واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: محمد غزالي شكاك و منتقد بزرگ ايراني
اين بزرگمرد به سال ۴۵۰هجري در دوراني كه منازعات و درگيريهاي سياسي و فكري شدت گرفته بود، در طوس ديده به جهان گشود.
پدر غزالي مرد با تقوايي بود و هنوز ابوحامد و برادر ديگرش احمد خردسال بودند كه چشم از جهان فرو بست و از آن پس سرپرستي اين دو كودك بنا به وصيت پدر به يكي از دوستانش به نام ابوحامد احمد بن محمد راذكاني سپرده شد.
وي مدتي از اين دو كودك نگهداري كرد تا اينكه ميراث پدر به اتمام رسيد، محمد و احمد به ناچار براي گذران زندگي و ادامه تحصيل به يكي از مدارس طلاب در نيشابور رفتند.
ابوحامد محمد غزالي بسيار باهوش و تند ذهن بود و علوم ديني و ادبي را نزد احمد راذكاني فرا گرفت و سپس مدتي در يكي از مدارس طوس به تحصيل پرداخت.
آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعيلي رفت و خدمت او تعليقه نوشت و دوباره به زادگاه خود، طوس بازگشت و مدت سه سال در طوس به مطالعه و تكرار دروس پرداخت.
امام اسعد ميهني از محمد غزالي در خصوص نحوه فراگيري علم و دانش او روايت ميكند كه: چون از جرجان به طوس بر ميگشتم، در راه مرا قطعي افتاد و هر چه داشتم دزدان ببردند. به التماس و سوگندان در پي دزدان افتادم كه هر چه برديد بحل كردم، توبرهاي دارم كه مشتي كاغذ در آن است بكار شما نيايد، آنرا بمن بازدهيد.
چون بسيار لابه كردم، بزرگ دزدان را دل بر حال من بسوخت، گفت: در توبره چيست كه اين مايه بدو دل بسته اي؟ گفتم تعليقه هاست كه يك چند از خانمان دور شده و به نوشتن و آموختن آنها رنج فراوان ديده ام.
گفت: چه گويي كه درس آموخته و دانش اندوخته ام و حال آنكه چون ما كاغذ پارها از تو بگرفتيم، بيدانش ماندي، اين چه دانش بود كه دزدان از تو توانستند گرفتن؟! پس فرمود تا توبره بدو باز دادند.
غزالي گويد اين سخن از پيشواي دزدان، گويي هدايت خداوندي بود كه از زبان وي بر من كارگر شد. از آن پس جهد كردم تا هر چيز را چنان آموزم كه از من نتوانند ربود. به طوس برگشتم، سه سال رنج بردم، تا آنچه تعليقه نوشته بودم از بر كردم.
ابو حامد غزالي در سال ۴۷۰هجري به نيشابور رفت و در آنجا به ابوالمعالي عبدالملك جويني، معروف به امام الحرمين پيوست و تا پايان عمر او يعني ۴۷۸ هجري همواره ملازمش بود.
تحصيلات غزالي تنها به فقه محدود نبود، او در علم اختلاف مذاهب و جدل و منطق و فلسفه هم دانش اندوخت تا آنجا كه بر همه بزرگان زمان خود برتري يافت.
هنگامي كه جويني وفات كرد ابوحامد به قصد ديدار نظام الملك طوسي در لشكرگاهش از نيشابور بيرون آمد.
از آنجا كه غزالي همشهري نظام الملك بود بسيار مورد توجه وي قرار گرفت به گونهاي كه مدت شش ماه در حمايت او زيست و سپس به تدريس در نظاميه بغداد و توجه به امور آن مامور شد.
غزالي در سال ۴۸۳هجري وارد بغداد شد و با موفقيت زياد به كار پرداخت و سخت مورد توجه و اقبال دانش پژوهان قرار گرفت.
حلقه درس او هر روز گسترش بيشتر يافت و فتواهاي شرعي او مشهورتر شد غزالي در بغداد در ضمن تدريس به تفكر و تاليف در فقه و كلام و رد بر فرقه هاي گوناگون چون باطنيه و اسماعيليه و فلاسفه نيز مشغول بود.
در اين مرحله از نخستين مرحلههاي حياتش بود كه در معتقدات ديني و همه معارف حسي و عقلي خود به شك افتاد. اما اين شك بيش از دو ماه طول نكشيد و پس از آن به تحقيق در فرقههاي گوناگون پرداخت و در علم كلام استادي يافت و در آن علم صاحب تاليف و تصنيف شد.
وي آنگاه به تحصيل فلسفه همت گماشت، اما بدون آنكه از استادي استعانت جويد، خود به مطالعه كتابهاي فلسفي پرداخت.
غزالي وقتهاي فراغت از تصنيف و تدريس علوم شرعي را به مطالعه كتابهاي فلسفي اختصاص داده بود و اين كار سه سال به طول انجاميد.
چون از فلسفه فراغت يافت به مطالعه كتابهاي تعليميه و اطلاع از دقايق مذهب مشغول شد در اين زمان بود كه به تاليف مقاصد الفلاسفه وتهافت الفلاسفه و المستهظرين كه همان كتاب فضايح الباطنيه و فضائل المستظهريه است و برخي كتابهاي فقهي و كلامي ديگر توفيق يافت.
عصر غزالي يكي از دورههاي پر جوش و خروش فكري تاريخ ايران است. در اين دوره علوم و ادبيات ترقي كامل داشت و چنانكه در تاريخ نهضتهاي فكري ايرانيان آمده است، عالمان و دانشمندان بسيار از هر گوشه و كنار ظهور كردند و در تعليم و تربيت و تاليف و تصنيف كتابها و رسالهها بياندازه پيشرفت كردند.
غزالي در بين متفكران اسلامي ازسرآمدان روزگار است به گونهاي كه هيچ يك به اندازه غزالي تاليف و تصنيف نكرده است. گويند تاليف هايش را شمار كردند و بر روزهاي عمرش تقسيم كردند، هر روز چهار جزوه شد و ترديدي در آن نيست كه بسياري از اين آثار كه اسامي بيشتر آنها در تاريخ نهضتهاي فكري ايرانيان (از رودكي تا سهروردي) آمده است، منسوب به اوست.
از جمله آثار ارزشمند محمد غزالي در فقه، كلام، منطق و فلسفه ميتوان به البسيط، الوسيط، الوجيز، مقاصد الفلاسفه، تهافت الفلاسفه، محك النظر، معيار العلم، ميزان العمل، المستظهري، حجهالحق، الاقتصاد في الاعتقاد، الرسالهالقدسيه، بدايهالهدايه، المقصد الاسني، جواهر القرآن، كتاب الاربعين ، كيمياي سعادت، القسطاس المستقيم، مشكاهالانوار و الجام العوام من علم الكلام اشاره كرد.
امام محمد غزالي همچنين داراي اشعار و قصيدههاي لطيف به عربي و فارسي است كه بيشتر در سير و سلوك سروده از جمله رباعي زير است:
كس را پس پرده ي قضا راه نشد وز سر قدر هيچ كس آگاه نشد از روي قياس هر كسي چيزي گفت معلوم نگشت و قصد كوتاه نشد غزالي از سال ۴۸۸هجري سفرهاي خود را به قصد رياضت و عزلت و خلوت آغاز كرد و از خراسان راهي شام شد و مدتي در مسجد دمشق اعتكاف كرد.
وي هر روز بالاي مناره مسجد ميرفت و در به روي خود ميبست. غزالي همچنين به بيتالمقدس و حجاز سفر كرد و در ادامه عازم ديار خود طوس شد.
اين سفرها و احوال ۱۰سال طول كشيد و غزالي در اين مدت مشهورترين كتابهاي خود و به ويژه (احياء علومالدين ) را تاليف كرد.
وي در سال ۴۹۹هجري، از عزلت بيرون آمد و قصد نيشابور كرد و در نظاميه اين شهر به تدريس مشغول شد.
غزالي بيش از دو سال در نيشابور نماند و بار ديگر تدريس را ترك كرد و در طوس كنج عزلت گزيد و در خانه خود را به روي آشنا و بيگانه بست و با اينكه سلطان سنجر او را به تدريس خواند، غزالي از رفتن سرباز زد و عذر خواست و همچنان در خانه خود منزوي بود.
دو سال بعد به سال ۵۰۵هجري در حالي كه تنها ۵۵سال از عمر غزالي نگذشته بود در طوس چشم از جهان فروبست و در طابران طوس به خاك سپرده شد.
سه شنبه 28 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]