تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836155637
واكاوي انديشههاي گذشته و حال حجاريان
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فارس: سعيد حجاريان شبه تئوريسيني كه سالها با تئوري هاي خود زير بنا و روبناي بسياري افكار امروز يك جبهه را پرداخته است، پس از بازداشت به يكباره اعلام ميكند: "هرچه گفتيم غير از صحبت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم " اين موضوع بسيار قابل تامل است. سعيد حجاريان، از جمله كساني است كه در حوادث اخير به اتهام فعاليت در راستاي كودتاي مخملي عليه نظام دستگير شده است. وي در دادگاه رسيدگي به پرونده خودعلاوه بر پذيرش برخي اتهامات، اعترافاتي كرده كه با توجه به ديدگاههاي پيشين او بسيار قابل توجه است. همزمان با برگزاري پنجمين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات متهمان پرونده كودتاي مخملي به واكاوي انديشههاي حجاريان پرداختهايم: *حجاريان در دادگاه حجاريان عنصر نامآشناي جريان اصلاحطلب است.اين عضو ارشد جبهه مشاركت، در دادگاه، اعلام داشته است: "من در اين انتخابات با ارائه تحليل هاي ناصواب مرتكب خطاهاي سهمگين شده ام كه از آنها تبري مي جويم چون قطعا مورد رضاي محبوب عالميان نيست و موجب ندامت است . "(1) اين رويكرد در حالي مطرح مي شود كه وي يكي از تئوريسين هاي جبهه اصلاحات است كه قبل از سال 76 و حتي پيش از دستگيري خود بر چنين مواضع و تحليل هايي پافشاري داشته است به نحوي كه گاهي اظهارات تند خود را متوجه رهبري جمهوري اسلامي ايران كرده است و با اعلام نظرات تند خود در خصوص ولايت فقيه، زمينه اهانت برخي اصلاح طلبان به اركان انقلاب و شخصيتهاي عاليرتبه نظام و همچنين شعارهايي نظير خروج از حاكميت را فراهم كرده است. وي كه به داشتن دكتراي علوم سياسي مفتخر است نه سخنان و تحليل هاي تند آن روز خود را بدون تاملات عميق انجام داده است و نه جريان اصلاحطلب از وي به عنوان فردي در جايگاه نظريه پردازي انتظار داشت كه امروز پس از دو ماه و اندي، در اثر نوعي "واكاوي در تاملات تنهايي خود " (2)از آن نظريات بازگردد و اعلام كند "شرايط خاص من وضعي را پديد آورد كه من بدون ديدگاه انتقادي بدام چاله علوم انحرافي غلطيدم "(3) به راستي آيا از يك نظريه پرداز مي توان پذيرفت كه بدون آگاهي و ديدگاه انتقادي براي حزبي به نام مشاركت، رييس جمهور دوران اصلاحات و فراتر از آن، جبهه اصلاحات تئوري پردازي كند؟! اگرچه جريان اصلاحطلب در واكنش شتابزده به اعترافات و كنارهگيري حجاريان از مشاركتيها ادعاي نخنماي شكنجه سعيد حجاريان و ديگر دستگير شدگان را مطرح ميكنند اما اين سوال مطرح مي شود كه آيا به واقع كسي در جايگاه تئوري پردازي مي تواند در برابر موضوعي تحت عنوان شكنجه از انديشههاي خود عقب نشيني كرده،تمام تئوري هاي خود را پس گيرد و از موضع خود عقب بنشيند؟ و حتي اعلام كند: "من در اين انتخابات با ارائه تحليل هاي ناصواب مرتكب خطاهاي سهمگين شدهام كه از آنها تبري مي جويم... من به خاطر اين تحليل هاي ناصواب كه مبناي بسياري از اعمال نادرست قرار گرفته از ملت عزيز ايران عذر خواهي مي كنم . هرچه گفتيم غير از صحبت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم "(4) سوال اينجا است كه آيا اصلاحطلبان و جامعه به اصطلاح مدني كشور از وي (كه سالها براي آنها نقش تئوري پرداز را ايفا كرده و اصلاحطلبان حامي آنها نيز براساس اين تئوريات انديشيده و رفتار كرده اند،) مي پذيرند كه حتي تحت تاثير شرايط و عواملي مثل شكنجه مهر باطل بر رفتار و انديشه هاي پيشين خود بزند و آنها را ناشي از "تبعيت ناآگاهانه از تئوري هاي غربي "(5) اعلام كند؟ رضا گلپور، نويسنده كتاب شنود اشباح (6) (كه در اين كتاب به افشاگري درخصوص فعاليتهاي برخي سران جبهه اصلاحات پرداخته است،) در گفتگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس درخصوص اعترافات حجاريان در دادگاه ميگويد: حجاريان در عمل شاهد اين بود كه مردم ايران همان گونه كه به تفسيرهاي غلط بازرگان، موسوي خوئينيها و جريان تند راديكال مجمع روحانيون مبارز در اوايل انقلاب نه گفتند امروز نيز با جريان منافق و دوگانهاي كه قصد براندازي نظام را داشت، همكاري نكردند. وي معتقد است: حجاريان در عرصهاي كه خود آن را فتح سنگر به سنگر ميناميد، براساس عقل و ايدههاي خود به اين نتيجه رسيد كه ملت ايران از جريانهاي برانداز با الگوي سكولاريستي اعلام برائت و با آن مقابله ميكنند و اعترافات او در دادگاه نيز نتيجه ميداني اين موضوع بود. گلپور ريشه تغيير نگرش حجاريان را مربوط به زمان پيش از بازداشت وي ميداند و ميگويد: پس از تغيير ماهوي نتايج انتخابات در مجلس هفتم، شوراها، رأي كمنظير مردم به احمدينژاد در انتخابات نهم و راي بينظير در انتخابات دهم، حجاريان به سمت اين تغيير نگرش پيش رفت اما به دليل بيتقوايي حاكم بر اين جريان و نداشتن ريشههاي فقهي صحيح، او خود را ابزار دست دشمنان براي براندازي نظام حاكم بر كشور قرار داد. نويسنده كتاب چهل و شش نوشتار(7) در ادامه ميافزايد: هرچند حجاريان و دوستانش به اين سمت پيش رفتند اما به بركت فضاي تقوا و اخلاص امت و امامت در كشورمان و به لطف خداوند، حجاريان به سمت اصلاح و هدايت حركت نمود. *بازخواني تفكرات حجاريان درمورد امام خميني(ره) حجاريان پيش از بازداشت درخصوص حضرت امام خميني (ره) مي گويد: " امام تا قبل از 15 خرداد، مشروطهخواه بودهاند... و نظر ايشان تقريبا شبيه همان ايدهاي بود كه شاه بايد سلطنت كند، نه حكومت. "(8) اما ميبينيم كه اين تئوريسين اصلاحات در اعترافات خود كه در متن كيفرخواست وي به آن اشاره شده است، درخصوص انحرافاتي مثل سلطانيسم خواندن نظام جمهوري اسلامي ايران و در پاسخ به سوالي مبني بر علت عدم تصحيح انحرافات با وجود علم وي نسبت به انحرافي بودن اين تئوريات ميگويد: "من همه اين انحرافات را نقد كردم ولي به نقد من ترتيب اثر ندادند. "(9) وي درباره حضرت امام خميني(ره) معتقد است: "امام خميني مبدع تئوري دولت نيست و آنچه اظهار كرده، براساس مقتضيات زمان بوده است، نه درك فلسفي، فقهي و تاريخي از يك ضرورت بسيار مهم. "(10) البته در اينباره گفتني است كه حجاريان پيش از انقلاب، نماينده آيت الله منتظري در امور مربوط به زندانها بوده است و لذا اين نوع نگرش حجاريان درمورد امام خميني(ره) با توجه به ارتباط نزديك وي با منتظري موضوع عجيبي نيست. * تناقضات ايدئولوژيك حجاريان درباره رهبري سعيد حجاريان در كتاب "جمهوريت،افسون زدايي " از قدرت كه يكي از كتبي است كه وي در آن به ارائه برخي مقالات خود پرداخته است، درخصوص تنفيذ حكم رياست جمهوري توسط رهبر انقلاب نوشته است: " اگر تفويض حق و اختياري هم صورت گيرد از ناحيه مردم و منبعث از حق حاكميت ملت و قواي ناشي از آن است. "(11) وي در ادامه تاكيد كرده است: "اعتقاد آناني كه معتقدند اختيارات رئيس جمهوري منبعث و ماخوذه از ولايت مطلقه فقيه است، توهمي بيش نيست. "(12) بخشي از ديدگاه هاي او درباره رهبري در تئوري وسپس در عمل است. اما اين تئوريسين جبهه اصلاحات در دادگاه روز سه شنبه خود اظهار داشت: " لازم مي دانم التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري را اعلام كنم. "(13) اين تئوريسين جبهه اصلاحات همچنين در دفاعيات خود تاكيد كرد: " نظام ولايت فقيه مشروعيت خود را از ناحيه مقدسه امام زمان (عج) مي گيرد وبدين لحاظ حكم ولي فقيه شعبه اي از ولايت رسول اكرم (ص) مي باشد. "(14) همان طور كه مي دانيم، سعيد حجاريان از اعضاي ارشد حزب مشاركت و جزو موسسين آن بوده است همچنين طبق اذعانش، وي تئوري پرداز اين حزب نيز بوده است و از آن جايي كه دستورالعمل فعاليت شاخه هاي استاني احزاب، زير نظر مركزيت حزب است و اين امر در حزب مشاركت به شكل وسيع و دقيق تري صورت مي گيرد توجه به نكته اي كه دادستان پرونده كوتاي مخملي درخصوص حزب مشاركت به آن اشاره كرده قابل توجه است: "بنا بر اطلاعات منابع موثق در يكي از جلسات سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي شاخه اصفهان در بين كليه اعضاء نظرسنجي ميشود كه در صورت حمله آمريكا به ايران آيا رهبر جمهوري اسلامي را تسليم مهاجمين كنيم يا نه و اين در حالي است كه هيچ يك از شاخه ها اقداماتي در اين سطح را جز با هماهنگي مركزيت انجام نمي دهند. در حزب مشاركت نيز اقدام مشابهي در شاخه اراك صورت مي پذيرد و يكي از مسئولين شاخه طي سخناني اظهار ميدارد در صورت حمله آمريكا به ايران با دستان خودمان مسئولين جمهوري اسلامي را اعدام خواهيم نمود! "(15) حجاريان در مقالهاي كه به مناسبت يكصدومين سالگرد مشروطه منتشر كرد، با بيان ديدگاههاي خود درخصوص رهبري، جايگاه ولايت فقيه را مشابه جايگاه ديكتاتوري در نظامهاي شاهنشاهي، سلطنتي و طاغوتي اعلام كرده بود.(16) نويسنده كتاب چهل و شش نوشتار، درباره ديدگاههاي پيشين حجاريان درخصوص رهبري ميگويد: وي با ارائه تحليلهاي غلط براي خود و دوستانش فرض ميدانست كه بايد در دفاع از مشروطيت، مباني مربوط به ولايت فقيه را زير سوال برده و مورد هجمه قرار دهند. رضا گلپور با اشاره به تاسيس و انتشار روزنامه صبح امروز از سوي حجاريان ميگويد: حجاريان در اين روزنامه مجموعهاي از نيروهاي امنيتي را به كار گرفت و هر موضوعي كه نشان دهنده ناكارآمدي نظام بود را بزرگ ميكرد و آن چه نشانگر كارآمدي اسلاميت، روحانيت، نظارت و تأثيرگذاري ولايت فقيه بود زير سوال ميبرد. اين كارشناس مسايل سياسي ادامه ميدهد: نحوه عملكرد سعيد حجاريان به نحوي بود كه كه نظام، رهبري، مراجع و روحانيت را مسئول برخي جنايات انجام شده جلوه ميداد و اگر به سرمقالههاي آن ايام صبح امروز به قلم حجاريان مراجعه كنيم ميبينيم كه وي آگاهانه به دنبال انتساب جنايت برخي دوستانش مثل مصطفي كاظمي، معروف به موسوي(عامل قتل فروهر و همسرش)به مجموعه نيروهاي حزباللهي و طرفداران ولايت فقيه بود. وي الگوي حجاريان در آن هنگام براي براندازي جمهوري اسلامي را مطابق مدل يوگسلاوي براي حذف اسلوآن ميلوسوويچ ارزيابي ميكند و ميگويد: مخالفين اسلوآن ميلوسوويچ ثابت كردند وي در قتل برخي شهروندان ايالتهاي بوسني، هرزگوين، كوزوو و صربستان دست داشته است با اين الگو و با دخالتهاي ناتو اسلوآن ميلوسوويچ را ربودند و در دادگاه لاهه محاكمه كردند. وي معتقد است: سعيد حجاريان و امثال او در يك نگاه باطل سعي كردند با مقالههاي خود در صبح امروز اين الگو را فراهم كنند. خصوصا بعد از جريان قتل فروهر به دنبال اين بودند كه نيروهاي بينالمللي با تشكيل دادگاه به اين موضوع رسيدگي كنند اما با افشاي جريان و اثبات عدم نقش نيروهاي طرفدار ولايت فقيه در موضوع (كه حتي باعث شد خاتمي نيز عقبنشيني آشكاري انجام دهد) و قتل مشكوك سعيد امامي كه منجر به پيچيدهتر شدن جريان شد فهميدند نميتوانند به سمت براندازي نظام براساس مدل يوگسلاوي پيش بروند. اين كارشناس مسايل سياسي در ادامه گفت: از ديگر عوامل عدم نتيجه بخشي اين مدل اين بود كه ژئوپلتيك ايران و فضاي پارادوكس شعارهاي خاتمي و مجموعه به اصطلاح اصلاحاتِ او كه نزديك به دموكراتها تعريف ميشد و دولت آمريكا در برابر روسها، چينيها و حتي فرانسويها بهويژه در دوران نومحافظه كاران، اجازه استفاده از تئوري فشار بيروني در مسير چانه زني از بالا را نمي داد. اين كارشناس مسائل سياسي در ادامه تاكيد ميكند: حجاريان و دوستانش با رويكرد به افرادي مثل ميرحسين موسوي و همسرش كه هويت و سوابق مشكوكي به ويژه در سالهاي اقامت خود در واشنگتن دارند، دخالت در انتخابات و با وجود علم به رأي نياوردن او، طرح موضوعي به اسم تقلب به سمت الگوي انقلابهاي رنگي براي براندازي نظام پيش رفتند كه از اين طريق نشانههايي را به مسولين جديد كاخ سفيد كه اين بار با استفاده از شعارهاي حزب دموكرات با محوريت باراك اوباما روي كارآمدند ارسال كنند. گلپور با اشاره به اهميت اعتقادات ديني در نيروهاي حزباللهي تصريح ميكند: طرفداران ولايت فقيه و نيروهاي حزباللهي مشروعيت كارهاي خود را در گرو صدور احكام رسمي و علني حكومت ميدانند و ما حتي در ديدگاههاي فقهي، همكاري با دشمن خارجي را حرام ميدانيم درحالي كه حجاريان و دوستانش حاضرند به خاطر نزديكتر شدن به دشمنان خارجي برخي ارزشهاي خود را هم قرباني كنند و اين را در نمونههايي مثل صبح امروز كه نقش محوري در جرياناتي مثل قتلهاي زنجيرهاي داشت، ثابت كردهاند. و البته اين موضوع نيز از فردي مثل سعيد حجاريان كه پيش از انتخابات اخير بارها و بارها به لزوم قدرتگرفتن اصلاحطلبان با هر وسيلهاي تاكيد كرده و حتي در جلسهاي گفته بود: "براي به قدرت رسيدن اصلاحطلبان و اصلاحات بايد خون پرداخت " موضوع عجيبي نيست. * حلقه كيان يكي از جريانهاي به اصطلاح روشنفكري كه در دهه دوم انقلاب به وجود آمد به حلقه كيان معروف است. كيان نام مجلهاي بود كه طرز فكر اين قشر در آن منتشر ميشد. اشخاصي كه پايهگذار مجله كيان بودند كار خود را با كيهان فرهنگي آغاز كردند. افرادي كه كيهان فرهنگي را راهاندازي كردند، مصطفي رخ صفت، رضا تهراني و ماشاءالله شمس الواعظين بودند كه بعد از انقلاب با دكتر سروش آشنا و در اين مجله با او همكاري كردند. يكي از مباحث مهم كه در كيهان فرهنگي منتشر ميشد مقالههاي دين شناسانه سروش تحت عنوان «آيا فقه ممكن است» بود كه وي در آن اعلام كرده بود: فقاهت يا دنيويِ دنيوي است و يا اخروي اخروي و فقهي كه جامع مصالح دنيا و آخرت باشد، ممكن نيست(17) به قول سروش اين چنين بحثهايي درون حلقه پيگيري ميشد كه از جمله آقايان روحاني حاضر در آن بحث، محسن كديور و مجتبي بشيري بودند.(18) كوشش سروش اين بود كه بر اساس مباني معرفتشناختي ليبرالي، نسبيگرايي و پلوراليسم، فهم دين را فهمي تاريخي معرفي كند و با ايجاد ترديد در قداست علوم ديني و روايات فقهي، آنها را به عنوان بخشهايي از علوم انساني قلمداد نمايد. علاوه بر سروش، افراد ديگري از جمله مجيد محمدي، مرتضي مرديها و حميد وحيد با گرايشات سكولاريستي با اين مجله همكاري و ارتباط داشتند. طبق نظر سروش، حلقه كيان دو نوع حلقه بود؛ حلقه عام كه شامل همه خوانندگان مجله كيان ميشد و حلقه خاص متشكل از افرادي كه مستقيماً در داخل مؤسسه كيان كار ميكردند، اعم از سردبير، هيأت مديره و پارهاي از نويسندگان مجله.افراد ديگري كه در حلقه كيان شركت ميكردند عبارت بودند از: اكبر گنجي(كه در حال حاضر به خارج از كشور پناهنده شده و مشغول انتشار مقالههاي توهين آميز و سراسر تحريف درخصوص دين اسلام، مراجع تقليد، امام زمان(عج)، ولايت فقيه و ... است.) سعيد حجاريان، محسن آرمين، آرش نراقي، ابراهيم سلطاني، محسن سازگارا(كه به لندن پناهنده شده و در شبكه خبري بيبي پرشين مشغول دروغپردازي عليه نظام است) حسين قاضيان، ناصر هاديان، مصطفي تاجزاده و ... مطالب اكثر اين افراد در كيان چاپ ميشد و ارتباط نزديكي با سروش داشتند.جالب اينكه سعيد حجاريان كه زماني معاون طرح و برنامهريزي وزارت اطلاعات بود، به اسم جهانگير صالحپور در كيان مقاله مينوشت و اكبر گنجي نيز مقالاتش را به نام مستعار حميد پايدار چاپ ميكرد.(19) هر چند حلقه كيان و مجله كيان از ابتدا مباحث حكومتي و جداسازي دين از عرصه سياست(به نحو خاص) و جداسازي دين از عصر زندگي(به نحو عام) را دنبال ميكرد، ولي صاحبان مجله ادعا دارند كه كيان از سال 76(ابتداي رياست جمهوري خاتمي) به بعد سياسي شد و اين سياسي شدن به ضرر آنان و حلقه كيان تمام شد.(20) از آنجايي كه مباحث حلقه كيان و بروز جريان فكري آنها ابتدا در فضايي تدريجي و آرام تحقق پيدا كرد و نيز به دليل اينكه جريان استحاله، بر مراكز مهم نظام سلطه نداشت، حساسيت چنداني نسبت به آن برانگيخته نشد. شايد به مخيله كسي خطور نميكرد كساني كه روزگاري خود پرچمدار انحصاري دفاع از خط امام(ره) و مبارزه با آمريكا و حمايت از مستضعفان بودند و تمام رقباي سياسي و سليقهاي خود را با برچسب آمريكايي از صحنه بيرون ميكردند، چند سال بعد چنان دچار دگرديسي و تطوري شوند كه در يك حركت پاندولي و درست در نقطه مقابل ديدگاهها و نقطه نظرات انقلابي سابق قرار گيرند. بعد از دوم خرداد 76 و پيروزياصلاحطلبان، تربيت شدگان كارگاه بهاصطلاح روشنفكري ديني و نوگرايي ديني در ابتدا گرداننده روزنامههاي زنجيرهاي شدند. شمس الواعظين كه سردبير مجله كيان بود، بعد از دهم خرداد، سردبيري چهار روزنامه توس، جامعه، نشاط و عصر آزادگان را نيز بر عهده گرفت و رضا كيان، مدير مسئول كيان نيز گرداننده روزنامه صبح امروز شد. حلقه كيان پس از دوم خرداد به مثابه يك سايه موازي بر جنبش اصلاحطلبي در پيشبرد برنامههاي آنان عمل كرد و بخش عمدهاي از اقتدار روزنامهاي، روشنفكري و حتي تشكيلاتي اصلاحطلبان از آنِ حلقة جديدي از روشنفكران ديني بود كه روزهاي چهارشنبه در دفتر كيان شكل ميگرفت. نويسنده كتاب چهل و شش نوشتار در بخش ديگري از گفتگوي خود با فارس درخصوص حلقه كيان ميگويد: ادعاي خلاء تئوريكِ فقه اسلامي در اداره كشور و در علم مبارزه، زمان مبارزه با رژيم شاه منجر شد اين افراد به چيزي كه از آن تحت عنوان علم مبارزه تعبير ميكند(ماركسيسم) پيش بروند درحقيقت، خلاء تئوريك، حجاريان و دوستانش را را به سمت الگوبرداري از سوسيال دموكراسي از طريق شروع به انجام نهضت ترجمه براي مقابله با نظام كرد. گلپور ادامه ميدهد: آن ها در اين راستا تمام نيروهاي فكري خود مثل ريشههاي مجاهدين خلق، تفكرات چپ، احزاب تأثيرپذير از دانشگاههاي غربي، عناصر بريده از انجمن حجتيه و نهضت آزادي را در حلقه كيان جمع كردند كه دفتر مطالعات استراتژيك رياست جمهوري به رياست موسوي خوئينيها نيز به حمايت مالي آنان ميپرداخت. اين پژوهشگر تاريخ معاصر در ادامه بيان ميدارد: با نهايت خوشبيني، عدم عمق لازم اين افراد در شناخت معارف فقه شيعي، ادعاي خلاء تئوريك در عرصه مبارزه با امپرياليستها(در دوران مبارزه) و خلاء تئوريك در نحوه اداره نظام(دوران استقرار نظام جمهوري اسلامي، حجاريان و دوستانش را به سمت ايجاد محفل موسوم به حلقه كيان سوق داد. گلپور ادامه ميدهد: نهضت ترجمه براي ايجاد پلي جهت استفاده از فشار دشمن خارجي جهت چانهزني در سطوح فقهي، رهبري و ولايت فقيه مورد استفاده سعيد حجاريان و حلقه كيان قرار گرفت و ناكارآمدي اين گروه براي از بين بردن نظام در وقايع اخير ثابت شد كه در نتيجه آن، هم غربيها از آنها نااميد شدند و هم از طرفي اين افراد در عرصه ميداني به اين نتيجه رسيدند كه الگوهاي غربي و مخملي بر مردم ايران تأثير ندارد كه البته پيشتر، اين افراد اين ياس ميداني را در تجربه دفاع از مسعود رجوي و بني صدر به عينه مشاهده كرده بودند. *حاشيه امنيتي نويسنده كتاب شنود اشباح با اشاره به حاشيه امنيتي حجاريان ميگويد: سعيد حجاريان پس از پيروزي انقلاب جزو نيروهايي بود كه مسئوليت اداره جاسوسي و جمعآوري اطلاعات از آمريكا در دفتر نخستوزيري را برعهده داشت، در كودتاي نوژه نيز از نيروهاي كليدي بازجوئي از شخص "ركني " بود و بعدها در زمان تشكيل وزارت اطلاعات جزء اساتيد دانشگاه اطلاعات بود. وي معتقد است: حجاريان در اين روند ارتباطات امنيتي يك نوع رانت امنيتي براي خود و دوستانش ايجاد كرد، زمانيكه آنها در كيان به دنبال تئوريزه كردن تفكرات اشتباه خود در مسائلي مثل ولايت فقيه بودند كه اشكال حجاريان و امثال او اين بود كه مفهوم ولايت فقيه را از منابع غربي ماترياليستي و ديالكتيك فهم و برداشت ميكردند و نه براساس مباني شرع، در نتيجه تعريف آنها از ولايت فقيه تعريف صحيحي نيست. گلپورميگويد: سروش به خواست آمريكاييها براي فهم بيشتر و جاسوسي جمهوري اسلامي به كار گرفته شده بود و نقش محوري حلقه كيان اين بود كه حاشيههاي امنيتي سروش را امثال حجاريان با توجه به روابط امنيتي خود در سطوح مختلف ايجاد كنند. * سوءقصد هماهنگ شده يا ترور از سوي مخالفين؟ يكي از ديگر نكات قابل تامل درمورد سعيد حجايان اين است كه چه اتفاقي باعث ميشود وي كه تحت يك ترور نافرجام به دست سعيد عسگر در وضعيت جسمي امروز قرار گرفته است،در انتخابات اخير با ضارب خود براي پيروزي ميرحسين موسوي همكاري كند به طوري كه در يكي از مصاحبه هاي تلويزيوني ميرحسين موسوي، در جريان تبليغات انتخابات رياست جمهوري، سعيد عسگر، سعيد حجاريان و بازجوي عسگر در وزارت اطلاعات، ميرحسين موسوي را همراهي كنند!(21) اگر واقعا موضوع ترور حجاريان توسط مخالفان و دشمنان وي برنامهريزي و اجرا شده است چرا وي هرگز حاضر نشد به عنوان شاكي خصوصي عليه سعيد عسگر(ضارب حجاريان) در دادگاه حاضر شود؟ اين موضوع به اين مسئله اشاره مي كند كه موضوع ترور وي چيزي جز برنامه مخالفين حجاريان براي از بين بردن وي است و اذهان را به اين سمت پيش مي برد كه ممكن است اين ترور يك برنامه از پيش تعيين شده برخي اصلاح طلبان و با اطلاع حجاريان بوده است كه البته بنا نبوده تا اين حد جدي اتفاق بيفتد. و شايد هم در پاسخ به سوال فوق بتوان گفت عدم شكايت حجاريان از عسگر به دليل داشتن اطلاعات محرمانه عسگر درمورد حجاريان است كه فاش شدن اين اطلاعات براي حجاريان دردسرساز است. نويسنده كتاب چهل و شش نوشتار عدم طرح شكايت حجاريان از سعيد عسگر را ناشي از يك ديدگاه استراتژيك از طرف وي براي فضاسازي و شايد تحت تأثير تجربه انحراف فكري ميداند: تلاش حجاريان بر اين بود كه عسگر بايد به سمت نيروهاي مذهبي، بزرگان روحانيت و حاكميت نسبت داده شود و چون به دنبال ايجاد اين فضا بود، در عمل سعي كرد با سكوت خود در شكايت از عاملين ترور(كه ارتباطات بسيار نزديكي با برخي دوستان بسيار نزديك حجاريان مثل احمد حكيميپور داشتند) فضايي را ايجاد كند كه سعيد عسگر را به مجموعه ديگري يعني برخي روحانيون داراي روابط نزديك با ولايت فقيه و صريحا به سمت ولايت فقيه سوق دهد. رضا گلپور در پاسخ به اين سوال كه آيا ترور حجاريان طرحي از پيش تعيين شده است ميگويد: من نظر صريحي در اين خصوص نمي دهم اما نزديكي برخي عناصر تروريست در موضوع ترور سعيد حجاريان با كانونهاي امنيتي مثل علي ربيعي و احمد حكيميپور براي افراد هوشيار جاي سوال بزرگي است كه بايد در اين زمينه كار تحقيقاتي صورت ميگرفت به ويژه با فاش شدن استفاده عاملين ترور از موتورسيكلت سنگيني كه از شوراي عالي امنيت ملي وقت خارج شده بود و نامه اي كه با معرفي شخص حكيمي پور در روز ترور و توسط سعيد عسگر نوشته شده بود. وي ادامه ميدهد: افراد مذهبي دست به چنين كاري نميزنند چرا كه آن را حرام ميدانند اما براي كساني مثل حجاريان و خاتمي كه مباني ديني آنها مستحكم نبوده و ضعيف است، معمولا هدف وسيله را در بسياري از مقولههاي سياسي توجيه كند چرا كه اشكال اساسي اين افراد اين است كه ملاك تولي و تبري آنها هواي نفس و جنگ رواني است، نه ملاكهاي شرعي و ديني. اين كارشناس مسايل سياسي در تبين بيشتر اين موضوع ميگويد: براي مثال با توجه به اظهارات مكتوب خسرو قنبري تهراني كه نشان از آگاهي خاتمي درمورد قتلهاي زنجيرهاي آن هم حدود سه ماه قبل از انجام اين قتل ها دارد و سكوت و عدم پيگيري جدي خاتمي تا زمان وقوع قتلها و سپاس شعار "درآوردن چشم فتنه " توسط وي علامت استفهام بزرگي است كه تا به امروز درمقابل صحت تدين و تقواي خاتمي قرار دارد. *انحرافات ماركسيستي پيش از انقلاب سعيد حجاريان ساكن محدوده نازيآباد بود كه با مجموعهاي از نيروهاي طرفدار مبارزه مسلحانه عليه رژيم طاغوت و به گفته رضا گلپور با گرايش مجاهدين خلق فعاليت ميكرد. رضا گلپور، نويسنده كتاب شنود اشباح درخصوص فعاليت هاي حجاريان پيش از انقلاب اسلامي ميگويد: حجاريان در فضاي مبارزات مسلحانه خود عليه رژيم پهلوي در گروهي فعاليت ميكرد كه از ديگر اعضاي مرتبط با آن ميتوان به خسرو قنبري تهراني، مسعود كشميري، بيژن تاجيك، محمدمحسن سازگارا، غلامحسين كرباسچي، احمد پورنجاتي، عباس زريباف و تقي محمدي اشاره كرد. اين پژوهشگر تاريخ معاصر در ادامه ميگويد: حجاريان پيش از پيروزي انقلاب اسلامي با مجاهدين خلق و گروههاي چپ ماركسيست عليه نظام طاغوت فعاليت ميكرد، بعضي از افرادي كه در نزديكي تيم وي فعال بودند و با حجاريان ارتباط نزديكي داشتند كساني مثل محسن قمصري، تقي محمدي و جواد قديري بودند كه بعدها مشخص شد از نيروهاي مستقيما مرتبط با سرويس اطلاعات جاسوسي غرب بودهاند همچنين بعضي از افراد داراي رابطه نزديك با ساواك خصوصا اداره هشتم ساواك(به مسئوليت تيمسار ستمشاهي منوچهر هاشمي) با تيم حجاريان رفاقت داشتند. * انحرافات ديني پيش از انقلاب گلپور درمورد انحرافات ديني حجاريان پيش از انقلاب اظهار داشت: يكي از ضعفهاي تيم حجاريان برگزاري كلاسهاي شرح و تفسير قرآن يا نهجالبلاغه در نازيآباد آن هم با وجود نداشتن سواد فقهي بود؛ كه غالبا متأثر از تفسيرهاي ماركسيستي از قرآن به محوريت به اصطلاح تفاسير محمد موسوي خوئينيها يا مهدي بازرگان بود. *خلاء تئوريك كيان قبل انقلاب درمورد مبارزه و حذف رژيم رضا گلپور در خصوص خلاء هاي تئوريك حجاريان تاكيد ميكند: حجاريان و تيمش ضمن فعاليت با ماركسيستها پيش از پيروزي انقلاب اسلامي و فعاليت تحت تأثير حزب توده معتقد بودند بايد به دليل مزدور و عامل امپرياليسم بودن رژيم طاغوت به مبارزه با آن پرداخت؛ اما پيكره مردم ايران به محوريت حضرت امام خميني(ره) معتقد بودند شاه بايد نه تنها به دليل مزدور بودن بلكه به دليل مخالفت با قانون اساسي، قوانين مشروطه و عمل خلاف شريعت اسلام كنار برود. وي ميگويد: وجه افتراقي حجاريان، خوئينيها و امثال آنها مثل مجمع روحانيون مبارز كه امروز رودرروي نظام و رهبري ايستادهاند با مردم ايران در اين است كه ملت شاه را به دليل عدم عمل به شريعت نميخواستند اما تيم حجاريان شريعت را كاملا منطبق بر علم روز ميدانستند و ميگفتند چون علم مبارزه ماركسيسم است بايد روش ماركسيستي را در پيش گرفت و به همين دليل بود كه غالبا نيروهاي ماركسيستي مثل حزب توده و چريكهاي فدايي خلق جايگاه عميق مردمي نداشتند. اين پژوهشگر تاريخ انقلاب در ادامه بيان داشت: افرادي مثل محمود طالقاني و محمدمهدي بازرگان و محمد موسوي خوئينيها در كلاسهاي تفسير قرآن خود ميگفتند اسلام با علوم جديد هيچ تعارضي ندارد و تفسيرهاي غلط ديالكتيك از اسلام ارائه ميكردند براي مثال شاگردان خوئينيها در كلاسهاي تفسير، از وي مي شنيدند كه او در تفسير آيهاي از قرآن كه خروج 12 چشمه از زمين توسط حضرت موسي را مورد اشاره قرار ميدهد، به بيان آرتزين بودن آن منبع آب و علم حضرت موسي براي ايجاد چاه آرتزرين مي پرداخت (اين شاگردان غالبا در آن زمان جذب نيروهايي نظير گروهك تروريستي فرقان و سازمان منافقين شدند) گلپور ميافزايد: اين همان ريشه التقاطيي بود كه از آن، سازمان مجاهدين خلق بيرون آمد.اعضاي تيم حجاريان معتقد بودند چون طالقاني و بازرگان چنين ميگويند و چون علم مبارزه در علوم انساني ماركسيسم است پس بايد ماركسيست شويم و آن را ياد بگيريم. وي در تشريح و بيان اعضاي تيم حجاريان در اين دوران گفت: اعضاي اين تيم افرادي نظير سعيد حجاريان، بهزاد نبوي، مصطفي تاجزاده، خسرو تهراني، مسعود كشميري و جواد قديري از اعضاي اين تيم بودند كه با تفسيرهاي بازرگان(كه به تعبير امام(ره) در پاسخ به نامه علياكبر محتشمي پوردر سال 64 پدر معنوي منافقين بود) تبعيت ميكردند. نويسنده كتاب شنود اشباح ادامه داد: اين افراد معتقد بودند اسلام دچار خلاء تئوريك در مبارزه است و نتيجه گرايش آنها به ماركسيسم اين است كه مطابق انديشه ماركسيستها ميگويند بايد با رعب و وحشت و ترور كار خود را پيش ببريد كه اين موضوع با فقه اسلامي و جعفري در تعارض است و امام(ره) معتقد بودند كه بايد توده مردم آگاه شوند و در عرصه حاضر شوند و شاه بايد با آگاهي مردم كنار برود. *خلاء تئوريك حجاريان در اجراي نظام به گفته رضا گلپور خلاء تئوريك حجاريان پيش از پيروزي انقلاب، به پس از پيروزي انقلاب كشيد و اين ديدگاه التقاطي باعث شد پس از حاكم شدن نظام جمهوري اسلامي، حجاريان و تيمش تغيير ماهيت ندهند و از عدهاي روحاني سطحيِ فارغ سواد فقهيِ مناسب به شكل ابزاري استفاده كنند و مثل مسعود رجوي و بهزاد نبوي ادعاي خدمت به روحانيت را هم داشته باشند. گلپور قدم بعدي حجاريان و تيمش را معرفي اسلام به شكلي كه داراي خلاء تئوريك در اداره جامعه است، دانست و گفت: حجاريان و دوستانش در تئوريپردازي خود گفتند ما بايد تجربه اداره جامعه را از غربيها ياد بگيريم. وي ادامه ميدهد: برخي از اين افراد مثل نهضت آزادي و جبهه ملي معتقد به تبعيت از ليبرال دموكراسي و برخي مثل محمد خاتمي، حجاريان، بنيصدر و خوئينيها معتقد به پيروي از سوسيال دموكراسي بودند كه گروه دوم معتقد بودند اسلام و فقه شيعه قدرت اداره جامعه را ندارد. نويسنده كتاب شنود اشباح در ادامه تاكيد ميكند: به نظر من حجاريان در ابتدا به عنوان نيروي ميداني اين جريان در عرصه سياسي و بعد در وزارت اطلاعات و بعدترها در دفتر مطالعات استراتژيك بود. **براندازي/حذف ولايت فقيه/ اعترافات دادگاه حرف خودش است هرچند براساس اسناد موجود حجاريان براي براندازي نظام تلاش ميكرد اما آراي مردم در انتخاباتهاي پس از انتخابات مجلس هفتم ناكارآمدي اين تئوريها براي حذف ولايت فقيه و نابود كردن حكومت جمهوري اسلامي را ثابت كرد. هرچند اين تئوريها پيش از اين در كشورهاي ديگري منجر به انقلابهاي مخملي شده بود اما در اين انتخابات به وضوح شاهد آن بوديم كه ملت ايران چنين حركت هايي را برنميتابند و اعترافات امروز حجاريان ناشي از اتفاقاتي است كه وي پيش از اين آن را ديده بود اما انگار قصد باور كردن آن را نداشت و يا به تعبير رضا گلپور، بيتقوايي حاكم بر اين جريان و نداشتن ريشههاي فقهي عميق باعث شد امثال حجاريان همچنان خود را ابزار دست دشمنان براي براندازي كشور باقي بگذارند و وي فهميد كه در جمهوري اسلامي ايران نه ليبرال دموكراسي و نه سوسيال دموكراسي به نتيجه نميرسد. ----------------------------------- پي نوشت: (1) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806031208 متن دست نوشتههاي دفاعي سعيد حجاريان در چهارمين دادگاه رسيدگي به اتهامات متهمان پرونده كودتاي مخملي(خبر شماره 8806031208 منتشره در خبرگزاري فارس) (2) همان (3) همان (4) همان (5) همان (6) كتاب شنود اشباح مجموعهي دو جلدي است كه در سال 81 توسط رضا گلپور و با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دوران اصلاحات چاپ و منتشر شد اما مجوز انتشار اين كتاب با شكايت مسول دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي و دستور مستقيم خاتمي،رييس جمهور وقت، ملغي و با ادامه پيگيريهاي سيد محمد خاتمي، توقيف شد. (7) كتاب چهل و شش نوشتار شامل 46 مقاله برگزيده منتشر شده رضا گلپور در كيهان در فاصله سالهاي 75 تا 80 است. (8) http://www.bashgah.net/pages-34461.html نقد يعقوب توكلي، استاد دانشگاه شهيد بهشتي بر سخنان حجاريان. (9) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806030467 متن اعترافات حجاريان كه در كيفرخواست وي آمده است.(خبر شماره 8806030467 منتشر شده در خبرگزاري فارس) (10) http://www.bashgah.net/pages-34461.html نقد يعقوب توكلي، استاد دانشگاه شهيد بهشتي بر سخنان حجاريان. (11) كتاب جمهوريت ، افسون زدايي از قدرت به نوشته سعيد حجاريان انتشارات طرح نو 1379؛ صفحه 376 (12) همان (13) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806031208 متن دست نوشتههاي دفاعي سعيد حجاريان در چهارمين دادگاه رسيدگي به اتهامات متهمان پرونده كودتاي مخملي(خبر شماره 8806031208 منتشره در خبرگزاري فارس) (14) همان (15) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8805121464 متن كيفرخواست قرائت شده ازسوي معاون دادستاني، در چهارمين دادگاه رسيدگي به پرونده متهمان كودتاي مخملي (خبر شماره 8805121464 منتشر شده در خبرگزاري فارس) (16) مقاله سعيد حجاريان به مناسبت يكصدمين سالگرد انقلاب مشروطه (17) http://www.drsoroush.com/Persian/Interviews/P-INT-Kian.html سايت دكتر سروش، مصاحبه اي تحت عنوان دوم خرداد به زبان كيان تمام شد. (18) همان (19) همان (20) همان (21) http://www.khabaronline.ir/news-10964.aspx /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 425]
-
گوناگون
پربازدیدترینها