- هنرمند کوچکي که عالم کودکي اش دست نخورده باقي مانده است

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون: وی با لطف خدا وهمراهی پدر و مادرش و بزرگان این حرفه توانست به موفقیت های زیادی دست یابد. این هنرمند کوچک در چند سال اخیر توانسته جایگاه خوبی در عرصه بازیگری پیدا کند تا جایی که مصطفی رحمان دوست از وی به عنوان کوچک ترین هنرمند اصفهان نام برده است. به همین بهانه در جمع خانواده شجاعی حضور یافته و با محمود رضا شجاعی پدرسونیا به گفتگو نشستیم . سونيا با کلاس خلاقيت دراماتيک شروع کرد سال 85 وزماني که علاقه ي سونيا به تئاتر براي ما روشن شد، تصميم به ثبت نام سونيا در کلاس خلاقيت دراماتيک گرفتيم و از آن جايي که آقاي اميد نياز از اساتيدان فن این رشته معرفي شد .سونيا کلاس هاي خلاقيت را از آن جا شروع کرد. بعد از گذشت مدتی توسط آقاي نياز سونيا وارد تئاتر شکلات شد و تقريبا به مدت 3 ماه متوالي در آن تمرين مستمر داشت . سونيا در تئاتر شکلات به کارگرداني آقاي نياز که در سال 85 از پر بيننده ترين تئاترها بود، نقش راوي داستان را داشت و تئاتر با ورود سونيا بر روي سِن آغاز مي شد . تئاتر شکلات حدود 6 ماه متوالي براي بچه ها اجرا و روزانه 7 الي 8 بار اجرا داشتند. سونيا آن زمان 4 ساله بود . تئاتر شکلات زمينه ورود سونيا را به صدا و سيما فراهم کرد زماني که تئاتر شکلات اجرا مي شد، خانم مير معصومي مجري برنامه خردسال شبکه اصفهان که يکي از بينندگان تئاتر شکلات بود پيشنهاد همراهي سونيا را براي برنامه خردسال شبکه استاني داد. در ابتدا هر چند با مخالفت هاي شديد آقاي نياز رو به رو شد ولي به خاطر علاقه اي که سونيا به تلويزيون داشت وارد برنامه شاپرک شد. در ابتداي ورودش به دليل اينکه هنوز استعدادهايش شکوفا نشده بود و توانايي هايش براي تهيه کننده برنامه نا معين بود نقش راوي قصه همراه با حرکت را داشت تا اينکه در سال 1387 به دليل اينکه توانست نقش خود را به خوبي ايفا کند همراه با خانم مير معصومي مجري برنامه به ايفاي نقش پرداخت و روز به روز نقش مجري کمکي را در برنامه پيدا کرد. برنامه شاپرک نام خود را به دُردونه ها تغيير داد و ماهيت جديدي پيدا کرد و يک نقش سومي هم ( زاغک ـ قارقارک ـ آبدونه و ... ) به آن اضافه شد و اين تغييرات باعث فعل و انفعالات جديدي براي سونيا گرديد . بعد از رفتن خانم ميرمعصومي ، خانم صمدي همراه با سونيا شد. در حال حاضر سونيا سه سال است که در صدا و سيماي اصفهان در حال فعاليت مي باشد . سونيا به شقايقي به رنگ خاک رسيد بعد از آشنايي سونيا با خانم صمدي زمينه معرفي او به آقاي قانعيان فراهم شد . آقاي قانعيان از کارگردانان برجسته ي دفاع مقدس هستند که سونيا را براي تئاتر شقايقي به رنگ خاک که امسال در هفته دفاع مقدس اجرا شد؛ انتخاب کردند. سونيا در شقايقي به رنگ خاک نقش فرزند شهيد را بازي مي کرد و بقدری خوب توانست اين نقش را ايفا کند که بيننده را به گريه انداخت .

پاداش عمر، یکی دیگر از نقش آفريني های سونیا سونيا توسط تهيه کننده براي بازي در فيلم تلويزيوني پاداش عمر دعوت شد سونيا در آبان همين امسال وارد پاداش عمر به کارگرداني آقاي دهقان شد و در اين فيلم نقش صبا را ايفا نمود . اين فيلم که قرار است از شبکه ي 1 سيما به روی آنتن برود، در حال حاضر مراحل تدوين و صداگذاري را پشت سر گذاشته و انشاء الله در آينده اي نزديک پخش خواهد شد . سونيا : نقش صبا را بيشتر دوست داشتم سونيا در فيلم پاداش عمر به شدت تحت تاثير موضوع و فضاي فيلم قرار گرفته بود. ما اين نکته را از سوالاتي که در طول زمان فيلمبرداري برايش پيش مي آمد مي پرسيد و مي فهميديم . مثلا در يک قسمت فيلم که در خانه سالمندان ضبط شده بود سونيا مدام از ما مي پرسيد که چرا اينها اينجا زندگي مي کنند ؟ مگر اينها پدر و مادر نيستند ؟ چرا اينها را به اينجا آورده اند ؟ و حتي گفت من قول مي دهم که اگر شما پير شديد شما را به اينجا نياورم . آقاي نياز شکوفا کننده استعدادهاي سونيا بود سونيا آقاي نياز را به عنوان اولين معلمش مي شناسد.آقاي نياز شکوفا کننده استعدادهاي سونيا بود و ما هميشه مديون لطف ايشان خواهيم بود . مخاطبين شقايقي به رنگ خاک اکثراً نسل سومي بودند؛ کساني که جنگ و شهادت را درک نکرده بودند همه نمي توانستند برداشتي که مد نظر آقاي قانعيان بود، از تئاتر داشته باشند. مخاطبين شقايقي به رنگ خاک اکثرا سطحي نگر و نسل سومي بودند. کساني که جنگ و شهادت را درک نکرده و در فضايي قرار گرفته بودند که از شهيد و شهادت مي گفت . اکثرا با ديد ديگری براي تماشاي تئاتر مي آمدند ولي وقتي با فضاي مخالف با آنچه مدنظرشان بود رو به رو مي شدند سالن را ترک مي کردند . داستان تئاتر براي بچه ها ثقيل بود . نسل سوم با واژه ي جنگ ملموس نيست. شايد ارتباطي که من به عنوان پدر سونيا با اين تئاتر برقرار کردم با ارتباطي که سونيا برقرار کرد بسيار متفاوت باشد و اين به خاطر فضاي درک شده توسط من است . من اين فضا را از نزديک ديده و روزگاري با آن زندگي کرد ه ام ولي هم سن و سالان سونيا تصوري از آن ندارند. شهيد و پلاک و چفيه واژه هاي است که براي کودک 6 ـ 5 ساله ما تعريفي ندارد. اينها حتي براي خود سونيا هم ديکته شده بود.ولي او توانست به خوبي خودش را جاي آن دختر شهيد بگذارد . در حقيقت سونیا بازيگري نکرد بلکه خودش بود و همين باعث شد که نقش او بسيار به چشم آيد . سونيا توانست از حمايت خانواده و اجتماع خوب استفاده کند سونيا از طرف همه ( خانواده ، جامعه و ... ) حمايت شد و خودش هم توانست به خوبي از اين حمايت ها استفاده نمايد.سونيا وقتي وارد کلاس دراماتيک شد خودش و استعدادهايش را به خوبي نشان داد و توانست ديده شود. درتئاتر توسط خانم ميرمعصومي،در صدا و سیما توسط آقاي قانعيان و زماني که وارد شقايقي به رنگ خاک شد توسط آقاي محمدي تهيه کننده فيلم پاداش عمر ديده شد . سونيا مي تواسنت عليرغم تلاش هاي زيادش ديده نشود ولي اين يک موقعيت خوب براي او بود و اين حمايت کردن ها نقش خود را به خوبي ايفا کرد.هر چند احترام ما به اعتقاد سونيا هم بي تاثير نبوده و سعي کرديم همه جانبه همراهش باشيم . به اعتقاد من سونيا اول راه است و اين مسير طي شده براي او چيزي نيست. اين که سونيا توانست در سن 4 سالگي در اين فضا قرار گيرد و رشد پيدا کند جاي تحسين دارد و اگر شرايط فراهم بود شايد خيلي جلوتر از الان بود. سونيا زماني شروع کرده که واقعا خوب مناسب بود و توانست خيلي از موانع را پشت سر بگذارد . همراه بودن مداوم باسونيا مشکلي را در زندگي مشترک مان ايجاد نکرده است مادر سونيا سعي کرده است که هميشه و در همه ي لحظات کاري سونيا در کنارش باشد و تنهايش نگذارد . چون سونیا هنوز سن و سالش کم است. مادرش معتقد است: بودنش در کنار سونيا باعث مي شود هر حرفي جلوي او زده نشود. حرف هايي که براي سن و سال او مناسب نيست. نمي خواهیم ذهن او مشغول حرف هاي نا به جا شود . مادرش در ديالوگ خواندن به سونيا کمک مي کند و از آنجا که سونيا سواد خواندن و نوشتن ندارد به سونيا کمک مي کند که ديالوگ ها را حفظ کند و آن ها را في البداهه در ذهنش بسپارد .مادر حتي در قالب شخصيت هاي مختلف داستان مي رود و حس مي گيرد تا سونيا هم بتواند راحت حس بگيرد . برنامه صدا و سيما هم بدين صورت است که بايد هر 8 برنامه را در طول يک روز اجرا کند و قبلش بايد ديالوگ هايش را براي آن روز که تقريبا از صبح تا شب به طول مي انجامد، آماده نمايد و اين براي سونيا مشکل است . حدود 30 پلاتو در طول يک روز ضبط مي شود و اين کار تقريباً هر يک ماه يکبار انجام مي گيرد . مادر سونيا در تمام اين لحظات همراه اوست ولي با اين اوصاف همه چيز را در جاي خودش انجام مي دهد.تا به حال پيش نيامده است که بودن در کنار سونيا را فداي برنامه هاي ديگر زندگي اش کند و اين عامل وقفه اي در زندگي او به وجود نياورده است .

سونيا : دوست دارم وقتي بزرگ شدم وکيل شوم سونيا تصميم دارد وقتي بزرگ شد وکيل علت اين علاقه را هم شغل پدرش مي داند. سونيا از حرکات من در صحبت با موکلانم الگوگيري مي کند و اين را در بازي هايش به عينه ديده ام . حتي احساساتش را هم در آن دخيل مي دهد و وکيل شدن را بزرگترين آرزوي خود مي داند . اين فضاي رشد را من براي سونيا فراهم نکردم ، بلکه خودش فضاي متفاوتي را خلق کرد فضايي که سونيا در آن قرار گرفت با فضايي که خواهر بزرگترش سوگند داشت يکسان و همانند بود و هيچ تفاوتي در نوع فضاها وجود نداشت . دقيقاً هر دو با يک فضا رو به رو بودند ولي آن چه که موجب رشد سونيا در فضاي تئاتر شد اين بود که سونيا لحظاتي را تجربه مي کرد که خواهری بزرگتر از خودش را در کنارش داشت که مي توانست فضاي داخل خانه را برايش پر کند و نقش مادر را برايش بازي کند، چيزي که سوگند در اوايل کودکي آن را نداشت. سوگند دختر اول ما بود و هيچ بازي نداشت . سوگند هم فقط در 4 سالگي چنين محيطي را تجربه کرد . به اعتقاد من خود سونيا توانست خودش را با آن فضا وفق دهد. اگر کسی ذاتاً استعداد بازيگري نداشته باشد؛ بهترين شرايط را هم برايش فراهم کني بازيگر نخواهد شد. سونيا در خانه هم نقش بازي مي کند ولي هيچ گاه از مرز صداقت خارج نمي شود و قالب کاذب به خود نمي گيرد. سونيا و سوگند هر دو داراي شرايط زندگي يکساني بودند ولي اينکه سوگند هيچ علاقه اي به بازيگري نداشت به ذات خودش بر مي گردد. سوگند بيشتر تنهايي اش را با نقاشي کشيدن پر مي کرد . زماني که براي مردم اجرا مي کردم راحت تر از زماني بودم که تمرين مي کردم سونيا اعتماد به نفس خوبي دارد و خيلي راحت مي تواند جلوي جمعيت صحبت کند و اصلا خجالتي نيست و اين يکي از محاسن سونيا بود که به واسطه ي آن توانست از دوربين نترسيد. موقع ضبط برنامه هاي تلويزيوني وقتي سرم داد مي زنند و زماني که اجازه خواندن ديالگو هايم را نمي دهند ناراحت مي شوم در بحث ضبط تلويزيوني چيزي تحت عنوان سکوت نداريم . سونيا يک سري ديالوگ هاي آماده دارد. همکارش هم يک سري ديالوگ دارد. اگر سونيا سر موقع ديالوگ اش را نگويد وقفه اي پيش خواهد آمد و سکته اي در ضبط ايجاد مي شود و اين براي بيننده دوست داشتني نيست و زماني که سونيا ديالوگ هايش را دير بگويد نفر بعدي جايش را خواهد گرفت و استنباط خود سونيا اين است که به او اجازه نمي دهند و البته اين يک مساله ي طبيعي است که هضمش براي سونيا کمي مشکل است. در مورد داد زدن ها هم بايد بگويم که سونيا بعد از اين داد زدن ها موتورش روشن مي شود و روي غلتک مي افتد و به نظر من برايش نياز است. با زندگي در تهران موافق نيستم هر چند که زمینه رشد براي سونيا فراهم کند زماني که سونيا را براي تست عمو پورنگ به تهران برديم در مسابقه ي آنها شرکت کرد و انتخاب شد ولي به دليل اينکه برنامه عموپورنگ به صورت زنده پخش مي شد، بعد مسافت به ما اين اجازه را نداد که از اين موقعيت پيش آمده استفاده کنیم . حتي سونيا در اين بازه زماني که در تهران بود در برنامه گلهاي قرآني شبکه 4 هم نقش آفريني کرد و توانست از اين فرصت اندک هم استفاده کرده و در دو برنامه شبکه قرآن شرکت نمايد . با وجود همه ي اين فرصت ها هيچ گاه حاضر نيستم سونيا را به تهران ببرم. زيرا محيط تهران براي خوب و بد بودن به يک اندازه فراهم است و من آينده سونيا را نمي خواهم فداي چيزهاي زودگذر کنم. آينده سونيا براي من بيشتر از اينها اهميت دارد و من همه ي مسائل را در کنار هم مي سنجم و اميدوارم که سونيا بتواند همين جا به بلندترين قله هاي پيشرفت برسد و از شما مي خواهم که برايش دعا کنيد .مصطفي رحماندوست از سونيا به عنوان کوچک ترين هنرمند شهرمان نام برد و گفت اميدوارم همين جا زمينه رشد برايش فراهم شده و پر و بال گيرد . سونيا در پايان خدا را سفيد دانست و گفت رنگ سفيد به خدا قشنگ مي آيد و چون خدا سفيد است رنگ سفيد را بيشتر از همه ي رنگ ها دوست دارم . /1002

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]