محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843826162
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "ما به كجا ميرويم؟ "به قلم سيدجواد ساداترضوي آورده است: نتيجه تهديد دولت براي استرداد لايحه هدفمند كردن يارانهها از مجلس، تصويب يك قانون متناقض شد كه در نوع خود بدعتي به شمار ميآيد. نمايندگان مجلس روز گذشته با تصويب ماده 16 لايحه هدفمند كردن يارانهها و فراهم ساختن زمينه لازم براي كنترل كامل دولت و دور از نظارت ديوان محاسبات بر منابع حاصل از حذف يارانه ها، عملا مصوبه چند روز پيش خود را در ماده 13 همين لايحه نقض كردند و برخلاف نص صريح آييننامه داخلي مجلس «امكان بازگشت» را فراهم ساختند و يك قانون متناقض را به شوراي نگهبان ارائه دادند. مجلسيها پيش از اين و بر اساس ماده 13 اين لايحه براي دولت چهار رديف درآمدي و هزينهاي در لوايح بودجه سنواتي قائل شده بودند كه امكان نظارت بر هزينه درآمدهاي ناشي از هدفمند كردن يارانهها را مدنظر قرار داده بود اما در ماده 16، اين چهار رديف را به يك رديف كاهش دادند كه عملا امكان نظارت مجلس را سلب كرد به نوعي كه نمايندگان نتوانند درباره نحوه هزينهكرد اين اعتبارات اختياري داشته باشند يا اعمال نظري انجام دهند. اينكه چرا دولت با نظارت و نحوه هزينه كردن اعتبارات حاصل از هدفمندسازي از سوي مجلس سر ناسازگاري پيشه كرد و زمينه را به گونهاي فراهم ساخت كه چنين چيزي از دل دستگاه قانونگذار كشور درآيد، خود محل تامل است. باز گذاشتن دست دولت براي اعمال سليقه بر منابعي بسيار زياد و قابل توجه در طول تاريخ برنامهريزي و بودجهريزي كشور سابقه نداشته است. تاكنون هيچ دولتي تا بدين اندازه گشادهدست و مختار در نحوه هزينه كردن منابع مالي كشور نبوده است. به راستي اين همه امتياز ويژه براي چه منظوري صورت ميگيرد و چرا مجلسيان با در سايه قرار دادن مواد 52 و 53 قانون اساسي از روي آن به طور محترمانه گذشته و اين همه اختيار را به دولت دادند و از خود سلب نظارت كردند؟ برخي از كارشناسان بر اين باورند كه راي مجلس براي «سلب نظارت» از خود در واقع راي به «سلب مسئوليت» از شكست احتمالي اين طرح است. اگر اين ديدگاه درست باشد بايد نگران گسترش ديدگاه مسئوليت گريز در مديريت كشور بود زيرا نميتوان در تصميمات كلان بدون نگاه به «هزينه و فايده» طرحي را يكسره خوب يا يكجا باطل و نادرست اعلام كرد و پيش برد. صفر و صد كردن پديدهها و امور، آفت تصميمات مديريتي و زمينهساز بروز ناهنجاريهاي متعدد سياسي، اقتصادي و اجتماعي است. اما سوال بيپاسخ تصميم عجيب ديروز نمايندگان اين است كه چگونه به دولتي كه براساس گزارش رسمي ديوان محاسبات از بودجههاي مصوب تحت نظارت خودش بيش از 52 درصد تخلف كرده است تا بدين اندازه در هزينه كردن منابع اختيار دادهاند؟ و ديگر آنكه برنامه دولت براي نحوه توزيع اين منابع گسترده چيست كه نظارت مجلس را برنميتابد و خواهان گشادهدستي در پرداخت نقدي به دهكهاي درآمدي است تا بدان اندازه كه برخلاف نص صريح قانون اساسي باشد. با نقض پياپي قوانين و ارائه يك قانون متناقض كه جاي هرگونه تفسير و تعبيري را بازميگذارد نميتوان به اهداف عاليه دست يافت. اهداف هدفمندسازي يارانهها اگر محقق كردن «عدالت» باشد آنگاه بايد گفت بزرگترين بيعدالتي همانا نقض قانون كه متقنترين حجت بر حيات اجتماعي انسانهاست، ميباشد. نميتوان و نبايد براي دستيابي به اهداف هرچند متعالي از هر وسيله و روشي سود جست زيرا اهداف هيچگاه بر مشروعيت وسيله حكم نميكند. به راستي با اين روش و ادامه اين روندما به كجا ميرويم؟ * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "به ياد سردار آرام "به قلم عبدالله رمضان زاده آورده است: برخي خبرها را هرجا كه باشي و بشنوي دردناك است و باعث مي شود انسان درد خود را فراموش كند، خبر شهادت سردار نورعلي شوشتري، فرماندهان منطقه يي سپاه و جمعي از مردم سيستان و بلوچستان از آن خبرهاي دردناك بود. به عنوان كسي كه از يك سو سال ها بود سردار شوشتري را مي شناختم و از سوي ديگر دغدغه 20 سال اخير من مسائل مربوط به مرزها و مناطق قومي كشور بوده است، شوكه شدم، اولين برخوردم با سردار شوشتري در قرارگاه نجف اشرف در سال 65 بود. من به عنوان يك بسيجي رزمنده ساده و او فرمانده قرارگاه، آن روزها از درجه هاي امروز فرماندهان و خدم و حشم و گماشته و رئيس دفتر خبري نبود؛ مخصوصاً در قرارگاه ها و مناطق عملياتي.به همراه چند تن از دوستان دانشجو مسوول هدايت آتش يكي از گردان هاي عملياتي بوديم و به خاطر جلسه هماهنگي تطبيق آتش يگان هاي درگير عمليات آن روزها در داخل خاك عراق به قرارگاه نجف اشرف رفتيم. فرمانده وقت قرارگاه برادر شوشتري بود؛ مردي بسيار آرام، متين و استوار، برخلاف ساير فرماندهاني كه مي ديدم و معمولاً در حال حركت و عجله حرف مي زدند، برنامه مي ريختند و دستور مي دادند، خيلي آرام احوالپرسي مي كرد و سخن مي گفت. مسووليت تمام عمليات و هماهنگي لشگرها و گردان هاي مستقل اعم از پياده و زرهي در آن عمليات با او بود. آنجا قاليباف، سليماني، اسدي و مرتضي قرباني را هم ديدم كه رفت و آمد مي كردند و آماده عمليات مي شدند. با ما هم احوالپرسي كرد و چند جمله گفت و رفت. از جمله اينكه گفت؛ «گلوله توپ و خمپاره كم داريم. حتي يك گلوله هم نبايد هدر رود. در اين يكي دو روز هرچه مي توانيد نيروهايتان را بيشتر كنيد. در اين مناطق كوهستاني، خمپاره ها و توپ ها بايد جاي نيروها عمل كنند، در محاسبه ها دقت كنيد، يادتان باشد 4= 2+2. در هيچ محاسبه يي نبايد اشتباه داشته باشيد.»دو سه روز بعد مجدداً به قرارگاه رفتيم و اين بار به خاطر پاسخگويي به كتك كاري برخي از سربازان و بسيجيان گردان ما با فرماندهاني كه نام شان را در بالا آوردم. در يك سوءتفاهم دوستان ما كه فرماندهان لشگرها را نمي شناختند با آنها به جر و بحث پرداخته بودند. من به همراه فرمانده گردان براي رفع و رجوع رفتيم.انتظار برخورد تند سردار شوشتري را داشتيم. به محض سلام و عليك شروع كرد به قاه قاه خنديدن و به فرمانده گردان ما كه امروز يكي از فرماندهان مناطق غرب كشور است، گفت؛ گردان تشكيل داده يي يا تيم كاراته؟، به جاي بروس لي، ناصرلي تربيت كرده يي. (ناصر نام يكي از دوستان در گردان بود كه ورزش هاي رزمي كار كرده بود.) خلاصه با معذرت خواهي گذشت. ديگر برادر شوشتري را نديدم تا سال 78.سال 78 من استاندار كردستان بودم كه سردار نورعلي شوشتري به فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) منصوب شد. او جايگزين سردار احمد كاظمي شد كه به فرماندهي نيروي هوايي سپاه منصوب و در آنجا به همراه دوست خوب ديگرم سردار حنيف شاهمرادي به شهادت رسيد. قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) مسووليت مناطق شمال غرب كشور (آذربايجان غربي، كردستان) را بر عهده دارد. اگرچه مقر قرارگاه در اروميه است، هفته بعد از انتصاب، سردار به كردستان آمد و در استانداري همديگر را ديديم. همان برادر شوشتري بود. هيچ فرقي نكرده بود. همان آرامش و طمانينه. به او گفتم زيردستش بوده ام و او فرمانده ام و هنوز هم بايد مرا همان بسيجي زيردست خود حساب كند. و داستان ناصرلي را برايش بازگو كردم. به ياد آورد و كلي خنديد. از همان جا به مرتضي قرباني زنگ زد و خاطره را يادآور شد. دو هفته بعد به قرارگاه رفتم تا به اصطلاح سياست و امنيت را با هم هماهنگ كنيم. ديدگاهي باز داشت و دغدغه اش توسعه و عمران و آباداني بود. تا روزي كه من در كردستان بودم و او فرمانده قرارگاه، دست در دست هم كار پيش مي رفت. سال 80 من از كردستان آمدم و ديگر او را نديدم، تا اينكه اوايل امسال شنيدم مسووليت سيستان و بلوچستان به او سپرده شده است. خوشحال شدم و به برخي از دوستان بلوچ اطمينان دادم كه وضعيت قطعاً بهتر از گذشته خواهد شد و كمي از خصوصيات سردار شوشتري گفتم. ديروز كه خبر را شنيدم1 ،نمي دانستم چه بگويم. تلويزيون كليپي پخش مي كرد كه يادآور خاطره شهدا و جنگ بود كه عكس شوشتري هم به آنها اضافه شده بود. او هم رفت. دوستان ديدند كه اشك هايم چگونه سرازير بود. اما هموطنان بلوچ كه مي دانند چقدر دلم برايشان مي تپد، خوب آگاهند كه آنچه اتفاق افتاده است با هدف ياري آنان و در جهت منافع آنان نبوده است. تروريست ها ممكن است با پول خارجي چند جوان را فريفته باشند تا از آنان سوءاستفاده كنند، اما بزرگان بلوچ اعم از قبايل، مولوي ها و روشنفكران و همچنين عامه مردم بلوچ مي دانند كه تروريست ها چه خطراتي را متوجه آنان كرده اند و راه صلاح و پيشرفت و عمران بلوچستان در آرامش است و دست در دست هم نهادن. شهادت سرداران سپاه و بزرگان و مردم بلوچستان را به همه ملت ايران، خانواده شهدا و مخصوصاً به برادر بزرگوارم حجت الاسلام والمسلمين شوشتري تبريك و تسليت مي گويم. پي نوشت؛1- اين مطلب در روز 26 مهرماه در زندان نوشته شده است. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان " كار سنگين و حساس " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است:مقام معظم رهبري طي حكمي رياست آقاي مهندس عزت الله ضرغامي را براي يك دوره ديگر تمديد فرمودند. تمديد اين حكم حكايت از رضايت نسبي معظم له از عملكرد آقاي ضرغامي دارد . اما همان طور كه در حكم يادآور شدند به «كمبودها» و «نقاط ضعف» صدا و سيما نيز نيك آگاهند . مقام معظم رهبري طي حكمي رياست آقاي مهندس عزت الله ضرغامي را براي يك دوره ديگر تمديد فرمودند. تمديد اين حكم حكايت از رضايت نسبي معظم له از عملكرد آقاي ضرغامي دارد . اما همان طور كه در حكم يادآور شدند به «كمبودها» و «نقاط ضعف» صدا و سيما نيز نيك آگاهند . ما اكنون وسط معركه نبرد نرم قرار داريم . رسانه ها بويژه رسانه ملي در خط اول اين نبرد سرنوشت ساز قرار دارند. صدا و سيما به عنوان پرمخاطب ترين رسانه وظيفه سنگين و حساسي را عهده دار است . سنگيني اين وظيفه و حساس بودن آن را وقتي ادراك مي كنيم كه آن را در وسط رقابت نفسگير در فضاي ايران وجهان با هزاران رقيب ببينيم . ماهواره هاي دشمن در آسمان ايران در تدارك سخت افزاري هزاران كانال تلويزيوني هستند . اتاق هاي فكر در لندن ، پاريس، واشنگتن، مسكو و برخي كشورهاي اروپايي و نيز برخي پايتختهاي عربي كار توليد نرم براي اين كانالهاي تلويزيوني را عهده دار هستند. كانالهاي تلويزيوني و سايت هاي اينترنتي كه دست اندركار توليد فيلم هاي مستهجن و خلاف اخلاق هستند ، دين، اخلاق و آداب و رسوم ما ايرانيان را هدف قرار داده اند. صدا و سيماي جمهوري اسلامي در محاصره اي اين چنيني و در نبردي نابرابر بايد حافظ دين ، اخلاق مردم و مركز اصلي توليد اميد و آگاهي در جامعه ما باشد. صدا و سيما بايد هر روز حرف نو و تصوير جديد ارائه دهد، تا ديده و شنيده شود. ما بايد در ميان صداهاي جهاني ، صداي انقلاب و اسلام را پاس داريم، ما بايد در ميان تصاويري كه هر روز در جهان توليد مي شود تصوير انقلاب و اسلام را آن طور كه هست و آن طور كه بايد باشد صيانت كنيم. بخش عظيمي از اين كار سنگين و حساس برعهده صدا و سيماي جمهوري اسلامي است. صدا وسيما همه روزه زير چكش نقد مردم و صاحب نظران است . چرا كه عملكرد آن بي پرده و عريان در مرعي و منظر عمومي است.درخانه و خيابان ، در بازار و حتي داخل خودروها ديده وشنيده مي شود. صدا و سيما با انواع و اقسام گرايشها و سلايق و رويكردهاي متفاوت روبرو است و بايد براساس معيارهاي ارزشي و حقيقي بتواند رضايت مخاطبين را داشته باشد.مردم بايد حس كنند وقتي راديو را باز مي كنند و يا به سيماي جمهوري اسلامي نگاه مي كنند چيزي گيرشان مي آيد. به تعبير امام خميني (ره) در اين دانشگاه عمومي دين ، دانش، اخلاق و آگاهي هاي آنها افزايش مي يابد. گله هاي «متدينين» به صدا و سيما كه در محافل و جلسات مذهبي شنيده مي شود چند قلم بيشتر نيست . البته آنها كه عميق تر مي نگرند حرفهاي درست و درماني دارند كه بايد شنيد و اشكالات را رفع كرد. 1- بسياري از متدينين به برخي از موسيقي هايي كه در صدا و سيما مي شنوند به طورجدي شبهه دارند، آن را از مصاديق حرام مي دانند و ترجيح مي دهند گوش ندهند. مسئولين صدا و سيما بايد دقت كافي در اين امر داشته باشند. نبايد گاهي پخش موسيقي «مشكوك» به تدريج به سمت «حرام» ميل كند. 2- مدل حضور زنان در سيما بويژه آنجا كه با آرايش غليظ ظاهر مي شوند مورد اعتراض متدينين است، گاهي در فيلم ها و اجرا اين مهم رعايت نمي شود . نبايد صداي زن در صدا و تصوير او در سيما به گونه اي باشد كه احساس شود عاري از «حيا» است. 3- تبليغ و ترويج دين و معارف الهي در صدا و سيماي جمهوري اسلامي انصافا ركورد قابل قبولي دارد .اما مردم انتظار دارند در دوره جديد در اين وادي دست اندركاران صدا وسيما يك گام به جلو بردارند. از پخش بعضي سخنراني هاي ضعيف و مداحي هايي كه اشعار نامناسب و ضعيف دارند پرهيز گردد. 4- دانشكده صدا و سيما پس از سالهاي پيروزي بايد به اندازه كافي كادر براي تصدي مسئوليتهاي كليدي صدا و سيما تربيت كرده باشد كه بتوانند مديريت اين تشكيلات عظيم را تصدي كنند. ان شاءالله5 سال ديگر بايد كسي مديريت صدا و سيما و پست هاي كليدي آن را به عهده گيرد كه از اين دانشكده و از ميان مديران لايق و متدين همين مجموعه باشد. اين قابل قبول نيست كه برخي فارغ التحصيلان دانشكده صدا و سيما با استانداردهاي ارزشي انقلاب و نظام، بيگانه باشند و در مسيري حركت كنند كه خداي ناكرده ارتش رسانه اي دشمن جهت آن را نشان مي دهد. نشانه هاي اميدواري به تحقق اين آرزو هنگامي پيدا مي شود كه وقتي كسي وارد فضاي عمومي صدا وسيما مي شود همه آثار و نشانه هاي تحول را از همان بدو ورود به تماشا بنشيند. اين مهم نياز به يك نظارت مستمر و كنترل هوشمندانه و يك نگاه زمانبندي شده دارد. امري كه در حكم جديد مقام معظم رهبري بحق به آن اشاره شده است. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "سرچشمه شايد ..! " به قلم حسين شريعتمداري آورده است: «كاوش هاي باستاني نشان مي دهد كه انسان به خدا اعتماد داشته است، اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من مي گويم مشكل اين است كه به تعداد انسان ها خدا هست و خداي هر انساني با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خداي فرد ديگر متفاوت است. ملت ها در طول تاريخ همواره يك خدا را نپرستيده اند». مطلب فوق را آقاي اسفنديار رحيم مشايي، رئيس دفتر رياست محترم جمهوري در كنفرانس انجمن سالانه دانشگاههاي باز كه اخيراً با ميزباني دانشگاه پيام نور برپا شده بود، بيان داشته و نتيجه گرفته است كه «خدا محور وحدت انسان ها نيست»! اظهارات آقاي مشايي كه اميدواريم صحت نداشته باشد و به خطا نقل شده باشد، با توجه به حضور پررنگ ايشان در دولت و نزديكي مثال زدني-والبته غيرقابل توجيه- وي با رياست محترم جمهوري، زمينه ساز تبليغات سوء-و همراه با ملامت و حتي تمسخر- فراواني شده است،كه در اين باره اگرچه گفتني بسيار است ولي از آن ميان اشاره به چند نكته ضروري تر به نظر مي رسد. 1- ابتدا بايد گفت كه اظهارات آقاي مشايي با آموزه هاي صريح اسلام و همه اديان الهي مغايرت دارد. چرا كه در كلام خدا نه يك بار، بلكه بارها تاكيد شده است كه ايمان به خدا مي تواند و بايد محور وحدت انسان ها باشد، به عنوان نمونه- و فقط يك نمونه- مي توان به آيه 64 از سوره مباركه آل عمران اشاره كرد كه خطاب به پيامبراكرم(ص) مي فرمايد «بگو اي اهل كتاب بيائيد به سوي سخني كه ميان ما و شما يكسان است و آن، اين كه جز خداي يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم» و نمونه هايي از اين دست در كلام خدا و در آموزه ها و دستورات رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار عليهم السلام به فراواني و صراحت وجود دارد و از جمله بايد از آقاي مشايي با آنهمه ادعاي اسلام شناسي! پرسيد؛ نظر جنابعالي درباره آيه شريفه «واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا- همگي به ريسمان الهي چنگ بزنيد و متفرق نشويد.» كه به فراواني بر زبان مسلمين جاري بوده و هست، چيست؟! 2- اظهارات رحيم مشايي با واقعيات تاريخي و مخصوصاً واقعيت غيرقابل انكار اين سال ها نيز در تناقض آشكار است. چه كسي مي تواند، وحدت ملت هاي مسلمان در عصر حاضر را كه عليه نظام سلطه جهاني شكل گرفته است انكار كند؟! البته ترديدي نيست كه اين وحدت هنوز به نقطه اوج خود نرسيده است ولي گام هاي بلندي كه به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در اين راستا برداشته شده به اندازه اي عظيم و كارساز است كه قدرت هاي استكباري، مخصوصاً آمريكا و اسرائيل، بيشترين توان مالي، سياسي و تبليغاتي خود را براي مقابله با آن بسيج كرده اند. بنابراين وقتي «اسلام» به تنهايي عامل و محور اصلي وحدت ملت هاي مسلمان با مذاهب گوناگون است،چگونه مي توان ادعا كرد «خدا» نمي تواند محور وحدت انسان ها باشد؟! و حال آن كه اعتقاد به اسلام بعد از اعتقاد به خداوند تبارك و تعالي است. گفتني است «آلوين تافلر» ، نظريه پرداز معروف آمريكايي كه چند كتاب از وي در ايران به فارسي ترجمه شده است مي گويد «كاري كه ]امام[ خميني كرد، فقط ايجاد اتحاد ميان ملت هاي مسلمان و عليه آمريكا نبود بلكه او همه خدا باوران جهان راعليه غرب برانگيخته است». 3- ممكن است آقاي مشايي -البته براي فرار از ماجرا- بگويد منظور من نفي ضرورت وحدت با محوريت خدا نبوده است، بلكه اعلام كرده ام اين وحدت تحقق نيافته است! كه در اين صورت بايد گفت؛ جنابعالي ابتدا به زعم خود استدلال كرده ايد كه برداشت همه انسان ها از خدا با يكديگر متفاوت است و سپس نتيجه گرفته ايد كه خدا نمي تواند محور وحدت انسان ها باشد. بنابراين... چه عرض شود؟! 4- آقاي رحيم مشايي- آگاهانه يا ناخودآگاه- با اظهارات ياد شده پيام همه پيامبران الهي، ائمه اطهار عليهم السلام و توصيه هاي دلسوزانه و اكيد حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب، تمامي انسان هاي فرهيخته و دلسوخته براي انسان ها را، نه فقط زير سؤال برده، بلكه با آن به مقابله نيز برخاسته است. و البته، كم نيستند افرادي كه اينگونه سخنان سخيف، غيرعلمي و مسخره را بر زبان دارند و از اين زاويه، اظهارات آقاي رحيم مشايي قابل اعتناء نيست، اما، ايشان به حق يا به نا حق- و به اعتقاد نگارنده قطعاً به ناحق- در جايگاه برجسته اي از دولت قرار دارد و اظهارات ايشان، دقيقاً به همين علت- و تأكيد مي شود كه فقط به همين علت و نه به علت شخصيت حقيقي او- به حساب دولت نوشته مي شود. و از اين روي، سخنان بي پايه وي اگر آگاهانه باشد كه نه فقط جفا، بلكه خيانت به مردم، نظام و انقلاب اسلامي است و چنانچه مانند برخي ديگر از اظهارات وي، ريشه در ناآگاهي ايشان داشته باشد، كه حضور اينگونه افراد در پست هاي مهم دولتي- آنهم دولت اصولگرا- غيرقابل توجيه و بي اعتنايي به رأي و اعتماد مردم است! 5- فقط نيم نگاهي به تلاش گسترده دشمنان و هزينه هاي كلاني كه براي ايجاد تفرقه در ميان ملت ها و مخصوصاً براي اختلاف افكني در ميان ملت هاي مسلمان هزينه مي كنند، كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه اظهارات رحيم مشايي، در جايگاه رئيس دفتر رياست جمهوري- و چند مسئوليت ديگري كه يدك مي كشد- فقط در بستر پروژه هاي عريض و طويل دشمنان اسلام و انقلاب و در راستاي پيشگيري از وحدت مسلمين قابل ارزيابي است. البته درپي آن نيستيم كه آقاي مشايي را وابسته به كانون هاي بيگانه بدانيم، ضمن آن كه با توجه به مواضع و عملكرد چندساله اخير آقاي مشايي، به وضوح مي توان بر رضايت دشمنان از حضور ايشان در پست هاي كليدي تأكيد ورزيد. گفتني است در ماجراي رسواي برلين يكي از مدعيان اصلاحات طي مصاحبه اي گفته بود؛ مشكل دموكراسي در كشور ما آن است كه در ايران «هنوز خدا نمرده است»! 6- و بالاخره، سخني نيز با برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد، رئيس جمهور محترم و منتخب در ميان است و آن، اين كه؛ در شخصيت آقاي اسفنديار رحيم مشايي چه برجستگي و امتياز ويژه اي ديده ايد كه ديگران نه فقط نمي بينند، بلكه براي اثبات عدم صلاحيت وي دلايل مستحكمي نيز ارائه مي كنند و در همان حال، جنابعالي- با عرض پوزش- ضمن آن كه دليل و نشانه قابل قبولي براي اثبات صلاحيت او نداريد، ايشان را در پست هاي حساس و كليدي دولت مي گماريد و بر آن اصرار هم داريد؟! آيا همين موضع اخير آقاي مشايي- صرف نظر از مواضع و عملكرد قبلي- كه در تقابل آشكار با آموزه هاي اسلامي، انقلابي و توصيه هاي اكيد حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است، دليل قانع كننده و مستحكمي براي كنار گذاشتن ايشان نيست؟! ترديد نكنيد كه مصلحت نظام، مردم و شخص حضرتعالي در آن است، سرچشمه شايد گرفتن به بيل چو پر شد نشايد گذشتن به پيل * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "بان كي مون حافظ منافع صهيونيست ها! " آورده است: بان كي مون دبيركل سازمان ملل بار ديگر نتوانست منويات باطني خود را كتمان كند و با اشاره به چند رخداد اخير در ناحيه مرزي لبنان كينه خود نسبت به حزب الله لبنان را بروز داد. وي با مرتبط ساختن حزب الله به انفجار ماه گذشته در جنوب لبنان اين جنبش را به باد انتقاد گرفت و به همين بهانه خواستار خلع سلاح حزب الله شد. بان كي مون بدون كمترين اشاره اي به تجاوزات مرزي و نقض حريم هوايي روزمره لبنان توسط رژيم صهيونيستي سلاح حزب الله را تهديدي براي قطعنامه 1701 شوراي امنيت قلمداد كرد . وي همچنين در مقام وكيل مدافع دولت لبنان ظاهر شد و وجود سلاح دردست جنبش حزب الله را چالشي عمده براي دولت لبنان دانست . اين نخستين بار نيست كه بان كيمون وابستگي خود به صهيونيستهارا با موضعگيري عليه حزب الله لبنان آشكار مي سازد. در ارديبهشت ماه گذشته وي اتهام هايي عليه حزب الله مطرح كرد كه با واكنش شديد اين جنبش مواجه شد. در آن مورد نيز دبيركل سازمان ملل در گزارشي كه مشخص بود از سوي صهيونيستها ديكته شده است ادعا كرد شبه نظاميان حزب الله براي امنيت و ثبات لبنان تهديد هستند و حتي مدعي شد حزب الله براي امنيت و ثبات منطقه هم خطرناك است . كارنامه و عملكرد سه ساله اين ديپلمات كره اي در مسند دبيركلي سازمان ملل در دو نكته قابل خلاصه كردن است ; نخست برخورد ضعيف و انفعالي در مواجهه با بحران هاي جهاني و دوم وجود رگه هاي مشخص جانبداري از رژيم صهيونيستي در موضع گيري ها بيانيه ها و اظهارات وي . ابراز نگراني مكرر دبيركل سازمان ملل از سلاح هاي حزب الله درحالي صورت مي گيرد كه زرادخانه رژيم صهيونيستي مملو از تسليحات غيرمتعارف است و دبيركل سازمان ملل كمترين انتقادي از آن نكرده و گويي از نظر بان كي مون فقط مخالفان اين رژيم اشغالگر و متجاوز هستند كه نبايد سلاحي در اختيار داشته باشند و در مقابل اسرائيل مجازات از انواع سلاح ها برخوردار باشد. بان كي مون در برخورد با اقدامات غيرقانوني و جنايات رژيم صهيونيستي در دوران صدراتش در سازمان ملل از جمله قتل عام مردم فلسطين در غزه به طرز ننگيني محافظه كارانه عمل كرد و حتي حاضر نشد اين جنايات تكان دهنده را كه به قتل عام بيش از يكهزار مرد و زن و كودك فلسطيني در غزه منجر شد محكوم نمايد. بايد توجه داشت كه دبيركل هاي قبلي سازمان ملل نيز به دليل همين وابستگي به قدرتهاي سلطه گر هرگز انتظارات و توقعات مردم جهان را در جهت استقرار عدالت تامين صلح و ثبات واقعي و مقابله قاطع با ظالمان و متجاوزان برآورده نكردند و همگي كارنامه غيرقابل قبولي از خود برجاي گذاشتند ولي بعضي از آنها براي حفظ حيثيت و اعتبار جايگاه خود جسته و گريخته مواضع منصفانه اي در قبال مسائل مختلف جهاني اتخاذ كردند. متاسفانه به نظر مي رسد بان كي مون تا اين مقدار هم حاضر نيست از عزت و شان جايگاه دبيركلي سازمان ملل دفاع كند. نظام گزينش دبيركل براي سازمان ملل تابع شرايط غيرعادلانه اي است كه بر مجامع جهاني حاكم است و قدرتهاي سلطه جو و دولتهايي كه گستاخانه و به ناحق خود را قيم دنيا مي دانند. اولا در مقام انتخاب فردي را تاييد مي كنند كه همسو با مواضع آنها باشد و كسي را انتخاب نمي كنند كه استقلال راي و نظر داشته باشد ثانيا اينكه درصورت انتخاب نيز موضع گيري فرد منتخب را تحت نظر دارند و درصورت مشاهده هرگونه عدول از خط مشي ديكته شده آنها را تحت فشارهاي گوناون قرار مي دهند. بان كي مون نيز كه در اين چارچوب انتخاب شده شديدا مي كوشد خواست قدرتهاي بزرگ را عملي كند. موضعگيري عليه منافع نامشروع رژيم صهيونيستي براي قدرتهاي كنوني حاكم بر سازمان ملل يك خط قرمز محسوب مي شود. از اينروست كه بان كيمون شديدا از ناخشنود ساختن صهيونيستها مي گريزد تا از خط قرمز مورد نظر قدرت ها عبور نكند. سابقه فعاليت اين ديپلمات كره اي نشان مي دهد وي در سال 1354 وارد وزارت خارجه كره جنوبي شد در سال 1380 نماينده كره در سازمان ملل گرديد در سال 1383 به سمت وزير خارجه كره جنوبي منصوب شد و سرانجام در دي ماه سال 1385 به عنوان هشتمين دبيركل سازمان ملل تعيين شد. بان كي مون در معرفي شخصيت شغلي خود مي گويد : معتقد به منش و رفتار آسيايي يعني ديپلماسي آرام با فعاليت و كار شديد است . بان كي مون هرچند در اظهاراتش اشاره اي به گرايش دروني خود به صهيونيست ها نمي كند ولي در ارديبهشت 1386 در پيامي به نشست سالانه لابي صهيونيستي آمريكا مي گويد : « كميته يهوديان آمريكا » نقش مهمي در پيشبرد برنامه هايم در سازمان ملل دارد.وي به همين مناسبت در ادامه به طور ذلت آوري به تمجيد از رژيم صهيونيستي مي پردازد و مي گويد : اسرائيل سرمايه اي از تجربه دارد كه مي تواند به سازمان ملل ارائه نمايد و من اهميت بسياري به رابطه بين سازمان ملل و اسرائيل مي دهم و اسرائيل را عضو كامل جامعه كشورهاي عضو سازمان ملل با همه حقوق و تعهدات مي دانم ! اين درحالي است كه رژيم صهيونيستي بزرگترين ناقض مقررات و قطعنامه هاي سازمان ملل به شمار مي رود و پشيزي به درخواست ها و مصوبات اين سازمان ارزش قائل نيست . تعريف و تمجيد از چنين رژيمي آن هم توسط دبيركل سازمان ملل شرم آور و غيرقابل پذيرش است و در خوش بينانه ترين حالت بايد گفت كه بان كي مون مرعوب صهيونيستهاست و كسي كه اين چنين مرعوب است غيرممكن است حاضر شود و يا اينكه قادر باشد در برابر سركشي ها و جنايت هاي اين رژيم ايستادگي كند و برخوردي با رعايت عدالت و صيانت از حقوق فلسطيني ها داشته باشد. بان كي مون اگر مي خواهد رفتارش را چنين توجيه كند كه در فضاي كنوني حاكم بر مجامع جهاني چاره اي غير از اين رويه ندارد نمي تواند براي كرنش هاو تملق هاي خود در برابر صهيونيستها توجيه داشته باشد. بان كي مون بهتر است در باقيمانده مدت ماموريت خود در موضع گيري هايش تجديدنظر نمايد و اينگونه خود را آلت دست صهيونيستها جلوه ندهد در غير اينصورت و با ادامه رويه كنوني اعتباري براي وي باقي نخواهد ماند و مجبور خواهد شد با كارنامه اي ننگين تر از اسلاف خود سازمان ملل را ترك نمايد. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "آيا دستمزدها هم واقعي مي شود؟ "به قلم حميدرضا شكوهي آورده است: اين روزها پس از صحبت درباره حواشي مراسم 13 آبان، مهمترين موضوعي كه در محافل دوستانه و خانوادگي در بين مردم مطرح مي شود پيامدهاي لا يحه دولت براي هدفمند كردن يارانه ها است. براي عامه مردم تفاوت چنداني ندارد كه لا يحه مورد نظر دولت، بدون كم و كاست در مجلس تصويب شود يا اينكه نظر مجلس بر نظر دولت غلبه يابد; هر چند كه سرانجام در اين زمينه، نظر مجلس به نظر دولت نزديك شد. اما مردم در پي يافتن پاسخ اين پرسش هستند كه سرانجام، در صورت تصويب اين لا يحه، در وضعيت زندگي آنها چه تغييراتي حاصل خواهد شد؟ اين نگراني ها از آنجا سرچشمه مي گيرد كه پيش از اجرايي شدن لا يحه هدفمندكردن يارانه ها و در حالي كه هنوز از واقعي كردن قيمتها خبري نيست، گراني در بخشهاي مختلف محسوس است. قيمت نان، مرغ و گوشت طي هفته هاي اخير به شدت افزايش يافته و قبض هاي آب و برق نيز با تغييراتي در محاسبه قيمت مواجه شده اند. مصداق مثل معروف «سالي كه نكوست از بهارش پيداست»، وقتي هنوز لا يحه، اجرايي نشده، مردم شاهد چنين تغييراتي در قيمت ها هستند; قطعا نگراني آنها در مورد پيامد هاي اجرايي شدن آن افزايش مي يابد. به همين دليل نظرات كارشناسان در مورد ضرورت واقعي كردن دستمزدها به موازات واقعي كردن قيمتها بيش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. مردم معتقدند نبايد در اين طرح تنها قيمت كالا ها در ايران با كشورهاي ديگر مقايسه و براساس آن محاسبه شود و دستمزدها هم بايد با ساير كشورها مقايسه شود. به عبارت ديگر، اگر قيمت بنزين يا نان در فلا ن كشور اروپايي، چند برابر بيشتر از ايران است، دستمزدها هم در آن كشور چند برابر بيش از دستمزدها دركشور ماست و اگر قيمتها در ايران واقعي شود و دستمزدها تغييري نكند فشار بيشتري بر مردم وارد خواهد شد. از طرف ديگر، قبل از انتخابات اخير از سوي آقاي احمدي نژاد اعلام شده بود كه ميزان يارانه اي كه به هر فرد تخصيص مي يابد حدود 70 هزار تومان است اما اكنون اين ميزان به 10 تا 20 هزار تومان كاهش يافته كه اين امر نيز نگراني هاي مردم را در مورد سرنوشت ميزان يارانه اي كه قرار است به طور مستقيم پرداخت شود افزايش داده است. به نظر مي رسد احمدي نژاد زماني در مورد اجراي طرح هدفمند كردن يارانه ها جدي تر بود كه قيمت نفت سه رقمي شده و درآمدهاي ارزي كشور تا حد زيادي افزايش يافته بود و همين امر، مسير حركت را براي دولت هموارتر ساخته بود، اما اكنون محاسبات گذشته، تغيير كرده است. البته رئيس دولت دهم هفته گذشته در مجلس گفته بود كه دولت هاي قبلي دستشان براي اجراي اين طرح بازتر بود، در حالي كه بر خلاف نظر ايشان به نظر مي رسد با توجه به درآمدهاي ارزي بي سابقه حاصل از فروش نفت، دست دولت نهم بازتر بوده كه از اين فرصت استفاده مطلوبي صورت نگرفت. در چنين شرايطي، مردم نگران پيامدهاي اجراي طرحي هستند كه طي ماه هاي اخير بارها با تغييراتي به زيان مردم- از جمله كاهش سهم هر فرد از يارانه مستقيم از 70 هزار تومان به 20 و حتي 10 هزار تومان- همراه بوده است و به همين دليل اين پر سش، بيش از هر زمان ديگري ذهن آنها را به خود مشغول كرده كه آيا كسي به فكر واقعي كردن دستمزدها هم هست؟ * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "شرط يكساله، حكم پنج ساله " به قلم عبدالله گنجي آورده است: بالاخره پس از چند ماه، گمانهزني رسانهها در خصوص استمرار يا توقف مسؤوليت مهندس ضرغامي در صدا و سيما با صدور حكم مقام معظم رهبري به پايان رسيد. حكمي متفاوت، مطالبهاي مشخص در زماني معلوم. اگر چه حكم ضرغامي 5 ساله است اما مقام معظم رهبري خواستار به ثمرنشستن مطالبات خود از صدا و سيما طي يك سال آينده شدند. قضاوت مقام معظم رهبري نسبت به افراد مجموعه ويژگي خاصي دارد. ايشان زحمات و كوتاهيها و تخلفات را يكجا ميبينند، تشكر، انذار و مطالبه را يكجا طرح مينمايند و مطلقانگاري در نقد و تأييد را معمولاً به كار نميگيرند. مقام معظم رهبري در اين حكم سه عرصه را با هم گوشزد ميكنند: 1- عرصههاي اصلي مأموريت صدا و سيما 2- شاخصهاي ارزيابي عملكرد صدا و سيما 3- زمانبندي اقدامات. به عبارت بهتر رهبري مأموريت، راهبرد الزامات و زمان تحقق را با هم لحاظ نمودند تا جامعيت و شفافيت مطالبه براي مسؤولين صدا و سيما يكجا ملموس و مورد توجه قرار گيرد. مطالبات رهبري از جنس كيفي است، در مطالبه رهبري مواردي مانند حجم،گسترش كمي، توسعه شبكههاي راديو و تلويزيوني و ... يافت نميشود. عمده مطالبات رهبري عبارتند از: 1- توجه به دينداري 2- توجه به اخلاق كه اخلاق سياسي و ديني را توأمان در برميگيرد 3- توجه به اميد. مقام معظم رهبري اميد را كليد حركت به سمت آينده، نشاط، انسجام و انگيزه ميدانند و در سخنان خويش با نخبگان نيز بدان اشاره كردند و از صدا و سيما خواستند كه اقدامات نظام جهت مردم را برجسته نمايد تا اميد در دل ملت و خصوصاً جوانان زنده بماند و به آينده كشور مطمئن شوند و عزت نفس ملي ارتقا يابد 4- توجه به آگاهي (بصيرت): بصيرت بخشي، گفتن حقايق، ارتقاي بينش عمومي و... از طريق هنر، ماندارترين مؤلفه رفتارساز است كه فقط از رسانه پرمخاطب ملي برميآيد 5- توجه به خانواده: خانواده به عنوان پايه تربيت اسلامي در عصر حاضر كه رسانههاي فرامرزي و شبكهاي در اختيار حكومتها نيستند و ابزار فرهنگي غرب، فروپاشي سياسي را هدف گرفته است، نقش اساسي در تربيت نسل آينده كشور دارد. تعامل افراد خانواده با محوريت دينداري در قالب امروزي ميتواند بسياري از خلأهاي تعاملي و ارتباطي بين اعضاي خانواده را حل نمايد. متأسفانه چند سالي است كه ادبيات ركيك و توهينآميز چالهميداني به سريالها و فيلمهاي ايراني وارد شده است و بخشي از اين ادبيات در زندگي روزمره به كار گرفته ميشود، اين در حالي است كه جنبههاي آموزنده به جهت عاري بودن از زبان هنر، كمتر در ذهن مخاطب ماندار ميمانند. سريالهايي نظير «كليد اسرار» ميتواند بر سلامت اخلاقي و اعتقادي و ايثارگري خانوادهها مؤثر گردد. اما آنچه در سريالهاي اجتماعي ايران بيشتر برجسته است، كلاهبرداري اعضاي خانواده از يكديگر يا محرومسازي از منافع عمومي خانواده است اين در حالي است كه بخش اندكي از خانوادههاي ايراني به چنين معضلي گرفتارند. برنامهريزي مهندس ضرغامي يك ساله است. طبيعتاً نسبت به محورهاي اعلامي از سوي رهبري پس از يكسال مطالبهها، خصوصاً از سوي جنبش دانشجويي شروع خواهد شد. چهار سال بعدي ضرغامي فقط بايد به استمرار منجر است اما در يكسال اول ايجاد و خلق پديدههاي نو و رفع نواقص بايد به صورت ملموس در معرض قضاوت همگان قرار گيرد. حتي اگر منابع انساني صدا و سيما براي انجام اين مهم پالايش گردد. * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان " رؤياي كاغذي پهلوي "به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: «رضا پهلوي» در گفتگو با روزنامه انگليسي «ديلي تلگراف» از نافرماني مدني عده اي در مراسم 13 آبان در تهران حمايت و از غرب درخواست كرد از اين افراد حمايت كند. وي در مصاحبه با اين روزنامه انگليسي مدعي شد: تغييرات بايد توسط نافرماني مدني و بدون خشونت صورت گيرد، ما نمي توانيم به هر قيمتي تغييرات داشته باشيم، چيزي كه اتفاق مي افتد بايد خواست مردم باشد. رضا پهلوي با اين اظهارات در پي اثبات اين واقعيت است كه تغييرات در ايران جدي است و آنها به اين تحولات اميد بسته اند، لذا با عنايت به فرجام شناسي مسير تغييرات، راهبرد ارائه و به گونه اي حوادث را تحليل مي كند كه گويي جامعه ايران يكپارچه خواستار دگرگوني مورد نظر آنها شده است و خواسته اقليتي فريب خورده و غافل را به مطالبه عمومي و مردم تعبير مي كند. اكنون برآورد مؤسسات نظرسنجي آمريكايي حاكي از ريزش طرفداران به اصطلاح جنبش سبز مي باشد. اگر عده اي در روز قدس امسال با شعارهاي انحرافي و تظاهر به روزه خواري قصد اعلام هويت مستقل از مردم را داشتند، در طنين شعارهاي امت حزب ا... محو گرديدند. اقليت محض روز 13 آبان نيز كه تلاش داشتند روز نماد ملي مبارزه با استكبار جهاني را به همراهي و همسويي با سياستهاي شيطان بزرگ تبديل كنند، در ميان سيل خروشان فريادهاي «مرگ بر آمريكا» و «مرگ بر اسرائيل» در نطفه خفه گرديدند. بقاياي دودمان پهلوي در خصوص گونه شناسي فشارها بر جمهوري اسلامي، فشارهاي داخلي را پيشنهاد مي كند و معتقد است «تهديد هايي كه از جانب خود مردم [ ايران ] صورت مي گيرد، تنها اهرمي است كه بيش از ديپلماسي شكست خورده كارساز مي شود، بويژه در زمينه برنامه هسته اي.» وي افزون بر راهكار فوق، مجازاتهاي چند جانبه را در صورت ناكارآمدي تحريمهاي سازمان ملل براي تضعيف جمهوري اسلامي ارائه مي كند. رضا پهلوي قطعاً به اين موضوع وقوف دارد كه حاميان خارجي وي، تاكنون بارها نسبت به اتخاذ گزينه تحريم و ناكارآمدي آن اذعان نموده و بر خلاف ميل شان ناگزير از تعامل با ايران گرديده اند. با وجود آنكه ايران به طور مستمر با تحريمها و اقدامهاي قهر آميز آمريكا مواجه بوده است، نه تنها در صحنه بين المللي منزوي نشده، بلكه با گرايش به كشورهاي جنوب شرقي آسيا، كشورهاي مشترك المنافع، خاورميانه و اتحاديه اروپا، موجبات قطع وابستگي به ايالات متحده آمريكا را نيز فراهم آورده است. به سخن ديگر، متحدان استراتژيك ايالات متحده آمريكا تداوم مناسبات اقتصادي خود را بر سياستهاي اعمالي از سوي واشنگتن ترجيح داده و استمرار روابط اقتصادي، مبين غلبه علايق تجاري بر سياسي است. بدين ترتيب، اقدامهاي تنبيهي تحريم از سوي آمريكا نه تنها ملت مقاوم ايران را در حمايت از ايده هاي خود وادار به تسليم و عقب نشيني نمي كند، بلكه مردم و مسؤولان كشور را در پيگيري مطالبات سياسي در عرصه بين المللي مصمم تر مي نمايد. گفتني است، اين عضو منحوس پهلوي در آستانه انتخابات با توهين به شعور ايرانيان، حضور در انتخابات را نشان از درك پايين سياسي ايرانيان دانست و ضمن زير سؤال بردن مردم سالاري ديني ايران و نمايشي توصيف كردن آن، اذعان نمود كه ايرانيها قصد دارند با فريب جهانيان در پوشش انتخابات دست به تخريب جهان بزنند. اكنون فردي كه جامعه ايران را با اين تعبيرهاي ناپسند معرفي مي كند، به عنوان حامي طيفي از جامعه به صحنه آمده است. شايان ذكر است، در حمايت ايشان از تحولات پس از انتخابات، همسويي و تلاقي با گروهكهاي تروريستي رجوي و ريگي به چشم مي خورد. اين در حالي است كه گروهك ريگي در سالهاي اخير با انجام برخي اقدامهاي كور تروريستي، جمعي از هموطنانمان را به خاك و خون كشيده است كه آخرين مورد آن حمله انتحاري به نشست وحدت سران و طوايف در شهرستان سرباز بوده است و اذهان عمومي اقدامهاي خرابكارانه و تروريستي گروهك تروريستي منافقين پس از پيروزي انقلاب اسلامي را همچنان به خاطر دارند. از سوي ديگر، هنوز هم برخي رهبران جنبش سبز اصرار دارند كه خط سياسي امام خميني(ره) را دنبال مي كنند! اكنون آيا مي توان بين آمريكا، اتحاديه اروپا و رسانه هاي همسو با آنها كه همواره خروجي تحليلهايشان نفي و مقابله با امام و مقام معظم رهبري است، قرابتي با آرمان امام راحل و مقام معظم رهبري برقرار نمود؟ بيگانگان و آنهايي كه هيچ گونه ترديدي در دشمني با گفتمان انقلاب اسلامي ندارند، اكنون از جنبش سبز پشتيباني مي كنند. اين افراد به خوبي مي دانند كه دشمن در خصومت با آرمان امام در استراتژيهاي خود تجديدنظر نكرده است. به عبارت ديگر، دشمني را با ادبيات متناسب با نوع تأثيرگذاري آن گزينش مي كند، به نحوي كه اخيراً واژه جنگ نرم با مختصات نرم افزارانه بر اساس اعتراف دولتمردان آمريكايي در كنار ديگر مفاهيم تهديدآميز مطرح گرديده است. رفتارهاي جنبش سبز بر دامنه ابهامهاي حمايت بيگانگان افزوده است، در حالي كه اگر مخالف همسويي با بيگانگان مي باشند، بصراحت موضعگيري مي كنند. بنابراين، اپوزيسيون خارج نشين نبايد رخداد پس از انتخابات را بستر تغيير ذائقه سياسي شهروندان جامعه ايران تعبير نمايد، بلكه اين حوادث با تدبير و مديريت داهيانه ولايت فقيه حل و فصل شده است، همان گونه كه اخيراً رهبر انقلاب اسلامي، خطاب به حاميان براندازي خاطرنشان كردند: آمريكايي ها به برخي مسايل و غائله هاي بعد از انتخابات دلخوش نكنند، زيرا جمهوري اسلامي ايران عميق تر و ريشه دارتر از اين حرفهاست و نظام اسلامي بر حوادث بسيار سخت تر از اين مسايل هم، فايق آمده است.» * آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان "به جاي مجلس <سرزده> به نانوايي برويد! " آورده است: نميدانم آقاي احمدينژاد، چه سالي به تهران آمده و در نارمك، ساكن شده است. اما نويسنده اين سطور، دقيقا 40 سال قبل (سال 1348) به عنوان كودكي خردسال به همراه خانواده در همان ميداني كه محل استقرار منزل شخصي آقاي احمدي نژاد است سكونت داشت. از همان زمان، علاوه بر ميوه فروشي و بقاليكه رئيس دولت براي اطلاع از قيمت گوجه فرنگي به آن مراجعه كرد، يك نانوايي سنگكي نبش خيابان سامان و در فاصله كمتر از 500 متري منزل فعلي رئيس دولت، قرار داشت. همچنين در خيابان سمنگان و در فاصله بسيار كوتاه از اين سنگكيپزي، نانوايي تافتوني و بربري وجود دارد. لذا با آسودگي ميتوان گفت كه كسب اطلاع از قيمت انواع نان براي احمدينژاد كاري آسان است. با اين مقدمه، مايلم به سر و صداها و دغدغههاي فراواني اشاره كنم كه در روزهاي اخير پيرامون افزايش بـيسـابـقه قيمت نان به راه افتاده و حتي سيماي جمهوري اسلامي ايران را نيز عليرغم ارادت ويژه به دولت و رئيس آن، به واكنش واداشته است. البته ماجراي نان هم مانند بسياري از سوژههاي ديگر، به يك سريال خستهكننده <تاييد و تكذيب> تبديل شده و لذا به نظر ميرسد سر و صداهاي ايام اخير، تحرك چنداني در ميان دولتمردان ايجاد نخواهد كرد. ناگفته نماند كه نان، هماكنون نقش <غذاي غالب> را در سفره اكثر ايرانيان ايفا ميكند و به نظر ميرسد سهم اغلب هموطنان از نفتي كه قرار بود سر سفرههاي آنها بيايد نيز به <نان> داده شده است. لذا تغيير ناگهاني قيمت نان، هم به خودي خود موجب نگراني است و هم تاثير گريزناپذير آن بر قيمت ساير كالاها، ميتواند دغدغههاي بيشتري را نصيب اقشار ضعيف و متوسط جامعه كند. خبر اين افزايش زماني به سطح رسانهها كـشـيـده شـد كه تنها دو هفته قبل از آن، معاون برنامهريزي استانداري تهران با رد اخبار مربوط به افزايش غيرمتعارف قيمت نان گفته بود: <نان سنگك نه تنها افزايش قيمتي نداشته، حتي قيمت آن كاهش داشته است.> به گفته اين مقام دولتي <وزن نان سنگك از 450 تا 500 گرم به 800 گرم افزايش اما قيمت آن از 200 تومان به 175 تومان كاهش يافته است.> تنها دو هفته بعد از اين اظهارنظر و در شرايطي كه هنوز گرانيهاي ناشي از طرح هدفمندكردن يارانهها بر زندگي مردم سايه نينداخته است افزايش قيمت انواع نان به حدي رسيده كه رسانههاي اصولگرا نيز فغان برآوردهاند. اكنون اين سوال ساده قابل طرح است كه <وقـتـي دولـت نميتواند نرخ ضروريترين كالاي مصرفي مردم را عليرغم تسلط نسبي بر كار نانوايان و علني بودن افزايش قيمت آن، كنترل كند چگونه خواهد توانست نگراني مردم و نمايندگان مجلس در خـصـوص گرانيهاي ناشي از حذف يارانهها را برطرف نمايد؟> راستي آيا آقاي احمدينژاد اظهار نگراني مكرر نمايندگان اصولگرا و اصلاح طلب مجلس و اقتصاددانان مستقل را شنيده كه بعضي از آنها به صراحت بر ناتواني دولت در كنترل گرانيها به خصوص پس از حذف يارانهها تاكيد ميكنند؟ آيا اين بار نيز قرار است كه مـوضوع گرانيها وارد بازي تكذيب يا طنازيهاينه چندان شيرين دولتمردان شود؟ رئيس دولت، هفته پيش به طور سرزده به مجلس رفت تا با استفاده از شيوههاي رواني و تبليغاتي، نمايندگان را به تصويب لايـحه تحول اقتصادي بر اساس تشخيص دولت، تشويق كند. آن روز، نمايندگان مجلس تجربيات و خاطرات خود از عملكرد دولت را قابل اعتمادتر از وعدههاي دولتمردان دانستند و از تصويب خواسته رئيس دولت، خودداري كردند. اما ديروز به صورت ناگهاني، ورق برگشت؛ به طوري كه فرياد اعتراضي احمد توكلي – سرشناسترين اقتصاددان اصولگرا– برخاست. توكلي كه ظاهرا پاسخي از رئيس جلسه دريافت نكرد معتقد بود مصوبات جلسه ديروز، مصوبات قبلي را نقض كرده و اختيارات گستردهاي به دولت داده است. به عبارت ديگر در حالي كه تجربه ناكامي دولت در كنترل قيمت يك كالا، پيش روي مردم قرار دارد نمايندگان مردم، اختيارات فراواني براي ايجاد تغييرات گسترده در نرخ انواع كالا و خدمات به دولت ميدهند. پس شايد بهتر باشد كه به جاي اميد بستن به مجلس براي دفاع از حقوق ملت، دست به دامان رئيس دولت شويم و از او بخواهيم به جاي حضور سرزده در مجلس، سري به نانواييها بزند و آثار مقدماتي و رواني لايحه مورد اصرار او– هدفمند كردن يارانهها– را ببيند. شايد قبل از آن به صلاح دولت نباشد پا در مسيري بگذارد كه از هم اكنون، اضطراب را به خانه بسياري از حقوق بـگيران و اقشار ضعيف– و حتي متوسط جامعه– آورده است. * سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله خود با عنوا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 597]
-
گوناگون
پربازدیدترینها