واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نخستین سود درمانی فیلم «هوانورد» با بازی زیبا و گیرای «لئوناردو دی کاپریو» در نقش «هوارد هیوز»، نابغه تاریخ صنعت هوانوردی جهان، کاربرد آن در شناخت درمانی و رفتاردرمانی بیماران... شتاب بخشیدن به درمان با سینما وسواس و سرخوشی به مثابه فشارخون از فیلم دوست داشتنی و زیبای «به همان خوبی که پیش میاد» با بازی هنرمندانه و فراموش نشدنی «جک نیکلسون» و «جولیا رابرتز» در روند مشاوره و درمان مراجعان و بیماران دچار اختلال اضطرابی وسواسی -جبری (اندیشهیی-کنشی) سود فراوان میتوان جست. در این فیلم دلنشین و ماندگار، «جک نیکلسون» هنرمندانه نقش یک مرد ناخوشایند و چندشآور را بازی میکند که به هیچ وجه نمیخواهد کنشهای وسواسی -جبری اش را درباره پاک کردن و چیدن با سر و صدای فراوان بشقاب و کارد و چنگال، پیش از خوردن غذا کنار بگذارد. با این فیلم به خوبی میتوان به بیماران دچار وسواسهای پاکی- نجسی و اجبارهای شست وشو و بازبینی چندباره در پی آن و همچنین دیگر وسواسها (نظم و ترتیب، شک و بازبینی، شمارش و...) نشان داد چگونه این گونه کردار آنان میتواند مردمان پیرامونشان را آزار داده و از ایشان دور و بیزار سازد؛ هرچند برخی از بیماران دچار اختلال وسواسی -جبری، برهمکنشی واژگون داشته و از تماشای این فیلم ابراز ناخوشایندی میکنند که تصویری که «جک نیکلسون» در این فیلم از یک آدم وسواسی به نمایش گذاشته، ناواقعی و گزافه آمیز بوده است. این فیلم با توانمندی و شایستگی ویژهیی میتواند «قضاوت» و «بینش» بیماران دچار اختلال وسواسی - جبری در محور یک و نیز آدمیان دارای ویژگیهای پررنگ و اختلال شخصیت وسواسی - جبری در محور دو را دگرگون ساخته و ارتقا بخشد. به این ترتیب، اراده و انگیزه لازم برای دگرگون ساختن شیوه اندیشه و رفتار در زندگی روزمره پدید میآید. هوانورد نخستین سود درمانی فیلم «هوانورد» با بازی زیبا و گیرای «لئوناردو دی کاپریو» در نقش «هوارد هیوز»، نابغه تاریخ صنعت هوانوردی جهان، کاربرد آن در شناخت درمانی و رفتاردرمانی بیماران دچار اختلالات وسواسی -جبری محور یک و نیز وسواسهای شخصیتی محور دو است. این فیلم و فیلم «به همان خوبی که پیش میاد» توانسته اند یک زبان مشترک بین درمانگران و مشاوران از یک سو و مراجعان و بیماران وسواسی شان در سوی دیگر پدید بیاورند. سود دوم درمانی این فیلم در رابطه با اختلالات خلق دوقطبی و به ویژه اختلال خلق ادواری (چرخهیی) یا سیکلوتایمی است. مردمانی که در دست یافتن به نماها، نشانهها و ریشههای مشکلاتشان ناتوان یا دارای دشواری هستند، میتوانند به گونهیی آسان آنها را در کاراکترهای فیلم بر روی پرده سینما یا تلویزیون خانگی بیابند و قضاوت و بینش خود را بالاتر ببرند. از این دیدگاه، فیلم «هوانورد» به گونهیی کارآمد میتواند نکتههای مورد بحث و قابل چالش و کشمکش درباره اختلالات خلق دوقطبی خفیف و به ویژه اختلال خلق ادواری (سیکلوتایمیا) را در کنار اختلالات وسواسی - جبری برجسته و نمایان ساخته، به بیماران و مراجعان روانپزشکان، روانشناسان، مشاوران، روان پرستاران و مددکاران این شانس و فرصت را بدهد که از آن چیزهایی سخن بر زبان آورند که پیش از این برای مراجع و بیمار چندان آشکار، رو و لمس شدنی نبوده است. همچنین فیلم به خوبی مراجعان و بیماران را در رابطه با «رسیدن به بینش» لازم و کافی درباره ویژگیهای پررنگ و مختل شخصیتی کلاستر B، به ویژه خودشیفته (نارسیسیستیک) و مرزی - آشوبناک (بوردرلاین)شان یاری دهد؛ امری که بی گمان برای پدید آوردن انگیزه و اراده آغاز و قاطعیت در ادامه درمان اهمیت چشمگیر دارد. سومین سود مهمی که میتوان از فیلم درمانی با فیلم «هوانورد» به چنگ آورد، «انگ (استیگما)زدایی» از اختلالات (بیماریهای) روانی و پدید آوردن «فرهنگ پذیرش و پشتیبانی از بیمار روانی» است؛ درست همانند فیلم ماندگار «ذهن زیبا» که به زندگی پرافت و خیز «پروفسور جان نش» ریاضیدان برجسته امریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1994 میپردازد و فیلم فراموش ناشدنی «قلم پرها» (Quills) که زندگی پرفراز و فرود و آفرینندگی در عین نابهنجاری «مارکی دو ساد» نویسنده و هنرمند سادیستیک، هنجارستیز و عرف گریز پایان سده هجدهم و آستانه سده نوزدهم میلادی را به تصویر میکشد. فیلم «هوانورد» نیز با نشان دادن زندگی سرشار از هیاهوی «هوارد هیوز»، در انگ زدایی از بیماران دچار اختلالات وسواسی ذهنی و عملی و نیز اختلالات خلق دوقطبی خفیف (سیکلوتایمیا) کارآمدی فراوان دارد و جنبههای خلاقانه و نوآورانه آدمیان دچار وسواس، سیکلوتایمیا و دیگر اختلالات روانی را آشکارا به نمایش میگذارد. این دستاورد فیلمهای «هوانورد»، «قلم پرها» و «ذهن زیبا» ارمغان سترگی در عرصه روانپزشکی، روانشناسی و مشاوره، به ویژه درباره مراجعان و بیماران پیوستار (طیف) اختلالات دوقطبی، وسواسی - جبری و روان پریشیهاست. تماشای این فیلم آشکارا میتواند مردمان را به این باور برساند که اختلالات (بیماریهای) روانی همانند و همگون بیماریهای پیکری هستند. از این چشم انداز، به ویژه «وسواس» و نیز «سرخوشی (شادمانی و سرور)» را میتوان درست همانند و همسان «فشارخون» به مراجع و بیمار نمایاند و شناساند؛ فشارخونی که اندازه نرمال آن موجب زندگی و سازندگی است و افزایش و کاهش بیش از حساب و کتابش باعث مشکل و ازکارافتادگی خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 616]