واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
*داودحقي هستم. متولد 1359/11/16 مي باشم و در خانواده اي ورزشي دوران کودکي را سپري کردم. بطوريه يکي از برادران من فوتباليست بود و مابقي نيز با ورزش زندگي مي کردند و به فوتبال علاقه وافري داشتند. *خانواده اي ورزشي دارم. البته آنها بطور جدي ورزش بخصوص فوتبال را دنبال نکردند ولي هميشه مشوق بنده براي رسيدن به اهداف بزرگ در فوتبال بودند. مادرم در اين راه خيلي کمک ام کرد و همواره از من مي خواست در کنار درس به حضوري مقتدر در ورزش نيز فکر کنم. خانواده در پيشرفت ورزشکاران نقشي اساسي دارد. *پنج برادر و دو خواهر دارم. البته با اين تفاوت که يکي از بهترين برادرانم در دفاع مقدس در منطقه شمال غرب شهيد شد. هفت سال بيشتر نداشتم که خبر شهادت برادرم را شنيدم. سال 1365 بود که خانواده مان داغدار شد. ناگفته نماند که برادرم يک فوتباليست خوب بود و من هميشه تماشاگر ثابت بازيهاي او در ميادين فوتبال بودم. *ادامه تحصيل ندادم. بعد از کسب مدرک ديپلم بطور جدي وارد عالم فوتبال شدم و اجازه ندادم که فرصت هاي بدست آمده از دست برود. ضمن آنکه برادران و خواهرانم همگي به کسب مدرک ديپلم رضايت دادند و وارد جاده پرتلاطم زندگي شدند و من نيز به فوتبال سلام کردم. پدرم در سال 1367 از دنيا رفت. او مردي زحمت کش بود که تحت هر شرايطي به فکر آسايش خانواده اش بود. مادرم نيز خانه دار است و حقيقتاً خيلي برايم زحمت کشيده است. من مديون مادرم هستم. او فوق العاده است و هر کاري برايش انجام دهم کم است. از قديم گفته اند که بهشت زير پاي مادران است. *بچه محله خزانه تهران هستم. در اين محله فوتباليست شدم و مي توانم بگويم که براي تمامي تيم هاي اين محله بازي کرده ام. بچه ها در جنوب شهر پايتخت با ورزش زندگي مي کنند و دوست دارند روزي- روزگاري يک ورزشکار اسمي شوند. اگر به آرزو خود نرسند سرخورده مي شوند و اگر به آرزوهاي بزرگ شان برسند انگار که عالم را به آنها داده ايم. من هم يکي از اين بچه هاي جنوب شهر بودم که با عنايت خداوند متعال به آرزوهاي خوب خود دسترسي پيدا کردم و امديوارم بتوانم در فوتبال پيشرفت کنم. *من در تيم هاي شهداي خزانه، کيان، دخانيات، نيروي زميني، استقلال اهواز و راه آهن بازي کرده ام. در فصل آينده نيز شرايط به شکلي پيش رفته که در خدمت تيم صباي قم باشم. درحال حاضر به پيشنهاد ديگري فکر نمي کنم و مي خواهم فصل آينده با صبا در ليگ برتر ظاهر شوم. البته فعلاً با اين تيم قرارداد داخلي امضاء کرده ام و در صورت عملي شدن بندهاي قرارداد بزودي با اين تيم ثبت خواهم کرد. *سابقه بازي در رده هاي پايين تيم ملي را دارم. وقتي که محمد مايلي کهن سرمربي تيم اميد شد بنده نيز به تيم اميد دعوت شدم و چند بازي براي اين تيم بازي کردم. آن تيم اميد مي خواست به المپيک آتن صعود کند ولي شانس يارمان نبود و تيم اميد به المپيک صعود نکرد. البته خيلي کم براي تيم اميد بازي کردم. مايلي کهن در آن تيم از من بعنوان يک هافبک رو به جلو استفاده مي کرد و بازيکنان خوب زيادي در آن تيم حضور داشتند. *گفته مي شود که داودحقي چندي پيش دچار يک بيماري شديد شد و به همين خاطر فوتبال را براي يکسال تمام کنار گذاشت. او در اين خصوص مي گويد: شايعه است. بنده طي سالهاي گذشته هيچ گاه گرفتار بيماري نشدم و هميشه سلامت بوده ام. خوشبختانه خداوند منان هميشه به من لطف داشته است. به هر حال در عالم فوتبال شايعه زياد است و برخي براي هر ورزشکاري شايعه سازي مي کنند. *روابط بسيار صميمانه اي با هادي اصغري و احمد تقوي دارم. البته از زمانيکه اصغري به تيم باشگاهي سپاهان اصفهان پيوست کمتر او را مي بينم و مثل گذشته فرصتي بدست نمي آيد تا با او گل کوچيک بازي کنيم. ولي جناب تقوي در تهران حضور دارند و کماکان دوستي مان ادامه دارد. *خيلي ها مي گويند که من شرايطي فراهم کردم تا احمد تقوي نيز به تيم باشگاهي صباي قم ملحق شود. در صورتيکه اينطور نيست و ايشان دست مرا در دست صبايي ها گذاشت. جناب تقوي يکي از فوتباليست هاي بااخلاق و با تجربه پايتخت است که خيلي به من کمک کرده است. ايشان برايم مثل يک برادر است و خوشحالم که چنين دوست خوبي دارم. *هفته اي يکبار با تيمي منتسب به خبرنگاران ورزشي تمرين مي کند البته بازيکنان اين تيم خبرنگار نيستند. بلکه جوانان مستعدي هستند که با اشتياق فراوان فوتبال را تحت نظر يک خبرنگار قديمي دنبال مي کنند. هرچند که سعي مي کنيم که هر هفته اين تيم را در کنار داوري هاي بحث برانگيز شکست دهيم (مي خندد). به هرحال قصدمان اين است که فوتبالي بازي کنيم و در کنار جوانان لحظات خوبي را سپري نماييم. *فيروز کريمي و امير قلعه نويي از مربيان بزرگ فوتبال ايران هستند که من افتخار شاگردي اين دو عزيز را دارم. آنها از لحاظ فني فوق العاده هستند و فوتبال را از دريچه اي قابل توجه دنبال مي کنند. تا زمانيکه با آنها کار نکنيد نمي توانيد درباره شان صحبت کنيد زيرا آنها شيوه خاصي را در عالم فوتبال دنبال مي کنند. البته از نظر رفتاري نمي توان آنها را با هم مقايسه کرد. آقا فيروز شوخ طبع است ولي در کارش بسيار جدي است و سعي مي کند با بازيکنان رفيق باشد. *قلعه نويي نيز با بازيکنان شوخي مي کند ولي در هنگام تمرين خيلي جدي است و بازيکنان را وادار مي کند که با انگيزه بالا تمرين ها را پشت سر بگذارند. به نظر من آنها مربيان بزرگ فوتبال ايران هستند که صاحب سبک مي باشند. *من تفاوتي در کار، بين قلعه نويي و کريمي نمي بينم. به عقيده من ديدگاه هاي فني آنهاخيلي به هم نزديک است. فکر کنم تفاوت آنها در مسائل رفتاري خلاصه مي شود. البته بنده در مقامي نيستم که بخواهم کارکرد اين دو عزيز را آناليز کنم. من شاگرد آنها بوده ام. *مي گويند کاشته زن بدي نيستم. البته کاشته زدن را با مجيد جلالي بطور جدي آغاز کردم. بنده مديون آقا مجيد هستم. او خيلي به من در اين خصوص کمک کرد. وقتي که شاگرد ايشان بودم جناب جلالي هفته اي دوبار با من ضربات ايستگاهي را تمرين مي کرد. همان جا بود که در کاشته زدن صاحب تبحر شدم و دوست دارم در فصل آينده يکي از بهترين کاشته زن هاي ليگ برتر شوم. *سعي مي کنم خيلي نرم به توپ ضربه بزنم تا ضربات ايستگاهي ام با کمترين خطا وارد دروازه حريف شود. البته شدت ضربه و سرعت توپ خيلي مهم است. محکم و سرعتي به توپ ضربه مي زنم. از بغل پايم استفاده مي کنم. بطوري که توپ در مسير خوبي براي رسيدن به تور دروازه قرار بگيرد. *الگوي من در ضربات ايستگاهي ديويد بکهام است. او يکي از بهترين کاشته زن هاي عالم فوتبال است که در ضربات ايستگاهي صاحب سبک مي باشد. او به توپ به شکلي عالي ضربه مي زند که کار دروازه بان دشوار شود، فوق العاده است. *خيلي به من مي گويند چرا در تيم هاي کوچک بازي مي کنم و سراغ تيم هاي بزرگ نمي روم، باور کنيد خيلي دوست دارم در تيم هاي بزرگ ليگ برتر بازي کنم. ولي هر بار شرايط به شکلي پيش مي رود که من فرصت بازي در تيم بزرگي را پيدا نکنم. به نظر مي رسد برخي اجازه نمي دهند که من به عضويت يکي از تيم هاي بزرگ فوتبال ايران دربيايم. پيشنهادات مناسبي از تيم هاي بزرگ دارم ولي هر بار شرايط مهيا نمي شود. فکر کنم دست هايي در کار است که من در تيم هاي بزرگ بازي نکنم. متأسفانه پشت پرده فوتبال ما براي خودش يک مافيا دارد که برخي بازيکنان در اين جريانات قرار نمي گيرند و نمي توانند به شايستگي هاي خود دسترسي پيدا کنند. برخي نمي گذارند که بازيکنان مستعد پله هاي ترقي را پشت سربگذارند. واقعاً جاي تأسف دارد. *پولدار نيستم. نمي دانم چرا همه مي گويند داوود حقي ميلياردر است. اگر پولدار بودم اکنون فوتباليست نبودم. آدم پولدار که فوتباليست نمي شود. سراغ يک کار نان و آبدار و يک زندگي بي دردسر مي رود تا آسوده خاطر باشد. فوتباليست ها از آسودگي دور هستند. تمرينات دشوار و مستمر توأم با رژيم هاي غذايي اجازه نمي دهد که يک فوتبالست زندگي آرام و کم دردسري را سپري کند. *باور کنيد در انتخاب هايم به مسائل مالي زياد فکر نمي کنم. بيشتر از آنکه به پول فکر کنم بدنبال راهي هستم تا فوتبالم ديده شود. من هم مثل خيلي از بازيکنان دوست دارم ملي پوش شوم. اگر بدنبال پول بودم در سال هاي گذشته به تيم هايي ملحق مي شدم که در طول يک فصل بالاترين دستمزد را دريافت کنم. ولي همه چيز پول نيست. من بدنبال ترقي در فوتبال هستم نه اينکه يک شبه پولدار شوم. مي خواهم در فوتبال بمانم و کار کنم. پول به اندازه کافي خوب است ولي زيادش سبب تخريب بازيکنان مي شود. به نظر من يک بازيکن مي بايست به اندازه فوتبالش دستمزد دريافت کند و البته حق خود را از تيمش بگيرد. به هر حال فوتباليست ها هم کلي هزينه دارند که بايد آنها را تأمين کنند. *اهل مطالعه آنچنان که بايد نيستم. بنده بلد نيستم پُز الکي بدهم. کتاب مي خوانم ولي خيلي کم مي شود که زمان کافي براي مطالعه داشته باشم. فوتبال آنقدر خسته کننده است که به بازيکنان اجازه هرکاري را نمي دهد. ما يا مشغول استراحت هستيم يا در ميادين تمرين دستورالعمل هاي مربيان را انجام مي دهيم. آخرين کتابي که خواندم «ريحانه بهشتي» نام داشت. *همسرم ورزشکار نيست ولي ورزش دوست است و تمامي بازي هاي فوتبال را دنبال مي کند. بطوري که نتايج ساير تيم ها را بهتر از من مي داند و فوتبال دوست است. او تمامي بازيهاي مرا تعقيب مي کند و در خصوص آنها با من حرف مي زند و حتي نکاتي را به من گوشزد مي کند. *بنده از مشورت استقبال مي کنم. در برخي از موضوعات فوتبالي با همسرم مشورت مي کنم. او فکرش آزاد است و بهتر مي تواند درخصوص مسائل پيشنهاد بدهد. با آنکه آنچنان در ميادين فوتبالي حضور نداشته ولي بخوبي فوتبال را مي شناسد و مرا از نظر فکري ياري مي کند. *آدم ماشين بازي نيستم. دوست ندارم مثل برخي دائماً در نمايشگاه هاي اتومبيل باشم و دائما ماشين عوض کنم. درحال حاضر يک اتومبيل «هيوندا سونوتا» دارم. *دوست دارم اتومبيل زيرپايم ساده باشد. برخي ماشين خو را اسپرت مي کنند و از کار لذت مي برند. ولي من به اتومبيل ساده علاقه دارم. به هرحال يک ورزشکار مي بايست بسياري از بايدها و نبايدها را در جامعه رعايت کند. *طرفدار پروپا قرص «قورمه سبزي» هستم. مادر و همسرم دستپخت فوق العاده اي دارند و از قديم گفته اند که هر گلي يک بويي دارد و نمي توان گفت که غذاي آن يکي خوشمزه تر است. بطور کلي غذاهاي ايراني خوش طعم هستند و آشپزان ايراني تبحر خاصي دارند و غذاهاي ايراني کلي طرفدار در دنيا دارد. *اهل سفر هستم. اگر فرصتي پيدا شود حتماً به تبريز يا اردبيل مي روم. هر کسي دوست دارد سالي چند بار به زادگاهش سري بزند و اوقات را در کنار هم زبانان خود سپري کند. *آذري زبان هستم و آذري ها را خيلي دوست دارم. البته همه جاي ايران سراي من است. به نظر من کريم باقري يکي از برترين فوتباليست هاي آذربايجان است که از نظر اخلاقي نيز فوق العاده است. او الگوي بسياري از بازيکنان آذري زبان است. *ورزشکاران در جامعه از جايگاه خاصي برخوردار هستند. از همين رو ورزشکاران نبايد هر لباسي را بر تن کنند و خود را به هر شکلي درآورند. بسياري از نوجوانان از ورزشکاران الگوبرداري مي کنند. بازيکنان بزرگ بايد نمونه باشند. من بعنوان يک عضو کوچک خانواده فوتبال هميشه در پوشش خود بسياري از مسائل اخلاقي را لحاظ مي کنم و هميشه سعي دارم که اصالت خود را حفظ نمايم. چند نکته از داوود حقي *بي نهايت آدم رفيق بازي است. از وقتي که متأهل شده خيلي کم سراغ دوستان قديمي اش را مي گيرد. ولي با دوستان فوتبالي خود ارتباط صميمي و نزديکي دارد. بطوري که هفته اي چندبار با آنها خارج از ميادين فوتبالي ملاقات مي کند. *بي حاشيه است و آدم شهرت طلبي نيست. اگر بود هم اکنون در يکي از تيم هاي بزرگ پايتخت بازي مي کرد. با آنکه ادعا مي کند موانع زيادي بر سر راهش در فوتبال وجود دارد تا به يکي از دو تيم بزرگ پايتخت ملحق نشود ولي براي رفتن به تيم هاي بزرگ اصراري ندارد. *در فوتبال اهواز طرفداران زيادي دارد بازي هاي خوب او در تيم استقلال اهواز سبب شد که در بين طرفداران اين تيم از جايگاه بخصوصي برخوردار باشد. *بيشتر تيم هاي خواهانش بخاطر ضربات ايستگاهي و بازيسازي سراغ او را مي گيرند. طي سه فصل گذشته اکثر گلهايش را از طريق ايستگاهي به ثمر رسانده است. *در داخل ميدان بسيار جدي است. فصل گذشته زماني که کاپيتان راه آهن شد با هيچ کدام از همبازيانش در داخل ميدان شوخي نداشت. در يکي از بازي ها با احمد مؤمن زاده مهاجم تازه وارد و باتجربه راه آهن درگيري لفظي پيدا کرد چرا که دوست ندارد همبازيانش در انجام وظايفش بعنوان يک کاپيتان دخالت کنند. البته او خارج از ميدان يک بازيکن مؤدب است که به هيچ وجه وارد حريم ديگران نمي شود و حرمت ها را حفظ مي کند. منبع:ه کيهان ورزشي /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]