پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850040464
روحالله حسينيان :شهيد قدوسي اهل تقوا بود، ولي از تقوا فروشي سخت بر حذر بود
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شهيد قدوسي اهل تقوا بود، ولي از تقوا فروشي سخت بر حذر بود. وجدان كاري داشت و بايد او را الگوي «وجدان كاري» معرفي نمود. منظمترين مدير بود؛ در اوقات تعطيل هم كار را رها نميكرد. نظم او اساتيد و طلاب را هم منظم كرده بود. در تصميمات قاطع بود. از برنامههايي كه براي مدرسه حقاني در نظر گرفته شده ميتوانيم انگيزههاي مؤسسين مدرسه حقاني را استنباط كنيم. آنها ميخواستند طلبهها مسلط به زبان انگليسي و با مسائل و علوم روز مثل روانشناسي، اقتصاد و جامعه شناسي آشنا باشند و در عين حال در علوم اسلامي هم به اجتهاد برسند. شهيد بهشتي و قدوسي احساس كردند كه با توجه به پيشرفت زمان و عقبماندگي حوزهها از زمان خود، بايد طلبههايي تربيت شوند كه مسائل روز را درك كنند. از برنامههايي كه براي مدرسه حقاني در نظر گرفته شده ميتوانيم انگيزههاي مؤسسين مدرسه حقاني را استنباط كنيم. آنها ميخواستند طلبهها مسلط به زبان انگليسي و با مسائل و علوم روز مثل روانشناسي، اقتصاد و جامعه شناسي آشنا باشند و فلسفهي غرب را درك و فهم كنند. در عين حال در علوم اسلامي هم به اجتهاد برسند. زمينهي تأسيس مدرسه حقاني در سالهاي پاياني دهه 1330 ش برخي از روحانيون و فضلاي حوزه، با توجه به برخي كاستيهايي كه در نظام حوزوي وجود داشت درصدد اصلاح نظام آموزشي رايج حوزه وساماندهي آن برآمدند. آيتالله شهيد سيد محمد حسيني بهشتي، از پيشگامان اصلاح حوزه و يكي از اعضاي پايهگذاران مدرسهي حقاني ميگويد: «در سال 1339ش ما سخت به فكر سامان دادن به حوزهي علميهي قم افتاديم و مدرسين حوزه جلسات متعددي داشتند براي برنامهريزي نظم حوزه وسامان دهي به حوزه، در دو تا از اين جلسات بنده هم شركت داشتم. كار ما در يكي از اين جلسات به ثمر رسيد و در اين جلسه آقاي رباني شيرازي و مرحوم آقاي شهيد سعيدي و خيلي ديگر از برادران شركت داشتند، آقاي مشكيني و خيليهاي ديگر و ما در يك برنامهاي در طول يك مدتي توانستيم يك طرح و برنامهي تحصيلات علوم اسلامي در حوزه تهيه كنيم در هفده سال».(1) سيد محمدرضا طباطبايي، از طلاب آغازين سالهاي مدرسهي حقاني و مدير كنوني مدرسهي شهيدين (حقاني سابق) ميگويد: « دو سه سال قبل از آن تاريخ [1341 ش] رئوس اين برنامه به اطلاع مرحوم آيتالعظمي گلپايگاني (ره) رسيده بود و معظم له از آن استقبال كرده، مدرسهاي را كه تحت اشراف داشتند براي اجراي اين برنامه در اختيار گذاشته بودند. لكن پس از يك تجربهي كوتاه مدت مشخص شده بود كه از شرايط موفقيت اين حركت، استقلال كامل دستاندركاران و مجريان برنامه است، لذا اصلاحگران حوزه به فكر تهيهي جاي جديد و مدرسهاي ديگر افتاده بودند».(2) ظاهرا مخالفت آيتالله گلپايگاني با تدريس زبان انگليسي و نداشتن استقلال عملي سبب گرديد تا اصلاح گران حوزه براي اجراي برنامهي خود به فكر مدرسهي ديگري باشند. اين مدرسه و جاي جديد، مدرسه اي بود كه مرحوم علي حقاني با همكاري مرد خير ديگري و با نفقه و مباشرت خود او در حوزهي علميهي قم، واقع در پل آهنچي قم در حال تأسيس آن بود.علي حقاني در جريان تأسيس اين مدرسه مورد تشويق مرحوم آيتالله بروجردي قرار گرفته بود. آيتالله بروجردي پس از ديدار از ساختمان مدرسه به علي حقاني گفته بود: « من نيز در پيشرفت كار ساختمان و پيشرفت برنامه، شما را ياري خواهم كرد.»(3) ميتوان برخي از انگيزههاي شهيد بهشتي را از تأسيس مدرسهي حقاني دريافت. به نظر او طلبه نبايد «مصرف كنندهي آگاهيهاي اسلامي» باشد بلكه طلبه بايد «آگاه شدهي آگاه كننده» باشد. او خطاب به طلاب ميگويد: «دوستان ! اگر در ميان شما كساني با عشق به اين كه انسان، جاي انسان در جهان، راه انسان، هدف انسان و آغاز و فرجام جهان و انسان را محققانه و نه مقلدانه بشناسند و بعد راهگشاي بنبستهاي فعلي ناشي از ضعف شناخت باشند. بايد مثل مجاهدي پاك باخته كه «يجاهد في سبيلالله بماله و نفسه» مصمم و با اراده «صفاً كأنهم بنيان مرسوس» مخلص، مشتاق، عاشق، شب را روز نشناس در اين راه گام نهند و بدانند راهي طولاني، پرنشيب و فراز، گاهي سنگلاخ، پر پرتگاه و پرپيچ و خم در پيش است، هر كس ميتواند در اين راه بيايد، بسمالله والا محيطي كه بيست تا معمم در كنار بقيه تربيت كند مورد علاقه هيچ يك از ما نيست».(4) به باور آيتالله احمد جنتي ـ از اساتيد مدرسهي حقاني ـ به نظم آوردن حوزهي بينظم و تشكيلاتي نمودن آن و نيز ترس از هم پاشيدگي حوزه و سلطه و دخالت رژيم در آن از عواملي است كه در اصلاح حوزه و تأسيس مدرسهي حقاني تأثير داشته است. به گفتهي ايشان: «حوزهي علميه نابسامانيهاي گوناگوني داشت. نظم و تشكيلاتي نداشت. هر كس آزاد ميآمد و آزاد مي رفت. متون درسي اصلاح نشده بود. در بعد اخلاقي و انضباطي نظارتي نميشد. تحصيل دورهي مشخصي نداشت. بينظمي و بيتشكيلاتي در همهي جوانب باعث شد كه جمعي از فضلاي دلسوز و آگاه پيوسته به فكر چاره باشند. در زمان مرحوم آيتآلله بروجردي با ايشان تماسهايي برقرار شد و به نتيجه نرسيد. پس از فوت آن مرحوم خطر از هم پاشيدگي و سلطه و دخالت رژيم در شؤون مختلف حوزه نيز اضافه شد. جمعي به فكر افتادند و جلسات زيادي تشكيل دادند و چارهانديشيها كردند. در اين ميان آنها كه نقش مؤثر داشتند و سلسله جنبان بودند شهيد بهشتي و مرحوم رباني شيرازي بودند. از جمله تصميماتي كه اين دو تن جهت اصلاح حوزه گرفتند تأسيس مدارس برنامهريزي شده و تشكيلاتي به صورت نمونه در كنار حوزه بود كه در صورت موفقيت ميتوانست كم كم گسترده شود و همهي حوزه را تحت پوشش قرار دهد. هدف از تأسيس مدرسهي حقاني تربيت طلاب فاضل و متدين بود كه در هر پستي از پستهاي روحانيت (گويندگي، نويسندگي، استادي، مرجعيت و امام جماعت) بتوانند انجام وظيفه كنند. خلاصه اين كه در نظر بود، فارغالتحصيل مدرسهي حقاني از جهات علمي، اخلاقي،سياسي و اجتماعي به درد جامعهي امروز بخورد و براي امروز ساخته شود. نه براي زمان قاجاريه».(5) علي معلي از دانشآموختگان مدرسه حقاني ميگويد پايهگذاران مدرسه حقاني به جهات زير در فكر «كادرسازي» بودند: «نخست اين كه، اين كادر قدرت داشته باشد، مطالعه كند اسلام را به عنوان مبناي حكومت ديني، كه در آن زمان عنوان حكومت اسلامي يك عنوان مهجور و غريبي بود. دوم، كادر بسازند براي مبارزه در راه رسيدن به حكومت ديني؛ سوم، اگر احيانا حكومت ديني به پيروزي رسيد، افرادي براي مديريت حكومت ديني تربيت كنند. براي گفتههاي خودم قرائن و شواهدي در ذهن دارم. مثلاً شهيد قدوسي در مديريت مدرسه با طلاب به گونهاي برخورد ميكردند كه گويي اين طلبهها در آينده بايد مديران يك جامعهاي بشوند و گاهي حتي ايشان به زبان ميآورد. در موردي يادم هست طلبهاي كه وظيفه و مسؤوليت خودش را به خوبي انجام نداده بود طي تذكري به او گفت اگر حتي مدير يك بيمارستان شدي ميخواهي همين طوري عمل كني؟ اين رفتار او همان موقع باعث تعجب من شد كه رسم نبود كه طلبه به غير از تبليغ ديني و يا مناصب سنتي كه در اختيار روحانيون بود به فكر كار ديگري باشند؛ ولي ايشان گويي كه داشت طلبهها را براي مديريت آيندهي نظام تربيت ميكرد و اتفاقا در اين زمينه بسيار هم موفق بود. حالا ما شايد كه پيشبيني قدرت يافتن اسلام به اين نحو كه كاملا يك حكومت اسلامي در ايران مستقر بشود نداشتيم. ولو اين كه بالاترين آرمان همهي طلبهها و اساتيد و پايهگذاران مدرسه بوده، ولي همان دستيابي به اين آرمان را نداشتيم؛ اما بعد از پيروزي انقلاب و استقرار حكومت اسلامي، افرادي كارآمد و مدير براي مناصب مختلف كشور تربيت شده بودند و توانستند خدمات شاياني انجام دهند. اين ناشي از آن برنامهاي بود كه مؤسسين داشتند».(6) روحالله حسينيان از وروديهاي 1351 مدرسهي حقاني، آشنايي طلاب، با علوم جديد و نيازهاي روز و حتي تدريس برخي از علوم اسلامي فراموش شده در حوزههاي علميه را از انگيزههاي بنيادي پايهگذاران مدرسهي حقاني ميداند. به گفتهي او آيات بهشتي، قدوسي و جنتي احساس كردند كه با توجه به پيشرفت زمان و عقبماندگي حوزهها از زمان خود، بايد طلبههايي تربيت شوند: «مسائل روز را درك كنند. از برنامههايي كه براي مدرسه حقاني در نظر گرفته شده ميتوانيم انگيزههاي مؤسسين مدرسه حقاني را استنباط كنيم. آنها ميخواستند طلبهها مسلط به زبان انگليسي و با مسائل و علوم روز مثل روانشناسي، اقتصاد و جامعه شناسي آشنا باشند و فلسفهي غرب را درك و فهم كنند. در عين حال در علوم اسلامي هم به اجتهاد برسند، حتي بعضي از علوم اسلامي كه در خود حوزهها متروك بود، مثل علم درايه و علم رجال كه خيلي كم تدريس ميشد، جزء برنامههاي مدرسهي حقاني بود، يا حتي تفسير كه تقريبا در حوزهي علميه جنبهي حاشيهاي داشت. طلبههايي كه در حوزهي علميه ميخواستند اين دروس را مطالعه كنند، چون استادهاي كمي در اين رشتهها بود مشكلاتي در اين زمينه داشتند. يا مثل علم رجال كه بيش از يك استاد سراغ نداريم كه تدريس ميكرد؛ اما در مدرسهي حقاني درسهاي فوق جزء برنامه بود و تدريس ميشد. به عبارتي تربيت طلبههايي كه داراي دو بعد باشند جزء برنامههاي مدرسهي حقاني بود، هم آشنا به علوم روز باشند و هم مسلط به علوم اسلامي.»(7) به گفتهي علي فلاحيان تأسيس مدرسهي حقاني و رويكردش به علوم نوين بيتأثير از «دانشگاه الازهر» مصر نبود. مصر و عربستان براي معرفي اسلام و تبليغ آن مبلغاني را تعليم و به كشورهاي خارجي اعزام كرده بودند، اما از طرف جامعهي شيعه تا چند سال پيش هيچ گونه اقدامي به هيچ شكلي صورت نگرفته بود.(8) تدريس دروس جديد مانند جامعهشناسي و روانشناسي با اين هدف صورت ميگرفت كه طلبه بتواند پاسخگوي مسائل روز باشد و بهتر از قرآن و معرف اسلامي بهره بگيرد. شهيد بهشتي اين علوم را راهي براي فهم بهتر معارف اسلامي ميدانست : «همهي اينها براي رفتن به سراغ كتاب و سنت، مقدمه هستند. براي استفادهي درست و كامل از كتاب و سنت به اين رشتهها نياز هست، حتي ملل و نحل غيراسلامي و مذاهب فقهي. روند اسلام شناسي ، در اين مذاهب و نقادي اين روندها براي دستيابي به يك شيوهي فقهي اصيل و زنده لازم و ضروري هستند».(9) شهيد بهشتي اعتقاد داشت طلبه بايد انسان و اسلام را «محققانه و نه مقلدانه» بشناسد. در غير اين صورت: «آن يهودي صيونيست داراي كرسي شيعه شناسي آمريكا بيشتر از بنده و شما حوصله ميكند، لابهلاي زبالههاي تاريخ را ميگردد، بوي زنندهي زبالهها بينياش را آزار ميدهد، ولي بدش نميايد، جست و جو ميكند. شسته و رفتهاش ميكند، پاستوريزهاش ميكند، بعد مينويسد، كتابش را ترجمه ميكنند، ناگهان ميبينيد پير و جوان، آخوند و غير آخوند به آن كتاب روي مي آورند. دربارهي اسلام به قلم فلان شرقشناس روي ميآوريم. آيا اين بدبختي نيست؟ چرا بايد اسلام بنده را آن صهيونيست به من تحويل دهد؟ چون بنده و شما تنبل هستيم. حاضر نيستيم بار سنگين را بر دوشهايمان حمل كنيم. چون بنده و شما نازك خور بايد آمدهايم. آقا يك كپسول ميخواهد كه به او خورانده شود تا يك شبه مجتهد شود».(10) برنامهي درسي مدرسهي حقاني : طول مدت تحصيل در مدرسهي حقاني ـ طبق اساسنامهاي كه آيتالله بهشتي نوشته بود 16 سال در چهار دوره بود. اين چهار دوره عبارتند از : سه سال دورهي مقدمات، پنج سال دورهي سطح، شش سال دورهي خارج فقه و اصول و دو سال دورهي تخصصي در رشته هاي مختلف اسلامي از قبيل؛ فقه ، اصول ، فلسفه ، حديث و تفسير.(11) طلاب پس از گذراندن دورهي مقدمات و سطح ـ كه هشت سال طول ميكشيد ـ اگر در روستا يا شهرستاني نياز به تبليغ بود اعزام ميشدند. طلابي كه در دورهي خارج فقه و اصول شركت ميكردند، پنجشنبهها يادداشتهاي آنان توسط استادان بررسي ميشد و از اين طريق مدرسه در جريان كار آنان قرار ميگرفت.(12) دروس مدرسه را گروههاي آموزشي زير برنامهريزي مينمودند: 1. گروه اخلاق و انضباط 2. گروه فقه و اصول 3. گروه قران كريم (تفسير، تجويد، حفظ قرآن، مفردات قرآن) 4. گروه ادبيات عرب (صرف و نحو، معاني، بيان ، لغت) 5. گروه ادبيات فارسي (املاء، انشاء، قرائت، خط) 6. گروه زبان (انگليسي و عربي) 7. گروه رياضي (حساب، هندسه، جبر و هيأت) 8. گروه منطق، فلسفه و كلام 9. گروه علوم طبيعي (فيزيك، شيمي و طبيعي) 10. گروه حديث شناسي (تاريخ حديث، درايه و رجال) 11. گروه دينشناسي و تاريخ اديان (ملل و نحل) 12. گروه علوم انساني (روانشناسي، جامعه شناسي، اقتصاد اسلامي، تاريخ و جغرافياي اسلامي) با دقت در فهرست بالا آشكار ميگردد كه گردانندگان مدرسه ي حقاني از يك طرف قصد داشتند ريشههاي مختلف علوم اسلامي كه در گذشته در حوزههاي علميه رايج بوده و در دورههاي اخير به محدوديت گراييده بودند و حوزهها به تعبير آيتالله مطهري به صورت «دانشكدهي فقه» در آمده بودند، احيا كنند و از طرف ديگر علوم نويني كه ريشه در غرب دارد، در آنجا تدريس شود. به اين ترتيب احياي علوم فراموش شده اسلامي، تجديد نظر در دروس و كتابهاي متداول در حوزه و تدريس علوم نوين؛ سه عامل بسيار مهم است كه اين مدرسه را از مدارس ديگر حوزهي علميهي قم متمايز ميسازد. آيتالله بهشتي در جمع طلاب اداره و برنامهريزي مدرسهي حقاني آيتالله بهشتي طراح و برنامهريز مدرسهي حقاني بود. براي اين كار با تك تك طلبههاي مدرسه جلسهي خصوصي داشت و با حضور آيتالله مصباح يزدي و آيتالله قدوسي ، يا تك تك يا دو و سه نفر از طلاب را براي مشورت به منزل دعوت ميكرد و هر چه را نتيجه ميگرفتند براي سال ديگر برنامهريزي ميكردند.(13) اين برنامه قبل از پياده شدن در مدرسه، توسط شهيد بهشتي بر روي چند نفر از طلاب به طور آزمايشي اجرا ميگرديد. «مسيح مهاجري» و «محمدباقر انصاري» از جمله طلابي بودند كه آيتالله بهشتي برخي از برنامههاي مدرسه را در مورد آنها به آزمون گذاشتند.(14) بنابراين يك برنامهي تجربه شده در مدرسه به اجرا در ميآمد. آيتالله قدوسي از سال تحصيلي 1345 ش به پيشنهاد آيتالله بهشتي مديريت مدرسه را به عهده گرفت كه اين مديريت تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي به طور مستقيم و تمام وقت و پس از آن تا زمان شهادتش (شهريور 1360) به طور مستقيم ادامه داشت. آيتالله جنتي كه به واسطهي آيتالله بهشتي با آيتالله قدوسي آشنا شده و قريب چهار سال در مدرسهي حقاني و پس از انقلاب نيز مدتي در دادگاه انقلاب اصفهان با او كار كرده است، بر اين باور است: «دو شهيد پايهگذار مدرسه، حقي بزرگ بر حوزه و روحانيت و اسلام و انقلاب دارند. براي اولين بار تشكيلات سازمان يافته و جامعه و منظمي در حوزه به وجود آوردند كه هم از حيث علمي ـ آموزشي الگو شد و هم از جهت تربيتي، طلابي را پرورش داد كه مايهي مباهات بودند». شهيد قدوسي اهل تقوا بود، ولي از تقوا فروشي سخت بر حذر بود. وجدان كاري داشت و بايد او را الگوي «وجدان كاري» معرفي نمود. منظمترين مدير بود؛ در اوقات تعطيل هم كار را رها نميكرد. نظم او اساتيد و طلاب را هم منظم كرده بود. در تصميمات قاطع بود. فعاليتهاي سياسي مدرسهي حقاني اسناد و خاطرات موجود نشان ميدهد كه رژيم پهلوي مدرسهي حقاني را يك مركز ضدسلطنتي ميدانسته و سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك) هميشه مراقب «فعاليتهاي ضد امنيتي» و «سياسي» طلاب «مخالف و افراطي» و «خمينيستهاي داغ و دو آتشه»ي اين مدرسه بوده است. به گفتهي مصطفي پورمحمدي؛ آيت الله قدوسي در برابر رژيم موضع حاد انقلابي نميگرفت. اين مشي او، تاكتيكي و بر حسب شرايط و مقتضيات زمان بود تا يك مجموعهاي را براي آيندهاي كه انتظارش را ميكشيد، بپرورد. به خاطر حساسيتي كه ساواك نسبت به مدرسهي حقاني داشت، آيتالله قدوسي با دقت و زيركي تلاش ميكرد كه وضعيت سياسي مدرسه به گونهاي نباشد كه مانع ادامهي فعاليت آن شود. اساتيدي كه ايشان براي تدريس در مدرسه انتخاب ميكرد، همه آشنا به مسائل سياسي و اهل مبارزه و با سوابق سياسي بودند.(15) در اسناد ساواك نيز به اين دقت و زيركي و فعاليت پنهان آيتالله قدوسي اشاره شده است: «شكي نيست آقاي قدوسي ـ كه رييس مدرسهي حقاني مي باشد يكي از علاقهمندان به خميني و از خمينيستهاي داغ و دو آتشه به شمار ميرود.... شكي نيست آقاي قدوسي با ظاهري بسيار آرام، هيچ نوع فعاليت آشكاري در داخل مدرسه براي خميني ندارد و بر خلاف اكثر شاگردان مدرسه مخالف دكتر علي شريعتي نيز ميباشند. در حالي كه اكثر شاگردان مدرسه با دكتر علي شريعتي موافق هستند. با تمام اين حرفها و با تمام آرامش و سكوتي كه سعي كردهاند در مدرسه برقرار سازند، ديده ميشود كه مدرسهي حقاني غالباً شاگردان داغ و حماسي و شاگردان خمينيسم دو آتشه تحويل ميدهد. بلكه ميتوان گفت كه در حوزه ي قم، شاگردان مدرسهي حقاني در خمينيسم بودن نمونه هستند و در اكثر فعاليتها شركت دارند و از طرفي نيز اساتيد و مدرسين اين مدرسه اغلب از علاقهمندان خميني هستند. آن چه را كه از مدرسهي حقاني معروف است، اين است كه ميگويند تا يكي از مريدهاي خميني نباشد آقاي قدوسي براي تدريس آن مدرسه قبول نميكند. يعني شرط است كه ميگويند تا كسي از مريدهاي خميني نباشد آقاي قدوسي براي تدريس در آن مدرسه قبول نميكند. يعني شرط ميكند كه استاد آن مدرسه از مريدهاي خميني باشد و اگر در لفظ و ظاهر هم چيزي بگويد عملا ميبينيم كه اساتيد آنجا هم از خمينيستها ميباشند». وضعيت كنوني مدرسه ساختمان و نام مدرسهي حقاني تغيير يافته است. بر روي تابلوي ساختمان كنوني مدرسه نوشته شده است:مدرسهي شهيدين 63 (41)13. تفسير اين نوع تاريخ نگاري چنين است كه مدرسه در سال 1341 توسط شهيد بهشتي طراحي و بنيانگذاري شده است. بعد از پيروزي انقلاب و شهادت آيتالله بهشتي و آيتالله قدوسي مدرسه به مكان ديگري انتقال يافت و به ياد اين دو شهيد بزرگوار ، به نام «مدرسهي شهيدين» نامگذاري شد. اين تغيير مكان و نام در سال 1363 صورت گرفت. اكنون مديريت مدرسه برعهدهي حجت الاسلام سيد محمدرضا طباطبايي است كه از دانش آموختگان همين مدرسه ميباشد. -------------------------------------------------------------------------------- پينوشتها: 1. زندگي شهيد بهشتي از زبان خودش ، روزنامهي كيهان ، 8/4/1361 2. طباطبايي ، سيد محمدرضا ، «شهيد بهشتي و مدرسهي شهيدين» ، مصاحبهي مجلهي نامهي شهيدين، سال 1، پيش شمارهي 1 ، تيرماه 1375، ص 25 . 3. «پايگاههاي جهاد و اجتهاد ، مدرسهي حقاني» ، مصاحبه با حسين حقاني،مجلهي حوزه، شمارهي 52 ، مهر و آبان 1371 ، صص 129-130 4. مجلهي نامهي شهيدين ، پيشين ، ص 8 5. گفت و گو با آيتالله احمد جنتي (به مناسبت شهادت آيتالله قدوسي) ، ويژهنامهي كيهان ، 13/6/1362 6. همان 7. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، مصاحبه با روحالله حسينيان، 14/12/1380، شماره ي بازيابي 12838 8. مطهري ، مرتضي ، «مزايا و خدمات مرحوم آيتالله بروجردي» ، در كتاب : بحثي دربارهي مرجعيت و روحانيت، پيشين ، ص 245 9. بهشتي ، آينده نگري در حوزهها [سخنان آيتالله لهشتي در جمع طلاب مدرسهي حقاني در سال 1356 ش] ، نامه شهيدين ، پيشين، ص 8 10. همان 11. حقاني ، پايگاههاي جهاد و اجتهاد ، مدرسهي حقاني، ص 131 12. پيشين ، ص 134 13. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، مصاحبه با ابوالقاسم رامندي، 13/11/1378، شمارهي بازيابي 12641 14. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، مصاحبه محمود شريفي ، 20/11/1378، شمارهي بازيابي 12627 15. مصاحبه با پورمحمدي ، 23/4/1372، شمارهي بازيباي 731 /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-