محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843822157
گزيده سرمقاله برخی از روزنامهها صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "بسيج از ديروز تا فردا "به قلم روحاللهطباطبايي آورده است: نهادهاي برآمده از انقلاب اسلامي كه محصول تلاقي فكر مبتكر و نوآور امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي و مطالبات تاريخي ملت بزرگ ايرانند همواره از سه بعد نيازمند بررسي هستند كه عبارتند از: اول علل ايجاد و تاسيس، دوم روند رشدونمو و گسترش و تبديل شدن به نهاد و سوم آسيبها و انحرافات احتمالي پيش رو. سازمان بسيج مستضعفين نيز بهعنوان يكي از مهمترين، فراگيرترين و تاثيرگذارترين نهادهاي برآمده از انقلاب شامل همين چارچوب ارزيابي ميشود و در غير اين صورت حق آن ادا نخواهد شد. معيار و محك اين ارزيابي نيز اهداف اوليه و نخستين تاسيس اين نهاد است كه در كلام و سخن امام خميني(ره) بهعنوان موسس بسيج هويداست. تجزيه و تحليل بيانات امام (ره) و مقام معظم رهبري درباره بسيج به روشني ميتواند مبناي بحث و نقد و بررسي با هدف صيانت حقيقي از جايگاه رفيع آن باشد هرچند دو دسته با اين دست نوشتهها سر ناسازگاري ندارند؛ يكي مخالفان اساسي و بنيادي نظام و نهادهاي وابسته به آن و دسته ديگر كه اساسا با هر تغيير و تحول تحت عنوان مقدس مآبي مخالف هستند و هيچ گونه نقدي حتي اگر دلسوزانه و مصلحانه باشد برنميتابند. بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) ميفرمايند: « اگر بر كشوري نواي دلنشين تفكر بسيجي طنينانداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد.» در جاي ديگري فرمودند: «ملتي كه در خط اسلام ناب محمدي(صلی الله علیه و آله) و مخالف با استكبار و پولپرستي و تحجرگرايي و مقدسنمايي است بايد همه افرادش بسيجي باشند.» امام(ره) با آن همه صفا و صميميت و اخلاص به «خلوص و صفاي بسيجيان غبطه ميخوردند» و از خدا ميخواستند تا با بسيجيان محشور گردند. از مجموعه اين گونه بيانات ميتوان چند محور را در خصوص بسيج استخراج كرد كه جزو محكمات بسيج است و انكار هر يك از آنها به معناي انكار نهاد بسيج است كه به تعبير رهبر معظم انقلاب، خيانت به نظام اسلامي تلقي ميشود. 1 - بسيح نهادي مردمي است يعني برآمده از متن مردم و در خدمت مردم است. 2 - بسيج نهادي است در خدمت نظام و مردم و رهبري و به هيچ وجه نبايد در خدمت گروههاي سياسي و جناحبنديهاي سياسي قرار گيرد. ورود بسيج به دستهبنديهاي سياسي و سياسيكاري برخلاف شأن مردمي و ارزشي اين نهاد است. هرچند در مواقعي كه صيانت از اصل نظام و انقلاب ضروري است بسيجيان ميدانداران مخلص و بيادعاي دفاع از كشور هستند. 3 - بسيج نهادي است مقيد و مروج ارزشهاي اسلامي، اخلاقي و انساني كه خارج از اين چارچوب قابل تعريف نيست. اين بعد از نهاد بسيج را جاذبه نرمافزاري بسيج ميتوان ناميد. هيچ يك از بسيجيان كه نام مقدس بسيجي را برخود دارند مجاز نيستند موضع و رفتاري خارج از چارچوبهاي ارزشمدار ديني و انساني داشته باشند. 4 - بسيج يك سازمان نظامي نيست بلكه يك سازمان اجتماعي فراگير است كه ابعاد فرهنگي آن نيز برجسته است. از اين روست كه با مفهوم تفكر بسيجي مواجه هستيم. از اين رو همانطور كه بسيج در مواقع لازم و در دفاع از ملت بايد در برابر تهاجم دشمنان ايستادگي كند چنانچه در سالهاي دفاع مقدس، بسيج و بسيجي به اين سند افتخار مزين شدند اما در مواقع صلح، حضور فرهنگي و تاثيرگذار بسيج در جنگ نرم مورد انتظار است و ورود بسيج به ميادين نظامي و انتظامي به صلاح نيست هرچند اگر كساني غير از اين فكر ميكنند. 5 - سازمان بسيج نيز مانند هر سازمان ديگري در معرض دو گونه تهديد خزنده است؛ يكي تهديد از جانب افرادي كه با رفتارشان حيثيت و جايگاه مقدس اين نهاد را خدشهدار ميسازند و ديگري نفوذ افكار انحرافي در بسيج كه در تضاد با آراي امام و رهبري در خصوص خاستگاه و اهداف بسيج است. بايد مراقب بود اين افكار و انديشههاي انحرافي ميتواند تحت پوششهاي موجه نيز بروز يابد. هوشياري و بصيرت انقلابي ايجاب ميكند به دقت و با ظرافت، سره از ناسره متمايز شده و از اين شجره طيبه صيانت شود. * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "كاركنان روزنامه ها را از نگراني برهانيد "به قلم بهروز بهزادي آورده است: فراموش نكنيم كه روزنامه نگاري در كشور ما يك حرفه است. كساني به عنوان نويسنده، خبرنگار، صفحه آرا، مصحح، حروفچين و كارمنداني در بخش هاي آگهي، توزيع، اداري و مالي، خدمات و... در هر روزنامه يي - حتي متوسط و كوچك - به فعاليت مشغولند. اينان فارغ از دغدغه هاي سياسي و اينكه به چه كسي راي داده اند و مي دهند، با چه كسي مخالفند و با چه كسي موافق در مطبوعه يي، واقع در يكي از شهرهاي بزرگ - اكثراً تهران - ايران به كار اشتغال دارند و در پايان هر ماه منتظرند كه حقوق خود را بگيرند تا اجاره خانه يا درصد اندكي از موفق ترين شان از اقساط خانه، قسط هاي مختلف، هزينه پوشك كودك شان گرفته تا هزينه هاي مدرسه و دانشگاه و... را بپردازند و با اندكي پول اگر در شرايط تورمي امروز بماند، ساير هزينه هاي زندگي را از قبوض آب و برق و تلفن ها گرفته تا گوشت و نان و احتمالاً پفك بچه كوچك خود بپردازند؛ كاري ناشدني كه دليل آن تماس تنگاتنگي است كه ساليان طولاني است من با اين جماعت قانع و زحمتكش دارم.متاسفانه طي همين ساليان شاهد از كار بازماندن بسياري از مطبوعات بوده ام كه محل ارتزاق گروه هاي وسيعي از همين گروه از شاغلان كشور بوده اند؛ شاغلاني كه ادامه زندگي شان به ادامه كارشان وابسته بوده است.كساني را ديده ام كه غير از خانواده چندنفره خود، هزينه زندگي پدر يا مادر خود را مي داده اند، كساني ديگر را ديده ام كه تازه ازدواج كرده و زندگي مشترك تشكيل داده بودند، ولي با توقيف نشريه يي كه در آن به كار اشتغال داشتند نگران فردا و فرداهاي نزديك خود شده بودند و حتي كساني را ديده ام كه اشك بر چهره شان جاري بوده است و از من پرسيده اند چه كار بايد بكنيم. يكي از اين گفت وگوها را نقل به مضمون به ياد دارم. جواني كه سه سال قبل ازدواج كرده بود و داراي يك فرزند شده بود در مطبوعه محل كارش به گونه يي فعاليت مي كرد كه اگر اضافه كاري نمي داشت، نمي توانست آخر ماه را به آخر ماه بعد برساند و مي گفت او و همسرش بيشتر با اتوبوس و تاكسي هاي خطي مسافرت شهري مي كنند. در ماه بيشتر از يك مرغ و دو كيلو گوشت نمي خرد، انواع و اقسام صرفه جويي ها را مي كنند تا بتوانند هزينه شير و پوشك و... بچه را تامين كنند، خوشبختانه هر يك مادري دارند كه به جاي مهد كودك عمل مي كنند و... تنها تفريح شان اگر سر كار نباشند، ديدن بچه كوچكي است كه دارند. با تمام اين مشكلات از زندگي راضي اند و شاكر ولي حالا كه محل كارش بسته شده است، چه كند. مي توانستم به او بگويم به روزنامه ديگري برود ولي خودم مي دانستم كه براي شغل هاي روزنامه نگاري با تقاضاي زياد و روزافزون روبه روييم و عرضه بسيار اندك. توانستم به او بگويم خداوند بزرگ است، نبايد نگران باشد، در حالي كه براي او در دل اشك مي ريختم. آقايان مسوولان امر. من بارها و بارها بعد از توقيف يا تعطيلي هر روزنامه يا نشريه يي نوشته ام، راه هاي ديگر و كم هزينه تري نيز وجود دارد. روزنامه خود في نفسه نمي تواند خطاكار باشد. اگر خطايي در آن ديديد مسوولان اين خطا را جريمه يا از كار بيكار كنيد. به سبب عمل يك، دو يا سه نفر، چند صد نفر را محكوم نكنيد و امروز نيز با صداي بلند مي گويم دو روزنامه خبر و همشهري از كار باز ايستاده اند و بسياري از نيروهاي اين دو روزنامه به ويژه همشهري در نگراني زندگي خود به سر مي برند. اين افراد را از نگراني برهانيد. حتماً هستند كساني از مسوولان اين دو روزنامه كه بپذيرند كناره گيري كنند تا افرادي جديد بر جاي آنها بنشينند و خللي بر كار روزنامه شان وارد نيايد و صدها نفر بيكار نشوند. اين حرف نگارنده را كه كارنامه 40 ساله در روزنامه نگاري دارد بپذيريد و صدها نفر، بل چند هزار نفر را از نگراني برهانيد. * وطن امروز روزنامه وطن امروز در يادداشت خود با عنوان "سر بيساماني كه سامان ميگيرد "به قلم عزت الله يوسفيان آورده است: طرح هدفمند كردن يارانهها كه از آن به عنوان جراحي اقتصاد كشور نام ميبرند علاوه بر عدالتگستري در توزيع ثروت و ايجاد فرهنگ استفاده بهينه از منابع ملي، نقشه توسعه و پيشرفت همهجانبه كشور را ترسيم ميكند.به هر حال در شرايط كنوني بر كسي پوشيده نيست كه هر فردي از آحاد جامعه به هر مقدار لازم كه خود اراده كند ميتواند بدون هيچ مانع قانوني از يارانههاي ارزان قيمت دولت استفاده كند، البته چنين ارادهاي نسبت مستقيم با تواناييهاي مالي دارد يعني هر اندازه قدرت مالي فردي بيشتر باشد به همان مقدار بيشتر ميتواند به چپاول منابع ملي (بيتالمال) كه حق تكتك افراد جامعه است، دست زند.با اين وجود اين سربيسامان، ساماندهي را ميخواهد كه با اجراي طرح تحول اقتصادي با محوريت هدفمندي يارانهها، بيعدالتيهاي موجود را در مصرف منابع به حاشيه برده و درست عكس قضيه يعني توانمند كردن اقشار كم درآمد و ضعيف جامعه را در نقطه مقابل كه عمري حقوقشان توسط اغنيا با بيعدالتي پايمال ميشد نمايان كند.اگرچه طرح تحول اقتصادي با محوريت هدفمندي يارانهها از چارچوبي منسجم و ساختاري علمي و قوي برخوردار است اما بايد گفت اين ره پر سنگلاخ و ناهموار آرام آرام و با برنامهريزيهاي دقيق از پيش تعيين شده بدون مشكلي خاص هموار خواهد شد. در واقع با اجراي لايحه هدفمند كردن يارانهها خلأ موجود در سبد خانوارهاي كم درآمد جامعه از محل صرفهجويي 90 هزار ميلياردي سالانه يارانههاي دولتي پر و اين سبد خانوارهاي ثروتمندان كه سالها با بيعدالتي مملو بود بايد خالي شود.به بيان ديگر گام بلند دولت در طليعه عدالت اقتصادي و اجتماعي آنچنان كه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، اساتيد دانشگاه و كارشناسان زبده علمي بر اجراي اين طرح مهم تاكيد دارند، مجالي براي چپاول منابع ملي به دست اغنيا نميگذارد.البته بايد گفت: همه كارشناسان اين اقدام دولت را حركتي شجاعانه ميدانند كه بايد بسيار زودتر از اينها انجام ميشد.اين طرح چون با بررسيهاي فراوان در كميسيونهاي تخصصي مجلس مورد واكاوي قرار ميگيرد، به طور قطع مشكلي را در اجرا متوجه جامعه نخواهد كرد و اينكه برخي معتقدند كه اجراي طرح تحول اقتصادي با محوريت هدفمندي يارانهها موجب افزايش قيمتها و تورم ميشود شايد نسبت به جزئيات طرح و برنامههاي جبراني آن بيخبر باشند، چرا كه لايحه هدفمند شدن يارانهها از ساختار منسجم علمي و كارشناسي برخوردار است. * عضو كميسيون برنامه و بودجه مجلس * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "تهران و برازيليا روي خط آينده " به قلم صالح اسكندري آورده است: رئيس جمهوري در صدر يك هيئت سيصد نفره سياسي- اقتصادي عصر ديروز به وقت تهران در ادامه سفر دوره اي خود به آفريقا و آمريكاي لاتين وارد برازيليا شد و مورد استقبال رسمي و گرم لويزايناسيولولاداسيلوا همتاي برزيلي خود قرار گرفت. رئيس جمهوري در صدر يك هيئت سيصد نفره سياسي- اقتصادي عصر ديروز به وقت تهران در ادامه سفر دوره اي خود به آفريقا و آمريكاي لاتين وارد برازيليا شد و مورد استقبال رسمي و گرم لويزايناسيولولاداسيلوا همتاي برزيلي خود قرار گرفت. سفر حدود200 تاجر و بازرگان ايراني به كشوري كه ششمين اقتصاد دنيا است و سرعت رشد اقتصادي آن در آمريكاي لاتين بي نظير است از اهميت فوق العاده اي براي هر دوكشور برخورداراست. بازرگانان ايراني احتمالا در اين سفر يك روزه با برنامه هاي فشرده رئيس جمهور فرصت نمي كنند به بازديد تنديس مسيح ناجي در ريودوژانيرو بروند اما بلنداي اقتصاد برزيل را كه مانند رفيع ترين مجسمه دنيا در بين مهمترين قدرت هاي اقتصادي قد كشيده است به وضوح مي بينند. برزيل پنجمين كشور دنيا از نظر وسعت و جزء10 قدرت اقتصادي برتر دنياست. اين كشور داراي سريع ترين رشد اقتصادي در منطقه آمريكاي لاتين است. برزيل اگر چه جزء صادركنندگان مهم محصولات كشاورزي است اما در يكي دو دهه اخير به يكي از قدرت هاي صنعتي نيز تبديل شده است. سياست اقتصادي اين كشور بر آزادسازي و افزايش شفافيت نظام تجاري استوار است و در بحران جهاني اقتصاد توانسته رشد اقتصادي5 درصد را براي خود حفظ كند. برخي پيش بيني ها حكايت از آن مي كند برزيل در سال2014 با پشت سر گذاشتن انگلستان و فرانسه به پنجمين اقتصاد بزرگ جهان تبديل خواهد شد. برزيل امروز3 درصد محصولات و توليدات اقتصادي جهان را در اختيار دارد. برخي از اقتصاددانان خوشبين معتقدند چين ديگري در راه است و اژدهاي سرخ اقتصاد اين بار از قلب آمريكاي لاتين سر بلند مي كند. جمهوري اسلامي ايران نيز در خاور ميانه يك ابرقدرت منطقه اي با پتانسل هاي عظيم در حوزه هاي مختلف اقتصادي، علمي و تكنولوژيك است. ايران توانسته است در سال2007 ميلادي كه رشد اقتصاد جهان5 درصد بود و در سال2008 اين رشد به3/9 درصد كاهش پيدا كرد رشد اقتصادي خود را در سير صعودي حفظ كند. رشد اقتصادي ايران سير صعودي خود را طي كرده و در سال86 بدون احتساب نفت رشد7/6 درصدي را تجربه كرده است. صندوق بين المللي پول در تازه ترين گزارش خود عنوان كرد كه در منطقه خاورميانه و آسياي مركزي ايران از نظر بزرگي اقتصاد در مكان دوم قرار دارد و نرخ تورم ايران در سال جاري از4/25 درصد در سال گذشته به12 درصد كاهش خواهد يافت و تداوم روند نزولي اين شاخص را در سال آتي به10 درصد خواهد رساند. گسترش روابط اقتصادي و تجاري ايران و برزيل به عنوان دو قدرت اقتصادي منطقه اي مي تواند لوكوموتيو كشورهاي در حال توسعه را در برهه اي كه قطار اقتصاد جهاني در ايستگاه ركود توقف كرده است، روشن كند. پتانسيل فوق العاده جمهوري اسلامي در زمينه تكنولوژي هاي نوين مانند نانو تكنولوژي، بيو تكنولوژي، كامپوزيت ها، سلول هاي بنيادي و دانش ساخت داروهاي نو تركيب در پيوند با قابليتهاي صنعتي پايه و مادر در برزيل نظير خودروسازي،معادن، فولاد، صنايع توليد اتانول، صنايع نفت و گاز و پتروشيمي، ساخت ماشين آلات كشاورزي و... امتزاج مطلوبي در يك همكاري اقتصادي استراتژيك است. اين سفر فراتر از تقويت همكاري كشورهاي جنوب - جنوب در راستاي سياست خارجي تهاجمي جمهوري اسلامي ايران و مبارزه با يكجانبه گرايي صورت مي گيرد. اهميت آمريكاي لاتين در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در پارادايم سياست تهاجمي و استفاده از تمام پتانسيل هاي موجود براي افزايش اقتدار و عزت نظام اسلامي قابل تحليل و ارزيابي است. مورگنتا يكي از نظريه پردازان روابط بين الملل معتقد است نسبت قدرت در سياست مانند نسبت ثروت در اقتصاد است. الگوي ديپلماسي مقاومت و سياست خارجي تهاجمي يكي از مهم ترين دستاوردهاي دولت فعلي است كه بهترين راه در تامين منافع ملي كشور قلمداد مي شود و بارها از جانب مقام معظم رهبري مورد تائيد قرار گرفته است. برزيل كه در دوره اي جزء مستعمرات پرتغال بود انگيزه و ظرفيت خوبي در استكبارستيزي دارد. تاريخ آمريكاي لاتين مملو از مبارزات ضد استعماري مردم و نخبگان كشورهاي اين حوزه است. پايان يك جانبه گرايي و جهان تك قطبي بستگي و نسبت مستقيمي با عزم و اراده ملتهاي آزاده دارد. گسترش روابط سياسي و اقتصادي تهران و برازيليا مي تواند شاخص خوبي براي پيش بيني جهان چند قطبي در آينده باشد. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "بسيج تمام شدني نيست " به قلم حميد اميدي آورده است: 1-بسيج ماندگارترين يادگار بنيانگذار جمهوري اسلامي و ميراث پربركت حضرت امام(ره) است. شايد انديشه شكل گيري بسيج به سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي برگردد. امام خميني(ره) معتقد بود اگر انديشه و تفكر مردم همسو شده و در جهت هدف واحدي قرار گيرد، مي شود با دستان خالي كارهاي بزرگي كرد. اسلام كه دين آزادگي و آيين هويت بخش انسان است مي تواند در جهت دادن به تفكرات مردمي و تعالي انديشه آنان نقش محوري ايفا كند. اين تفكر ناب توانست در سالهايي كه مردم انقلابي در راه مبارزه با رژيم ستمشاهي بودند، آنان را همسو و متحد كند. بسيج مردم انقلابي در سال 57 شجره طيبه انقلاب اسلامي را در سرزميني نشاند كه تا پيش از آن جاي پاي قدرتهاي استكباري و غارتگر بود. سالهاي پس از انقلاب- خصوصاً سالهاي دفاع مقدس- نشان داد كه بسيج قدرتمند ترين عنصر دلسوز براي آرمانها و اهداف امام(ره) و مطمئن ترين سنگر براي حفظ نظام و دستاوردهاي انقلاب است. امام خميني كه خود پير ميدان دار عشق بود در وصف بسيجيانش مي فرمود: «بسيج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضا نموده اند... من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه مي خورم و از خدا مي خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند.» سالهاي دفاع مقدس يادآور دلاورمردي ها و ايثار و شهادت مردان بزرگي است كه بي اعتنا به نام و نان، از جان و مال خود گذشتند و سوار بر بال فرشتگان، عاشقي پيشه كردند؛ عشق به خدا، عشق به روح خدا... ياد شب هاي عشق و شور به خير ياد رزم آوران نور به خير مردهايي كه عشق ورزيدند در زمين خدا، خدا ديدند مردهايي به وسعت دريا مثل مولايشان علي، تنها مردهايي به رنگ عاشورا چشم در چشم، مست روح خدا غرق در نور، بندگي كردند مثل خورشيد زندگي كردند... 2- اكنون با ورود به دهه چهارم انقلاب كه دهه پيشرفت و عدالت ناميده شده، بسيجيان در پي آنندكه فرزند زمانه خويش باشند. رهبرمعظم انقلاب رويكرد جديد بسيج را حضور فعال در عرصه سازندگي و پيشرفت و جهادعلمي مي خوانند. رهبري انقلاب در سالهاي اخير با معماري عميق علمي و فرهنگي جامعه بر جبران عقب ماندگي ها، رشد استعدادها، خلاقيت و نوآوري، نهضت نرم افزاري و توليد ثروت از علم به جاي نفت، تاكيد دارند. بطور حتم در كشوري كه نبوغ و استعداد جوانان آن حرف اول را مي زند و اين همه برگزيده المپيادهاي علمي جهاني و مخترع و دانشمند مطرح دارد، پذيرفته نيست كه بخش اعظم اقتصادش مبتني بر نفت باشد. بالاخره بايد تلاش ها و برتري هاي علمي محصول خود را نشان دهد و بتواند از محل ابداع، خلاقيت، نوآوري و علم، توليد ثروت كند. همانگونه كه در بيانات مقام معظم رهبري آمده، بسيج صرفاً يك نيروي نظامي نيست و در حال حاضر شركت در جهاد علمي از تكاليف اوست. با سازماندهي جديد بسيج كه از قالب يك «تشكل» به «سازمان» رسيده، اين نهاد انقلابي مي تواند باز هم مثل هميشه با تكيه بر اركان سازماني خود گامهاي اصولي و سرنوشت سازي بردارد. به نظر مي رسد تدوين يك نقشه راه جديد مبتني بر جهاد علمي، در كنار حفظ و ارتقاء جايگاه و شأن نظامي بسيج، امري ضروري است. هر چند طي سالهاي اخير در اين راه گامهاي بسيار خوبي برداشته شده و كارهاي موثري صورت گرفته است اما تجميع قوا و حركت منسجم و حساب شده براي رسيدن به اين هدف، برنامه ريزي بنيادين مي طلبد. 3-نكته اي كه بايد از سوي مسئولان امر به آن توجه شود اين است كه توجه و جهت گيري برنامه هاي تدوين شده صرفاً به سمت جوانان و كساني كه به شكل سازماني اعضاي بسيج به شمار مي روند، نباشد. طرحهاي علمي، تحقيقي و آموزشي براي اعضاي بسيج بسيار به جاست اما پيشرفت كشور در گرو مشاركت همه آحاد جامعه است. سازمان بسيج مستضعفين اين ظرفيت را دارد كه در جامعه - علاوه بر اعضاي سازماني خود- دست به يك بسيج عمومي براي مشاركت در جهاد علمي بزند. بسيج از امتحان سرنوشت ساز جهاد نظامي طي سالهاي دفاع مقدس، سربلند بيرون آمد. اگرچه نقش بسيج در آن سالها آن چنان عظيم و چشمگير بود كه بر همه فعاليت هاي بعدي اين نهاد مقدس سايه انداخت، اما امروز بنا به مقتضيات زمان علاوه بر سلحشوري آميخته به عشق در عرصه هاي نظامي توانسته در زمينه توليد علم و نهضت نرم افزاري نيز به توفيقات بزرگي دست يابد. بسياري از نخبگان كشور و جوانان مبتكر و مخترع ، بسيجي هستند و توانسته اند در عرصه هاي علمي و پيشرفت هاي امروزي در كشور و جهان افتخار ات مثال زدني و فراواني كسب كنند، اما «بسيج» بيش از آنكه يك «سازمان» باشد، يك «تفكر» است.شكيبايي،همت والا، پايداري و مقاومت و تقويت و توسعه- مبتني بر آموزه هاي اسلام ناب محمدي(صلی الله علیه و آله) و آرمانهاي امام و انقلاب- از ويژگيهاي مختص تفكر بسيجي است. جهاد علمي و نهضت توليد علم نيازمند همين مولفه هاست. سازمان بسيج اين ظرفيت را دارد كه با برنامه ريزي پايدار اين تفكر را در جامعه چه بين نخبگان و خواص و چه بين آحاد مردم تسري دهد. ايجاد چتر حمايتي بر تشكل هاي مربوط به نخبگان و برگزيدگان جشنواره هاي علمي و المپيادها، ايجاد ساز و كار لازم براي هم انديشي و گسترش فعاليت هاي علمي و پژوهشي، شناسايي، جذب، هدايت و مشورت با عالمان و نخبگان و تبيين و ترويج انديشه پيشرفت و سازندگي از جمله كارهايي است كه بسيج مي تواند عهده دار آن شود. سابقه 30 ساله فعاليت اين نهاد انقلابي نشان مي دهد كه قادر است از پس اين مهم به خوبي برآيد. 4-امروز جهاد علمي و سازندگي كشور روي ديگر سكه ايثار و شهادت طلبي است. رهبر انقلاب درباره ضرورت حضور بسيج در عرصه هاي مختلف مي فرمايند:«در دوران جنگ، بسيج براي جنگ است، در دوران پشتيباني براي پشتيباني، در دوران علم براي تحصيل و تدريس و در دوران سازندگي براي سازندگي است.» اگر بسيجي ديروز در سنگر دفاع، عليه دشمن متجاوز مي جنگيد و هدفي جز كسب رضاي الهي نداشت، امروز با همان آرمان در سنگر جهاد علمي موجب استقلال و اعتلاي كشور و ملت خويش است. روحيه و تفكر بسيجي راهگشاست. بايد در اين مسير موانع توليد علم و جنبش نرم افزاري را شناسايي كرد و بسترهاي رشد نيروهاي نخبه و جوان را فراهم ساخته و انگيزه هاي آنان را براي يك جهاد علمي تقويت و هدايت كرد. حركت امروز بسيج- بسان گذشته پرافتخار خود- حركتي هدايت شده، منطقي و هدفمند است. آرمان بسيجي با آرمانهاي انقلاب و نظام گره خورده و سرنوشت آنها از يكديگر جدايي ناپذير است. آينده نظام در گرو ميزان حضور و صلابت و سلامت روحيه بسيجي در كشور است. رهبر معظم انقلاب در ديدار با فرماندهان بسيج مي فرمايند: «روحيه بسيجي و معرفت بسيجي بايد فراگير شود تا اين كشور بتواند بار سنگيني را كه بر دوش دارد- كه همان بار هدايت الهي و سعادت انسانهاست- به سرمنزل مقصود برساند، لذا بسيج تمام شدني نيست.» بسيج نيروي كارآمد نظام، بازوي توانمند كشور، بركت و يادگار پرارزش امام(ره) و بدنه فعال ملت است. و در يك كلام؛ «بسيجي يعني علي(علیه السلام) كه تمام وجودش وقف اسلام بود.» * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "كالبدشكافي تداوم نظامي گري آمريكا " آورده است: ناپايداري و سرعت تغيير ديدگاههاي واشنگتن در قبال افغانستان همه را و حتي سياستگذاران و مجريان ديپلماسي سردرگم آمريكا در اين كشور را دچار حيرت كرده است . اين پديده را بايستي محصول طبيعي ابقاي « رابرت گيتس » در وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون ) تلقي نمود. با مروري به فهرست ديدگاهها و نقطه نظرات متفاوت آمريكا در قبال افغانستان بهتر مي تواند به ريشه هاي اين سردرگمي ها و نگرانيها پي برد و آنرا كالبد شكافي كرد. آمريكا خواهان سركوب و نابودي گروههاي تروريستي از قبيل طالبان و القاعده است و دنيا را براي مقابله با تروريسم بين الملل به همكاري فرا مي خواند. تمامي كشورها در معرض اين دعوتند و بايد نشان دهند كه « ياباما هستند يا با تروريستها » ! طالبان بايستي ريشه كن و محو شود تا منطقه و بلكه جهان روي آرامش به خود ببيند. طالبان 3 دسته هستند : تندروها ميانه روها و بيكاراني كه بخاطر گذران زندگي به طالبان پيوسته اند . آمريكا با ميانه روها همكاري مي كند براي بيكاران هم ايجاد شغل خواهد نمود و فعلا به آنها كمك مالي ارائه خواهد كرد تا با تندروها بجنگند! آمريكا از افغانستان خارج مي شود چون جنگ در فاز نظامي بيهوده است و ما را به هدف نمي رساند. جنگ با طالبان از همان ابتدا اشتباه استراتژيك بود و نبايستي از اساس شكل مي گرفت . آمريكا هرگز از افغانستان خارج نخواهد شد. چون تروريستها جاي خالي ما را پر مي كنند. آمريكا بر تعداد نظاميان خود در افغانستان به استعداد 40 هزار نفر مي افزايد . ما براي جنگ با تروريستها برنامه داريم . آمريكا هيچ نيروي ديگري به افغانستان اعزام نخواهد كرد. استراتژي افزايش نيروها قبل از اجرا شكست خورده است . اعضاي ناتو وخامت اوضاع در افغانستان را درك نمايند و با اعزام نيروي بيشتر به افغانستان موافقت كنند. البته جزئيات بيشتري از اين مواضع با تنوع فراوان تري را بايستي بعنوان مواضع متزلزل واشنگتن در قبال افغانستان تلقي كرد. نه تنها متحدان واشنگتن كه حتي سياستگذاران و مجريان ديپلماسي آمريكا هم نمي دانند كه سرانجام ديدگاه كلي واشنگتن در قبال اين كشور چيست و تا كي اين ديپلماسي به قوت خود باقيست در چنين شرايطي ژنرال « مك كريستال » از فرماندهي ارتش آمريكا در عراق به افغانستان منتقل شد تا براي تدوين استراتژي جديد واشنگتن در اين كشور طرحي را آماده كند. اين طرح در واشنگتن عرضه شد ولي چندان مورد استقبال قرار نگرفت و حتي در مورد كارآئي و موفقيت آن نيز ديدهائي وجود داشت . رهبران كنگره در اين خصوص نگرانند كه مبادا طرح افزايش نيروها نتواند اهداف و برنامه هاي واشنگتن را به جائي برساند و در عين حال بر وخامت اوضاع بيفزايد و تلفات نظاميان آمريكائي را نيز افزايش دهد. البته اين ديدگاه مقامات كنگره اكنون توسط « كارل ايكنبري » سفير كنوني آمريكا در كابل نيز مورد تاكيد و حمايت قرار گرفته است . وي با ارسال يك گزارش محرمانه بنيان استدلال ژنرال « مك كريستال » درخصوص ضرورت افزايش نيروهاي نظامي در افغانستان را به زير سئوال برده و با آن بطور جدي مخالفت كرده است . البته در واشنگتن وبويژه در « پنتاگون » مرسوم است كه ژنرالها به راحتي ديدگاه سياستمداران را رد مي كنند و آنها را به عدم آشنائي به رموز نظامي گري متهم مي نمايند ولي از بدشانسي ژنرال مك كريستال و همفكرانش « ايكنبري » هم يك ژنرال بازنشسته است و مواضعش در مراكز تصميم گيرنده با دقت و وسواس شنيده مي شود. اين بدان معني است كه تا اينجاي قضيه ديدگاه ژنرال مك كريستال پيرامون ضرورت افزايش نيروها در افغانستان مردود تلقي مي شود ولاجرم بايستي طرح جديدي به غير از نسخه هاي هميشگي پنتاگون ارائه گردد كه بتواند راهكاري براي خروج نسبتا آبرومندانه از افغانستان باشد. طبعا سئوال جدي امروز در مراكز تصميم گيرنده چه در آمريكا چه در انگليس و چه در مقر « ناتو » اينست كه آيا اساسا راهكاري براي تصميم سازيهاي اطمينان بخش وجود دارد كه ابزارهاي تاثيرگذار آن در اختيار ارتشهاي « ناتو » باشد دولتهاي آلمان فرانسه كانادا و حتي دولتهاي كم اهميت تر از اعضاي ناتو براي اين سئوال پاسخ مثبتي پيدا نكرده اند و رمز مخالفت جدي اعضاي ناتو باطرح واشنگتن براي افزايش تعداد نظاميان در افغانستان هم دقيقا به همين مسئله باز مي گردد كه اساسا ادامه جنگ در افغانستان قابل توجيه نيست و كوچكترين اميد و انتظار منطقي براي پيروزي در اين جنگ وجود ندارد. صرفنظر از دلايل تكنيكي و تاكتيكي در ايجاد چنين فضاي پرابهامي علت اصلي بروز اين وضعيت جهنمي را بايستي در تغييرات سريع ديدگاههاي واشنگتن جستجو كرد كه عدم ثبات راي و عقيده در پنتاگون باعث چنين پديده اي شده است . اما سئوال جدي تر اينكه چرا اوباما بيش از بوش كوچك در اين فرايند پرشتاب غافلگير شده است پاسخ اين سئوال را بايستي در « دوگانگي كانون قدرت در آمريكا » جستجو كرد كه به علت ابقاي « رابرت گيتس » وزير دفاع بوش در دوره حاكميت دمكراتها به وجود آمده است . در واقع گيتس را بايد جزو جناح جنگ افروز محافظه كاراني ارزيابي كرد كه با شروع و تداوم جنگ در افغانستان درصدد تامين اهدافي بوده اند كه شايد هنوز هم به درستي و به كمال تمامي ابعاد آن فاش نگرديده است . امروزه كاخ سفيد و تيم دستياران اوباما چيزي را مي گويند و دقيقا به طور همزمان جناح جنگ افروز نومحافظه كاران از طريق پنتاگون و ارتش ساز ديگري را مي نوازند و تعمدا براي تداوم جنگ و تداوم حضور نظامي در افغانستان عراق زمينه سازي مي كنند. اين پديده يكبار ديگر « ريشه هاي بحران تصميم گيري » در واشنگتن را آشكار مي سازد. اوباما و دستيارانش هر اندازه براي مهار جنگ در افغانستان و عراق خوشبين باشند يقينا تا زمانيكه « اختيارات تصميم سازي در پنتاگون » در انحصار نومحافظه كاران و تيم « رابرت گيتس » باشد هرگز قادر به تامين اهداف خود و زمينه سازي براي تحقق برنامه هاي خود نخواهند بود . اگر بوش با ادعاي ضرورت جنگ عليه تروريسم در دور دوم انتخابات هم پيروزي خود را تضمين كرد و 8 سال در كاخ سفيد ماندگار شد تا به اصطلاح فرماندهي جنگ در اين « جنگ نيمه تمام » ثابت بماند و جنگ را هدايت كند يقينا به همين دليل اوباما قادر نخواهد بود در دور آينده بر مسند رياست جمهوري باقي بماند. چون اختيار و ابتكار ادامه جنگ نه در كاخ سفيد بلكه در پنتاگون متمركز شده و لاجرم نومحافظه كاران براي حفظ قدرت خود جنگ را و سياستهاي جنگي را تعمدا به بيراهه مي كشانند. چرا كه پيروزي احتمالي آن به نام دمكراتها ثبت خواهد شد و شكست آنهم به نام آنها بايد به ثبت برسد و رقيب آنها از شكست در افغانستان است كه بيشتر ضرر مي كند. دقيقا به همين دليل است كه رمز تداوم نظامي گري در سياست خارجي آمريكا را بايستي در ابقاي گيتس در پنتاگون جستجو كرد. در واقع اشتباه استراتژيك دمكراتها با « ابقاي وزير دفاع بوش » آغاز شد و ناكاميهاي پي در پي در صحنه جنگ را به تدريج و به ترتيب نصيب آنها خواهد كرد. آنچه اين روزها رخ مي دهد اختلاف نظر ژنرال « مك كريستال » و ژنرال « ايكنبري » نيست بلكه نشانگر تفاوت ديدگاه دمكراتها و نومحافظه كاران است . دمكراتها خواستار پايان فوري جنگ بودند ولي امروزه نومحافظه كاران به نام آنها خواستار تداوم جنگ و حتي گسترش ابعاد آن هستند شعاري كه بر سردرگمي ها در واشنگتن افزوده و حتي به آن دامن زده است . * جام جم روزنامه جام جم در يادداشت روز خود با عنوان "اقتضائات زمانه "به قلم محمدباقر قاليباف آورده است: بسيج جرياني برآمده از انقلاب و حاصل انديشههاي بنيادين آن است؛ نهادي كه در واقع تبلور يك انديشه و آرمانخواهي ويژه است كه در متن انقلاب پرورده شد و حاملان آن جواناني بودند كه هستههاي اصلي پذيرنده پيام حياتبخش امام (ره) و انقلاب اسلامي هستند. جواناني كه پيام رهبر كبير انقلاب (ره) به واسطه انطباق آن با فطرت انساني و نيز پيوند آن با عميقترين لايههاي خاطره تاريخي اين ملت، به آنها هويت داده و راه و مسير را روشن كرده و به آنها هدف و آرمانهاي والا اعطا كرده بود. از اين رو نهاد بسيج، تبلور عيني يك انديشه و آرمان است؛ انديشه و آرماني كه با هسته مركزي پيام انقلاب و اهداف متعاليه جمهوري اسلامي پيوند خورده و خود را در ارتباط با آن تعريف ميكند. به عبارت ديگر بسيج يك هويت ذهني و فكري دارد كه نهاد موجود، تبلور آن است و بايد دانست در پرتو اين هويت و ماهيت اصيل است كه بايد به ارزيابي عملكردها و رويكردهاي بسيج در هر دوره پرداخت و اين هويت راهنماي عمل آن در هر دوران است. زماني كه از هويت اصيل بسيج سخن ميگوييم، نبايد گمان كرد كه انديشه و نهاد بسيج ماهيتي ايستا دارد، بلكه اساسا مانند هرپيام اصيل ديگري، انعطافپذيري و توان انطباق با مقتضيات زمان، جزئي از هويت اصلي آن است. از اين روست كه پيام بسيج كهنهشدني نيست و در هر زماني قابليت بازسازي و تجديد ساختار متناسب با اقتضائات زمانه را دارد. البته طبيعي است كه اين قابليت بازسازي نبايد به قلب ماهيت انديشه و عمل بسيج منجر شود. در كل بسيج روحي جاري است كه اصول بر آن حكم ميكند، ولي در متن اين اصول، نوآوري و توان انطباق با نيازهاي زمانه وجود دارد. چنان كه بارها گفتهام، اگر به تحليل سخنان وبيانات رهبر فرزانه انقلاب طي دهه اخير بپردازيم، عملا شاهديم كه ايشان بارها ضرورت اصلي و بنيادين امروزه حركت نظام را تحقق يك توسعه بومي عدالتمدار متذكر شدهاند كه بايد بسترهاي تحقق اهداف غايي را برآورده سازد. تبلور اين بينش و مطالبات، سند چشمانداز است كه كاملا با اهداف يك توسعه عدالتمدار متكي بر هويت بومي نگاشته شده است و بر همين اساس بنده بارها عنوان كردهام مساله امروز، مساله كارآمدي نظام در پاسخ دادن به خواستههاي عمومي است، پاسخ درست و اصولي و پايدار به اين خواستهها نيز از مسير توسعهاي بومي و عدالتمدار ميگذرد و طبق همين اصل است كه بر اهميت كارآمدي، توسعه بومي و اجراي اصل 44 تاكيد ميشود. اصل اتكا به اصول و نو شدن به اقتضاي زمانه، مبناي نيرومند در فقه پوياي ماست و بسيج به پشتوانه تجارب ارزشي و حضور پر افتخارش در دوران دفاع مقدس كه منتج شده از فرهنگ والاي حسيني در دهه اول كه دوره «تثبيت نظام» بود و همچنين دهه دوم و سوم با عنايت به تدوين سند چشمانداز «دوره كمال» ناميده ميشود و بنا به اقتضاي دهه چهارم «دهه پيشرفت و عدالت» و مسائل جاري كشور ميبايست خود را به سلاح عقلانيت ديني و بصيرت اجتماعي تجهيز كند.واضح و مبرهن است هماكنون ما شاهد انحراف گروههايي قليل به سوي سكولاريسم، انحراف اجتماعي، تحجر و جمود فكري هستيم كه تلاش ميكنند يك ايستايي و ركود را به مباني نظري نظام تحميل كنند. وجه ديگر اين انحرافها، استفاده ابزاري از ارزشهاست كه بالاترين ضربهها را به پايداري و پويايي اصول وارد ميآورد و بسيج بايد نگهباني امين و نقاد در مقابل اين گرايشهاي افراطي و تفريطي باشد. گفتني است، منظر و چشمانداز نقد براي نهادي مانند بسيج، آرمانها و اهداف ارزشي انقلاب است. چشمانداز نقد، اصول و ارزشها و خواستههايي كه در قانون اساسي، كلام امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب و برنامههاي كلاني چون سند چشمانداز قرار گرفتهاند. زاويه نقد براي نهادي مردمي چون بسيج، مردم و منافع آنهاست. بسيج به عنوان نهادي ارزشي و مردمي واسط ميان نظام و جامعه بايد از نهادها و عملكردشان انتقاد كند و از آنها پاسخ بطلبد. آنچه امروز به عنوان بسيج و فرهنگ بسيجي از آن ياد ميشود، ثمره خونها و مجاهدتهاي فراواني است كه در راه دفاع از آرمانها و ارزشهاي راستين انقلاب و نظام اسلامي نثار گرديده است و از اين رو آنان كه امروز به افتخار بسيجي بودن نائل شدهاند، بايد با تمام توان پاسدار اين يادگار گرانقدر رهبر كبير انقلاب (ره) و شهيدان باشند. * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان " لشكري به رنگ خدا " به قلم رسول سناييراد آورده است:فرمان تشكيل ارتش 20 ميليوني از سوي معمار كبير انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره) در 5 آذر 1358 يعني كمتر از يك ماه پس از تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان پيرو خط امام(ره) صادر شد. دقيقاً همان زمان كه احتمال شكلگيري توطئههايي در داخل و خارج در سطح گسترده مطرح بود و اوضاع و شرايط داخلي نيازمند شكلگيري پشتوانهاي دفاعي به گستره طول و عرض جغرافياي كشور و حاضر در تمام سطوح قشري، صنفي و اداري تدبير تشكيل بسيج صادر گرديد. چرا كه نه تنها سقوط شاه و تسخير لانه جاسوسي به آمريكا لطمه جدي زده و آثار اين حركت قهرمانانه و خارج از چارچوبهاي سكولار رايج تا آن زمان بيداري اسلامي را در سطح منطقه رقم زده بود، بلكه تسخير لانه جاسوسي و برملا شدن ضعف اساسي ليبرالهاي داخلي و دولت سازشكار آقاي بازرگان پالايشي اساسي در داخل نيز صورت داده و اسناد كشف شده از سفارتخانه آمريكا احتمال رسوايي برخي از جريانات نفوذي را تشديد كرده بود. كنارهگيري مرحوم بازرگان و فروپاشي دولت وي و اضطراب بنيصدر از حركت دانشجويان و محكوميت آنان اولين پيامدهايي بود كه علائم شكلگيري تضادها و كشمكشهاي آتي را برملا ميساخت. اين درحالي بود كه تحركات ضدانقلابي در پوشش قوميتگرايي پيش از اين در مناطقي چون، گنبد كاووس، كردستان، خوزستان و سيستان و بلوچستان شروع شده و ادامه داشت. عمق اين بيداري و هوشياري را ميتوان در بروز وقايع بعدي يافت كه كمتر از 5 ماه بعد، آمريكاييها به حملهاي نظامي دست زدند كه تمرين آن چندماه قبل صورت گرفته بود و سرانجام در شهريورماه سال بعد حمله گسترده صدام با حمايت همه جانبه قدرتهاي جهاني و كشورهاي مرتجع منطقه به كشورمان صورت گرفت. اين درحالي بود كه مخالفان داخلي در طيف گستردهاي از جبهه ملي و نهضت آزادي با تابلوي راست و چريكهاي فدايي خلق، پيكار، كومله، كمونيستها و بعداً منافقين و تودهايها با تابلوي چپ به توطئه و براندازي روآورده و جبهه گسترده مقابله با نظام نوپاي اسلامي را آرايش دادند. در چنين هنگامهاي بود كه نقش بسيج آشكار گرديد و بسيجيان به عنوان لشكري الهي بازوي ولايت براي دفاع از موجوديت انقلاب و كشور اسلامي به حساب ميآمدند كه نه تنها در خطوط دفاعي جبهههاي جنگ در مناطق جنگي و بحراني بلكه در پشت جبهه و شهرها در برابر توطئههاي رنگارنگ داخلي ايفاي نقش ميكردند. لذا درحالي كه دشمنان با آتش افروزي و به راهانداختن جنگ تحميلي و همچنين فتنهآفريني در داخل انتظار شكست انقلاب را داشتند، از دل اين ميدان سخت و كوران حوادث مربوط به آن لشكري رزمي و فرهنگي پديد آمد كه توانسته بود فرهنگ حماسي برخاسته از انقلاب را در بين ميليونها جوان ايراني دروني و نهادينه سازد و پشتوانهاي جا افتاده مردمي و مؤثر شده بود كه فارغ از هزينههاي سنگين نظاميگري، با برخورداري از روحيه ايثار و فداكاري بالاترين سطح مشاركت مردمي را به نفع نظام اسلامي با حضور ميليونها نفر زن و مرد، پير و جوان فراهم ساخته بود. با اتمام جنگ نيز آن پير روشن ضمير و جايگزين صالحش حضرت آيتالله خامنهاي بر تداوم بسيج تأكيد داشتند كه با آغاز تهاجم فرهنگي و فتنههاي پيچيده سياسي – فرهنگي در ساليان بعد، ضرورت و كارايي اين تدبير بيش از پيش مشخص شد. بسيجيان كه براساس روحيه تكليف گرايي در دوران بعد از جنگ در كنار ارتقاي سطح تحصيلات و رشد اجتماعي رشد بصيرتي و اعتقادي را ضرورتي براي ايفاي نقش داوطلبانه خويش در دفاع از حق و پيشبرد فرمان مولايشان ميدانستند، به خوبي از وظيفه سنگين مقابله با فتنه در حوادث پيچيده دوران حاكميت مدعيان اصلاحطلبي برآمده و فراتر از علقههاي حقير جناحي و دستهبنديهاي حزبي در عبور انقلاب از آن شرايط سنگين، ياوري مخلص به نفع گفتمان انقلاب، امام و رهبري بوده و البته با جناحهايي نيز روبهرو بودند كه تحت عناوين مختلف توسط سياستبازان ناكام و رميده از ارزشها صورت ميگرفت. اما بصيرت نافذ بسيجيان در پيچيدهترين فتنهها از جمله فتنه رنگي اخير، آنان را در زمره اصليترين مدافعان جبهه حق قرار داد كه جلوتر از برخي نخبگان مدعي، در حلقه اصلي دفاع از ولايت، انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي قرار داشته و از سوي مراد خويش مورد تقدير قرار گرفتند . راز چنين توفيقي كه بسيج را پشتوانهاي براي دفاع همه جانبه قرار داده همان اخلاص و صفايي است كه به بسيجي رنگ خدا و افتخار سربازي را در لشكر مخلص خدا ميدهد. * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان " رزمايش مدافعان آسمان ولايت ؛ نمايش اقتدار ملي "به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: كم و بيش تمام شبكه هاي تلويزيوني عربي و انگليسي، با پوشش گسترده اخبار رزمايش «مدافعان آسمان ولايت 2 » كه از روز يكشنبه در استانهاي غربي و مركزي كشورمان آغاز شده بود، آن را در صدر عناوين خبري خود قرار داده و با دعوت از كارشناسان مسائل استراتژيك، به تحليل هدفهاي مورد نظر اين رزمايش پرداختند. به باور اكثر تحليلگران در منطقه خاورميانه، اخبار دفاعي هيچ كشوري و حتي مجموعه اي از كشورها به اندازه ايران صفحات روزنامه ها، خبرگزاريها و سايتها را به خود اختصاص نداده است. كشورهاي جهان با برگزاري رزمايشهاي متعدد كه امري عادي به شمار مي رود، تلاش مي كنند توان دفاعي خود را افزايش داده و از اين منظر ضمن ايجاد بازدارندگي، برخي تجهيزات و تسليحات را نيز بهنگام نمايند كه جمهوري اسلامي نيز از اين موضوع مستثنا نيست. تاكنون رزمايشهاي متعددي در منطقه و سراسر جهان برگزار شده است،اما نه تنها هيچ گاه موجب نگراني و تحليلهاي گوناگون نگرديده و با ديگر اخبار تفاوت چنداني نيز در تأملات صاحب نظران نداشته است، بلكه انعكاس اخبار مربوط به آنها به نحوي بوده كه پروسه اي از رفتارهاي كشورها در راستاي تأمين امنيت ملي و تحقق منافع ملي آنها تلقي گرديده است. تأمل در اكثر تحليلهاي موجود و تكرار «گستردگي مانور» بيانگر اين موضوع است كه برخي با به كارگيري ادبياتي خاص تلاش مي كنند ماهيت «دفاعي» آن را تحت تأثير استنباط ناصواب خويش قرار دهند، به نحوي كه شبكه «روسيا اليوم» روسي با پوشش خبري اين رزمايش و پخش تصاويري از قدرت تسليحات هوايي جمهوري اسلامي ايران، رزمايش «مدافعان آسمان ولايت 2 » را گسترده ترين رزمايش در طول سالهاي اخير ناميد. در واقع آنها در پي اثبات اين ادعا هستند كه فعاليتهاي نظامي ايران براي ديگران جنبه تهديدآميز دارد كه مي توان اين گونه استنباط را متغير تابع اتهام ميليتاريزه شدن ايران كه شاه بيت همه اين اظهارات به پروژه «ايران هراسي» ختم مي شود، تلقي نمود. پروژه «ايران هراسي» همواره با پوششهاي گوناگون از فراواني قابل تأملي در گستره رسانه ها برخوردار بوده است كه اكنون موضوع اخير فرصتي مناسب براي تأكيد بر سوژه مذكور مي باشد، به نحوي كه شبكه تلويزيوني الجزيره انگليسي، در گزارشي از رزمايش مشترك نيروي هوايي ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با اشاره به وسعت اين رزمايش به مساحت 600 هزار كيلومتر مربع اعلام كرد: «ايران جديدترين و پيشرفته ترين فناوريهاي نظامي خود را آزمايش مي كند.» گونه شناسي تحليلها، بيانگر هدفهاي پشت پرده زمامداران و سياستهاي دولتهاست، به گونه اي كه برخي تلاش مي كنند اين موضوع طبيعي را به اتهامي با عنايت به تحولات اخير منطقه عليه جمهوري اسلامي ايران تبديل نمايند. بيگانگان كه جمهوري اسلامي را با انواع تحريمها و محدوديتهاي گسترده مواجه نموده اند، اكنون نمي توانند شاهد پيشرفتهاي كشوري باشند كه با مشي مستقل و بدون اتكا به غرب توانسته است با اهتمام به توانمندي و ظرفيت داخلي خود نيازمنديهايش را در حوزه هاي متعدد برطرف نمايد. عرصه نظامي نيز يكي از آن حوزه هاست كه اكنون موجب واكنشهاي ناصواب رسانه هاي بيگانه گرديده است. امروز نيروهاي مسلح ايران با تربيت و آموزش متخصصان نظامي نه تنها نيازمنديهاي تسليحاتي و نظامي كشور را بر طرف كرده اند، بلكه جمهوري اسلامي از يك كشور وابسته، به يك دولت برخوردار از توانمندي تبديل گرديده كه حتي قادر است تسليحات دفاعي را به كشورهاي مختلف دنيا صادر كند، اما اين پيشرفتها براي دولتهايي كه سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي با انواع شيطنتها انزوا و سقوط جمهوري اسلامي را در سر مي پروراندند، تحمل ناپذير است. هر چند با وجود تحت تأثير قرار گرفتن برخي رسانه هاي منطقه و جهان از تبليغات سؤ و جنگ رواني محافل رسانه اي آمريكايي و صهيونيستي مبني بر تهديدآميز بودن توان نظامي ايران، فعاليتهاي مورد اشاره جمهوري اسلامي بر اساس راهبرد دفاعي تنظيم شده است و براي كشورهاي ديگر تهديد نيست و همواره جمهوري اسلامي، به اين موضوع اذعان نموده كه رزمايشها براي كشورهاي منطقه پيام صلح و دوستي داشته و ايران در تعاملات خارجي اش مشي مسالمت آميز را دنبال نموده است. از سوي ديگر، سرانه بودجه دفاعي ايران از بسياري كشورها از جمله كشورهاي حاشيه خليج فارس همواره كمتر بوده است. به بيان ديگر نمايش اين فناوريها به هيچ عنوان بيانگر ميليتاريزه شدن صنايع كشور نيست، زيرا آنچه اكنون در حوزه نظامي به عنوان توسعه صنايع مذكور مطرح گرديده است، به منزله رفع نيازمنديهاي كشو�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 401]
-
گوناگون
پربازدیدترینها