واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دختر جوانی که 15 سال قبل برای ازدواج با پسر مورد علاقهاش از خانه فرار کرده بود، در نهایت برای دومین بار از او جدا شد. این زوج جوان با حضور در شعبه 268 مجتمع قضائی خانواده برای دومین بار و به صورت توافقی درخواست طلاق خود را ارائه کردند. مرد جوان که 38 ساله است به قاضی عموزادی گفت: قبلا نیز به خاطر عدم تفاهم از هم جدا شدیم که بعد از مدتی هر دو احساس کردیم هنوز به هم علاقه داریم و دوباره ازدواج کردیم. وی درباره نحوه آشنایی با همسرش گفت: خانواده همسرم همسایه ما بودند و 15 سال قبل با او دوست شدم و بعد از مدتی وقتی برای خواستگاری به منزل آنها رفتیم با مخالفت شدید پدرش مواجه شدم. مرد جوان ادامه داد: بارها با پدر او صحبت کردم تا با ازدواج من و دخترش موافقت کند، اما او به هیچ وجه با این موضوع موافقت نکرد و دیگر اجازه نداد برای خواستگاری به خانه آنها بروم. وی افزود: همسرم را به شدت دوست داشتم و میخواستم او را به هر وسیلهای به دست بیاورم؛ به همین دلیل به همسرم پیشنهاد دادم به همراه من از خانه فرار کند تا شاید پدرش راضی شده و با ازدواج ما موافقت کند. مرد جوان گفت: همسرم در ابتدا با این موضوع مخالفت کرد اما در نهایت وقتی دید چارهای جز فرار کردن برای رسیدن به هم نداریم، او هم با تصمیم من موافقت کرد و سرانجام از خانه فرار کرد. در این لحظه زن جوان که 29 ساله است درباره تصمیمی که آنروزها گرفته بود، گفت: پدرم با ازدواج ما مخالف بود و به هیچ وجه با این کار موافقت نمیکرد و ما هم تصمیم گرفتیم برای اینکه او را تحت فشار قرار دهیم، از خانه فرار کنم. وی ادامه داد: سرانجام یک روز از خانه فرار کردم و به خانه مادر شوهرم رفتم و به امید اینکه روزی پدر به دنبال من بیاید و با ازدواج من موافقت کند، تا مدتی در خانه مادر شوهر ماندم ولی پدرم با این کار هم راضی نشد و من مجبور شدم به خانه برگردم. زن جوان ادامه داد: اما در نهایت و با اصرار من پدرم با این ازدواج ما موافقت کرد و ما با عشق و علاقه زیاد به همدیگر زندگی مشترک خود را شروع کردیم. وی افزود: سالها با خوشی زندگی میکردیم تا اینکه تصمیم گرفتیم بچهدار شویم که بعد از انجام آزمایش متوجه شدیم ما نمی توانیم بچهدار شویم و بعد از مراجعه به پزشک متوجه شدم، مشکل از سوی من است و من نمیتوانم مادر شوم. زن جوان گفت: این موضوع تأثیر بسیاری بر زندگی ما گذاشت تا اینکه تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم و من هم با وجود علاقهای که به همسرم داشتم مجبور به جدایی شدم و مهریه 1000 سکهای خود را بخشیدم. وی ادامه داد: مدتی از طلاق گذشته بود ولی ما همچنان احساس میکردیم که به هم علاقه داریم که در نهایت دوباره و اینبار با مهریه 120 سکه بهار آزادی با همسرم ازدواج کردم. زن جوان گفت: اما مشکلات ما اجازه نداد زندگی ما تداوم داشته باشد و در نهایت تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم چرا که علاقهای که در ابتدای زندگی میان ما بود دیگر وجود نداشت و من در حال حاضر هیچ علاقهای به همسرم ندارم. وی گفت: شاید زندگی ما از همان ابتدا اشتباه بود چراکه من در آن زمان یک دختر 14 ساله بودم که هیچ شناختی از زندگی مشترک نداشتم و اسیر حرفهای عاشقانه همسرم شدم و الان علت مخالفت پدرم را میفهمم. زن جوان در ادامه اظهاراتش به قاضی عموزادی گفت در مقابل صدور حکم طلاق 120 سکه مهریه ام را نیز میبخشم. تلاش قاضی حسن عموزادی نیز برای ایجاد صلح و سازش بین این زوج و منصرف کردن آنها از طلاق نتیجه نداد و در نهایت حکم طلاق این زوج را صادر کرد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]