واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فارس: روزنامه فرامنطقهاي "الحيات " از يك بازداشتگاه سري سازمان جاسوسي آمريكا واقع در جنوب بغداد پرده برداشت. بازداشتيهائي كه نيروهاي آمريكائي آنان را آزاد كردهاند، فاش كردند كه حدود يك ماه در يك بازداشتگاه سري در جنوب بغداد كه توسط سازمان جاسوسي آمريكا اداره ميشد، بازداشت بودند و گفتههاي اين افراد با ديگر بازداشتيهائي كه اواخر سال گذشته در زندان ديگري در منطقه "بلد " واقع در شمال بغداد زنداني بودند، مطابقت دارد. الحيات به نقل از يك بازداشتي آزاد شده به نام "ابومنال " كه از شيعيان جنوب بغداد است، نوشت كه وي در سال گذشته پس از آنكه در جريان يورش نيروهاي آمريكائي به روستاي او به اتهام انتساب به ارتش المهدي دستگير شد به اين بازداشتگاه سري انتقال داده شده است. ابو منال گفت: در ابتدا من به همراه سه نفر ديگر در حاليكه دستها و چشمهايمان را بسته بودند به اردوگاهي در منطقه "العدوانيه " يا "عرب جبور " در منزل يكي از عناصر صدام انتقال دادند و پس از آن ما را همراه با چند نفر ديگر با يك خودروي زرهي به اردوگاهي در آن نزديكي بردند و پس از گذشت چند ساعت ديگر نيز به منطقهاي در استان بابل واقع در جنوب بغداد انتقال داده شديم. وي در ادامه گفت: دو هفته در اردوگاه نيروهاي آمريكائي كه آوريل سال 2003 ايستگاه فرستندههاي تلويزيون عراق بود، سپري كرديم اين منطقه "المشروع " يا مشروع المسيب(40 كيلومتري جنوب بغداد) نام داشت و من و همراهانم تحت شديدترين شكنجههاي روحي و جسمي قرار گرفتيم، آنها ما را نيمه عريان در سلولهائي با درجه حرارت خيلي پائين قرار دادند و از طريق دوربين ما را زيرنظر داشتند، آنها در اين مدت ما را از خواب محروم كردند و ما را وادار ميكردند كه به حالت چنباتمه بنشينيم و تهديد ميكردند كه اين كار را نكنيم شكنجه شديدتري مثل غرق مصنوعي در آب نيمه منجمد و يا ضربوشتم در انتظار ماست. وي در توصيف اين زندان سري گفت: يك سالن بسته داراي سه قسمت بود كه بخش مياني آن اداره زندان و حمام بود و در دو بخش ديگر نيز مجموعه سلولها قرار داشت كه هر يك سلول متشكل از پنچ سلول آهني يعني هر بخش 25 سلول و كل سالن 50 سلول داشت و اين سلولها نيز شبيه به يك صندوق آهني بود كه طول و عرض و ارتفاع آن كمتر از 60 سانتيمتر بود و هيچ گونه امكاناتي نداشت و فرد زنداني بدون پوشش در درجه حرارت زير صفر قرار داده ميشد. وي در تشريح اين مسئله كه چگونه اين جزئيات را بدست آورده است، گفت: درحين بازجوئي از آنجائي كه زبان انگليسي را خوب ميدانستم برخورد آنها با من بهتر شد و افسر اطلاعاتي سعي كرد دوستي با من برقرار كند و برخي تسهيلات از جمله افزايش تعداد دفعات استحمام مرا افزايش دهد و به همين دليل من نيز از موقعيت استفاده كرده و از آنان خواستم كه چشمهايم را باز بگذارند و من توانستم داخل زندان را ببينم. از سوي ديگر "احمد الشمري "(27 ساله) كه در اين بازداشتگاه و در بازداشتگاه "بلد " واقع در شمال عراق بازداشت بوده است، به انواع ديگري از شكنجه اشاره ميكند و ميگويد: من در معرض شكنجه شديد روحي قرار گرفتم آنها ما را در حالي كه چشمها و دستهايمان بسته بود در داخل يك هواپيما به مكاني انتقال دادند و پس از پياده شدن از هواپيما مترجم ميگفت: خوت را نگاه كن به ناچار خواهي مرد. وي در ادامه به مورد جالبي اشاره ميكند و ميگويد: در اين بازجوئي از سگهائي كه آموزش بوكس ديده بودند، براي شكنجه زندانيان استفاده ميكردند و فرد زنداني را در داخل يك سلول بسيار كوچك قرار داده و سگ را نيز در مقابل او قرار ميدادند و با دو دستهايش شروع ميكرد به حمله به فرد و تا حدي ميزد كه فرد خونآورد ميشد و زماني كه سگ ميديد كه قرباني تسليم شده است، به سمت درب سلول باز ميگشت. وي افزود: از ديگر روشهاي افسران اطلاعاتي آمريكا همچنين اين بود كه زندانيان را عريان در داخل يك سلول آهني با درجه انجماد قرار ميدادند و مترجم نيز ميگفت كه او را دست و چشم بسته به داخل روخانه خواهند انداخت، در مورد زنان زنداني نيز وضعيت بسيار بدتر بود زيرا آنها را بدون آب و غذا به مدت چندين روز در سلولهاي انفرادي قرار ميدادند و پس از آن يكي از زندانبانان مرد در حاليكه عريان بود براي آنان غذا ميبرد. الحيات همچنين نوشت كه در تماس با يك مسئول ارشد ارتش آمريكا در عراق كه خواست نامش فاش نشود در مورد حقيقت زندانهاي سري در "بلد " و "مشروع المسيب " سوال كرده است و او در جواب گفته است كه « اين يك امر پيچيده و داراي وجهه سياسي است و در حال حاضر در مورد آن اظهارنظر نميكند.» /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]