محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845635350
متن سخنراني خاتمي در واتيكان
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: متن سخنراني خاتمي در واتيكان رييسجمهور سابق ايران در اين همايش گفت: گفتوگوي اسلام و مسيحيت درباره صلح به ايجاز و زيبايي، دراين آيه قرآن كريم از قول حضرت عيسي مسيح (ع) بيان شده است: والسلام علي يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا (سورة مريم آيه 33). سيدمحمد خاتمي، رييس موسسه بين‌المللي گفتوگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها صبح روز جمعه در همايش "گفتوگوي بين‌فرهنگي؛ چالشي براي صلح" كه از سوي دانشگاه پاپي گريگوريانوي واتيكان برگزار مي‌شود، سخنراني كرد. به گزارش ايسنا ، رييسجمهور سابق ايران در اين همايش گفت: گفتوگوي اسلام و مسيحيت درباره صلح به ايجاز و زيبايي، دراين آيه قرآن كريم از قول حضرت عيسي مسيح (ع) بيان شده است: والسلام علي يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا (سورة مريم آيه 33). كلمه عربي "سلام" هم به معني صلح و هم به معني درود است. بهشت جاودان از نظر قرآن مجيد "خانه صلح" ( دارالسلام) است. سلام به معني آلوده‌نبودن به آفات ظاهري و باطني است. معني اين كلمه قرآني با معني كلمه ديگر قرآن يعني كلمه امن كاملا به يكديگر نزديك هستند. فرق آن دو در اين است كه سلام مفهومي عام و مطلق است اما امن هميشه امنيت به نسبت چيزي است؛ مثلا امنيت داشتن از جنگ يا در امان بودن از بيماري. سيدمحمد خاتمي افزود: سلام از اسماء الهي در قرآن است؛ زيرا ذات متعال خداوند نفس خيري است كه در او هيچ شري راه ندارد و بهشت خانه سلام ناميده شده است؛ زيرا در آنجا هيچ شري وجود ندارد. خداوند در قرآن كريم همه مردمان را به خانه صلح دعوت مي‌كند: والله يدعوا الي دارالسلام (سورة يونس آية) 25 چون جمله منقول از عيسي (ع) در قرآن مجيد آمده است، پس مرتبط با اسلام است و چون به نقل از حضرت عيسي ذكر شده است با مسيحيت مرتبط است و موضوع كلام عيسي(ع) صلح است و اين يعني خلاصه‌ترين تصوير از گفتوگوي مسيحيت و اسلام درباره صلح. وي ادامه داد: صلحي كه در اينجا و در بسياري از منابع مهم ديني از آن سخن رفته است، عينا به معني صلحي كه در زمره اصطلاحات علوم سياسي است، نيست؛ گرچه متضمن آن نيز هست. خاتمي سپس گفت: صلح را اگر مفهومي منفي به معني رفع و نفي جنگ بدانيم، در اين صورت هم در تحقق خارجي و هم در صورت، مفهومي متاخر از جنگ است. اين امر را تاريخ نيز تاييد مي‌كند؛ چنان‌كه گفته‌اند «صلح نزد يونيان دوره هومر جايگاهي ندارد و مثلا هكتور هنگام بدرود با همسر خويش بر بلاهت و بيدادگري جنگ تروا افسوس مي خورد"، او پسر خود را در آغوش مي‌گيرد و براي او نه زندگي صلح‌آميز بلكه زندگي جنگاوران را آرزو مي كند تا پسرش دل مادر خويش را با به غنيمت آوردن سلاح‌هاي خونين دشمنان خود به خانه شاد كند. از اين كه صلح به نحو آشكاري نخست در دوران كلاسيك تفكر يونان به چشم مي‌خورد و «اورپيد» ترادژي‌نويس و «آريستوفان» كمدي‌نويس هر دو سخناني در مخالفت با جنگ مي گويند، مي‌توان دريافت كه متفكران قرن هجدهم كه انسان را موجودي كمال‌پذير مي‌دانستند چندان به خطا نرفته‌اند؛ گرچه توصيف سير تاريخ انسان، به مثابه جرياني كه مستمرا متكامل شده است و از سير قهقرايي و ارتجاعي در آن خبري نيست، توصيفي است كه آشكارا با مسلمات تاريخي تطبيق نمي‌كند، اما به خوبي مي‌توان جهت كلي و عمومي اين سير را با اذعان به موارد استثنائي، سيري استكمالي دانست. خاتمي در ادامه گفت: از آنجا كه خرد آدمي با گذشت زمان و از راه آزمون و خطا متحول مي‌شود لذا امري كمال‌پذير و افزون‌شدني است. قرن‌ها بايد زمين با خون آدميان بي‌شماري آبياري مي‌شد تا امروز فضيلت و رجحان گفت‌وگو بر جنگ به آساني و سادگي نزد همگان پذيرفتني باشد؛ گرچه به روشني مي‌دانيم اگر زماني «لايبنيتس» طرح" پيمان صلح دائمي ميان زمامداران مسيحي" را كه در سال 1713 مطرح شده بود مسخره كرد و گفت" صلح دائمي " ( Pax perpetua ) او را به ياد نوشته‌اي بر سر در گورستان مي اندازد، چندان نگذشت كه كانت آن را از سر در گورستان برگرفت و به پيشاني طرحهاي سياسي و اخلاقي خود برافراشت، او كوشيد ثابت كند كه صلح از جهات اخلاقي و عقلي الزام‌آور است و از جهت تجربي تحقق پذير. اين واقعه مي‌تواند نمونه‌اي از سير حركت استكمالي تاريخ و تمدن بشري باشد. وي افزود: در اين جا بايد به تفاوت ظريف و مهمي كه ميان دانستن و آموختن وجود دارد توجه كنيم. فرق بزرگي است ميان اين كه انسان به نحو اجمالي و كلي، چيزي را بداند و يا اين كه آن را خود در دست‌هاي خويش و در مقابل چشمان خود و خلاصه با حضور و مشاركت خود تجربه كند و از طريق تجربه شخصي بياموزد. رمز اين كه از تاريخ كم مي‌آموزيم در اين است كه اگر تاريخ به همان تفصيل و تدريجي كه تحقق يافته، تكرار شود، اين آموختن از تاريخ نيست بلكه تكرار تاريخ است و اگر تبديل به مفهوم و يا قضيه‌اي كلي شود در اين صورت ما آن واقعه تاريخي را مي‌دانيم ولي از آن نمي‌آموزيم. متاسفانه تاريخ و حوادث تلخ آن را هر ملتي بايد كم و بيش به تجربه بياموزد و شايد يكي از وجوه تراژيك هستي آدميزاد در همين واقعيت است. كم نيستند مسلمانان و مسيحياني كه به نحو ماتقدم ( a priori ) نسبت به گفتوگوي ميان اسلام و مسيحيت بدبين هستند. ايشان اگر مسيحي باشند پيشنهاد و دعوت قرآني مسلمانان را خدعه و مكر و يا اقلاً ظاهري و غيرواقعي مي‌دانند و اگر مسلمان باشند، آن را كوششي فريبكارانه براي تنصير و تبليغ مسيحيت در ميان مسلمانان مي‌شمارند و طرفه اين كه هر دو طرف "استدلال" واحدي براي عدم امكان چنين گفت‌وگويي اقامه مي‌كنند: دين ما واجد احكام و عقايدي وحياني و از اين روي حقيقي است و به اين دليل امكان ندارد با گفت‌وگو بتوان با طرف مقابل "مصالحه" كرد. حقيقت ديني منافع اقتصادي و سياسي نيست كه بتوانيم درباره آنها مذاكره كنيم و اگر لازم شد مصلحتا از بخشي از آن منافع چشم‌پوشي كنيم. به گزارش ايسنا رييس موسسه بين‌المللي گفتوگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها اضافه كرد: اين " استدلال" نسبتا درست مي‌بود اگر موضوع گفتوگوي ميان اسلام و مسيحيت، عقايد و احكام ديني بود؛ گرچه همان طور كه گفتيم در اين خصوص هم مي‌توان گفت‌وگو كرد؛ چنان كه بيش از 14 قرن است كه چنين كرده‌ايم، ولي نكته مهم كه بايد با تاكيد و تكرار بگويم اين است كه در قدم اول مهمترين مسائلي كه بايد در گفتوگوي ميان اسلام و مسيحيت مطرح شود، مسائلي است بسيار فوري، ضروري و حياتي كه در زمان ما به شرط لازم براي تحقق صلح و عدالت در جهان تبديل شده است و از جمله آن، مسائل حياتي گفت‌وگو و كوششهاي جدي عملي براي تحقق صلح و جلوگيري از تروريسم و جنگهاي نظامي وسيع است؛ جنگ‌هايي كه امروز با نيرنگ سعي مي‌كنند سبعيت و بربريت مهيب آن را در سايه تذكر و توجه دائمي به سبعيت و بربريت ديگر يعني تروريسم، در حاشيه و سايه قرار دهند. به گزارش خبرنگار ايسنا در رم خاتمي همچنين گفت: مشتركات ميان اسلام و مسيحيت در مسائل اصلي فلسفي، كلامي، اجتماعي و مسائل مهم مربوط به سعادت و صلح در زندگي انسان چندان فراوان است كه برشمردن آن در متن يك سخنراني كوتاه شدني نيست. اسلام نيز مانند مسيحيت و يهوديت بر خداگونه‌بودن انسان صحه گذاشته است و برآن است كه خداوند انسان را به صورت خود آفريده است. خداگونه بودن انسان تنها فضيلت و مزيت نيست بلكه مستلزم كوشش خستگي‌ناپذير اخلاقيست براي دستيابي به صلح عمومي و غلبه بر نفرت و دشمني. از نظر متفكران مسيحي قرون وسطي صلح جاودان در هفتمين دوره تاريخ نوع بشر به وجود خواهد آمد؛ دوره‌اي كه به هفتمين روز آفرينش جهان مشابهت خواهد داشت، اين دوره‌اي است كه مدينه زميني مطابق مدينه‌الله ( The City of God )در آسمان خواهد شد . ايشان تصريح كرده‌اند كه در آن روز مدينه خدا به زمين مي‌آيد و اين البته به معني هبوط مدينه‌الله نيست، بلكه به معني مشابهت كامل مدينه زميني با آن خواهد بود. مهمترين دستاورد آن دوره فرجامين، صلح است و مقصد نهايي فيلسوفان مسيحي، تمهيد مقدمات استقرار مدينه خدا و استقرار صلح بيان شده است؛ زيرا فلسفه از نظر آنها معلم عدالت و راهگشاي محبت است. چنين وظيفه‌اي متوجه متفكران ما نيز هست؛ زيرا مطابق اعتقاد ما نيز جهان در انتظار منجي آخرالزمان است كه با ظهور او مدينه زميني به اصل آسماني خود يعني مدينه‌الله نزديك شود. در مدينه‌الله علاوه بر صلح، محبت و عدالت نيز حاكم است. مطابق تعاليم اسلامي ميان صلح و عدالت از يك طرف و صلح و حياط مدني و اجتماعي از طرف ديگر ارتباط محكمي وجود دارد. بي‌عدالتي، مطابق نظر اسلامي مخل زندگي سالم اجتماعي است. پيامبر اسلام فرموده است: ملك با كفر دوام مي‌آورد ولي با ظلم ( بي‌عدالتي) قابل دوام نيست. منظور از ملك در اينجا امري اعم از حكومت و مردم است. در واقع نظم عام و شاملي كه طبق آن نظم، زندگي اجتماعي حاكمان و مردمان و مراوده انساني بين آنها ممكن مي‌شود، نظمي است مبتني بر عدالت و لذا اين سخن كه اگر تعارض مشهوري كه ميان عدالت و آزادي در فلسفه سياسي دوره متأخر غرب ادعا شده است، در حقيقت تعارض نيست و ناشي از عدم تأمل كافي در فهم نسبت ميان آزادي و عدالت است. اين سخن وقتي به آساني فهميده مي‌شود كه وجود هر يك را همراه با عدم ديگري در عرصه حيات اجتماعي تصور كنيم. در اين صورت به روشني درمي‌يابيم كه عدالت بدون آزادي در حقيقت عدالت نيست بلكه توهمي از عدالت است؛ زيرا چگونه مي‌توان سهم هريك از شهروندان را از آزادي مصادره كرد و ادعاي عدالت داشت. عدالت، مستلزم سپردن حق اشخاص به ايشان است. فقدان آزادي و غصب آن، غيرعادلانه‌ترين اقدام يك حكومت به شمار مي‌رود. عدالت بايد حاكم بر روابط شهروندان آزاد باشد و حكومتي عادل است كه در گام اول زنجير از پاي مردمان برگيرد و ايشان را چونان زنان و مردان آزادي بداند كه در پي ايجاد عادلانه‌ترين مناسبات اجتماعي كوشش مي‌كنند. تعبير " زنجير از پاي گرفتن" تعبيري قرآني است و يكي از وظايف. اگر عدالت بدون آزادي چيزي جز ظلم نيست، آزادي بدون عدالت نيز آزادي تجاوز و غارت و اشاعه فقر و فساد و ظلم است. تفكيك آزادي و عدالت گرچه به لحاظ مفهومي صحيح است اما هر كس معتقد به جدايي عيني آن دو در زندگي اجتماعي شود، گر چه واقعا طرفدار عدالت و آزادي باشد بايد بداند كوششهاي او از قبل محكوم به شكست است. طرفداران تقدم آزادي بر عدالت قبل از آنكه به عدالت نظر داشته باشند، به حكومت‌هاي توتاليتر مدعي عدالت نگاه كرده‌اند و معتقدان به تقدم عدالت بر آزادي پيش از توجه به آزادي به مدعيان آزادي كه در حقيقت منكران آزادي و عدالتند توجه كرده‌اند. آن چه در زبان جامعه‌شناسان به "همبستگي"Solidarity) ) اجتماعي تعبير شده است تنها در صورت تلائم و حضور توامان عدالت و آزادي است كه متحقق مي‌شود و هرچه همبستگي دوام و قوام بيشتري داشته باشد صلح، ثبات و استحكام بيشتري دارد. وي در ادامه اظهار داشت: بي‌شك يكي از مظاهر عدالت، توزيع متعادل حق و تكليف در ميان شهروندان است. نسبت ميان حق و تكليف را مي‌توان نوعي تضايف (Correlation) دانست، هركجا كسي حقي دارد، ديگري به نسبت آن حق تكليفي خواهد داشت. زندگي مبتني بر صلح و عدالت زندگي‌اي است كه در او حق و تكليف متعادل و متناسب تقسيم شده باشد. حق داشتن امري متدرج و ذي‌مراتب است. گاهي حقي به نحو انحصاري به شخصي يا جمعي تفويض مي‌شود، در اين صورت تكليف آن شخص يا جمع نيز تكليفي انحصاريست، اما هرچه بهره‌مندي از حقي خاص بيشتر توزيع شود، تكليف نيز به همان اندازه بين ديگران بايد توزيع شود. نظام اليگارشي نظاميست كه صاحبان قدرت از پذيرش تكاليف تن مي‌زنند. تكاليف به بيان ديگر همان وظايف و محدوديت‌هاي ناشي از زندگي اجتماعي است؛ محدوديتهايي كه وقتي مسيري خاص را براي تصويب و كسب مشروعيت مي‌پيمايد، قانون ناميده مي‌شود. وقتي مي‌گوييم همه در برابر قانون مساوي باشند ) Isonomy ) در حقيقت مي‌خواهيم بگوييم وظايف ناشي از زندگي اجتماعي و محدوديت هاي منبعث از حياط اجتماعي مردمان بايد به نحوي توزيع شود كه مزيت و محدوديت آن شامل همگان شود نه اين كه بعضي فقط حاملان محدوديت‌ها و نواهي و موانع زندگي اجتماعي باشند و ديگران تنها در پي بهره گرفتن از منافع زندگي جمعي و طبق آن چه گذشت برابري در برابر قانون، استقلال قوه قضائيه، برابري در بهره‌مندي از مزايا و تساوي در تحمل محدوديت‌هاي اجتماعي، اگر به تعريف مشهوري كه از دولت شده است توجه كنيم مي‌بينيم در آنجا دولت به عنوان نهادي تعريف شده است كه حق انحصاري حمل سلاح را دارد. وقتي اين حق، انحصاري تلقي مي‌شود پس بايد تكليف انحصاري عظيمي نيز متوجه دولت باشد. حال بايد پرسيد حمل سلاح براي دفاع از كدام حق است؟ حق انحصاري حمل سلاح طبعا ناظر به تكليف عظيم دفاع از حقوق مشروع شهروندان است. از زمره عظيم‌ترين حقوق شهروندان يكي امنيت و ديگري آزادي است. وظيفه اصلي دولت دفاع از حريم آزادي‌هاي مشروع افراد و حفاظت و حمايت ( Protection ) از آنهاست. از اين رو بايد گفت نه تنها عدالت و آزادي با يكديگر تعارضي ندارند بلكه حراست از آزادي نشانه شاخص يك دولت عدالتخواه است. رييس موسسه بين‌المللي گفتوگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها افزود: بنابرآنچه گذشت صلح در سطح يك ملت و ميان مردم يك كشور وقتي دوام مي‌يابد و نظم و ثبات اجتماعي وقتي شايسته نام صلح مي‌شود كه مبتني بر آزادي و عدالت باشد، وگرنه هر ثبات نسبي و هر سكوت قبرستاني دور از شأن كرامت و فضيلت انساني را نمي‌توان وضعيت صلح‌آميز خواند. صلح ميان ملل نيز از اين حيث كاملاً شبيه صلح ميان مردمان يك كشور است. هرگاه نسبت ميان حكومتها نه ناشي از قدرت سرنيزه كه برآمده از نيروي عدالت و آزادي بود در اين استقرار صلح علاوه بر لوازم و زمينه‌هاي اجتماعي، نيازمند جان‌هاي صلح‌طلب است. صلح زماني مستقر خواهد شد كه آدميان بتوانند قلب خود را چونان ملكوت آسماني، سرزمين حكومت بي‌شريك و بلامنازع خداوند بسازند. با سلطنت پروردگار بر قلوب مردمان است كه اسباب جنگ و نفرت يكسره برچيده خواهد شد. تنها سلطنت خداوند كه همان سلطنت گسترده و امن محبت است- محبت به خدا، محبت به انسان و محبت به همه جهان به مثابه مظهر جمال و جلال خداوند- قادر است ما را براي هميشه از ترس و حرص و نفرت و خشونت آزاد كند و اراده‌هاي خودپرست و منفعت‌طلب يكايك ما را به عزم استواري براي ايثار و دوستي و شفقت مبدل سازد. اكسير اعظم كه كيمياگران در پي آن بودند، محبت خداوند است. با نام پر از لطف اوست كه بر جنگ پيروز خواهيم شد و زندگي ما معني و لطافت و بهجت مي‌يابد. نام خداوند را كه نام همه كمالات و خيرات و زيبايي‌ها و حقايق است، نبايد و نمي‌توان سرلوحه جنگ و نفرت قرار داد و جاهلانه سخن از جنگهاي صليبي گفت. وجود مطلق، كمال مطلق و زيبايي مطلق از آن خداوند است. آنچه در اين جهان نسبت حقيقي با خدا داشته باشد به نسبت دامنه وجود خود از صلح برخوردار است. اين مطلب را عموم مردم بدون اينكه با اصطلاحات كلامي و فلسفي آشنا باشند با همه وجود خود درك مي‌كنند. نمونه بسيار گوياي آن پناه بردن مردم پس از فاجعه يازدهم سپتامبر به كليساها بود. مردم وحشت‌زده و هراسان كه در جست‌وجوي پناهگاه بودند به خانه خدا پناه آوردند. صوامع و كنيسه‌ها و كليساها و مساجد خانه صلح است و پيروان همه اديان و از آن ميان مخصوصا پيروان اديان ابراهيمي مي‌توانند با نام خدا و در پناه خانه خدا بر شرارت ظلماني ظالم جنگ، غلبه كنند. خاتمي در ادامه سخنراني خود تأكيد كرد: دين ما "اسلام" نام دارد. اسلام با سلام (صلح) هم ريشه است اعتقاد به اسلام مستلزم تسليم و تفويض اراده‌هاي منفعت‌طلب و خودپرست و ستيزه‌جوي جزيي به اراده سراسر خير و محبت خداوند است. مسلمان كسي است كه دعوت خداوند را براي ورود به سرزمين صلح پذيرفته است. سلام يكي از زيباترين كلمات قرآن است و از اينجاست كه خداوند آن كلمه را در ارتباط با عيسي مسيح (ع) به كار مي‌برد. صلح بي‌درد و عشق حاصل نمي‌شود. مولاناي بزرگ كسي كه شايد بتوان او را شاعرترين شاعران جهان ناميد، وقتي مي‌خواهد توجه ما را به اهميت بي‌مثال "درد" در كسب فضائل انساني جلب كند با زيبايي تمام داستان مريم عذرا را به نقل از قرآن كريم باز مي‌گويد تا نشان دهد كه عيسي، ثمره شيرين خلقت، بي درد به مريم عطا نمي‌شود. قرآن مي‌گويد: "فاجائها المخاض الي جذع النخله" : "درد، مريم را به خرمابن كشيد". نشستن در سايه سار نخل و چيدن خرماي شيرين، بي‌درد براي مريم حاصل نشد؛ چنان كه تعليم ازلي محبت، بي‌تاجي از خار و بي تازيانه و درد براي معلم جاودانه عشق و صلح، عيسي مسيح(ع )ممكن نشد. مريم و عيسي در قرآن كريم جايگاه رفيعي دارند كه با زيباترين زبان ممكن توصيف شده است. در روايات اسلامي كه از قول پيامبر اكرم اسلام نقل شده است، ايشان از عيسي به عنوان برادر خود نام مي‌برد. به پيامبر ما آموزگار بزرگ محبت و صلح داستان عيسي و مريم يعني داستان درد و عشق و صلح با چنان بلاغت و زيبايي وحي شده است كه اگر كسي توانايي شنيدن صداي قرآن را داشته باشد، بي شك تجربه استغراق در چشمه زلال محبت و لطف مريم و عيسي عليهما السلام براي او قابل استحصال است. وي افزود: پايان كلام من بازگشت به سخن آغازين است، آنجا كه عيسي گفت: والسلام علي يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا. به گزارش ايسنا سيدمحمد خاتمي، رييس مرکز بين‌المللي گفتوگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها عصر پنج‌شنبه براي انجام يک سري ديدارهاي فرهنگي و ديني با مقامات واتيکان و ايتاليا، وارد رم شده است. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان (ايسنا) در رم، سيدمحمد خاتمي عصر روز پنج‌شنبه بلافاصله پس از ورود به رم در همايش «گفتوگوي بين‌فرهنگي؛ چالشي براي صلح» که از سوي دانشگاه پاپي گريگوريانوي واتيکان برگزار مي‌شود، حضور يافت. رييس مرکز گفتوگوي تمدن‌ها روز جمعه پس از سخنراني در دانشگاه پاپي گريگوريانا، با پاپ "بنديكت شانزدهم" رهبر کاتوليک‌هاي جهان و چند تن از مقامات بلندپايه واتيکان و سپس با «رومانو پرودي» و «ماسيمو دالما» نخست‌وزير و وزير امور خارجه ايتاليا ملاقات مي‌كند. در همايش يادشده سناتور "جوليو آندره‌ئوتي" سياست‌مدار کهنه‌کار ايتاليايي و شماري از مقامات واتيکان و استادان دانشگاهي نيز شرکت دارند. دانشگاه پاپي گريگوريانو که برگزارکننده اين همايش است وابسته به کليساي کاتوليک بوده و مقر آن در شهر رم است. تاريخ تأسيس اين دانشگاه به سال 1551 ميلادي برمي‌گردد که در آن زمان براي تدريس فلسفه و تئولوژي ايجاد شد و متعاقباً در رشته‌هاي رياضيات، فيزيک و نجوم نيز شهرت يافت. در سال 1581 پاپ گريگوريوي سيزدهم با توجه به استقبال فراوان از اين دانشگاه، ساختمان بزرگي را براي استقرار آن اختصاص داد و بدين ترتيب اين دانشگاه نام پاپ گريگوريو را به خود گرفت. تاريخ ميلادي کنوني که به "تاريخ گريگوريان" نيز مشهور است و هم اکنون مورد استفاده قرار مي‌گيرد، بنابه درخواست پاپ گريگوريوي سيزدم و توسط "کريستوفورو کلاويو" يکي از استادان اين دانشگاه تنظيم شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]
-
گوناگون
پربازدیدترینها