايبري را به عنوان توان ملي در حوزه اينترنت تعريف نمود؛ يعني همه كساني كه احساس ميكنند در دو قطبي ايران و آمريكا قرار گرفتهاند و حاضرند در جنگ احتمالي و اينترنتي بين اين دو به نفع كشور وارد شوند، بايد ارتش سايبري را تشكيل دهند؛ وگرنه اينكه كساني بروند سايتي را هك كنند تا توان علمي خودشان را نشان دهند، نبايد اسم ارتش سايبري روي آن گذاشت، چون ارتش سايبري را بايد متعلق به نظام جمهوري اسلامي تعريف كنيم كه نقش آن در دو قطبي ايران – آمريكا تعريف شود. • كمك بازديدكنندگان گرداب در يافتن نقطه آسيب ها و تهديدات اينترنت چقدر است؟ آيا آنها در دستيابي شما به اشراف اطلاعاتي، مشاركت فعالي دارند؟ پس از راهاندازي سايت گرداب از كاربران اينترنت خواستيم كه اگر علاقهمند به همكاري با ما هستند در دو بخش همكاري كنند: يكي "گزارش تخلف" در فضاي اينترنت است كه لينك آن را براي ما ميفرستند تا بررسي كنيم. در اين بخش روزانه صدها لينك تخلف به ما ميرسد. بخش دوم، "تماس با ما"ست. كاربران داخلي و خارجي ميتوانند از اين طريق با گردانندگان سايت ارتباط برقرار كنند. در اين بخش تاكنون گزارشهايي از تخلفهاي سايبري و غيرسايبري به فارسي و ديگر زبان هاي زنده دنيا براي ما ارسال شده است. اتفاق زيبايي كه افتاده، ايجاد دغدغه در كاربر است كه بخواهد مطلبي را كه به ذهنش ميرسد به "گرداب" گزارش دهد.احساس ميكنند فضاي بعضي سايتها ناپاك است و "گرداب" ميتواند به پاكسازي آن كمك كند. اين نگاه براي ما خيلي ارزش و اهميت دارد. كاربران به ما كمك ميكنند كه حوزههاي نوپديد آسيبها و تهديدها در فضاي اينترنت را رصد و احصا کنيم. اين كار باعث ميشود هيچ حوزه اي از آسيب ها و تهديدهاي نوپديد از زاويه نگاه و حوزه رصد ما دور نماند. همچنين حجم را هم به ما نشان ميدهد. گزارش هاي ارسال شده به سايت از شهرهاي مختلف ايران و ديگر كشورها، نوع، مصداق و حجم آسيبها و تهديدها را به ما اعلام ميكنند. بررسي جرايم در اينترنت سازمانيافته و برخي ديگر سازمان نيافته صورت مي پذيرد. تلاش مردم و كاربران در فضاي اينترنت به ما كمك ميكند كه حوزههاي نوپديد را بشناسيم و اشراف كامل به جرايم سازمانيافته و غيرسازمانيافته داشته باشيم.
• جرايم سازمانيافته و غيرسازمانيافته چه سهمي در تخلفهاي اينترنتي دارند؟ چه مستنداتي داريد كه سازمانيافتگي بعضي جرايم را نشان ميدهد؟ آيا اين سازمانيافتگي به صورت مستند داراي ارتباط و تعامل با خارج كشور نيز هست؟ پيش از آنكه به برخورد و مقابله بپردازيم، اطلاعات كامل را جمعآوري ميكنيم. مقابله ميتواند جنبه دفاع يا حمله داشته باشد. به بيان ديگر آفند يا پدافند باشد. در جريان مقابله با تخلف، پس از آنكه رصد را انجام داديم و به نتيجه رسيديم كه اين جريان سازمانيافته است، طرح مقابله را طراحي ميكنيم. البته پس از برخورد و مقابله، به اسناد جديدتري دست پيدا ميكنيم كه نشان ميدهد وابستگيهاي بيشتري دارند. روند بررسي تخلفها، نيازمند فعاليتهاي قضايي، امنيتي و سايبري است كه با همكاري ديگر نهادها صورت ميگيرد. در اين فعاليتها به جنبههاي متنوعتري از وابستگي مجرمان پي ميبريم. پس از آنكه در جمعبنديهاي داخلي به نتيجه رسيديم گروهي اقدام به جرم سازمانيافته سايبري ميكنند، آن را زير نظر گرفته و اطلاعات كاملي را جمعآوري ميكنيم. در اين مرحله به آنها رخ نمينماييم چون ممكن است از حوزه نظارت ما خارج شوند. پس از اشراف اطلاعاتي، روند بررسي قضايي شروع ميشود. پس از دستگيري عوامل، مجموعه اعترافات آنها هم به اطلاعات ما افزوده ميشود و عمق وابستگيها و آسيب وارد شده به جامعه را نشان ميدهد. نمونه اين كار را در پروژههاي "گرداب" و "مرصاد" به اطلاع مردم رساندهايم. اطلاعرساني پروژه گرداب گسترده و مناسب صورت پذيرفت ولي در روند اطلاع رساني پروژه مرصاد كمتر كسي تاكنون به جزئيات پروژه مرصاد توجه کرده است. در پروژه مرصاد، متوجه شديم كه بعضي معاندان انقلاب اسلامي در هيأت فعالان حقوق بشر با برقراري ارتباط مستقيم با گروهك نفاق و ... اجرايي نمودن پروژه بي ثبات سازي جمهوري اسلامي را در دستور کار خود قرار داده اند. كار گروهك نفاق هم كه مشخص است. در پروژه هستهاي جاسوسي كردند و ايران را به زحمت انداختند. اين فعالان حقوق بشري، با گروهك ريگي هم ارتباط مستقيم دارند. گروهكهاي ريگي و نفاق هر دو تروريست هستند، با اين حال كساني كه خودشان را فعالان حقوق بشر ميناميدند با آنها در ارتباطند. اين تعارض ذاتي نشان ميدهد كه شعار حقوق بشر براي آنها فقط يك نقاب است. آنها براي آنكه كار خودشان در داخل كشور را ساماندهي كنند، عدهاي فريبخورده را مورد استفاده و در واقع سوءاستفاده قرار ميدهند. اطلاعاتي را براساس دستور آنها جمعآوري ميكنند و به سرشبکه اين گروهكها ميدهند كه در نهايت به پرونده حقوق بشري و قطعنامه عليه ايران تبديل ميشود. در پرونده مرصاد، در ايميلهايي كه بين هم رد و بدل كردند، به اين موضوع رسيديم كه گروه فعالان حقوق بشر در ايران، دستور مسلح شدن گرفتند. در جريان فتنه پس از انتخابات دستور گرفتند كه منبع آب شرب مردم تهران را مسموم كنند. واقعاً متحير هستيم كه اين كارها چه ربطي به حقوق بشر دارد؟! • منظور شما گروه كوچكي از مدعيان حقوق بشر هستند يا همه فعالان را وابسته به فرقههاي رجوي و ريگي ميدانيد؟ جريان حقوق بشر در ايران يك جريان گسترده و متنوع است. بايد از طرف جمهوري اسلامي به اين قضيه نگاه كنيم، چند پرونده اصلي به نظام فشار ميآورند. در يک بررسي مي توان گفت پرونده حقوق بشر از پرونده هستهاي سنگينتر است. جريان پرونده هستهاي هر چند ماه يك بار راه ميافتد ولي جريان حقوق بشر، مستمر است و روزانه در حال جمعآوري اطلاعات عليه ايران و طرح در مجامع بين المللي و سايتهاي اطلاع رساني خود هستند. در مسأله حقوق بشر، سازمانها و NGOهاي زيادي در دنيا فعاليت ميكنند كه ارتباط مستقيمي با دولتهاي معارض جمهوري اسلامي ايران دارند. آنها تغذيه ميشدند تا عليه جمهوري اسلامي حرف بزنند. نمونههايي وجود دارد كه اين ارتباط را نشان ميدهد. کساني را مأمور مي کنند تا جمعآوري اطلاعات علني را از طريق روزنامه، راديو، تلويزيون و سايتها دنبال کنند. مثلاً يك فردي تجاوز به عنف و سرقت مسلحانه كرده كه قرار است طبق قانون مجازات شود. قانون اساسي ميثاق ملي است كه مردم به آن رأي داده و مي خواهند اجرا شود. نتيجه بيقانوني هم هرج و مرج و ... است. آنها همين مسايل جاري همه کشورها مثل مجازاتهاي قانوني و عقبافتادن حقوق كارگران را به عنوان موارد نقض حقوق بشر در ايران جمعآوري كرده و ماهانه منتشر ميكنند. امور مرسوم هر جامعه را به عنوان نقض حقوق بشر ذكر ميكنند كه هزاران مورد آن در آمريكا و ديگر كشورها وجود دارد. در همه كشورها قانون را اجرا ميكنند و نارضايتيهايي هم به همراه دارد. • خوب با اين حساب چه احتياجي دارند كه با شبكههاي فعالان حقوق بشري ارتباط برقرار كنند و به آنها پول بدهند؟ اين نوع بريده جرايد را كه يك كارمند ساده هم ميتواند براي آنها انجام دهد. آنها ميخواهند شبكهاي هم موازي اين اطلاعات علني در اختيار داشته باشند. براي همين ميآيند آدمهايي را كه پس از اين با نظام سياسي ايران دچار مشكل شدهاند ساماندهي ميكنند. احمد باطبي يكي از اين افراد است كه در ماجراي كوي دانشگاه در سال 78 معروف شد. او بعدها از ايران فرار كرد و با آقاي بوش پسر عكس يادگاري دارد كه در سايت گرداب منتشر كرديم. او سخنگوي اين فعالان حقوق بشر در ايران شده است. رئيس او كيوان رفيعي است كه با گروهكهاي نفاق و ريگي ارتباط دارد، غيرمستقيم در خدمت سازمان سيا است و مستقيماً با فعالان فضاي فتنه در ارتباط است. ما ايميلهاي آنها (فعالان فتنه) را هم داريم كه حالا اسم نميآورم. كيوان رفيعي و سرشاخههايي كه با او ارتباط دارند، ميدانند كه دارند چه كار ميكنند و با كجا ارتباط دارند، ولي در داخل كشور چند صد نفر را كه دغدغه نسبت به فضاي داخلي كشور دارند فريب ميدهند و از طريق آنها شروع ميكنند به جمعآوري اطلاعات. اين افراد نميدانند اين اطلاعات قرار است چگونه آناليز شود. عموم آنها هم فريبخورده هستند و نميدانند پشت قضيه چيست. در اين جريانها اغلب، دانشجويان را به كار ميگيرند. سفارش خبر ميدهند به تعداد كم ولي پرداخت بالا در مقابل آن. اين دانشجو فكر ميكند كه با هزينههاي زيادي كه دارد چه اشكالي دارد كه با ارسال مثلاً دو خبر در ماه هزينه خود را تأمين كند. خبر هم خيلي زاويه بدي ندارد، ولي كسي كه اين اطلاعات را جمع ميكند، ميداندكه چه پازلي قرار است درست شود.
• خط قرمز شما در كنترل كردن و مقابله با اين افراد چيست؟ به هر حال بين كساني كه امنيت ملي را به خطر مياندازند با كساني كه دولت و نظام را نقد ميكنند فرق زيادي وجود دارد؟ اين تفكيك را شما انجام ميدهيد يا تعيين مرز و مصاديق آن را به عهده قوه قضائيه گذاشتهايد؟ اين سؤال را به اين دليل ميپرسم كه اكنون بعضي منتقدان دولت تصور ميكنند حتي اگر در چارچوب قانوني هم كار كنند، ممكن است ايميلهاي شخصي آنها توسط گردانندگان گرداب كنترل شود و شرايط سياسي مشابه چين را درذهن خود ميپرورانند. آيا واقعاً اينطور است؟ در پروژههايي كه اجرا ميكنيم اگر نيازمند برخورد باشد، حتماً با هماهنگي قوه قضائيه صورت ميگيرد. بررسي و رصد ما ورود به حوزه شخصي افراد نيست. در جمعآوري و رصد، آثار و افعال شبكهها را بررسي ميكنيم. مثلاً محتواي شبکه هاي اجتماعي، سايتها و وبلاگها را مرور ميكنيم؛ اينها حوزه عمومي است. وقتي ميبينيم چندين سايت با محتواي مجرمانه وجود دارند که با عنوان فعاليت مشخص و مشترک، در سروري مشترك فعاليت دارند و دامين آنها از يكجا و به نام افراد مشخصي ثبت شده است، در حوزه بررسي جرايم سازمان يافته ما قرار مي گيرد. اين اطلاعات به عنوان حوزه شخصي افراد مطرح نيست، در اينترنت سايتهايي هستند كه اين اطلاعات را در اختيار عموم ميگذارند. اگر قرار باشد در روند پرونده به حوزه شخصي افراد ورود كنيم، اين كار فقط با دستور قاضي صورت ميگيرد. قاضي براساس محتواي پرونده و در چارچوب قانون، مأموريتهايي را به ما محول ميكند. اينطور نيست كه هر كاري دلمان بخواهد انجام دهيم. امادر كشورهايي مثل انگلستان و آمريكا، قانون مجاز بودن شنود به تصويب سنا، كنگره و مجلس عوام رسيده است؛ يعني در آن كشورها هيچ كس در هيچ جا امنيت ندارد. در ايران حوزه شخصي افراد مورد احترام قانون و مجريان آن است. درست است كه تبليغات عليه كشورمان زياد است، ولي شرايط موجود به هيچ وجه با چين قابل مقايسه نيست. حتي قابل مقايسه با آمريكا هم نيست چون در ايالات متحده، سيستم اطلاعاتي جامعه آنها يكپارچه است، هر كسي در زندگي شخصياش هر كاري كند، اين اطلاعات ذخيره ميشود. حتي در مسايلي مانند ماليات هم از اين اطلاعات استفاده ميكنند چه رسد به حوزههاي مرتبط با امنيت ملي. در ايران به واسطه توسعه تكنولوژي، همچنين تعهدي كه سازمانهاي اطلاعاتي كل نظام به امنيت فضاي خصوصي مردم دارند، چنين پديدههايي وجود ندارد. بسياري از اظهارنظرهايي كه در اين زمينه عليه ايران ميشود، عمليات رواني است. بعضي اظهار نظرها نيز بر اساس درگيري بين جناحهاي سياسي است كه ميخواهند همديگر را متهم كنند. اما بايد به همه آنها گفت "ان السمع والبصر والفؤاد، كل اولئك عنه مسؤولا". خداوند متعال در قرآن فرموده است گوش و چشم و قلب همگي در برابر آنچه انجام مي دهند مسؤولند؛ به ديگر سخن در خصوص حرفي كه ميزنيد بايد يك روزي پاسخگو باشيد. عمده فعاليتهاي ما در حوزه اينترنت براي دفاع از امنيت مردم است. جنگ نرم گرچه به يك بحث سياسي تبديل شده ولي در واقع امنيت خانوادهها را هدف گرفته است. بازخورد و نتيجه آن سياسي است. به عنوان مثال در پروژه گرداب ديديم كه عدهاي سكس با محارم را ترويج ميكردند. اين كار كه جنبه امنيتي براي نظام ندارد. حكومت اگر ميخواست نگاه ليبرالي داشته باشد، ميتوانست اين كارها را ترويج كند تا خروجيهاي حوزه سياسي كم شود و به نوعي سوپاپ اطمينان فشارهاي سياسي و اقتصادي باشد.
• پس چرا نظام بايد به فكر برخورد با چنين پديدههايي باشد؟ در حالي كه امنيت آن به قول شما با چنين كارهايي به خطر نميافتد؟ بديهي است که نظام اسلامي به امنيت خانواده اهميت ميدهد. اگر روابط غيرمشروع درخانواده ها نهادينه شود، اساس جامعه از هم مي پاشد. به تجربه انگليس نگاه كنيد كه ده ها هزار فرزند نامشروع روي دست جامعه مانده است و نمي دانند با آن چهكار كنند. از ساعت شش و هفت بعد از ظهر هيچ خانمي بلکه آقايي جرأت نمي كند در پيادهروهاي لندن رفت و آمد كند. اين ها آمارهايي است كه خودشان منتشر مي كنند. اين حوادث ناشي از همان چيزهايي است كه سال ها قبل در حوزه اخلاقي و فرهنگي آن كشور رخ داده است. وقتي امنيت خانواده براي ما اولويت اصلي است، ورود به حوزه شخصي فقط با دستور قاضي و براي حفظ امنيت خانواده و مردم است. در پروژه گرداب به دنبال حفظ حريم امنيت مردم هستيم. پروژه هايي كه تا امروز انجام داده ايم، رويكرد ما را نشان مي دهد. نبايد در فضاي مجازي فقط با رويكرد مخالف محور وارد شويم. به اين نگاه نمي كنيم كه چند نفر مخالف حكومت در فضاي مجازي فعال هستند كه بخواهيم با آنها مقابله كنيم. دغدغه ما دانش آموز 12 ساله تا دانشجوي سال آخر است. الان حجم عظيمي از مدارس دسترسي به اينترنت دارند. روستاهاي بالاي صد خانوار هم به اينترنت دسترسي خواهند داشت. از سوي ديگر در مدارس راهنمايي هم بحث تحقيق دارد جا مي افتد. اولين راهي كه براي تحقيق به ذهن هر كس مي رسد اينترنت است. دانش آموز تا در تولبار جستجوي گوگل بخواهد يك كلمه را جستجو كند با پيشنهادهاي غير اخلاقي گوگل مواجه مي شود. دغدغه فضاي گرداب و مرصاد اين است که نوجوانان و جوانان دچار فضاهايي نشوند كه امنيت خانواده و جامعه را به خطر اندازند. مفهومي در غرب وجود دارد به نام "امنيت اجتماعي شده"؛ يعني همه افرادي كه در جامعه زندگي مي کنند همگي در ايجاد، توسعه، تقويت و هم افزايي امنيت عمومي نقش دارند. هر يك از شهروندان اگر ببينند كسي به امنيت عمومي لطمه مي زند، به شماره 911 زنگ مي زنند. پليس هم به سرعت حضور مي يابد. اما اينجا در ايران عده اي گمان مي كنند تأمين امنيت فقط وظيفه نيروهاي انتظامي و امنيتي است. به خاطر همين ما مشكل داريم. چون مردم غرب در ايجاد امنيت اجتماعي سهيم هستند، احساس امنيت بالاست. اينجا به واسطه زحمات نيروهاي انتظامي امنيت داريم، ولي احساس آن پايين است. در حالي كه سرعت عمل نيروهاي انتظامي و امنيتي در ايران بسيار بالاست. البته اين نوعي عمليات رواني نيز هست. ادامه دارد... منبع: همشهری ماه 999
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]
-
گوناگون
پربازدیدترینها