واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
1-اواخر هفته گذشته- چهارشنبه 7 بهمن ماه- در ستون اخبار ويژه كيهان، خبري داشتيم با عنوان «اين خبر را به خاطر بسپاريد». در آن خبر با استناد به فرمول سه ضلعي «جرج سوروس، جين شارپ و رابرت هلوي» كه فتنه اخير با پيروي بي كم وكاست سران فتنه از آن صورت گرفته است، پيش بيني كرده بوديم «وقت آن است كه سران فتنه عقب نشيني گام به گام خود را آغاز كنند» و نوشته بوديم «اين روزها در آستانه 22بهمن بايد منتظر صدور بيانيه اي از سوي موسوي يا خاتمي و يا هر دو نفر آنها بود» و بر پايه همان فرمول به 5 محور اصلي كه سران فتنه بايد روي آن تاكيد كنند، اشاره كرده بوديم... دوباره خواني آن خبر ويژه مي تواند برداشت دقيق تري از ترفند بعدي مديريت بيروني فتنه كه براي نجات ستون پنجم خود از محاكمه و مجازات تدارك ديده است، ارائه كند. 2- براساس گزارش هايي كه برخي از افراد نزديك به حلقه اول مديريت داخلي فتنه با قيد قسم جلاله مبني بر خودداري از افشاي نام آنها، در اختيار كيهان قرار داده اند، بيانيه موسوي و خاتمي با همان محورهايي كه در خبر ويژه مورد اشاره آمده بود، مراحل پاياني خود براي انتشار را طي مي كرد ولي خبر ويژه كيهان، سران فتنه و مشاوران داخلي و بيروني آنها را با سردرگمي فراواني مواجه كرد. چرا كه اين اقدام سران فتنه نيز پيشا پيش از سوي كيهان پيش بيني و اعلام شده بود، بنابراين، اگر بيانيه را با همان محورهاي پيش بيني شده در خبر ويژه كيهان منتشر مي كردند، بر ماموريت بيروني خود و دنباله روي از فرمول ديكته شده سه ضلعي «سوروس، شارپ و هلوي» مهر تأييد زده بودند و چنانچه محورهاي مورد اشاره از بيانيه حذف مي گرديد، انتشار آن با عدم انتشار تفاوت چنداني نداشت، زيرا مطابق فرمول ياد شده، يكي از اهداف بيانيه- فقط يكي از آنها- تاكيد دروغين بر پايگاه مردمي فتنه سبز بود تا از اين طريق، زمينه براي انتقال فتنه از خيابان ها- كه ديگر نفرات چنداني براي مانور نداشت- به عرصه مجازي فراهم شود. يعني دقيقاً همان پيشنهادي كه چند روز قبل- اوايل هفته گذشته- از سوي خانم هيلاري كلينتون، وزيرخارجه آمريكا، با آب و تاب فراوان و در يك نطق طولاني بيان شده بود. در اين نشست كه به گفته سخنگوي كاخ سفيد «سناتور سام براون بك، كافمن، لورتا سانشز، تعدادي از نمايندگان كنگره و هيئت هاي ديپلماتيكي از انگليس، فرانسه، آلمان، كلمبيا، لبنان، مولداوي، دو كشور عربي منطقه خاورميانه و سه ايراني، بدون ذكر نام به دلايل امنيتي» در آن حضور داشتند، هيلاري كلينتون بخش قابل توجهي از سخنراني خود را به ايران اختصاص داده و بر ضرورت كمك به آشوبگران و سركردگان آنها براي انتقال فعاليت خود از خيابان ها به فضاي مجازي و اينترنت تاكيد مي كند. نگاهي به متن سخنراني هيلاري كلينتون به وضوح نشان مي دهد كه آمريكا، بعد از حماسه 9دي و نيز با توجه به هوشياري هواداران اوليه سران فتنه كه كنار كشيدن آنها از عرصه فريب را در پي داشته است، ادامه آشوب هاي خياباني را ناممكن مي داند و از سوي ديگر براي حفظ ظاهري اين جريان و انتقال آن از خيابان ها به فضاي مجازي، نيازمند ابراز وجود جريان فتنه است. اين نياز دقيقاً همان است كه قرار بود - و هنوز هم هست- كه موسوي و خاتمي در بيانيه خود به مناسبت 22بهمن، برآورده كنند! در خبر ويژه كيهان آمده بود «موسوي و خاتمي بايد در بيانيه خود وانمود كنند كه حركتي به نام جنبش سبز! هنوز هم وجود دارد و از هواداران فراواني برخوردار است! اين بخش از بيانيه براي آن است كه به قول جرج سوروس، زمينه انتقال كودتاي مخملي- بخوانيد فتنه- از خيابان به فضاي مجازي فراهم شود، چرا كه در خيابان، ادعاي فراواني هوادار با توجه به شمار اندك آنها، مضحك است ولي در فضاي مجازي مي توان كماكان - و بدون ارائه دليل و نمونه- بر فراواني هواداران! اصرار ورزيد». 3- اكنون به نقطه اصلي ماجرا يعني «پروژه نجات سران فتنه از محاكمه و مجازات» نزديك مي شويم. اين بخش از پروژه براي حفظ فتنه به عنوان آتش زير خاكستر و استخوان لاي زخم، طراحي شده است و اجراي آن به «ميانجي» نياز دارد. وظيفه ميانجي آن است كه با استناد به بيانيه سران فتنه و ادعاي توبه و پشيماني و يا -حداقل- عقب نشيني آنها از مواضع اوليه، ساز آشتي!! كوك كند. ميانجي در اين مرحله از پروژه ياد شده و براي فريب افكار عمومي به منظور پذيرش مرحله ديگر فتنه يعني همان به اصطلاح طرح آشتي! روي چند محور تكيه مي كند. الف: از شرايط كنوني با عنوان «بحران» ياد مي كند. اين در حالي است كه شرايط «حساس» هست، اما بحراني نيست، چرا كه بحران با درهم ريختگي شيرازه نظام همراه است نه مقابله نظام با ستون پنجم شناخته شده دشمن. ب: ميانجي مي كوشد از فتنه اي كه به گواهي تمامي اسناد و شواهد غيرقابل انكار، مديريت بيروني دارد و براي مقابله با اساس انقلاب، نظام، امام و حذف اسلام از حاكميت طراحي شده است، با عنوان درگيري داخلي ميان دو جناح ياد كند! ج: ميانجي، از طرح ديكته شده براي فراري دادن سران فتنه از محاكمه و مجازات، با عنوان «طرح آشتي ملي»! ياد مي كند و حال آن كه درگيري ميان توده هاي وفادار به نظام از يكسو و آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آن از سوي ديگر در جريان است و راهپيمايي حماسي و چند ده ميليوني 9 دي ماه بهترين و گوياترين گواه آن است. مردم با يكديگر درگير نيستند كه نيازي به آشتي ملي!! باشد. د: ميانجي- يا ميانجي ها- با ناديده گرفتن اصل منطقي، عقلي و حقوقي «ميزان حال فعلي افراد است» كه امام راحل(ره) براي هوشياري ملت در اينگونه موارد، بر آن تاكيد فراوان داشته اند، روي سوابق- بعضا مثبت- سران فتنه و عوامل پيراموني آنها مانور مي دهد. از اين مانور فريبنده براي كمرنگ و نهايتاً فراموش شدن جنايت ها و خيانت هاي سران فتنه و آمادگي افكار عمومي براي بازگشت دوباره منافقان و ستون پنجم دشمن به جامعه، استفاده مي شود. شبيه آن كه جنايت سركردگان سپاه عمرسعد در روز عاشورا به بهانه سوابق احياناً اسلامي - تاكيد مي شود احياناً اسلامي- آنها ناديده گرفته شود. هـ : ميانجي در اين طرح فريب، از واژه هاي مقدس و پذيرفته شده اسلامي بهره مي گيرد. واژه هايي نظير «آشتي» كه در نگاه اول و به طور مطلق، پسنديده تر از «قهر» و دشمني است و يا «توبه» كه هميشه از اصرار بر گناه شايسته تر است. اما، آشتي با چه كساني؟ با دشمنان كينه توز عليه اسلام و امام و انقلاب و مردم و كساني كه براي انجام ماموريت دشمنان تابلودار بيروني از اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك امام زمان(عج)، شعار به نفع آمريكا و اسرائيل، آدم كشي، آشوب آفريني و... دهها جنايت ديگر نيز دريغ نكرده اند؟! ميانجي ها به گونه اي از آشتي سخن مي گويند كه انگار حق جويان عدالت خواه بويي از رأفت و محبت و آشتي نبرده اند و حال آن كه، اگر رأفت و محبتي هست- كه هست- در ميان مؤمنان حق جو ديده شده و مي شود، نه خونريزان غارتگر و سنگدل. 4- و اما، درباره «توبه» سران فتنه، سخن ويژه اي در ميان است، و آن، اين كه؛ در تمامي نظام هاي حقوقي و قضايي جهان -بدون استثناء- و در نظام حقوقي و قضايي اسلام، «توبه» رابطه اي ميان بنده گناهكار و خداي اوست، و در هيچيك از اين نظام هاي حقوقي و قضايي، توبه مجرم مانع محاكمه و مجازات او نيست و اگر چنين بود، فلان قاتل و جنايتكار مي توانست با ادعاي توبه- و يا توبه واقعي- از مجازات و مكافات فرار كند! و اين، يعني صدور مجوز براي جنايت و حق كشي. آيا غير از اين است؟! برخي از ميانجي ها براي فراري دادن سران فتنه از محاكمه و مجازات به توبه جناب حر- رضوان الله تعالي عليه- اشاره مي كنند و حال آن كه «حر» از ادامه حضور در لشكر عمرسعد خودداري كرد و بي آن كه گامي به خيانت و دستي به جنايت آلوده كند توبه كرده و به سپاه امام حسين(ع) پيوست و در ركاب آن بزرگوار خالصانه جنگيد و به شهادت رسيد. آيا سران فتنه -با آنهمه جنايت و خيانت- بر فرض كه توبه كنند با حضرت حر قابل مقايسه اند؟ توبه سران فتنه فقط با توبه «حرمله» قابل مقايسه است كه وقتي دست انتقام جناب مختار ثقفي را بر گريبان خويش ديد، ادعاي توبه!! كرد. يعني آقايان ميانجي! فرق ميان حر و حرمله را نمي دانند؟! برخي از آنان در كسوت مقدس روحاني هستند و بعيد است از درك اين نكته بديهي عاجز باشند! 5- جنايات و خيانت هاي سران فتنه عليه نظام، مردم، امام، انقلاب و مخصوصاً عليه اسلام صورت گرفته است، بنابراين و براساس بديهي ترين قوانين حقوقي و جزايي شناخته شده در تمامي جهان، مردم مسلمان ايران -اگر نگوئيم همه ملت هاي مسلمان- شاكيان اصلي سران فتنه اند و صاحبان حق پايمال شده اند، بنابراين، آقايان ميانجي براي نجات سران جنايتكار فتنه نبايد خواب هاي آنچناني ببينند و هوشياري مردم پاكباخته ايران اسلامي را دست كم بگيرند. رهبرمعظم انقلاب در ديدار مردم آمل و استان مازندران با ايشان به صلابت تصريح فرمودند كه «امام خميني به هيچ كس باج نداد و ما هم نه از طرف ملت و نه از طرف خودمان به هيچكس باج نمي دهيم.» 6- و بالاخره گفتني است پروژه نجات سران فتنه از محاكمه و مجازات با بيانيه اي كه قرار است سران فتنه صادر كنند، رابطه مستقيم دارد. چرا كه حلقه بعدي اين زنجيره ميانجي گري برخي از خواص شناخته شده است و شواهد موجود حكايت از آن دارد كه موسوي و خاتمي براي صدور بيانيه كذايي با سردرگمي دوجانبه اي روبرو هستند. اگر از صدور بيانيه خودداري كنند، خواص ميانجي، براي- به قول خودشان- چانه زني! در بستر به اصطلاح آشتي! بهانه و دستاويزي ندارند و از سوي ديگر، صدور بيانيه، پرده ديگري از پيروي بي كم و كاست آنان از فرمول ديكته شده مثلث- سيا، موساد و اينتليجنت سرويس- را برملا مي كند. · /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 780]