واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: لوموند: مبارزه با ايران، ديدگاه بوشمحورانه براي جنگ جهاني سوم جمهوري اسلامي، آمادگي خود را براي حمايت از مذاكرات صلح اعراب در سال 2002 و تبديل حزبالله به يك حزب سياسي پذيرفت و در دسامبر 2003، ايران يكي از معدود كشورهايي بود كه پروتكل الحاقي به معاهده «NPT» را امضا كرد كه باعث تقويت قدرت نظارتي آژانس بينالمللي انرژي اتمي ميشد. در روزهاي آينده، ديدار بيسابقهاي بين مقامات آمريكايي و ايراني صورت خواهد گرفت. در اين ديدار،هر دو طرف تأكيد كردهاند كه مذاكرات تنها درباره عراق است. آيا نخستين رويارويي رسمي طرفين پس از انقلاب اسلامي ايران، باعث ايجاد روند تنشزدايي بين واشنگتن و تهران خواهد شد؟ به گزارش بازتاب ، «لوموند» نوشت: در حال حاضر كه هر دو كشور در تلاش براي بسيج كردن كشورهاي منطقه هستند، اين احتمال نميرود. «ديك چني» و احمدينژاد، همزمان براي جلب حمايت كشورهاي خليج به اين منطقه سفر كردند و احمدينژاد در پاسخ تهديدات چني گفت: «آمريكا نميتواند به ايران حمله كند، چراكه مردم ايران، توانايي دفاع از خود و اقدام متقابل را دارند». هرچند اولويت كنوني دولت آمريكا عراق است، اما ايران را نيز فراموش نكرده است. جنگ عليه ايران به صورت مخفي و پنهان از ديد دوربينها آغاز شده است و بسياري از منابع، از افزايش كمكهاي آمريكا به نهضتهاي مسلحانه اقليتهاي داخل ايران خبر ميدهند. در سال 2002 بوش ايران را جزو كشورهاي محور شرارت خواند و سال بعد اعلام كرد كه ايران اتمي را تحمل نخواهد كرد، اما توجه به فضايي كه باعث اين اظهارنظرها شد، جالب است. تهران به طور فعالانهاي در سقوط رژيم طالبان به آمريكا كمك كرد. جواد ظريف، سفير ايران و «زلماي خليلزاد»، نماينده ويژه آمريكا در افغانستان، در اجلاس مي 2003 در ژنو با هم ديدار كردند و دولت تهران، پيشنهاد مذاكرات كلي در مورد سلاحهاي كشتارجمعي، تروريسم، امنيت و همكاري اقتصادي را مطرح نمود. «لوموند» مدعي شد: جمهوري اسلامي، آمادگي خود را براي حمايت از مذاكرات صلح اعراب در سال 2002 و تبديل حزبالله به يك حزب سياسي پذيرفت و در دسامبر 2003، ايران يكي از معدود كشورهايي بود كه پروتكل الحاقي به معاهده «NPT» را امضا كرد كه باعث تقويت قدرت نظارتي آژانس بينالمللي انرژي اتمي ميشد. اما آمريكا كه تنها هدفش سرنگوني ملاها بود، همه اين اقدامات را ناديده گرفت و براي ايجاد شرايطي براي مداخله نظامي تهديد اتمي ايران را پيش كشيد. در سال 1995 رئيس آژانس كنترل و خلع سلاح تسليحاتي آمريكا گفت: ايران تا سال 2003 به بمب اتم دست مييابد. پيش از آن، وزارت دفاع آمريكا و «ويليام پري» سال 2000 اين پيشبيني را كرده بودند كه «شيمون پرز» نيز از سوي اسرائيل آن را تكرار و تأييد كرد. آژانس هم ماه گذشته، دوباره اعلام كرد كه ايران تا چهار يا شش سال ديگر به توانايي توليد بمب اتم دست مييابد. حال واقعيت چيست؟ از دهه 60، ايران روند دستيابي به نيروي اتمي را براي دوران پس از اتمام نفت آغاز كرد. توسعه تكنولوژيك، گذر از انرژي اتمي صلحآميز به تسليحاتي را براي ايران راحت كرده است.آيا رهبران تهران هم چنين تصميمي دارند؟ هيچ مدركي در اثبات اين امر وجود ندارد. آيا اين خطر وجود دارد؟ بله، به دلايلي روشن. در جريان جنگ ايران و عراق، صدام حسين عليه ايران به استفاده از سلاحهاي شيميايي پرداخت، اما آمريكا كه نيروهايش هماكنون در عراق و افغانستان هستند، هيچ واكنشي نشان نداد. پاكستان و اسرائيل، دو كشور همسايه و هممنطقه ايران، داراي سلاحهاي اتمي هستند و رهبران ايران نيز هر كه باشند، به خوبي از اين تهديدها آگاهند. بنابراين، چگونه ميشود از روند دستيابي ايران به سلاح جلوگيري كرد؟ حركتي كه باعث ايجاد يك رقابت تسليحاتي جديد در منطقه بيثبات خواهد شد، ضربه بزرگي به معاهده «NPT» است. برخلاف فرضهاي موجود مشكل اصلي پافشاري ايران بر غنيسازي اورانيوم نيست. ايران اين حق را تحت معاهده «NPT» دارد اما هميشه گفته است كه براي محدود كردن داوطلبانه حق خود و افزايش بازرسيهاي آژانس، آماده است. نگراني اساسي جمهوري اسلامي جاي ديگري است. در سال 2004 ايران توافقنامهاي را با فرانسه، انگليس و آلمان امضا نمود كه در آن، با تعليق غنيسازي خود موافقت كرد، به شرط اينكه توافق طولانيمدتي تعهدات محكمي را در مسائل امنيتي به آنان ارايه دهد. واشنگتن از ارايه اين تضمينها خودداري كرد و ايران هم غنيسازي را از سر گرفت. اتحاديه اروپا، پيروي از واشنگتن را انتخاب كرد. در ژوئن 2006 پيشنهاد گروه «1+5» هيچ تضميني را براي مداخله نكردن در امور داخلي ايران نميداد. تهران هم در ازاي آن، پيشنهاد كرد كه طرفهاي غربي سياست تهديد، فشار و تحريم را كنار بگذارند. بدون چنين روندي، جلوگيري از ايجاد تنش ممكن نيست. انتخاب احمدينژاد در سال 2005 و لحن و موضع او، مذاكره را سختتر كرده است، اما ايران كشوري بزرگ با تاريخي غني است و نبايد درباره مردم آن راحت قضاوت كرد. در داخل دولت ايران نيز تنشها و مخالفتهاي زيادي موجود است و حزب احمدينژاد، كارت برندهاي كه در اختيار دارد، وفاداري به مليگرايي و رد مداخله دولتهاي خارجي در ايران است. به رغم فاجعه عراق، هيچ مدركي وجود ندارد كه آمريكا ايده حمله به ايران را كنار گذاشته است. «گوردون براون» نيز در اواخر هفته گذشته تأكيد كرد، حملهاي به ايران صورت نخواهد گرفت كه نشان از موضع خوشبينانه آنان داشت. ايده مبارزه با ايران، تنها بخشي از ديدگاه بوشمحورانه براي ايجاد جنگ جهاني سوم عليه فاشيم اسلامي است؛ يك جنگ ايدئولوژيك كه در پايان، پيروزي كامل يك طرف را در پي خواهد داشت. ارايه يك چهره شيطاني از ايران كه با بيانات رئيسجمهور اين كشور، اغراقآميز شده است نيز بخشي از يك ماجراجويي نظامي ديگر است كه ميتواند منجر به فاجعه شود؛ نه تنها براي ايران كه براي جهان عرب، غرب و به ويژه روابط اروپاييها با خاورميانه.به نظر رهبران جديد اروپا مانند ساركوزي و براون هم به خوبي اين مسائل را به ياد دارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]