گفت وگو با هنري سيک ،کارگردان پويانمايي « کورالاين »

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

با هنري سيلک در مورد کورالاين و آخرين پيشرفت هاي تکنيک استاپ موشن ( متوقف کردن حرکت ) و پويا نمايي سه بعدي به گفت وگو نشستيم . پس از بازديد از پروژه با شکوه کورالاين در سال گذشته ومشاهده نسخه تکميل شده اش ،سرانجام هفته گذشته فرصتي يافتم تا با کارگردان آن ، هنري سيلک در مورد سفر اخيرش به دنياي استاپ موشن گفت وگويي داشته باشم . سيلک درحالي که در کنار ماکت شخصيت کورالاين وکتاب « قبرستان » (برنده جايزه نيوبري ) نشسته بود ، با لحن ملايمش در مورد ايده « ملاقات راک اندرول با داوينچي » که دوست مرحومش جو رانفت پيشنهاد کرده بود ، بسيار صحبت کرد . سيلک درحقيقت ستايش بسياري از رانفت در کورالاين کرده است ؛ شما هم به اين نتيجه خواهيد رسيد. گفت وگو از بيل دسوويتز / ترجمه آينور رجايي پور *بياييد با پيشرفت شگفت انگيز شما در کورالاين آغاز کنيم . خيمه شب بازي پيشرفته با قطعات و سليکون هاي متحرک ، مو وتار و پود بهتر ،دکور زيبا ، توانايي در فيلمبرداري ديجيتالي و سه بعدي ، همگي در هرچه ملموس تر و احاطه گر شدن اين تجربه شرکت داشته اند . بخش بزرگي از کار شامل فيلمبرداري سه بعدي مي شد. هنگام کار با تکنيک متوقف کردن حرکت ، شما مي کوشيد نقاط قوت و ضعف آن را در مقايسه با ديگر تکنيک ها بسنجيد . تقطه قوت از نظر من مصالح واقعي است . اثاث صحنه نمايش مصالح واقعي کوچکي هستند که وجود خارجي دارند و به صورت سه بعدي ضبط مي شوند . من به کرات گفته ام که ما دراين حرفه بهترين نيستيم .ولي بهترين را تجربه مي کنيم . بسياري از مردم براي ديدن ما و دکور عظيم مينياتوري مان مي آمدند . جنگل ودرختان که همگي با سيم مجهز ثبت شده بودند ؛ گويي با وزش باد تکان خواهند خورد و همچنين نورپردازي زيبا . به گمانم در نهايت موفق به ثبت تجربه اي شديم که شما در فيلم مشاهده مي کنيد. *در مورد تجربه سه بعدي که در کورالاين حائز اهميت است . صحبت کنيد . من پيشينه بلندي در سه بعدي دارم . بيست سال پيش با لني ليپتون يک ويدئوکليپ موسيقي راک به صورت سه بعدي براي شرکت ويو مستر ساختيم . لني پدر خوانده سينماي ديجيتال سه بعدي نوين است . *جالب است که او را « پدر خوانده » مي ناميد . من با لني ملاقات کردم ؛ او يک نابغه است . هرچند سال يک بار در جريان چگونگي پيشرفت کار قرار مي گرفتم و باز گشتي هم به فيلمبرداري کابوس قبل از کريسمس و جميز و هلوي غول پيکر داشتم . آن جا هميشه چندي از مشتاقان سه بعدي از گروه ما هستند که تصوير سه بعدي مي گيرند .ما اشتياق زيادي براي فيلمبرداري استاپ موشن به صورت سه بعدي داشتيم . درحالي که لني برنامه ريزي بلند مدت کورالاين را سازماندهي مي کرد . فيلمبرداري سه بعدي استاپ موشن آغاز شد . همگي اين ها همزمان اتفاق مي افتاد . دست آخر من به مدت دو سال در پي رنگي کردن نسخه سياه و سفيد جادو گر شهراز بودم که دريافتم رهيافت سه بعدي با روشي زيرکانه تر مي تواند داستان را ارتقاي بيشتري داده ودنياي بهتري براي کشفيات کورالاين پديد آورد ما عملا فيلم را براي رهيافت سه بعدي طراحي کرده قالب ها ،دکور و بقيه موارد را تغيير داديم . *شما با رهيافت سه بعدي زيرکانه اي را ابداع کرده و دنياي کورالاين را مرتفع ساخته ايد که مفيد واقع شده است . مشت زدن به چشمان بيننده در سه بعد کار آساني است ، همان چيزي که مشخصه وولنتاين خونين من است . اما در کورالاين بيننده داخل فضا قرار مي گيرد ؛ همانند خود او که با جادوي دنياي ديگر اغوا مي شود دنياي که حس خوبي در آن دارد؛ بنابراين ،به جاي اين که صحنه به بيننده ضربه وارد کند ، بيننده داخل صحنه کشيده مي شود . *خوشبختانه من از ابراز اين که اکثريت همکاران شما در ديدگاه تان سهيم هستند ، بسيار خرسندم . جفري کاتزنبرگ مي گويد :« بيشتر مساله گستردن صحنه نمايش مطرح است تا شکستن آن .» خوشحالم که مردم هم به همين نتيجه رسيده اند *واين به فيلمبرداري صحيح سه بعدي کمک مي کند . بله ،ما در پويانمايي قابليت فيلمبرداري تک فريم داريم و نکته مورد بحث اين است که در مقياس کوچک استفاده از دو لنز تقريبا غيرممکن بود . فاصله بين دو لنز بايد با مقياس شخصيت ها تنظيم مي شد ؛ بنابراين ما توانستيم با استفاده از يک ابزار کنترل حرکت مدل ، فريم ديد چپ وبعد فريم راست را بگيريم ، متحرکساز عروسک ها را حرکت داده و در آخر آن ها را رديف مي کرد . اين روش زمان بسياري مي گرفت .ما در دکور داخلي دنياي واقعي که ساده ترين فضاي فيلم بود ، آغار به کار کرديم ؛ بدين ترتيب چگونگي کار با سه بعد را آموختيم . هنگامي که در حالت سه بعدي فيلمبرداري مي کنيد . در پس توليد نمي توانيد زياد تغييرش دهيد . اساسا ميزان عمق و لنزهاي متفاوتي که به کار مي بريد تاثير گذار هستند و در آخر شما توانايي آن را داريد که قسمت هاي سه بعدي را به بيننده و حتي به عمق دورتر انتقال دهيد . *بياييد راجع به تجربه کار با اين گروه ويژه در ساخت کورالاين صحبت کنيم . يافتن افراد کافي براي کاراستاپ موشن همواره يک چالش است .استاپ موشن نوع برجسته اي از پويانمايي نيست . حدود يک سوم افراد ما کارآزمودگان کابوس قبل از کريسمس و قبل از آن بودند . افرادي مثل بو هنري ، آنتوني اسکات واريک لنتون که بعضا بيست سال با ايشان کار کرده ام ؛ بنابراين هسته محکمي از افرادي حضور داشتند که چگونگي برقراري ارتباط با يکديگر را مي دانستند . يک سوم ديگرهنرمندان و متحرکسازان محلي بودند . با سابقه طولاني کار استاپ موشن را استوديوي ويل وينتون داريم که تخصص آن ها در ساخت پويانمايي با خاک رس است . تراويس نايت ، يکي از متحر کسازان اصلي ما جزء پنج يا ده متحرکساز برتر جهان است که تا به حال با آن ها از کار کرده ام . يک سوم هم از مليت هاي مختلف مثل انگلستان کانادا ، بلژيک ، آلمان و نيوزلند بودند . *کار توليد چقدر طول کشيد ؟ چيزي بين نصف تا دو سوم کل زمان به توليد گذشت وبقيه صرف امور پس توليد شد . پس توضيحش زياد سخت نيست که چرا به تک تک نماها احتياج داشتم ! *پيش تر اشاره کرديد که شما با هدفمندي به همه آموختيد که براي رسيدن به کمال ، تلاش هشيارانه داشته باشند . خوب در گذشته زماني که ري هري هاوزن افسانه اي از اساتيد استاپ موشن ، جانوران و عوامل جلوه اي را براي فيلم ها مي شناخت براي هرچه واقعي تر جلوه دادن آن ها تلاش بسيار مي شد. قرار بود مردم باور کنند که آن ها واقعي هستند وهمين طور هم شد ولي روزگار با پارک ژوراسيک و پس از آن با داستان اسباب بازي دگرگون شد . من سال ها به موشکافي و بررسي پرداختم . توانايي ها استاپ موشن چيست ؟ چرا بايد براي بقاي آن تلاش کنيم ؟نقاط قوت بسياري در آن وجود دارد : دستان هنرمند لمسش مي کند ، مي توانيد احساسش کنيد . مي توانيد نيروي حيات را در آن دريابيد ؛ اما نه به صورت تمام عيار .استاپ موشن نمي تواند مثل پويانمايي سه بعدي رايانه اي بي عيب و نقص باشد . تلاش من اين است که مردم اين موضوع را بپذيرند . اگر پرشي وجود دارد ، اگر لباس کمي حرکت مي کند ،اگر مو بالا و پايين مي شود، اين ها همه نيروي حيات هستند . *زندگي پر از کمبود هاست و کورالاين اين را پذيرفته است. خب اين تقريبا مثل عشقي است که به خانواده خودم مي ورزيد .با همه عيب ها و کاستي هايش . *چه بررسي هاي ديگري در زمينه استاپ موشن به انجام رسانديد و مقصد بعدي تان کجاست ؟ درباره نقاط قوت و ضعف ، من احساس مي کنم حفظ پشتکار در اين مساله اهميت بسزايي دارد . بسياري ازمردم کورالاين را بسيار ترسناک مي پندارند . يادم مي آيد رويارويي اولين فيلم هاي ديزني با اين موضوع بسيار تاثيرگذار بود : سفيد برفي ، پينوکيو ، بامبي و فانتزيا . به نظر من به سنت باستاني جمع شدن دورآتش و گفتن داستان هاي ترسناک ارتباط پيدا مي کند که در آن به کودکان گفته مي شد هنگام شب از غار بيرون نروند . وگرنه توسط ببر تيز دندان خورده مي شوند . خب من از اين لحاظ به سمت داستان سرايي باستاني مي روم که در قلب کتاب هاي نيل گايمن است ؛ اما اين بار متحرکسازان با اين موضوع ارتباط برقرار نمي کنند و اين براي من کشف فرصت هاي جديد به شمار مي آيد ؛ بنابراين قسمتي از بررسي هاي من درباره انتقال استاپ موشن به موقعيت هاي جديد است .ببينيد ،من متوجهم که تنوع زيادي در داستان هاي گفته شده بخصوص در پيکسار وجود دارد ، ولي آهنگ و حس آن فيلم ها بسيار متفاوت با آن چيزي است که من در پي آزمودنش هستم . *طرح بعدي تان چيست ؟ درحال حاضر مدتي است در حمايت از سرپرست واحد داستان گويي در کورالاين ، کريس بوتلرهستم . او استعداد شگفت انگيزي در فيلمنامه مصور ( استوري برد) دارد و فيلمنامه اي مبتکرانه به نام پارانور من نوشته که ايمان دارم خودش مي تواند کارگرداني کند . اين پروژه ايي است که تراويس نايت حامي بزرگي براي آن است اين داستان ، شيرين و طنز آميزتر از کورالاين است . در مورد پسري است که مي تواند با مرده ها گفت وگو کند و رابطه بسيارخوبي با روح مادر بزرگش دارد و کسي است که براي مقابله با نفريني که شهرش را فرا گرفته به چالش طلبيده شده است . او لشکري از زامبي هايي که فقط خودش مي تواند با آن ها صحبت کند ، برپا مي کند بسيار خنده دار است. تعدادي از طراحان در حال شخصيت پردازي هستند و دومين مرحله بازنويسي فيلمنامه بايد تا فردا تمام شود ؛ همچنان درحال پخته تر شدن است . مرحله بازنويسي فيلمنامه بايد تا فردا تمام شود ؛ همچنان که در حال پخته تر شدن است . اهميتي ندارد که تهيه کننده خطاب شوم يا نه ؛ نگران عنوان نيستم ، مي کوشم دانسته هايم را با استعدادهاي جوان سهيم کنم و پرورش شان دهم . فيلمنامه ديگري خواهم نوشت تا پروژه ديگري را در آينده اي نه چندان در کارگرداني کنم . *ابداعي ( اريژينال ) يا اقتباسي ؟ چند پروژه جالب وجود دارد ؛ تعدادي بر اساس کتاب هستند و بعضي کمي ابداعي تر . من نيل را يک شريک باور نکردني دريافتم که با هم درباره همکاري دوباره در برخي موضوعات صحبت کرديم . (Animation World Network (Apr. 2009 منبع: صنعت سينما . /1001/ /div>

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 860]