واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مجید میرفخرایی مدیر هنری سریال زیبای یوسف پیامبر *اين کارچگونه به شما پيشنهاد شد وچه مدت به طول انجاميد ؟ اين کار با احتساب زمان پيش توليد آن چهار سال طول کشيد وفکر مي کنم چون پيش از اين مردان آنجلس را با آقاي سلحشور کار کرده بودم اين کار به من پيشنهاد شد . *به لحاظ تاريخي بودن کار قاعدتا مي بايست تحقيقات زيادي صورت مي گرفت . اين تحقيقات در اختيار شما قرار داده شد يا خودتان آن را انجام داديد ؟ برخي از تحقيقات را کارگردان در اختيارم قرار داد وبرخي از تحقيقات را خودم انجام دادم. خوشبختانه درباره مصر منابع زيادي وجود دارد ،البته قصد داشتم سفري به مصر داشته باشم که به خاطرمشکلات ويزا امکان پذيرنشد . اما موزه لوور پاريس به دليل وجود منابع بسيار زياد در مورد مصر ، کمک زيادي به تحقيقات من کرد . در موزه لوور به دليل بازسازي کردن وسايل آن دوران ( از قبيل تابوت ها و موميايي ها ) توانستم تحقيقات خود را تکميل کنم . *اين مکان ها چگونه ودر کجا ساخته شد ؟ چند مکان وجود داشت . از آن جمله مي توان به ممفيس ، تبس ، کنعان وفدان اشاره کرد . سه نوع معماري وبالطبع آن سه نوع طراحي وجود داشت که يکي از آن ها به روستا باز مي گشت ودر آن طراحي از فرهنگ شمال افريقا الهام گرفتم .خرابه هاي کاخ ها و معبد هم وجود داشت و در مورد لباس ها هم به همين طريق عمل کرديم . بسياري از الهامات ومنابع ما به نقش برجسته ها بر مي گشت و ساخت وسازها حدود يک سال به طول انجاميد . سيصد دست لباس دوخته شد . روي تمام جزئيات مثل تاج ها وجواهرات کارهاي زيادي انجام شد . روي مجسمه هاي عظيم الجثه کارهاي زيادي انجام شد ، کارهايي که در ايران تاکنون انجام نشده بود . به عنوان مدير هنري کار،طراحي صحنه ولباس را هم خودتان انجام مي داديد ؟ نه ، گروه طراحان داشتيم ، طراح لباس وطراح صحنه در همان گروه بودند . طراح جواهرات و اکسسوار نيز در آن گروه وجود داشت به اضافه گروهي که کارهاي کامپيوتري بخش طراحي را بر عهده داشت که همه اين ها زير نظر من کار خود را انجام مي دادند . اتود اوليه توسط من زده مي شد وساير کارها توسط گروهي شصت تا هفتاد نفره انجام مي شد . در ديگر سو گروهي هم براي لباس وجود داشت که کار دوخت ودوز لباس ها را انجام مي دادند . *تا چه حد به واقعيت هاي تاريخي وفادار مانديد ؟ به نظر من بنياد واساس کار مي بايد واقعي باشد . براي يک شخصيت مصري نمي توان لباس رومي در نظر گرفت. وقتي پايه کار بر اساس تاريخ مصر باشد ، مي توان دخل وتصرف هاي جزيي ، ولي خلاقانه را صورت داد . مثلا زنان مصري اصلا در واقعيت حجاب ندارند ، پس بايد ترفندي به کار گرفته مي شد تا نمايش اين مساله به شکل خلاقانه اي صورت پذيرد ودر عين حال تصنعي نباشد . *به جز شهرک سينمايي درچه مکان هايي ديگري کار کرديد ؟ دکور داخلي ما در يک سوله عظيم بود سوله اي که 2400 متر مربع بود وچون براي سينما ساخته شده بود ، ستون نداشت وما توانستيم از آن استفاده کنيم . بخش هاي خارجي را به خاطر وجود رودنيل در شهرک دفاع مقدس گرفتيم وبقيه فضاها هم در اطراف تهران فيلمبرداري شد . برخي از مکان ها هم توسط کاميپوتر فضا سازي شد ، مثل احرام سه گانه مصر و... *آرشيوي براي لباس هاي فيلم در نظر گرفته ايد ؟ راستش ما نبايد به فکر آرشيو باشيم ، تهيه کننده و مديران سازمان صدا وسيما بايد به فکرجايي براي آرشيو باشند . مثلا در مورد همين کار تمام لباس ها بسته بندي در اختيار شهرک غزالي قرار گرفت ، اما نگهداري آن ديگر برعهده ما نيست .ما کلا مشکل آرشيو داريم . مثلا در طول اين سال ها با اين که من سريال هاي تاريخي زيادي کار کرده ام ، هميشه با اين مساله روبه رو بوده ام که مثلا لباس به کاري فرستاده مي شود وبعد به آرشيو بر نمي گردد يا اصلا لباس ها به علت نگهداري نادرست مفقود مي شود . در ديگر سو اين لباس ها اصلا مرمت نمي شود وبه علت نگهداري نادرست به طور کلي نابود مي شود . *در مورد صحنه ها چطور؟ مکان ها هم بايد محافظت ومرمت شود .بادهاي سهمگيني که در برخي مناطق مي وزد آسيب بسياري به دکورها وارد مي سازد مثلا براي در چشم باد من دروازه قديم تهران را ساختم که به علت محافظت نشدن از آن خراب شد والان اصلا وجود ندارد . در نتيجه براي هر پروژه مي بايست از صفر شروع کرد واين انرژي وهزينه هربار متاسفانه تحليل مي رود . *عدم وجود نظام غير استوديويي چه نقشي در اين اتفاقات دارد؟ الان صحبت بر سر ساخت يک شهرک منسجم است . درحال حاضر ما شهرک غزالي را به عنوان يادگاري از علي حاتمي داريم که آن را به خاطر سريال هزاردستان ساخت ؛ درکنار آن محمد علي نجفي سربداران را به تصوير کشيد وبعد امام علي (ع) ساخته شد وبعد از آن مردان آنجلس و.. ولي متاسفانه چون تعريفي از يک شهرک سينمايي وجود ندارد ، نقايصي در آن موجود است . مثلا در اين شهرک محلي براي استراحت بازيگران ، مکاني براي دوش گرفتن بعد از گريم و... موجود نيست .مضافا اين که در اتوباني که در نزديکي آن قراردارد ، کار صدابرداران با مشکل مواجه کرده است . در چنين شرايطي اگرمن به عنوان طراح کاري را در دست بگيرم ودکوري را طراحي کنم واثري که مي سازم مورد استفاده طراحان ديگر قرار گيرد ،به مراتب بهتر و ايده ال تر از آن است که هر طراحي در گوشه اي دکور مرتبط با فيلمش را بسازد و در اثر عدم مراقبت وقت وهزينه هرز برود . در صورت وجود شهرکي جامع انسجام اين دکورها حفظ خواهد شد در ديگر سو امروزه با وجود تکنولوژي پيشرفته صنعت سينما ،بايد مکاني براي به کارگيري اين تکنولوژي در نظر گرفته شود واستفاده از پرده سبز و پرده آبي امري است که امروزه در تمام دنيا در شهرک ها استفاده مي شود مانند چينه چيتا . در حال حاضر اگر بخواهيم شهرکي بسازيم مي بايست با دنياي ديجيتال همراه باشد .اکنون نبايد مانند دهه شصت هاليوود عمل کنيم واستوديوها و پلاتوهاي امروزي حتما بايد در نظر گرفته شود . صدا وسيما درحال حاضر حدود نود درصد کارهاي تاريخي را به تصوير مي کشد وبه همين دليل معتقدم صدا وسيما وارشاد مي بايست در ساخت اين شهرک کمک بيشتري داشته باشند . *ارتباط شما با فيلمبردار وچهره پرداز چگونه بود ؟ به گمانم مي بايست کارهاي بزرگ استوري برد داشته باشند ، در غير اين صورت هر يک از اعضاي گروه ساز خودشان را مي زنند ،اما در صورت وجود استوري برد تکليف هر يک از اعضا مشخص است و تمام نظرات را يک پارچه مي سازد اگر پيش توليد وجود داشته باشد که در آن دست کم حدود شش ماه استوري برد طراحي شود وتمام مراحل پيش بيني گروه سيرمعقولي را پيش روخواهيم داشت . متاسفانه چون مراحل پيش توليد وتوليد در کشور ما همواره همزمان است ، بسياري سردرگمي ها پيش مي آيد در اين مجموعه ما يک استوري برد داشتيم که کمک زيادي به طراحي صحنه ولباس وخصوصا جلوه هاي ويژه داشت. *به عنوان مديرهنري جايگاه ونقش محوري اين حرفه را چگونه مي بينيد ؟ متاسفانه سينماي ما اقتصاد فقيري دارد . به عنوان مثال درهمين رشته طراحي صحنه ولباس (که اساسا جدا از يکديگر است ) بين سيزده تا شانزده شغل طراحي وجود دارد وتيتراژ انتهاي فيلم هاي غربي همين مساله را نشان مي دهد طراح اکسسوار ، طراح گرافيک ، طراح جواهر و..همه وهمه زير نظر مديرهنري کارمي کنند و production designer مکان ها را انتخاب مي کند .در سينماي ما به خاطر اقتصاد ضعيف تمام اين مشاغل در يک نفر به عنوان طراح صحنه ولباس خلاصه مي شود که اين غلط است . اين درحالي است که فيلم هاي نود -دقيقه اي به خاطر شتابزدگي موجود در آن ضرر جبران ناپذيري به سينما وارد کرده وباعث خواهد شد کم تراز پيش به سريال ها وفيلم هاي عظيم تاريخي پرداخته شود . *در پايان اگر حرف ناگفته اي باقي مانده است ، بفرماييد . دراين مجموعه به دليل بها دادن به کار صحنه ولباس نتيجه قابل قبولي داشتيم ، ولي متاسفانه گروهي که در طول مدت توليد اين کار تربيت شدند وهر کدام تخصص پيدا کردند ،به دليل عدم وجود مکاني براي ادامه کار خود بي کارند واگر در کار ديگري به تخصص آن ها نياز داشته باشيم . مي بايست تعدادي نيروي نو پا را دوباره تربيت کنيم واين همان هرز رفتن زمان و بودجه است .درسينما وتلويزيون ما استعدادها وجود دارند ، ولي متاسفانه به آن ها بها داده نمي شود نکته آخر اين که من دراين کار از فايبر گلاس ومواد ومصالح جديد خيلي استفاده کردم وکارگاه هاي متعددي وجود داشت که در آن ها ابداعات خاصي صورت گرفت ، خصوصا در زمينه جواهرات وتزئينات که همه اين ها به گمانم حاصل کمک هاي آقاي سلحشور است . منبع :صنعت سينما. ر /1001/ /div>
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]