واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اشاره: 21نوامبر (30آبان) اتفاقي در روسيه افتاد كه نگاه جهانيان را بارديگر به اين كشور معطوف كرد. ماجرا از اين قرار است كه ديمتري مدودف رئيس جمهور روسيه با لحني شديد مقامات حزب «روسيه متحد» را به واسطه سوء استفاده از اختيارات و اخلال در روندهاي دموكراتيك درجريان انتخابات ماه اكتبر مورد انتقاد قرارداد و تصريح كرد:«وقت آن است كه آنها پيروز شدن عادلانه را فرابگيرند». اظهارات مدودف يكي از بي سابقه ترين انتقادهاي يك مقام رسمي ازحزبي به شمار مي رود كه رهبري آن را نخست وزير پرقدرت يعني ولاديمير پوتين، همان شخصي كه عامل اصلي به قدرت رسيدن مدودف بود، برعهده دارد. مدودف در سخنراني خود درپترزبورگ و درحضور شخص پوتين، برخي اقدامات منطقه اي اين سازمان سياسي را از جمله دراستفاده از ابزارهايي كه آنها درجريان انتخابات به كار برده بودند، مورد انتقاد قرارداد. نوشته حاضربه بررسي بحران پيش آمده در درون حزب «روسيه متحد» مي پردازد. مقدمه مدودف درسخنراني انتقادآميز و بي سابقه خود كه عليه روسيه واحد ايراد شد، اين سخنان را به زبان آورد:«حزب روسيه متحد بايد افراد خلافكار را ازاين نهاد اخراج كند و خصوصاً از چنين رفتار بد سياسي دست بردارد. متاسفانه بعضي شبهه ها درخصوص انتخابات اخير از جمله از سوي حزب «روسيه متحد» باعث نگراني شده و بايد آشكارا بگويم كه فعاليت هاي سياسي با هدف برخي منصب تراشي ها انجام مي شود. انتخابات اصولاً بايد منعكس كننده ديدگاه مردم و رقابت انديشه و برنامه هاي حزبي باشد، اما اقدام به تقلب، نه تنها اين روند را از جريان دموكراتيك آن خارج مي كند، بلكه خودمداري ساختارها را نيز در پي خواهد داشت. بايد هم از افرادي كه به چنين اعمالي دست مي زند، رها شد و نيز مردم روسيه را از عادات بد سياسي رها كرد... انتخابات بايد بيانگر خواسته هاي مردم در رقابت آزاد اهداف و برنامه ها باشد، ولي در صورت آميزش جريان هاي دموكراتيك و راه حل هاي منفعت جويانه وضع به گونه ديگري خواهد بود...حزب روسيه متحد تنها در صورتي مي تواند به پيشرفت هاي مثبت نائل شود كه خودش تابع نظم و قانون باشد. فكر مي كنم اين امر، يك روند طبيعي است. حزب بايد هميشه موثر و مدير باشد تا به اصطلاح «پير» نشود و از «زندگي» عقب نماند وپيروانش را از دست ندهد». درحال حاضر از 450كرسي پارلمان روسيه 315 كرسي دراختيار حزب «روسيه متحد» قرار دارد. اكثر رهبران بلند پايه فدرال و منطقه اي در روسيه از اعضاي اين هستند بعد از انتخابات محلي اكتبر، مخالفان اين حزب، آن را به دنبال تقلب مورد انتقاد قرار دادند. از جمله حزب كمونيست، ناظران بين المللي اين انتخابات و احزاب ديگر با رد نتايج آن، تأكيد كردند كه درجريان انتخابات موارد زيادي تقلب به ثبت رسيده است. برخي از مخالفين نيز تصريح دارند. كه به آنها اصلاً براي شركت در انتخابات اجازه داده نشده و آنها براي تبليغات برنامه هاي خود با موانع جدي روبه رو بوده اند. با وجود اين انتقادات، هم پوتين و هم مدودف پيشتر از حزب «روسيه متحد» ستايش كرده و گفته بودند كه موارد ادعايي درمورد تقلب و نقض قانون در زمان راي گيري بايد مورد بررسي قرار گيرند. از ديد برخي صاحبنظران مدودف را بيشتر بايد كوششي براي ارتقاي موقعيت او دانست و نه تلاشي براي به چالش كشيدن پوتين - كه درنظرسنجي هاي داخل و خارج روسيه همچنان از نفوذ بيشتري نسبت به مدودف برخوردار است. مدودف در فرآيند به قدرت رسيدن، تلاش داشت خود را رهبري ليبرال و پايبند به قانون معرفي كند كه در تفاوت با پوتين بيشتر از آزادي و ارزش هاي دموكراتيك پشتيباني مي كند. با اين وجود، اكثر ناظران با اشاره به عملي نشدن اين تلاش ها، تاكيد دارند كه رهبر واقعي اين كشور پوتين است كه قصد دارد درسال 2012 دوباره برمسند رياست جمهوري تكيه زند. از اين از منظر، سخنراني اخير مدودف و به عبارتي مراجعه او به مردم روسيه را بايد تلاشي از سوي وي براي به نمايش گذاشتن استقلالش از پوتين ارزيابي كرد. او درسخنراني هاي اخير خود بر ضرورت رهايي از وابستگي به صادرات منابع انرژي و كاهش نقش دولت در روندهاي اقتصاد نيز تاكيد كرده است. پوتين نيز درسخنراني خود در نشست حزب «روسيه متحد» از اين انديشه پشتيباني و تلاش هاي مدودف را براي نوسازي اقتصاد ستايش كرد. پوتين درسخنراني خود تاكيد كرد كه دولت به حمايت خود از صنايع كه در شرايط بحراني اقتصادي آسيب ديده اند، ادامه خواهد داد. جايگاه مدودف در روسيه مسئله درخور تامين درگزارش اخير مجله فوربس كه طي آن فهرست قدرتمندترين افراد جهان منتشر شده بود، قرارگرفتن ديمتري مدودف 40رتبه پايين تر نخست وزيرش پوتين در آن ليست بود. اين گزارش بحث برانگيز اين سوال را به ذهن متبادر مي كند كه به واقع، رهبر واقعي و اول روسيه چه كسي است؟ اين فهرست، صرف نظر از تناقضاتي موجود درآن، اين مسئله كه قدرت در روسيه در دست كيست (پوتين يا مدودف) را مجدداً مطرح كرد. دراين فهرست، مدودف در رتبه 43 قرارداده شده. در حالي كه پوتين دراين ليست در رتبه سوم و جالب تأمل اينكه اگور سچين، معاون پوتين در رتبه 42قرار دارد. گزارش فوربس درست در روزي منتشر شد كه مدودف دومين پيام سالانه خود را روز 12نوامبر در مجمع فدرال روسيه ارائه داد. پيامي كه به باور تحليل گران، بيش از هر چيز دعوت به نوسازي اقتصادي و يا كاهش ميزان تفاوت ساعت در بخش هاي مختلف روسيه و فاقد مطالب مهم بود. لذا از نظر آنها، اين محتوا، به وضوح نشان دهنده كوتاه بودن دست مدودف در اداره امور دولت بود. مدودف در پيام اخير خود كاهش ميزان وابستگي روسيه به صادرات مواد خام و تقويت زير ساخت ها به ويژه درحوزه صنعت را به عنوان راه كاري براي احياي قدرت پيشين اين كشور پيشنهاد كرد. با اين وجود برخي از تحليل گران از جمله در مجله فوربس تلاش هايي هرچند محتاطانه از سوي مدودف براي خروج از سايه پوتين اشاره مي كنند. با اين وجود «باريس نم تسوف»، رئيس جنبش «سالي دارناست» به نكته ديگري اشاره مي كند و آن اينكه مدودف طي پيامي طولاني خود، صحبتي از دموكراسي به ميان نياورد. به تأكيد او؛ «متاسفانه كاري از دست مدودف برنمي آيد؛ زيرا او براي تحقق اين منظور، بايد از زير سيطره گروه ثروتمندان و صاحبان قدرت رهايي يابد كه زير رهبري پوتين همواره بر مزيت هاي فروش مواد خام تأكيد مي كنند. خود مدودف نيز جزو همين گروه است. لذا، آن همه برنامه هايي كه او در زمينه پيشبرد دموكراسي بيان كرده، هيچ يك عملي نخواهد شد. او در اين راه مجبور است با ميراث پوتين مبازره كند، ولي نمي تواند پوتين را واردار به استعفا كند. اين درحالي است كه پوتين خود، مدودف را دو سال پيش به عنوان وارث خود انتخاب كرد وتمام منابع مالي موجود را هم دراختيارش گذاشت كه درانتخابات بدون هيچ رقابت جدي برنده شود. به عقيده اكثر تحليل گران از آن جا كه قانون اساسي روسيه اجازه انتخاب پياپي يك نفر به عنوان رئيس جمهور را نمي دهد، لذا پوتين نياز به فردي خودي داشت تا او تا سال 2012 زير حمايت ها و راهنمايي هاي بي واسطه وي روسيه را رهبري كند و در انتخابات آينده نيز كرسي رياست جمهوري را به وي بازگرداند. به باور اين تحليل گران، مدودف تنها عنوان رئيس جمهور را به دنبال خود دارد و بدون هيچ ترديدي اين پست را براي پوتين خالي خواهدكرد. با پيروزي مدودف، كه قبل از انتخابات مقام رئيس كابينه را به پوتين وعده داده بود، مطبوعات نظامي در روسيه روي كارآمدن مدودف را به عقاب دوسري كه نشان دولتي روسيه است تشبيه كردند كه يك سرش مدودف (رئيس جمهور) و سر ديگرش پوتين (نخست وزير) است. در اين فضا و از همان آغاز دوره رياست جمهوري مدودف، اين مسئله كه كدام يك از اين دو سر، بر ديگري برتري دارد و لجام قدرت در روسيه در كنترل كدام يك از اين دو فرد است، همواره محل بحث محافل داخلي و خارجي اين كشور بوده است و به نظر مي رسد اين وضعيت تا سال 2012 در زبان ها باقي خواهدماند. كارشناسان روسيه بر اين نظرند كه نفوذ بيش از حد پوتين بر مدودف حقيقتي است كه مجله فوربس با جاي دادن مدودف 40 رتبه پايين تر از پوتين بار ديگر پرده از اين واقعيت برداشت. در روسيه اين حقيقت بر همه آشكار است و از كسي پوشيده نيست كه پوتين نسبت به مدودف نفوذ بيشتري دارد. نظر عموم مردم در روسيه نيز همين است و از اخبار منتشرشده ازسوي كرملين نيز چنين برمي آيد كه بيشترين فرامين مهم از سوي پوتين و نه مدودف صادر مي شود. هرچند براساس قانون و به صورت رسمي بيشترين صلاحيت ها در كنترل رئيس جمهور است. اما عملا چنين به نظر مي رسد كه مسائل اساسي مالي، عمراني و كادري در حوزه اختيار پوتين قرار دارد. در مقايسه با رئيس جمهور بايد قوي بودن نخست وزير روسيه را حقيقتي بدون ترديد دانست، اما ابهام درنظام رهبري روسيه اين امكان را نمي دهد كه ناظران از كليه امور پشت پرده آگاهي يابند. كشورهاي پساشوروي برخي تحليلگران بر اين باورند كه وضعيت موجود در روسيه و ابهام در تعيين نفر اول دراين كشور بر پايتخت هاي ساير كشورهاي پساشوروي بي تاثير نبوده است. براي مثال در آخرين نشست سران كشورهاي هم سود (CIS) در كيشنيف، اكثر سران كشورهاي عضو از جمله رهبران آسياي مركزي از حضور در اين نشست خودداري كرده و مقامات پايين دست تر را براي مذاكره با مدودف به مولداوي گسيل داشتند. اين در حالي است كه در دوره پوتين به جز از ازبكستان و تركمنستان، ساير رهبران اين منطقه به خود اجازه چنين اقدامي را نمي دادند. اما اين مسئله نيز روشن است كه هرچند پوتين توانايي حل مشكلات مختلف را دارد، اما امكان ندارد او تاثير قابل ملاحظه اي در مناسبات روسيه با تاجيكستان داشته باشد. زيرا موضع گيري او و مدودف نسبت به تاجيكستان و ديگر كشورهاي سابق شوروي هميشه يكسان بوده است البته پوتين با «امامعلي رحمان» در چندين نوبت تيرگي روابط داشته و مناسبات محدود را تجربه كرده اند. با اين وجود، مدودف براي رحمان، سياستمداري جديد در عرصه بين الملل است. مشكل سال 2012 موضوع مهم در پس اين تحولات، مسئله انتخابات سال 2012 رياست جمهوري روسيه است كه در برخي رسانه هاي اين كشور از آن به عنوان «مشكل سال 2012» ياد مي شود. دراين مورد دو فرضيه وجود دارد. يكي اين است كه مدودف بدون هيچ مبارزه يا تلاشي قدرت را در سال 2012 به پوتين بازمي گرداند و فرضيه ديگر اين كه احتمالا براي حفظ قدرت نبرد با پوتين صرف نظر نخواهدكرد. خود پوتين در ماه سپتامبر در يك مصاحبه مطبوعاتي درپاسخ به سؤال خبرنگاري خارجي گفت كه او و مدودف هم پيمانند و درسال 2012 مذاكره خواهندكرد تا با توافق يكديگر، يكي از آنها در انتخابات شركت كند. مدودف نيز در همان سال در يك مصاحبه ديگر مطبوعاتي تصريح كرد كه احتمالا از شركت در انتخابات 3 سال بعد صرف نظر نكرده و دراين روند شركت مي كند. مدودف دراين سخنراني گفت؛ قبل از انتخابات سال 2008 نيز او چندان عزم و قصد مبارزه براي كسب كرسي رياست جمهوري را نداشته، ولي بواسطه تقدير در انتخابات حضور يافته، پيروز ميدان شده و به اين دليل مي خواهد در انتخابات سال 2012 نيز از قبل چيزي را پيش بيني نكرده و از احتمالي صرف نظر نكند. در واقع بعيد نيست كه مدودف بتواند به همه چيز پشت كند و در انتخابات آينده به خاطر حفظ مقام با پوتين دست و پنجه نرم كند. وضع كنوني به اين امر دلالت دارد كه پوتين برخواهدگشت، ولي طي اين سه سال تغييرات غيرمنتظره نيز مي تواند بوقوع بپيوندد. اما چه كسي واقعيت را مي داند. درحال حاضر، هيچ اختلاف جدي بين مدودف و پوتين به نظر نمي رسد. البته در بين اطرافيان آنها هميشه نبرد بوده و هست. يكي هميشه عرصه را بر ديگري تنگ مي كند، يكي جاي ديگري را اشغال مي كند و برعكس. ولي بايد ديد كدام يك نهايتا در اين عرصه موفق مي شوند؟ ساختار قدرت از منظري ديگر، قانون اساسي روسيه به مدودف اختيارات زيادي داده و او هنوز فرصت دارد كه با استفاده از اهرم هاي قانوني كه در اختيار دارد، وضع را در صحنه به سود خود تغيير دهد. اما مسئله اين است كه مدودف كه زاده و پرورده مكتب پوتين است، تا كجا عظم ماندن در قدرت و خواهش مبارزه با پدر سياسي اش (پوتين) را به خاطر حفظ قدرت در سر خواهد داشت؟! تلاش هاي فاصله گيري مدودف ظاهرا تلاش دارد تا كه خود را از زير سايه پوتين به حد امكان رها كرده و استقلالش را حداقل در ظاهر به نمايش گذارد. مدودف درسبك رفتار و لحن گفتارش نيز از پوتين تقليد مي كند، اما نه به آن تندي و رك گويي كه خاص پوتين است. صلابت مدودف نيز به گفته ناظران امور نه به اندازه آن صلابتي است كه در شخصيت پوتين قابل مشاهده است. مدودف در هر صورت و از جمله نشان دادن نرمش و انعطاف در روندهاي سياسي، تلاش مي كند تا خود را متفاوت از پوتين نشان دهد. در اين فضا، توجه بيشتر او به فعالان حقوق بشر و نمايندگان جامعه مدني از علائمي است كه نشان مي دهد او در قياس با پوتين، هواداري كمتري از ايجاد نظامي سخت و امنيتي دارد. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]