تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798983623




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- ابعاد تازه از ربایش شهرام امیری به دست نیروهای اطلاعاتی آمریكا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

 راسخون: امیری در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبكه دوم سیما گفت: در واقع در روز 13 خرداد با توجه به اینكه به قصد زیارت خانه خدا از طریق فرودگاه جده وارد كشور عربستان شده بودم در بدو ورودم به فرودگاه جده از جانب ماموران فرودگاه جده مورد سوال و جواب های غیر عادی قرار گرفتم. پژوهشگر ایرانی افزود: طبق روال، انگشت نگاری و عكسبرداری از جانب ماموران فرودگاه عربستان انجام می شد منتهی در روزی كه من وارد فرودگاه جده شدم با كاروانی كه حدود 300 نفر زائر داشت، در بدو ورودم در قسمت انگشت نگاری سوالاتی از من شد كه خارج از عرف این مراسم است یعنی درباره نوع شغلم و نوع فعالیت هایی كه در حیطه كاریم انجام می دهم از من سوال شد. امیری گفت: دوستان دیگری كه در كاروان همراه من بودند درباره این قضیه كنجكاو شدند و وقتی نگرانی من را دیدند به هر حال برای آنها سوالاتی مطرح شد. پژوهشگر ایرانی افزود: در روز 13 خرداد سال 1388 حدود ساعت 5 و 20 دقیقه وقتی كه از هتل محل اقامتم به قصد زیارت مسجدالنبی خارج شدم و چون فاصله هتل تا مسجدالنبی خیلی طولانی نبود قصد كردم به صورت پیاده روی این مسیر را طی كنم بعد از گذشتن از دو خیابان یك ون سفید رنگ جلوی من متوقف شد سه سرنشین داشت كه ظاهر این سرنشین ها در واقع صورتی بود كه من احساس كردم كه از كاروان دیگری هستند و حتی یكی از آنها از من به زبان فارسی دعوت كرد كه همراه این ماشین به مسجدالنبی حركت كنیم چون مسیرمان یكی است. وی گفت: من با توجه به درخواست آنها و احترامی كه به خاطر توقف و اصراری كه داشتند به سمت ماشین حركت كردم در حالی كه در صندلی عقب ماشین فرد دیگری نشسته بود. امیری با بیان اینكه آنها فارسی صحبت می كردند افزود: به هر حال ظاهر و لباس هایی كه تن این افراد بود به ظاهر افرادی كه در مدیریت كاروان و افرادی كه در بعثه مقام معظم رهبری فعالیت می كنند بسیار شبیه بود و من هم كوچك ترین شكی نكردم چون فارسی صحبت می كردند. امیری گفت: به محض اینكه در عقب خوردو می خواستم سوار شوم فردی كه درآنجا نشسته بود با گذاشتن یك اسلحه به پهلویم من را تهدید كرد. پژوهشگر ایرانی افزود: در ماشین كشویی بود و چون سمت من بود در حال بسته شدن بود و در آن لحظه كه در داشت بسته می شد و من روی صندلی نشسته بودم فردی كه در عقب خودرو نشسته بود با اسلحه من را تهدید كرد و با دستمال چشم های من را بست و سر من را زیر صندلی برد و با تهدید گفت بهتر است سر و صدا نكنم. امیری گفت: من واقعا در آن لحظه شوكه شده بودم آمادگی یا پیش بینی این واقعه برایم غیرممكن بود خیلی ترسیده بودم و افكار مختلفی در ذهنم شكل گرفته بود فكر می كردم شاید گروهك منافقین با توجه به ترورهای كوری كه در كشور و خارج از كشور انجام داده اند، شناسایی اشتباهی انجام داده است. پژوهشگر ایرانی با بیان اینكه با این خودرو من را به محل نامعلومی بردند، افزود: فاصله آنجا خیلی زیاد بود. امیری گفت: با توجه به مسافتی كه طی شد من استنباطم این بود كه حداقل یك ساعت توی راه بودم و به محل نامعلومی در كشور عربستان منتقل شدم در این محل به من آمپول بیهوشی زدند و وقتی به هوش آمدم در یك هواپیما بودم. امیری با بیان اینكه سرنشینی كه جلوی خودرو نشسته بود فارسی صحبت می كرد، افزود: این آقا همراه من در داخل آن خانه بود و در مراحل مختلف تزریق كه ظاهرا پزشكی كه به انگلیسی صحبت می كرد انجام می داد، همراه من بود. وی گفت: وقتی به هوش آمدم در داخل یك هواپیمای نظامی بودم و وقتی به مقصد رسیدیم فهمیدم كه در داخل خاك آمریكا هستم. امیری درباره مدت زمانی این حادثه گفت: ‌در زمانی كه تزریق صورت گرفت و زمانی كه بی هوش بودم واقعا نمی شد گفت كه چند ساعت در داخل هواپیما بودم منتهی فاصله ای كه من به هوش آمدم تا به مقصد رسیدیم چشم های من بسته بود و عملا تخمین زمانی خیلی مشكل بود من حالت تهوع و سردرد داشتم و استنباطم این بود كه حداقل هفت ساعت فاصله زمانی كه من به هوش آمدم و به مقصد رسیدیم طول كشید. وی در پاسخ به سوال مجری كه پرسید شما مانند سایر حجاج پاسپورتتان را در فرودگاه جده گرفتند یا نه در اختیار خودتان بود ، گفت: طبق روالی كه برای همه كاروان ها جاری هست بعد از انگشت نگاری و مراحل عكسبرداری در فرودگاه جده در داخل اتوبوسی كه ما را از جده به مدینه منتقل می كرد مدیر كاروان تمام پاسپورت های زائران را جمع آوری كرد و تحویل گرفت. پژوهشگر ایرانی درباره اینكه‌ یكی از بحث هایی كه رسانه های مختلف و خود آمریكایی ها مطرح كردند این بود كه درخواست پناهندگی كرده است گفت: اینكه من به سفارت آمریكا یا سفارت هر كشور دیگه ای در عربستان مراجعه كردم كاملا كذب است در واقع من فرآیند ربایشم در شهر مدینه و انتقالم را كاملا شفاف گفتم و درگذشته فیلم های مختلفی در این زمینه تهیه شده كه ازجانب دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یك مدرك منحصر به فرد ارائه شد و هر گونه بحث مراجعه به سفارت خانه یا بخش كنسولی از كشور خارجی را شدید تكذیب می كنم. وی در پاسخ به سوال مجری كه پرسید، همسر شما در مصاحبه ای كه انجام داد گفت من هم قراربود همراه شوهرم به حج بروم اما به خاطر مسائلی نتوانستم بروم چرا ایشان را نبردید ، گفت : هدف اصلی من در این زیارت همراه بودن با خانواده بود متاسفانه خانم بنده با توجه به مشكلاتی كه در زانو داشتند امكان این مسافرت براشون میسر نبود و خیلی مشكل بود و من هم به نوعی منصرف شده بودم به این سفر بروم منتهی خانم بنده خیلی اصرار كرد چون سفر زیارتی بود به هر حال شرایط جوری شكل گرفت كه من تنها به این سفر رفتم. پژوهشگر ایرانی در پاسخ به این سوال مجری كه پرسید شما فكر می كنید چه دلیلی داشت كه آمریكا در بین این همه افراد مختلفی كه از ایران می روند به حج و افراد مختلفی كه تردد می كنند به خارج از كشور، شما را برباید ، گفت: من در روزهای اولی كه ربوده شدم و در خاك آمریكا بودم این سوال برای خودم مطرح بود من هم در این زمینه به دنبال جواب هایی می گشتم كه چرا من، چون من یك پژوهشگر ساده فیزیك بهداشت بودم. امیری افزود: بحث فیزیك بهداشت شاید در این وقت كم قابل توضیح دادن نباشد بحث فیزیك بهداشت بیشتر در ارتباط حفاظت از پرتوهاست و كاربردهایی هم كه دارد بیشتر در بحث های بیمارستانی و تحقیقات دانشگاهی است. وی گفت: من چون در دانشگاه مالك اشتر به تحقیقات فیزیك بهداشت مشغول بودم، برداشتم در این 14 ماهی كه در خاك آمریكا مورد سوال و جواب نیروهای امنیتی آمریكا قرار گرفتم این است كه من مقاله ای علمی برای یك كنفرانس بین المللی ارائه كردم. امیری افزود:‌این كنفرانس بین المللی بود در شیراز برگزار شد و از همه دنیا مقالاتی ارسال شد و اطلاعات این مقالات روی سایت منتقل می شد و امكان دسترسی از هر كجای دنیا به این مقالات وجود داشت. امیری گفت:‌ برداشتی كه دارم این است كه با توجه به نوع مقاله ای كه من ارائه كردم این مقاله از طرف دانشگاه صنعتی مالك اشتر كه وابسته به وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران است دانشگاه هایی كه وابسته به مراكز دفاعی هر كشوری است برای سازمان های اطلاعاتی طرف مقابل معمولا اهداف اطلاعاتی خوبی هستند و روی این زمینه معمولا می خواهند اطلاعات لازم را از طریق پژوهشگران و مقالاتی كه در زمینه های مختلفی ارائه می كنند جمع آوری كنند. پژوهشگر ایرانی افزود: برداشت دیگری كه من دارم در این زمینه و مصداقش قابل رویت است این است كه گروهك منافقین و سایر سازمان هایی كه در ارتباط با دانشگاه مالك اشتر اطلاعاتی را جمع آوری می كردند این اطلاعات را برای سازمان اطلاعاتی آمریكا منتقل كردند و با توجه به حساسیتی كه برروی اسم دانشگاه صنعتی مالك اشتر در نزد سازمان های آمریكایی است ممكن است این مسئله پیش آمده باشد. وی در پاسخ به اینكه آیا در دورانی كه در ایالات متحده بودید در مورد این مقاله هم با شما صحبت شد، گفت: بله ، با توجه به تجربیاتی كه در طول این 14 ماه بازجویی در خاك آمریكا دارم برداشتم این است كه از طریق آن مقاله و اسم من و نوع فعالیت من اینها علاقه مند شدند و احساس كردند فردی هستم كه می توانم در مورد برنامه هسته ای ایران اطلاعات مهمی به انها بدهم. پژوهشگر ایرانی در پاسخ به اینكه اطلاعات شما درباره برنامه هسته ای ایران چه بود كه برای آنها بسیار مهم تلقی می شد، گفت: این در واقع برداشتی بود كه دولت آمریكا با توجه به اطلاعات غلطی كه در مورد دانشگاه صنعتی مالك اشتر و فعالیت های پژوهشی این دانشگاه به آنها منتقل شده بود به این نتیجه غلط رسید حالا به هر حال ربایش اشتباه به زعم من. امیری درباره اینكه ایا تا به حال نطنز یا فوردو رفته است، گفت: خیر، من در كنفرانسی كه در بدو ورودم به فرودگاه امام خمینی (ره) خبرنگاری این سوال را از من مطرح كرد آنجا هم گفتم كه اطلاعات من و آشنایی من با سایت های هسته ای ایران شاید از یك فرد عادی پایین تر باشد نوع كار من فیزیك بهداشت است در دانشگاه صنعتی مالك اشتر سابقه كاری من و نوع پروژه هایی كه من انجام دادم كاملا مشخص است حتی این دانشگاه با دانشگاه سایر بخش ها و سازمان های غیر نظامی كاملا ارتباط و همكاری نزدیك دارد. مجری پرسید:‌ قبل از اینكه این ماجرا اتفاق بیفتد چون یك بحثی كه الان رسانه ها منتشر كردند این است كه شما یك كسی بودید كه از 5 سال قبل جاسوسی می كردید برای ایالات متحده، اصلا قبل از این جریانات احساس می كردید كه تحت نظر هستید یا كسی از سرویس های خارجی مایل به ارتباط گرفتن با شماست. امیری گفت: با توجه به نوع كاری كه من داشتم بحث فیزیك بهداشت و نوع پروژه هایی كه من انجام می دادم پروژه هایی بود كه ما حتی از دانشجویان عادی سایر دانشگاه ها دعوت می كردیم و پروژه هایی در حد كارشناسی ارشد و دكتری با ما همكاری می كردند و از امكانات و تجربیات دانشگاه صنعتی مالك اشتر برای كارهای تحقیقاتی خودشان استفاده می كردند. وی افزود: حتی اگر خود دولت آمریكا مایل بود كه اطلاعاتی در این زمینه از لحاظ علمی داشته باشد فكر كنم بهترین راه به جای ربایش بنده این بود كه یك درخواست از یكی از دانشگاه های آمریكا برای دانشگاه صنعتی مالك اشتر ارائه كند ما قبول می كردیم كه اطلاعات علمی خودمان را در اختیار پژوهشگران سایر مراكز علمی دنیا قرار دهیم. امیری در پاسخ به اینكه ‌اولین روزی كه شما چشم باز كردید و دیدید درخاك آمریكا هستید آنها روی چه موضوعاتی كار كردند و پرسش و پاسخ ها روی چه محورهایی بود گفت: با توجه به برآورد اطلاعاتی غلطی كه آنها از نوع فعالیت من و اطلاعاتی كه داشتند اینها شروع كردند به یكسری سوالات نامرتبط با فعالیت های دانشگاه صنعتی مالك اشتر. مجری:‌ یعنی سوالات بیشتر در مورد دانشگاه صنعتی مالك اشتر بود. امیری: عملا سوالاتی بود كه اینها می خواستند با این سوالات مطرح كنند كه فعالیت های هسته ای در دانشگاه صنعتی مالك اشتر دارد انجام می شود و اینها می خواستند من توضیحاتی در این باره به آنها بدهم كه من به آنها گفتم دانشگاه صنعتی مالك اشتر كارهایی كه انجام می دهد در قالب بحث های پرتویی و فیزیك بهداشت است و ارتباطی با برنامه هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران ندارد و عملا سوالاتی كه مطرح می شد با اهداف خاصی و جهت گیری های خاصی بود اینها می خواستند كه برنامه صلح آمیز هسته ای ایران را به بحث تسلیحات هسته ای مرتبط كنند. مجری:‌ در سرویس های جاسوسی مرسوم است به ویژه در ایالات متحده آمریكا راستایی آزمایی می كنند اینكه یك فردی را بگیرند و او بگوید كه من این اطلاعات را ندارم آنها كه قبول نمی كنند، مثلا یكی از بحث هایی كه مطرح است وصل كردن به دروغ سنج و بحث روانشناسی است كه آیا روی شما هم این كار را كردند. امیری:‌ بله، در بدو ورودم به خاك آمریكا همزمان با طرح این سوال ها و شنیدن جواب های كاملا منفی از سوی من همان طور كه همیشه مطرح كردم من اطلاعاتی در زمینه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران ندارم اینها این را قبول نمی كردند و این اشتباه خودشان در انتخاب من بود. مجری: یعنی احساس می كردند شما می دانید و دارید كتمان می كنید. امیری:‌ بله این قضیه برای آنها مطرح بود و شما به نكته خوبی اشاره كردید آنها یك سری راستی آزمایی و سیستم های بررسی جواب ها را دارند كه این سیستم هم برای من پیاده شد و از دستگاه هایی كه دروغ سنج بود استفاده كردند كه ابزارهایی هست به انگشتان دست وصل می كنند و یك سری سیم هایی به سر من وصل شد و اینها به یك لب تاپ وصل بود و اینها شروع كردند به پرسیدن سوالات مختلف. مجری: ‌فارسی سوال می كردند. امیری:‌ بله یك مترجم آنجا بود كه هم گفتگوهای ما را ترجمه می كرد. مجری:‌ایرانی بود. امیری: بله وی ایرانی بود كه ترجمه می كرد و چون من هم از لحاظ روحی كاملا به هم ریخته بودم و از لحاظ زبان خیلی مسلط نبودم آن موقع هر چند الان هم خیلی مسلط نیستم و برای اینكه صحبت كنم و برای دستگاه های دروغ سنج هم اینها شگردشان این است كه معمولا فرد را با زبان اصلی مادری خودش موردسوال و جواب قرار می دهند كه برای من این قضیه اتفاق افتاد و به مدت یك هفته اینها من را به دستگاه دروغ سنج متصل كردند و شروع كردن به سوالات كه احساس می كردند من دارم طفره می روم و دارای اطلاعاتی هستم كه نمی خواهم به آنها بدهم و در نهایت متوجه شدند كه این قضیه كاملا به هر حال مشخص است كه من در این زمینه اطلاعاتی ندارم. مجری:‌ كی متوجه شدند. امیری:‌ بعد از بحث های دروغ سنج یك سری تیم های روانشناسی هم داشتند كه با من مصاحبه می كردند تیم های مختلفی بودند كه در برخی از این تیم ها دكترهای رواشناس ایرانی بودند كه فارسی صحبت می كردند. مجری:‌ سن و سالشان چقدر بود. امیری:‌مختلف بودند از شاید 40 و 50 سال بودند. مجری:‌ یعنی ایرانیانی بودند كه آنجا بزرگ شده بودند یا فارسی را اصیل صحبت می كردند. امیری: من یك موردش را كه كنجكاو بودم و پرسیدم گفت بزرگ شده آمریكاست ظاهرا قبل از انقلاب همراه خانواده اش به آمریكا مهاجرت كرده بود. در نهایت بعد از اجرای مراحل دروغ سنجی و روانشناسی اینها مطمئن شدند كه از جهت اطلاعاتی من فاقد اطلاعات هستم. مجری:‌ كی شما احساس كردید كه آنها به این نتیجه رسیدند. امیری: این در واقع بعد از آخرین جلسه روانشناسی كه با من برگزار كردند این را به هر حال سمت و سوی صحبت هاشان و تغییر سناریوی كه داشتند برای من مشخص كرد كه اینها دیگر سوال های اضافی نمی پرسیدند و عملا به این نتیجه رسیدند كه آن اطلاعاتی كه به آنها منتقل شده و اینكه ربایش من از نظر اطلاعاتی به آنها كمك می كند كاملا منتفی است و عملا آن سناریوی اطلاعاتی كه برای این قضیه طرح كرده بودند با شكست مواجه شد. مجری:‌ بعد از گذشت این مدت از شما چه خواستند. امیری:‌ بعد از سناریوی اطلاعاتی كه مطرح كردند و با توجه به سیستم های راستی آزمایی كه صحبت های من را مورد ارزیابی قرار دادند سناریوی دیگری كه مطرح شد و برای من قابل تامل بود این بود كه اینها آمدند یك سری اسناد و مداركی را به همراه یك لب تاپ. مجری:‌ چرا می گید سناریو. امیری: براتون توضیح می دهم كه چرا اصطلاح سناریو به كار می برم چون این اسناد و مداركی را كه برای من آوردند از من خواستند كه با یكی از خبرگزاری های آمریكایی مصاحبه ای انجام دهم و ادعا كنم كه این اسناد مجری:‌ این اسناد چی بود. امیری:‌ در واقع این اسنادی كه به من نشان دادند شامل یك سری پروسه هایی درباره تولید سلاح اتمی بود. مجری: شما اصلا اطلاعی دارید از این شیوه. امیری:‌ به هر حال باتوجه به پروسه ای كه آن مدارك و اسناد مشخص بود بحث تخصصی خاص خودش است عناوینی كه در این اسناد ذكر شده بود مشخص بود كه فرایندهای تولید سلاح های اتمی هست كه خود كشور آمریكا سابقه استفاده و تولیدش را در كارنامه خودش دارد و عملا تهیه این اسناد توسط دولت آمریكا صورت گرفته. مجری:‌ می گفتند كه شما بگویید كه این اسناد را من آوردم به آمریكا. امیری: بله، سناریویی كه آنها مطرح می كردند و بر آن اصرار داشتند كه شما باید با یكی از خبرگزاری های آمریكا مصاحبه كنید و بگویید كه من به خواست خودم به كشور آمریكا پناهنده شدم و در حال انجام مراحل پناهندگی هستم مدارك را از كشور خودم خارج كردم و اصالت این اسناد جعلی را تایید كنم و مالكیت این اسناد را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهم. مجری:‌ در قبال چی. امیری:‌ بحثی كه آنها مطرح كردند تطمیعی بود آنها گفتند از لحاظ مالی شما اگر یك مصاحبه ای با خبرگزاری آمریكا انجام دهید. مجری:‌ اصلا اسمی بردند. امیری:‌ در این مرحله عنوان كلی خبرگزاری آمریكایی بود حالا در مراحل بعدی دقیقا اشاره كردند كه كدام خبرگزاری و چه مبغلی. مجری: به طور مشخص چه چیزی. امیری:‌ به عنوان مثال بحثی كه مطرح كردند مبلغ 10 میلیون دلار پیشنهاد داده بودند با خبرگزاری سی ان ان مصاحبه انجام دهم این پیشنهادی بود كه آنها دادند حالا نمی دونم كه آن را با خبرگزاری سی ان ان مطرح كرده بودند یا نه. مجری: ‌شبكه سی ان ان این را تكذیب كرده و گفته كه اصلا ما چنین درخواستی را نكردیم. امیری: فكر كنم آن سازمان اطلاعاتی آمریكا قبل از اینكه با شبكه سی ان ان بخواهد هماهنگ كند مجبور بود كه نظر مثبت من را بگیرد و بعد وقتش را تنظیم كند. منتهی آن مسئله كه با من مطرح شد و به من گفتند این بود كه ده میلیون دلار در قبال مصاحبه با سی ان ان به شما پرداخت خواهد شد. مجری:‌اولین مرحله ای كه شما به رسانه ها كشیده شدید و در حقیقت شبكه های رادیو و تلویزیونی این را در صدر خبرهاشون قرار دادند اون نواری بود كه منتشر شد چطوری آن نوار را منتشر كردید. امیری: اگه به من اجازه دهید این سناریوی مختلفی كه دولت آمریكا برای من طراحی و پیاده كرده بود تكمیل كنم و ادامه آن به موضوع ویدیویی اولی كه در ایران به طور رسمی منتشر شد اشاره كنم. بعد از سناریوی سندسازی كه آنها یك لب تاپ و اسنادی را به من پیشنهاد دادند كه مسئولیتش را قبول كنم و مالكیت آن را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهم من این را باز رد كردم اینها برگشتند بعد از مرحله تطمیع گفتند اگر شمااین كار را انجام دهید ما مبلغ 10 میلیون دلار به شما پرداخت خواهیم كرد در بحث تطمیع به نتیجه نرسیدند و بحث تهدید را مطرح كردند گفتند كه قادر هستیم و این توافق را با رژیم صهیونیستی داریم كه اگر شما با ما همكاری لازم را انجام ندهید ما شما را به اسرائیل منتقل خواهیم كرد. اینها برروی این تهدیدشان كاملا جدی بودند. مجری: چرا مگر تفاوتی وجود دارد بین زندان رژیم صهیونیستی و آمریكا. امیری: بحثی كه مطرح بود این بود كه دولت آمریكا در ارتباط با بحث ربایش نمی خواست مسئولیتی قبول كند چون یك ربایش صورت گرفته بود و اینها به هر حال با توجه به قوانین كشور خودشان این موضوع برای خودشان خیلی گران تمام می شد منتهی رژیم صهیونیستی با توجه به سابقه بدنامی كه در ارتباط با بحث ربایش و ترورهایی مختلفی كه در سطح دنیا دارد این قضیه برایش اصلا بار سیاسی ندارد و برایش مهم نیست. صحبتی كه با من شد و تهدیدی كه صورت گرفت به این شكل بود كه گفتند ما شما را به رژیم صهیونیستی تحویل می دهیم و در آنجا بدترین شكنجه ها روی شما صورت می گیرد و هیچ اثری از شما باقی نخواهدماند و ما می تونیم از قول شما خیلی از مطالب و موضوعات دلخواهمان را در رسانه ها مطرح كنیم و شما نیز وجود خارجی ندارید كه بخواهید به این اتهامات و صحبت هایی كه كردید پاسخ دهید. در این مقطع زمانی اتفاق خوبی هم كه در سطح بین المللی داشت اتفاق می افتاد اینكه دولت جمهوری اسلامی ایران با توجه به اعتمادی كه به نیروهای خودش دارد موضوع ربایش من را به صورت بین المللی مطرح كرده بود. مجری:‌ شما از تحولاتی كه اتفاق می افتاد مطلع شدید. امیری:‌ من بعدها به این موضوع پی بردم در آن لحظه برخوردها و رفتارهایی را كه می دیدم متوجه شدم كه این پیگیری ها و فشارهای دولت ما برای پیگیری موضوع من موثر واقع شده بود اینها این موضوع را با من مطرح كردند منتهی از سوی دیگر خود كشور ما هم در این زمینه داشت پیگیری های بین المللی انجام می داد و یك سری اسناد و مدارك اولیه پیدا كرده بود كه ثابت می كرد دولت ایالات متحده در بحث ربایش من شركت داشته و حتی رسما به دبیركل سازمان ملل متحد این موضوع را اعلام كرده بودند من در این فرصتی كه پیش آمد واقعا باید تصمیم می گرفتم كه یك سرنوشت نامعلومی را انتخاب كنم یا بیایم و با یك بازی زمانی و با استفاده از امكاناتی كه می شود از ا ین شرایط نامطلوب به نفع خودم استفاده كنم. مجری: یعنی شما احساس می كردید بعد از اینكه دیدید آنها متوجه شدند كه شما اطلاعات ندارید فشار روی شما كاهش یافت. امیری:‌از بحث اطلاعاتی اینها به نتیجه لازم نرسیدند و من متوجه شدم حضور من بیشتر بحث تبلیغاتی برای آنها خواهد داشت كه همان طور كه اشاره كردم سناریوی سند سازی یكی از استفاده هایی بود كه آنها می خواستند از من بكنند منتهی موفق به این كار نشدند و من با توجه به این اتفاقاتی كه افتاده بود متوجه شدم می تونم با اینها یك بازی بكنم . اعتماد سازی راه بیندازم كه با تعریف یك سری خطوط قرمز برای اینها به نوعی آنها را امیدوار كنم كه در آینده ممكن است با آنها همكاری كنم. این امید به همكاری در سازمان اطلاعاتی آمریكا این امكان را به من داد كه از اون حالت محبوس بودن در یك پایگاه نظامی كه امكان هیچ گونه ارتباط و هیچ گونه تماس با خارج وجود نداشت به یك حالتی كه در حصر خانگی و حداقل امكان محدود بهره برداری و اطلاع از اخباری كه در سطح دنیا مطرح بود با خبر بشوم من با این دید و این فكر یك خط قرمزی را برای سازمان اطلاعاتی آمریكا مطرح كردم و گفتم كه من با توجه به اتفاقاتی كه افتاده یك خط قرمز برای شما تعریف خواهم كرد و امیدوارم با توجه به این انعطافی كه برای شما انجام می دهم امكانات لازم را به من بدهید. مجری:‌ خط قرمزها چی بود. امیری:‌ خط قرمزی كه تعریف كردم چون می دونستم اینها استفاده تبلیغاتی برایشان مد نظر است گفتم كه من فعلا هیچ گونه مصاحبه ای علیه كشورم انجام نمی دهم این كلمه فعلا هم برای این بود كه آنها امیدوار باشند كه با گذشت زمان با توجه به آزادی هایی كه به من می دهند و اعتمادسازی كه ایجاد می كنند من را جذب محیط آمریكا كنند با وعدهایی كه معمولا سازمان های اطلاعاتی كه به كیس های مختلف خود می دهند. مجری: به صورت مشخص چه وعده به شما دادند. امیری: به هر حال این وعده 10 میلیون دلار كه به صورت شفاف داده بودند و علاوه بر آن این حداقل امتیازی كه برای من داشت از اون حالت حبس كاملا در شرایط خیلی بد نظامی به یك حبس خانگی تبدیل می شد و امكان شاید پیدا كردن یك روزنه به هر حال وسیله ارتباطی برای من بیشتر می شد. این خط قرمز را من تعریف كردم و در مقابل آنها هم گفتند كه یك خط قرمز برای شما تعریف می كنیم و این هستش كه شما درباره ربایش خودتان با هیچ كس صحبت نكنید و این مسئله را مطرح نكنید با توجه به این توافقاتی كه صورت گرفت و امیدی كه سازمان اطلاعاتی آمریكا درباره همكاری تبلیغاتی و رسانه ای من با این سازمان در آینده داشت. مجری:‌ چه امكاناتی در اختیار شما قرار گرفت. امیری:‌ بعد از آن مرحله آنها سیستم های راستی آزمایی خودشان را اجرا كردند و از دستگاه های دروغ سنج استفاده كردن و بحث های روانشناسی را دوباره برقرار كردند بحث امید به همكاری در من وجود دارد یا نه كه حالا با خواست خدا یا ضعف سیستم های اطلاعاتی آنها من این مرحله را طی كردم و اینها موافقت كردند من را از آن سایت نظامی به یك محلی انتقال دهند. مجری: در كجا در كدام ایالت. امیری:‌ چون ربوده شده بودم و با توجه به جابه جایی هایی كه بعدها صورت گرفت و فاصله زمانی كه بین جابه جایی ها بود من متوجه شدم احتمالا نه به طور یقین مرحله اول كه وارد شدم شاید در اطراف واشنگتن و یا اطراف پنتاگون این سایت وجودداشت منتهی بعد از این توافقی كه به صورت صوری صورت گرفت و بعد از مسئله راستی آزمایی آنها به این نتیجه رسیدند كه شاید امیدی هست كه در آینده من با آنها همكاری رسانه ای داشته باشم اینها راضی شدند كه از آن حالت حبس در سایت نظامی من را به حبس خانگی تبدیل كنند و توضیحات خیلی زیاد است كه در نهایت من دنبال این بودم كه بببینم از چه راهی امكان دارد با كشور یا به هر حال با خانواده یا سایر دوستانی كه امكانش هست و امكان تماس وجوددارد من شرایط خودم را اطلاع بدهم و درخواست كمك كنم. مجری:‌ یعنی در واقع سیستم اطلاعاتی ایران با شما تماس گرفت یا شما با آنها. امیری:‌ من توضیحاتم را كامل می كنم این پروسه شش ماهه بود به هر حال من جوری رفتار می كردم كه اینها فكر می كردند من یك برنامه ریزی بلند مدت برای حضور در آمریكا دارم حتی اینها من را به صورت صوری در یك دانشگاه ثبت نام كردند. مجری:‌ كدوم دانشگاه. امیری:‌ دانشگاه نوا در ایالت ویرجینیا. مجری: ظاهرا همان زمانی كه این بحث مطرح شد و در یكی از ویدیوی شما مطرح شد كه من در حال درس خوندن هستم رفتند و اسم شما در هیچ یك از دانشگاه ها نبود. امیری: یك چیز صوری بود و اینها سناریوی پناهندگی من را داشتند اجرا می كردند یعنی همزمان با این بحث هایی كه من مطرح كردم و دولت جمهوری اسلامی ایران داشت قضیه را از كانال های بین المللی پیگیری می كرد و اینها فشار سیاسی قضیه من را احساس كردند و به نوعی می شود گفت بعد از سناریوی تبلیغاتی كه مد نظرشون بود كه موقتا این را كنار گذاشته بودند روی بحث سناریوی پناهندگی من كار كردند و حتی اسناد و مدارك را به من دادند كه بدون درخواست من بدون تكمیل فرم های مرسوم در واقع اداری كشور آمریكا حتی اینها یك گواهی نامه رانندگی به من دادند. مجری:‌ مگر شما ماشین داشتید. امیری:‌ من نداشتم منتهی چون در داخل كشور آمریكا كسانی كه انجا هستند گواهی نامه كشور آمریكا یك ای دی اینترنشنال برای خودشان مطرح هست و یك مدركی است كه ثابت می كند این فرد در داخل كشور آمریكا هست و داره زندگی عادی خودش را ادامه می دهد. مجری:‌ و مدارك دیگر چی بود. امیری:‌ یك شماره ملی بود كه خود آمریكایی ها معمولا باید داشته باشند اینها برای من بدون اینكه درخواستی داشته باشم برای من صادر كردند. مجری:‌ به اسم واقعی شما. امیری:‌ بله، این مدارك به اسم واقعی من بود و هدفشان این بودكه آنها می خواستند سناریوی پناهندگی من را كاملا طبیعی جلوه دهند و بگویند این شخصی بود كه آمده اینجا پناهنده شده و مداركی هم كه در اختیارش هست موید این قضیه است كه وی از طریق فرایندهای پناهندگی موفق شده این مدارك را به دست بیاورد در صورتی كه بدون هیچ گونه درخواست من این مدارك را تهیه كردند و با توجه به اینكه دولت آمریكا صادر كننده این مدارك است هر لحظه برایش این امكان وجود دارد بدون درخواست فرد هم این مدارك را تهیه كند و در اختیارش قرار دهد. در این پروسه شش ماهه كه گفتم همزمان سازمان های اطلاعاتی كشور ما هم وارد یك جنگ اطلاعاتی خیلی سنگین با كشور آمریكا شده بودند. مجری:‌ شما از كجا می دونید. امیری:‌ بعدها كه ارتباط برقرار شد من متوجه شدم كه این پروسه جنگ اطلاعاتی خیلی وقته كه شروع شده و اینها دنبال روزنه هایی بودند كه با توجه به اسنادی كه پیدا كرده بودند كه كشور آمریكا در بحث ربایش من دخیل است اینها منابع اطلاعاتی خودشون را روی كشور آمریكا متمركز كردند و به خواست خدا من حالا شاید مجاز نباشم نحوه ای را كه آنها موفق شدند با من تماس بگیرند مطرح كنم. مجری:‌ چرا؟ امیری:‌ به هر حال شگردهای اطلاعاتی هر سازمان برای خودش است. مجری: شما می دانید؟ امیری:‌ من به این قضیه اشراف كامل ندارم چون یك زنجیره اطلاعاتی خیلی پیچیده ای بود كه من مثل یك حلقه در این زنجیره بودم و خوشبختانه چیزی كه من متوجه شدم چیزی كه به نفع من تمام شد سازمان های اطلاعاتی كشور جمهوری اسلامی ایران. مجری:‌ چطور یقین حاصل كردید كه اینها بچه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران هستند. امیری: چون شگردهایی كه استفاده شد و كدهای رمزی كه استفاده شد و مسائلی كه هست حتی من مجاز نباشم در اون بحث محدودی كه اطلاع دارم اینجا مطرح كنم چون یك روش های ابتكاری شاید باشد كه به منافع ملی ما لطمه خواهد زد. این را من موكول می كنم به مسئولان اطلاعاتی كشور اگر مجاز باشند و مایل باشند خود مطرح خواهند كرد. مجری:‌ اولین ویدئو چگونه ارتباط برقرار شد با سیستم اطلاعاتی ایران شما چگونه یقین حاصل كردید. امیری:‌در واقع سازمان اطلاعات كشور ما موفق شد كه با من تماس برقرار كند و امكانات لازم برای تهیه اون فیلم اول را ایجاد كردند و آن فیلم اول تهیه شد و من ان زمان در شهر توسان بودم در ایالت اریزونای كشور آمریكا. مجری:‌ یعنی شما از ایالات ویرجینا رفتید ایالات آریزونا. امیری: بله، حالا فرایندهایی كه در این پروسه شش ماهه اتفاق افتاد در این فرصت محدود شاید از حوصله بینندگان خارج باشد منتهی در نهایت من زمانی كه در شهر توسان ایالت اریزونا بودم در واقع سازمان اطلاعات كشورمان موفق شد كه با من تماس بگیرد و امكانات لازم را برای تهیه آن ویدیویی كه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران منتشر شد در اختیار من قرار بدهند. بعد از تهیه این ویدیو و رسیدنش به دست نیروهای اطلاعاتی دولت آمریكا متوجه شد كه این ضربه اطلاعاتی را از طرف كشور جمهوری اسلامی ایران خورده من ساعت 2 نصفه شب داخل آن محلی كه بودم پلیس اف بی ای همراه سازمان اطلاعاتی آمریكا وارد شدند و بدون نشان دادن هیچ گونه مجوزی یا به هر حال توضیحی به من دستبند زدن و من را با صورت به كف اطاق خوابندند و از طرف آن فردی كه لباس اف بی آی پوشیده بود اسلحه كمریش را مسلح كرد و روی سر من گذاشت و تهدید كرد و گفت كه به هر حال شما علیه امنیت ملی كشور آمریكا با سازمان اطلاعاتی كشور متخاصم تماس گرفتید و من را بدون هیچ توضیحی از شهر توسان به ایالات ویرجینیا منتقل كردند و از لحظه ای كه من را منتقل كردند این هنوز زمانی بودكه فیلم اول منتشر نشده بود این فیلم تهیه شده بود و اینها متوجه شده بودند و اینها ترس این را داشتند كه هر لحظه كشور ما این فیلم را منتشر كند و سند رسوایی اینها مطرح بشود. اینها شروع كردند فشار روانی به من آوردن. مجری:‌ شما نمی ترسیدید در این موضوعات، برای ایالات متحده آمریكا خیلی دشوار نیست كسی را بكشد و از بین ببرد. امیری:‌خوشبختانه اتفاقی كه افتاد یك سری اسناد و مدارك در طی ارتباطی كه با سازمان اطلاعاتی كشورمان با من برقرار كرده بود توانستم منتقل كنم كشور ما مدارك متقنی داشت كه من در داخل خاك كشور آمریكا هستم و به هر حال هر اتفاقی كه می افتاد با توجه به فیلمی كه تهیه شده بود توسط من اینها باید پاسخگو بودند و من این را كاملا درك كردم كه سازمان اطلاعاتی آمریكا تحت فشار تهیه فیلم اول است و با توجه به ترسی كه از انتشار این فیلم دارد به من نیاز دارد كه یك فیلم دومی تهیه شود كه بتونه فیلم اول را خنثی كند. مجری:‌ جریان آن فیلم دوم چه بود چون خیلی استودیویی حرفه ای و شما هم مثل اینكه یك متن را كه جلوتون گذاشته بودند می خوندید. امیری:‌ بعد از انتقال من از شهر توسان به ایالت ویرجنیا آنها دنبال تهیه فیلم دوم بودند و سناریوی مختلفی را هم مطرح می كردند كه من براساس آن این فیلم دوم را تهیه كنم یكی از سناریوها این بود كه من بیام با این بیان كه دولت جمهوری اسلامی ایران خانواده من را گروگان گرفته و تحت فشار روانی این قضیه هستم من مجبور شدم فیلم اول را تهیه كنم و برای كشور جمهوری اسلامی ارسال كنم و اینها روی این قضیه خیلی تاكید داشتند و ابراز می كردند كه شما اگر این قضیه را مطرح كنید ما حمایت خواهیم كرد به هر حال یك كمپین رسانه ای راه خواهیم انداخت و از شما حمایت خواهیم كرد و به نوعی كشور جمهوری اسلامی ایران را علاوه بر اینكه نوار اول را خنثی خواهیم كرد در واقع بار حقوقی و حقوق بشری به این قضیه خواهیم داد و فشار را چندین برابر خواهیم كرد. مجری:‌ شما اصلا تا آن زمان با خانوادتون ارتباط گرفته بودید تماس تلفنی داشتید. امیری:‌ قضیه كه اتفاق افتاد یك فرایندی ارتباطی بود بین سازمان های اطلاعاتی و بنده كه تا در ان لحظه تماسی برقرار نشده بود. مجری: چون یك ارتباط ویدئو كنفرانسی از طریق اینترنت است كه این ظاهرا بعد از همان موضوعی كه شما را تحت فشار قرار دادند كه به خاطر خانواده تحت فشار هستید در واقع از طرف جمهوری اسلامی تدارك برای شما دیده بودند و ماجرا چی شد و بعد از ویدئو دوم چه اتفاقی افتاد. امیری: اینها این سناریو را مطرح كردند كه درفیلم دومی كه اینها مد نظرشون بود تهیه بشود من مطرح كنم كه خانوده ام تحت فشار هستند كه من زیر بار این قضیه نرفتم چون واقعا هیچ فشاری وجود نداشت. مجری: چگونه یقین داشتید كه خانواده شما زیر فشار نیست وقتی كه شما دسترسی به هیچ جا ندارید و آنها می آیند این را می گویند چرا باور نمی كردید. امیری: من تماس خاصی با سازمان اطلاعاتی كشور داشتم و از سلامتی خانواده آن لحظه مطمئن بودم و بعدها چند وقت بعد وقتی كه سازمان اطلاعاتی كشور متوجه شد كه این فشار روی من قرار دارد و ممكن است از بعد روانی یك مشكلی ایجاد كندبرای من باز با لطف خداوند و تلاش سازمان اطلاعاتی كشورمان من موفق شدم یك تماس تصویری كوتاه با خانمم داشته باشم كه بینندگان عزیز مشاهده كردند من اطمینان كامل داشتم به نظام جمهوری اسلامی ایران و باتوجه به اینكه نظام به من اطمینان داشت كه من پناهنده نشده ام و موضوع ربایش من را به شدت دنبال می كرد و این یك اعتماد دو طرفه بود كه هر لحظه در واقعه برای من قوتش بیشتر می شد. ادامه بحث فیلم دوم را داشته باشم اینها موضوع دیگری را كه مطرح كردند گفتند كه شما به دروغ اعتراف كنید كه مامور سازمان اطلاعاتی كشور جمهوری اسلامی ایران هستید و این اتفاقاتی كه در طی این مدت گذشته یك سناریویی بودكه از طرف سازمان اطلاعاتی ایران بود. مجری:‌ بسیاری از رسانه ها این موضوع را دامن زدند كه شما نیروی اطلاعاتی ایران بودید و برای نفوذ در سازمان سیا در واقع شما این ریسك را پذیرفتید واقعا این جور بود. امیری: توضیحات من كاملا شفاف هست كه این سناریویی بود كه از طرف دولت آمریكا مطرح شد به من پیشنهاد دادند كه اعتراف كنید كه مامور اطلاعاتی دستگاه های اطلاعاتی ایران هستید. مجری:‌ كه چی بشه؟ امیری:‌ به من اینجوری توضیح دادن. من اطلاعی از این قضیه ندارم و شاید دوستان اطلاعاتی مطلع باشند به من گفتند كه اگر شما اعتراف كنید كه مامور اطلاعاتی ایران هستید بعنوان یك جاسوس در یك كشور دیگر دستگیر شدید ما می توانیم شما را با سه جاسوسی كه در مرزهای عراق با ایران دستگیر شدند مبادله كنیم و این یك روال عادی بین دستگاه های اطلاعاتی دنیا هست و هیچ مشكلی برای شما ایجاد نخواهد شد. مجری:‌ یعنی به طور مشخص این سه تبعه آمریكا كه سال گذشته به صورت غیر مجاز وارد خاك جمهوری اسلامی ایران شدند با شما عوض شوند. امیری: بله، اینها از اصطلاح جاسوس استفاده كردند و گفتند تبادل جاسوس ها بین كشورها مرسوم هست. مجری: یعنی اینها پذیرفتند كه این سه نفر جاسوس هستند. امیری:‌ مطلبی كه آنها مطرح كردند و اصطلاحاتی كه به كار بردند موید همین قضیه هست و گفتند كه یك روال عادی است و باید شما قبول كنی و بدون هیچ مشكلی ما شما را از خاك آمریكا به یك كشور ثالث منتقل كنیم از آن طریق بحث مبادله را پیش ببریم كه با توجه به واقعیتی كه احساس كردم یك نیرنگ و شیطنتی از طرف سازمان اطلاعاتی آمریكا مطرح است. مجری:‌ چهارمین ویدیو چه جوری شد ظاهرا در ماجرای شما جنگ ویدئو ها بود. امیری:‌ فكر كنم داستان ویدئو دوم به پایان نرسیده. مجری:‌ من فكر كنم اگه اینجوری صحبت كنیم باید برنامه گفتگوی ویژه ما 14 ماه طول بكشد. امیری: من خیلی مختصر از روی این قضیه رد می شوم اینها به هر حال چون دستشان خالی بود و هر لحظه احتمال می دادند كه دولت جمهوری اسلامی ایران ویدئو اول را منتشر كند در موضع ضعف قرار گرفتن و من یكسری متنی را آماده كردم و گفتم كه براساس این متن حاضر هستم مصاحبه دوم را انجام دهم تو این متن من اعلام كردم و واقعیتی را گفتم كه یك پژوهشگر ساده فیزیك بهداشت هستم علیه كشورم اقدامی انجام نداده ام و برای خانواده ام دلم تنگ شده و مسائلی را كه واقعا شامل حال من می شد منتهی خود دولت آمریكا یكسری جملاتی را به این متن اضافه كرد. مجری:‌چی اضافه كرد. امیری:‌بحثی كه من اینجا آزاد هستم و برای ادامه تحصیل به این كشور آمده ام و جالب این بود كه متن اولی یك متن انگلیسی بود كه بعد از ضبط این نوار اینها به این نتیجه رسیدند كه با توجه به نوع بیان من و حالت صورت من و حالت فیلم برداری . مجری:‌ یعنی روی متن می خوانی البته صورت شما كه بالا بود. امیری: ال سی دی بود كه دوستانی كه حرفه ای هستند و شاید شما بهتر بدونید كه ال سی دی بود كه مطالب روی آن نوشته می شد و من از روی متن می خوندم كه اول متن انگلیسی بود كه اینها دیدند اصلا نتیجه مطلوب ندارد از نظر بعد تبلیغی و اینها مجبور شدند یك متن فارسی از این متن انگلیسی دقیقا تهیه كنند و كلمه به كلمه جالب بود برای من كه حتی اینها با فرهنگ ایرانی اشنا نبودند كه لااقل یك سری اصطلاحاتی را استفاده كنند كه با فرهنگ مرسوم كشور ما تطابق داشته باشد آنها آمدند كلمه به كلمه حالا نمی دونم بر چه منطق و استدلالی این كار را كردند كه برای من جالب بود كه یك سازمان اطلاعاتی كه ادعا می كند اشراف اطلاعاتی بر همه چیز دارد یك چیز ساده ای كه از دید خیلی از دوستان قابل فهم باشد نتونست این را درك كند و كلمه به كلمه این متن انگلیسی را ترجمه كرد و آماده انتشار قرار داد باز هم جرات انتشار این ویدئو را نداشت چون متنی كه تهیه شده بود عملا فاقد آن كارایی لازم برای پاسخگویی به نوار اول بودش. مجری: بعد چه اتفاقی افتاد. امیری:‌خوشبختانه كشور ما به سرعت فیلم اول را منتشر كرد و اینها وارد یك شوك اطلاعاتی خیلی بدی شدن و یك ضربه خیلی بدی از این قضیه خوردند و مجبور شدند ویدئوی دومی كه با آن حالت تصنعی و غیر واقعی تهیه شده بود روی یوتیوپ قرار دهند و اینقدر این فیلم برای آنها ضعیف بود كه حتی مسئولیت انتشار این فیلم را قبول نكردند در صورتی كه كشور ما به طور رسمی از طریق صدا وسیما این قضیه را منتشر كرد و به عنوان یك سند رسمی و با اصالت این قضیه را مطرح كرد و مسئولیت این ویدئو رو قبول كرد منتهی دولت آمریكا حتی حاضر نشد. مجری:‌ آنها تا آخرین لحظه تا آنجا كه خاطرم هست و شنیدم حالا تا چه حد درست باشد من نمی دونم شنیدم حتی تا روز سه شنبه یا چهارشنبه هفته گذشته حتی حافظ منافعشان در ایران هم نمی دانست و تایید نكردند كه شما در آمریكا هستید و علیرغم اینكه این اطلاعات منتشر شد و در گفتگوها با مقامات مختلف هیچ كدام تایید نكرده بودند كه شما در آمریكا هستید. مجری: خوب آن ویدئوهای بعدی چی. امیری:‌ در واقع بعد از انتشار ویدئوی دوم عملا اینها به این نتیجه رسیدند كه بازنده این بازی هستند و ازطرفی برای من شرایط نامعلوم بود و اینها از حالت تصمیم گیری منطقی خارج شده بودند و من این ترس را داشتم كه اینها یك اقدامی را انجام دهند و بخواهند من را از بین ببرند چون حالتشان واقعا غیر عادی بود با صحبت هایی كه می كردند مشخص بود كه كنترل اوضاع از دستشان خارج شده است. من در شهر استرلینك در ایالت ویرجینیا محلی كه من را نگهداری می كردند موفق شدم از دستشان فرار كنم در روز دوشنبه 24 خرداد ماه 1389. مجری:‌ چه جوری؟. باور این نكته دشوار است. امیری: من در این حد خدمتتون بگم با توجه به وقت محدودی كه هستش من در این حد بگم كه 24 ساعت سازمان اطلاعاتی آمریكا دنبال من می گشت و این قضیه كاملا مستند و قابل اثبات است و حتی خودشان هم باورشان نمی شد كه این اتفاق افتاده اقداماتی كه كرده بودند سریع دفتر حافظ منافع كشورمان در واشنگتن را تحت نظر گرفته بودند و خوشبختانه من توانستم به یك كافی نت مراجعه كنم و ویدئوی سوم را كه عملا تیر خلاص را به پیكیره پوشالی این سازمان اطلاعاتی بود وارد كنم و اینها من را 24 ساعت بعد پیدا كردند و اینها می خواستند با اون حالت عصبانیت و خارج از كنترلی كه پیدا كرده بودند من را به اف بی آی تحویل دهند داشتن این پروسه را انجام می دادند كه من مطرح كردم و گفتم ویدئوی سومی هم تهیه شده برای كشور ارسال شده و هر لحظه امكان انتشار آن وجود دارد. بحث ویدئوی سوم را بهشان گفتم و به هر حال بعد از این اتفاقی كه رخ داد اینها به ا ین نتیجه رسیدند كه آن چیزی را كه به من منتقل كردند ما این قضیه را می خواهیم پرونده اش را ببندیم و شما را می خواهیم به ایران برگردانیم كه من همان لحظه گفتم با توجه به اینكه یك شهروند ایرانی هستم و تبعه كشور جمهوری اسلامی ایران هستم شما باید از لحاظ حقوقی من را به دفتر حافظ منافع كشور جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن تحویل بدید كه اینها مخالفت كردند. مجری:‌ اصلا شما آدرس دفتر حافظ منافع را بلد بودید كه بخواهید بیایید. امیری: بله، چون در واقع اینها یك سری روزنامه های چاپ آمریكا را كه برای ایرانیان ساكن آمریكا بود در اختیار من قرار می دادند. مجری:‌ یعنی به زبان فارسی یا انگلیسی. امیری:‌بله به زبان فارسی بود، آن دوستانی كه آنجا زندگی می كنند به صورت هفتگی بعنوان مثال مجله ایرانیان و مجلات دیگر كه منتشر می شود توی آن آدرس دفتر حافظ منافع هست. مجری:‌ از ویرجینا چطور امدین واشنگتن. امیری:‌ ایالت ویرجینا و شهر واشنگتن و ایالت مریلند محل هایی هستند كه كاملا به هم نزدیك هستند در حدود 20 دقیقه تا نیم ساعت با هم فاصله دارند كه شما می توانید از یك ایالت به یك ایالت دیگه و واشنگتن بروید. مجری:‌ بعد خودتان آمدید در روز آخر به دفتر یا نه. امیری:‌ یك ماه بعد از این داستان اتفاق افتاد یعنی آن روزی كه من را دستگیر كردند اینها آمدند و گفتند كه ما می خواهیم شما را برگردانیم و ویدئوی چهارمی كه منتشر شد روی یوتیوپ قرار گرفت یك لپ تاب به من دادند و گفتند كه این جمله را مطرح كن كه حال من خوب است و به زودی به كشور بر می گردم با این استدلال كه اگر این را منتشر كنیم دولت جمهوری اسلامی ایران فیلم فرار من را منتشر نخواهد كرد و منتظر خواهد ماند كه من به كشور برگردم و همان روز هم به من گفتند كه ما داریم پروسه های برگشت شما را انجام می دهیم و در اولین فرصت ما شما را از خاك آ‌مریكا خارج می كنیم. این پروسه یك ماه طول كشید و برداشت شخصی من این است كه یك پروسه خروج از كشور آمریكا به هر حال یك چیز ساده ای برای دولت آمریكا هست اینها بهانه های مختلف می آوردند كه بعنوان مثال ما داریم تلاش می كنیم از طرف كشورهای مختلف شما را به كشورتان برگردانیم منتهی بعضی از كشورها با توجه به تبعات سیاسی و آن تبلیغات رسانه ای كه روی شما وجود دارد دچار یك سری تعلل می شوند و نمی خواهند خودشان را درگیر این مسئله كنند و در نهایت جالب این بود كه اینها هر روز با من یك جلسه مفصلی داشتند و این صحبت را مطرح می كردند كه شما برنگردید و بمانید در هر كشور اروپایی كه مایل هستید. مجری: یعنی شما آزاد بودید. امیری:‌ نه نخیر. من از بدو ورودم به خاك آمریكا تا زمانی كه در واقع به دفتر حافظ منافع كشور جمهوری اسلامی ایران رفتم كاملا تحت نظارت و كنترل نیروهای امنیتی آمریكا بودم و هیچ وقت آزاد نبودم این نكته ای بود كه من اینجا تاكید می كنم و مدارك و مستنداتی دارم كه می توانم این قضیه را اثبات كنم. مجری:‌ چه مداركی دارید. امیری:‌ در واقع یكسری شماره های ماشین هایی كه نیروهای امنیتی امریكا من را با آن جابجا می كردند. مجری: یعنی شما یادداشت می كردید. امیری: من موفق شدم كه دو تا از شماره های ماشین ها را یادداشت كنم حالا اگر واقعا این افرادی كه من را تحت بازداشت قرار دادند به هر حال جزء سازمان های اطلاعاتی امریكا نیستند خوب این را باید دولت آمریكا بررسی كند كه این افراد چه كسانی بودند چون برای وجهه آمریكا خیلی زشت است كه در داخل دولت آمریكا یك دولت دیگر وجود دارد كه یكسری كارهایی را انجام می دهد كه باعث بدنامی بیشتر دولت آمریكا می شود و اگر هم چیزی كه من برداشتم است اگر اینها سازمان های اطلاعاتی امریكا هستند خوب یك سند محكمی هست كه ادعای دولت آمریكا كه مدعی بود من آزاد هستم البته ا�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 434]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن