واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفسیر و تحلیل سریال بانویی دیگر(1)تفسیر و تحلیل ( 12)
سریال « بانویی دیگر» در واقع نقطه اوج طرح مبحث تعدد زوجات در سریال های اخیر تلویزیون بود که از زوایای گوناگونی به این موضوع پرداخت . این سریال در ایام نوروز 1383 از شبکه پنج سیما پخش شد. در اینجا به ارائه خلاصه ای از داستان این سریال می پردازیم .شناسنامه سریالکارگردان : سیروس مقدمبازیگران : حسن پورشیرازی ( سعید درخشان ) – لاله صبوری ( مهری صالحی ) – نگار فروزنده ( شیرین ستوده ) – مهرانه مهین ترابی ( خانم صابری) - اسماعیل سلطانیان(مراد) – رضا سعیدی (اسکندر) – رضا بنفشه خواه ( پدر مهری ) – آزیتا لاچینی ( مادر مهری ) ––نویسنده : رضا مقصودیتهیه کننده : رضا جودی
خلاصه داستان" سعید درخشان "و همسرش " مهری صالحی " ، زوج خوشبخت و روشنفکری هستند که در دفتر نشریه ای مدافع حقوق زنان، فعالیت می کنند. سعید درخشان ظاهراً تنها مرد نویسنده در این موسسه است و مهم ترین دلیل این امر آنست که او مدافع سرسخت حقوق زنان است و قصد دارد کتابی در این زمینه بنویسد .مهری صالحی همسر سعید درخشان ، معرف چهره یک زن فداکار و مهربان است که علاقه شدیدی به همسرش دارد. مهری و سعید با گذشت 12 سال از ازدواجشان ، بچه دار نمی شوند ولی این دو به حدی در تفاهم و همفکری با یکدیگر به سر می برند که به هیچ وجه نسبت به موضوع بچه دار نشدن معترض نیستند و از این بابت کمبودی را در زندگی خود حس نمی کنند.کارکنان دفتر نشریه « بانوی اول» مشتمل بر افرادی هستند که هر یک از آنها نمایانگر یک چهره خاص با الگوهای عمل و ارزش ها و رفتارهای مخصوص به خود می باشند و هر کدام از آنها به نوعی با مهری و سعید ( زوج قهرمان داستان ) در ارتباط هستند.در رأس این پرسنل ، خانم صابری مدیر مسئول نشریه« بانوی اول »، قرار دارد که به نوعی بالاترین رده پستی و مسئولیتی را در نشریه بر عهده دارد. او از مدافعین سرسخت حقوق زنان است و شدیداً معتقد است که به هیچ مردی باج نمی دهد. زنی جدی و ظاهراً قدرتمند که از هیچ مردی نمی ترسد و سعید درخشان را به عنوان مردی خوش فکر قبول دارد و زوج« درخشان- صالحی » را الگویی برای کل موسسه می داند. در ضمن او مدتی است که با همسرش متارکه کرده و پویان تنها فرزند او در بیشتر مواقع در کنار اوست.شیرین ستوده ، عکاس مجله است که همسرش فوت شده و قصد ازدواج با دوست شوهر فوت شده اش را دارد اما بعد از مدتی متوجه می شود این خواستگار قصد سوءاستفاده از او را داشته ، به همین جهت با خشم و ناراحتی فراوان از او می گریزد و چون مهری صالحی نزدیکترین دوست اوست ، مشکلات و مصیبت های خود را به عنوان یک زن بیوه نزد وی بازگو می کند.
اسکندر خان مردی قلدر و جدی است که به عنوان راننده اختصاصی خانواده درخشان محسوب می شود. او طرفدار سرسخت مرد سالاری است و مردانگی اش را در نگاه اول در حرکات ، گفتار و ظاهر وی می توان مشاهده کرد: مردی با سبیل بلند که به خاطر اثبات مردانگی اش ، قدم هایش را هم محکم بر می دارد. او مخالف آزادی زنان است و معتقد است جای زن فقط در خانه است و وظیفه او فقط خانه داری. مراد، نگهبان دفتر موسسه ،مردی دو زنه است و رفتارهای او در طی سریال به گونه ای است که نشان می دهد بدش نمی آید زن سوم هم اختیار کند. همسران اول و دوم مراد در طی سریال در سکانس های مختلف در کنار او ظاهر می شوند و مراد ظاهرا همیشه از این وضع دچار ترس و وحشت است و سعی دارد دل هر دو را به دست آورد. او از دو همسرش به شدت می ترسد و در غیاب هر یک از آنها به بدگویی از دیگری می پردازد . اغلب اوقات همسران مراد با ملاقه ، یا سایر وسایل آشپزخانه ، برای ادب کردن او ، به محل کارش می آیند و مراد هر بار این مشکل را به نحوی حل می کند. ارتباط مراد و همسرانش با توجه به دیالوگ هایی که به کار می برند، خود جای بحث و بررسی بسیار دارد که در مقالات بعدی به این مسئله خواهیم پرداخت.خانم حاجی زاده منشی مدیر مسئول نشریه ، است. او نمونه یک زن کنجکاو و گاه فضول است که در اکثر سکانس هایی که ایفای نقش می کند به نوعی خاله زنک بودن خود را نشان می دهد. او اغلب اولین کسی است که از اخبار و وقایع موسسه با خبر می شود ومسئول نشر این اخبار است و از این عمل خود نیز بسیار احساس رضایت و لذت می کند. همچنین او زنی است که شوهرش مطیع و به اصطلاح ذلیل او است و بدون اجازه او حتی آب نمی خورد ،از طرف دیگر با وجود مراقبت های شدید خانم حاجی زاده ، شوهرش نسبت به موضوع تعدد زوجات و داشتن همسر دوم ، از خود علاقه و کنجکاوی نشان می دهد.اعظم خانم و شوهرش ، خدمتگزار و آبدارچی موسسه ، زوج خوشبختی از طبقه متوسط پایین جامعه هستند . آنها هم اگر چه سالها از ازدواجشان می گذرد اما صاحب بچه نشده اند و این مسئله خللی به زندگی و رابطه محبت آمیز و سرشار از احترام این زوج ، وارد نکرده است چرا که معتقدند می توان این گونه هم خوب زندگی کرد و باید به تقدیر الهی راضی بود.مهری و سعید در چنین فضایی کار می کنند و در طی سریال در ارتباط این زوج با کارکنان موسسه ، چالش های متعددی ایجاد و مطرح می شود. مهری به خاطر سردرد و سرگیجه مبهمی که دارد به پزشک مراجعه می کند و متوجه می شود که سرطان دارد0 در این هنگام او به این فکر می افتد که به بهانه بچه دار شدن همسرش را به ازدواج دوم تشویق کند. مهری از راه های غیر مستقیم سعی دارد این مسئله را به سعید بفهماند. در این میان او با مخالفت های بسیاری از جانب مادر و پدرش و همکارانش در مؤسسه مواجه می شود. اما او یک تنه عزم خود را بر انجام این اقدام جزم کرده و با شجاعت تمام و به تنهایی در برابر همه مقاومت می کند و در انتها سعید را تهدید می کند که اگر چنین نکند او را ترک خواهد کرد. بعد از راضی شدن سعید، موج مخالفت ها نسبت به او هم بالا می گیرد، به صورتی که با برخورد محکم و بی محلی خانم ها مواجه می شود ولی از طرف آقایان با او برخورد خوبی می شود.با وجود همه مخالفت ها ، سعید هم به خاطر علاقه به مهری همه این مشکلات را به جان می خرد تا همسرش از او راضی شود.
مهری به خاطر علاقه به صمیمی ترین دوستش و به علت آگاهی از مشکلات و رنج هایی که دوست بیوه اش اززمان تجرد دچار آن شده ، او را به عنوان بهترین فرد برای همسری سعید برمی گزیند. مهری پیشنهاد خود را با شیرین مطرح میکند و ابتدا با مخالفت شدید او مواجه می شود ، اما در مدت زمانی کوتاه و تنها با چند دقیقه صحبت ، او را نرم می کند به نحوی که شیرین بلافاصله طوری رفتار می کند که گویا زیاد هم از این پیشنهاد بدش نیامده است.به هر حال شیرین به ازدواج با سعید راضی می شود و برای شروع یک زندگی سه نفره راهی خانه سعید و مهری می شود.مهری برای جلب رضایت شیرین در ابتدا ملاحظات فراوانی انجام می دهد و با وجود شیطنت های شیرین و رقابت با مهری و بروز اختلافات جزئی میان آنها ، همچنان به این زندگی ادامه می دهند.در این میان خانم های همکار این دو در موسسه ، از ترس اینکه خودشان نیز دچار این موقعیت شوند سعی دارند میان مهری و شیرین ایجاد اختلاف کنند و به این طریق نشان دهند که مردان دو زنه خوشبختی و آسایش ندارند، اما درایت و صبر مهری و گاه شیرین ، همه توطئه ها را خنثی می کند تا اینکه شیرین باردار می شود و مهری و سعید از این بابت خوشحال می شوند ولی به فاصله یک هفته بعد از این اتفاق ، نتایج آزمایش مهری نشان می دهد که او نیز باردار است .در این بخش از داستان ،اعظم خانم، خدمتگزار موسسه ، بچه دار شدن مهری را بعد از 12 سال ، به عنوان لطف خدا به مهری مطرح می کند که به خاطر فداکاری و گذشتی که از خود نشان داده ، خداوند به او جایزه داده است.مهری و شیرین دوران بارداری را با وجود همه سختی ها ، با عشق و دوستی و ارتباط صمیمانه خود ، به اتمام می رسانند و بچه ها به دنیا می آیند. هر دو نوزاد دختر هستند و مهری و شیرین وظیفه نگهداری از فرزندان را از همان ابتدا به سعید واگذار می کنند با این استدلال که« چه کسی گفته وظیفه نگهداری از بچه ها بر عهده مادر است ؟ » و به این ترتیب از گفته ها و اعتقادات سعید مبنی بر دفاع از حقوق زنان استفاده می کنند و از او می خواهند تا ثابت کند که بر عقایدش پابرجاست . سعید هم بالاخره می پذیرد و در حالیکه از بچه ها با محبت و توجهی همچون یک مادر پرستاری می کند ، به کارهای موسسه هم می پردازد و کتاب نیمه تمامش را نیز تکمیل می کند.پس از مدتی سعید تا حدی از این وضعیت خسته می شود ، مهری و شیرین هم دلشان به حال او می سوزد و از خانم صابری تقاضا می کنند تا اجازه دهد سعید در موسسه هم به انجام کارهایش بپردازد و هم از بچه ها مراقبت کند.
در این هنگام شیرین به طور اتفاقی ، برگه های آزمایش مهری را می بیند و متوجه بیماری او می شود و به قدری افسرده و مغموم می شود که سعید هم متوجه ماجرا می شود.شیرین به سعید می گوید که مهری به خاطر عشق فراوان به او و نه صرفاً به خاطر داشتن بچه، تصمیم گرفته شیرین را به زندگی شان بیاورد. مهری نخواسته سعید بعد از مرگ او احیاناً تنها و بی سر و سامان بماند. سعید از این محبت بیکران غافلگیر و مغموم می شود . در نهایت مهری از دنیا می رود و در سکانس پایانی فیلم در حالیکه چندین سال از این اتفاق گذشته ، سعید و شیرین و بچه ها با خوبی و خوشی در کنار هم به سر می برند و شیرین با عشق و محبت با فرزند مهری برخورد می کند و زن و شوهر ،هر دو همچنان به نیکی از او یاد می کنند.در قسمت های بعدی از این سری مقالات، به تحلیل و تفسیر شخصیت های ذکر شده می پردازیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 628]