محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826310838
فلورا سام : هرگز به سنم فکر نمي کنم
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
*چطور شد که قصه «ماه عسل » را به نگارش درآوريد ؟ يک ايده دو خطي که از سوي رامبد جوان به شبکه دوم ارائه شده بود ، پذيرفته شد . در تير ماه به من پيشنهاد کردند که اين ايده را طراحي و قصه پردازي کنم و طي جلسات مختلف طرح مورد قبول قرار گرفت و از شهريور نگارش قصه را آغاز کردم . *چطور به اين شخصيت پردازي رسيديد ؟ تمامي شخصيت ها در ماه عسل ديده شدند و در زمان محدود توانستيد پيام قصه را به مخاطب انتقال دهيد ؟ در اين سريال حدود دوازده شخصيت اصلي وجود داشت که مجبور بودم به تمامي اين آدم ها بپردازم و اين براي من کار مشکلي بود . علاوه بر 12 شخصيت اصلي ، مادر امير ، جواهر و شخصيت هاي کوچک هم در فيلم شخصيت پردازي شده بودند . همچنين ، در برخي سکانس ها به صورت همزمان ده نفر در کنار هم نقش آفريني مي کردند و من بايد ديالوگ هاي مربوط به همان شخصيت و موقعيت زماني را به نگارش در مي آوردم و تمام سعي ام را کردم که تک تک ديالوگ ها با شخصيت و موقعيت ها هماهنگ باشد . *خانم سام ، مردم در ايام نوروز دوست دارند سريالي مفرح و شاد ببينند ، شما بدون استفاده از شخصيت هاي طنز مفهومي طنز خلق کنيد ، چطور به اين هدف دست پيدا کرديد ؟ کاملاً درست است ، به غير از يوسف تيموري ، بازيگر طنزپرداز ديگري در فيلم حضور نداشت و بازي ها غير از آن چيزي بود که در کارهاي طنز ارائه مي شود و اين به خاطر متن و محيطي بود که بازيگران در آن قرار داشتند . بداهه اي که معمولاً در کارهاي طنز وجود دارد ، در اين مجموعه ديده نشد و ديالوگ ها بايد مطابق متن بيان مي شد ؛ در نتيجه بازيگرهايي نظير خانم معصومي و اسدي زماني که وارد گروه شدند چون تا به حال چنين بازي هايي از آنها نديده بوديم ، متوجه شدند که بايد با کاراکتر و متن ، نوع ديگري برخورد کنند . *چرا در شخصيت ها تا اين حد اغراق وجود داشت ؟ اين بخش مربوط مي شود به مساله ي کارگرداني و بازيگري . براي مثال ، سحر ولدبيگي دوست داشت تودماغي صحبت کند که اين مربوط به متن نبود و يا حتي نوع صداسازي که افسر اسدي انجام داد ، ارتباطي به متن نداشت . *شما با اين نحوه بازي موافق بوديد ؟ در هرصورت کمدي و طنزي که در تلويزيون مرسوم است ، ما نداشتيم . قصه ما يک قصه شيرين و مفرح و پر از لحظات عاطفي بود ؛ مانند طنزهاي روتين 90 شبي نبود . يک زندگي بود با لحظات شاد و غمگين و شخصيت ها با شخصيت پردازي مي خواستند به اين فضا کمک کنند که در کل فکر نمي کنم به فضاي کلي کار لطمه زده باشد . *چرا در ماه عسل ، به شخصيت شيوا و زندگي قبل از طلاقش خيلي پرداخته نشده است ؟ به دليل محدوديت زماني و اينکه در پانزده قسمت بايد قصه را به مخاطب منتقل مي کرديم . از طرفي ، قصه اصلي ما مربوط به شيوا نبود و علت حضور شيوا در داستان مقايسه اي بود که من به عنوان نويسنده قصد داشتم بين اين دو خواهر ايجاد کنم . مقايسه شخصيت شيوا که بدون توجه به نظر و عقيده بزرگ ترش ازدواج کرده و عاقبت خوشي برايش نداشته با خواهر کوچک ترش که کسي را مي خواهد که مادر و خان بابا او را پسنديده اند ؛ اما پدر خانواده لجبازي مي کند . قصد داشتم بگويم اگر قرار است ازدواجي در خانواده صورت گيرد ، يک جوان حق انتخاب دارد ، ولي بايد به نظر بزرگ تر خودش هم احترام بگذارد و بزرگ تر هم بايد اين اجازه و حق انتخاب را به کوچک تر بدهد . علت حضور شيوا در قصه اين بود و چون قصه ما در ايام عيد پخش مي شد ، و طلاق اتفاق شيريني نيست ، ترجيح دادم از مقطع بعد از طلاق ، شخصيت شيوا را بررسي کنم . نکته مهم ديگر اينکه اگر دختر مطلقه اي در خانه داريم ، نبايد با ايما و اشاره آزارش دهيم ، زيرا او به اندازه ي کافي مشکل دارد . از طرفي ، اين آدم حق زندگي دارد و قرار نيست با يک مرد 70 ساله ازدواج کند . يک زن مطلقه هم بايد فرصت زندگي خوب را داشته باشد . *از خان بابا و رابطه شيوا با او بگوييد ؟ که به نظر من يک ارتباط ايده آل جوان امروزي با پدر بزرگش برقرار شده بود و خيلي به دل مي نشست ؟ تمام شخصيت هاي قصه خطاهاي انساني داشتند و تنها کسي که در حقيقت از اين خطاها به دور بود شخصيت خان بابا بود که عقل کل داستان ما بود . خان بابا ورزش هاي سنتي انجام مي داد ، قلم زني مي کرد و نماينده ي تمامي سنت هاي خوب ما بود . و از رابطه شيوا با خان بابا بايد بگويم اين روزها ما کمتر حوصله پدر بزرگ و مادر بزرگ هايمان را داريم . تقصير ما نيست ، آنها هم به نحوي خود را از ما کنار مي کشند و سعي نمي کنند با نسل جوان تر ارتباط برقرار کنند . در حالي که خان بابا آنقدر خوب با جوان ها ارتباط برقرار مي کرد که جوان ها به راحتي مشکلات شان را با او در ميان مي گذاشتند . شيوا در کنار خان بابا احساس آرامش مي کند و چون همسر خان بابا فوت کرده ، سعي مي کند تنهايي خان بابا را پر کند و آقاي پورصميمي آنقدر خوب بودند که به من اجازه دادند اين ارتباط را با ايشان داشته باشم و خود من هم بسيار لذت بردم . *چطور شد که خود شما نقش شيوا را بازي کرديد ؟ شاهد احمدلو پيشنهاد کردند که نقش شيوا را بازي کنم و من هم اين نقش را واقعاً دوست داشتم . *موقع نگارش قصه به اين قضيه فکر کرده بوديد که ممکن است نقش شيوا را بازي کنيد ؟ خير ، من هيچ وقت به اين مساله فکر نمي کنم ، چون من تصميم گيرنده نيستم ؛ ولي در حين نوشتن واقعاً شخصيت شيوا را دوست داشتم و زماني که کارگردان به من پيشنهاد بازي اين نقش را داد ، بسيار خوشحال شدم . *نوشتن قصه چقدر طول کشيد ؟ از شهريور شروع به نوشتن کردم و اواسط آبان تمام شد . *در کل از بازي در سريال ماه عسل راضي هستيد ؟ بله ، من نقشم را خيلي دوست داشتم . هم بازي من آقاي پورصميمي بودند که به من کمک زيادي کردند و چه کسي مي تواند در کنار چنين بازيگرهاي بزرگي قرار بگيرد و راضي نباشد . *انتخاب بازيگر به عهده چه کسي بود ؟ آقاي احمدلو و مجيد اوجي *بازي کداميک از بازيگران ماه عسل بيشتر به دلتان نشست ؟ همه بازيگرها خوب کار کرده و زحمت کشيده بودند . نمي توانم تمايزي بين آنها قائل شوم . *چرا شخصيت هاي منفي فيلم سياه نبودند و اين شخصيت ها خاکستري بودند ؟ در اين مورد توضيح دهيد . من در هيچ يک از کارهايم شخصيت منفي ندارم شخصيت « نسيم » جزء استثناها بود من معتقدم که آدم هايي مانند نسيم بالفطره بد نيستند . آنها تنها در برابر مقداري پول وسوسه شده بودند . او آدم تبهکاري نبود و حتي مخصوصاً جمله اي را برايش گذاشته بودم که مي گفت : « وقتي اين پول را بگيرم ، اولين کاري که مي کنم براي بابام يک ماشين مي خرم » از طرفي معتقدم که در جامعه ما آدم هاي خوب خيلي بيشتر از آدم هاي بد وجود دارند ؛ پس قرار نيست در فيلم هايمان از آدم هاي ذاتاً بد استفاده کنيم . *سخت ترين سکانسي که بازي کرديد ؟ بازي در هيچ سکانسي براي من سخت نبود ؛ زيرا شخصيت شيوا را کاملاً مي شناختم . وقتي سر صحنه مي رفتم ، احساس مي کردم که شيوا بايد اين ديالوگ را بگويد . البته بعضي سکانس ها از نظر کارگرداني دشوار بود ؛ مانند دعواي امير با پدر شيرين که سکانس شلوغي بود و کار را براي بازيگر و کارگردان سخت مي کرد و حدود دو روز طول کشيد تا اين سکانس گرفته شود . *تصويربرداري ماه عسل چه مدت طول کشيد ؟ از دهم دي کار تصويربرداري آغاز شد و تا 25 اسفند ادامه پيدا کرد . *با اينکه مدت کمي در کنار هم بوديد ، ولي صميميت ها خيلي بيشتر بود . چرا ؟ در کل ، عوامل و گروه پشت دوربين بسيار صميمي بودند و اين صميمت روي فيلم هم تاثير مثبتي گذاشت ، مثلاً خيلي از شب هايي که در هتل بوديم خانم معصومي و اسدي به اتاق ما مي آمدند و با هم گپ و گفت صميمانه اي داشتيم . *استقبال مردم را از ماه عسل چطور ديديد ؟ و فکر مي کنيد در رقابت با ديگر مجموعه هاي نوروزي نتيجه اي گرفتيد ؟ در برخوردهايي که با مخاطبان داشتم ، کاملاً مشخص بود که از کار خوششان آمده و دوست داشتند ماه عسل را در محيطي آرام ببينند تا هيچ صحنه اي را از دست ندهند . در خصوص مسائل رقابتي که در کارهاي مناسبتي پيش مي آيد چندان موافق نيستم و تنها دوست دارم زماني که مخاطبان فيلم را مي بينند از آن لذت ببرند و تصويرها و برداشت هاي خوبي از لابلاي متن و ديالوگ ها در ذهن آنها نقش ببندد . *ساخت سريال هاي مناسبتي چه تفاوتي با ديگر سريال ها دارد ؟ معمولاً در کارهاي مناسبتي با سه قسمت اول متن ، کار را شروع مي کنند و نه بازيگرها مي دانند که آخر قصه چه اتفاقي قرار است براي آنها بيفتد و نه مسئولان بخش توليد مي دانند چه لوکيشن هايي مورد نياز است . ولي در سريال ماه عسل متن کامل بود و با برنامه ريزي دقيق تصويربرداري شروع شد که همين امر بخش زيادي از فشار کاري را کم کرد ؛ هر چند که سريال هاي مناسبتي در تاريخ معيني بايد آماده نمايش شوند و حتي بعضي روزها تا هجده ساعت کار مي کرديم . *خانم سام بازيگري را بيشتر دوست داريد يا نويسندگي ؟ بازيگري را بيشتر دوست دارم . نويسندگي کار بسيار سخت و پر مسئوليتي است . زماني که نتيجه يک کار با موفقيت همراه باشد ، بازيگر و کارگردان خود را عامل اصلي موفقيت مي دانند ، ولي زماني که نتيجه کار ضعيف باشد ، مي گويند متن ضعيف بوده به همين دليل نويسندگي کار پرمسئوليتي است . بازيگري را بيشتر دوست دارم ، چون در آن پويايي وجود دارد و بسيار جذاب است . *زماني که نقشي به شما پيشنهاد مي شود ، ملاک شما براي قبول آن نقش ، کارگردان است يا فيلمنامه ؟ بيشتر فيلمنامه . البته ممکن است فيلمنامه اي خوب باشد ، اگر من با نقشي که برايم در نظر گرفته شده سازگاري نداشته باشم و همين مساله باعث ايجاد فاصله بين من بيننده شود ؛ در حالي که دوست دارم به گونه اي بازي کنم که بيننده مرا مانند نقش شيوا بپسندد . *به نظر شما فيزيک و يک چهره بازيگر چقدر در موفقيت کارش موثر است ؟ در سينماي ايران فيزيک حرف اول را مي زند . خيلي از بازيگرهاي مطرح سينماي ما هستند که فيزيک خوبي دارند ، ولي ما مي بينيم که بازي هاي آنچناني ندارند و نمي توانند از عهده ي ايفاي نقش خود به خوبي برآيند . اما در دنيا اين طور نيست . ما چهره هاي زيادي را در هاليوود مي بينيم که شايد اصلاً زيبا نباشند ، مانند جوليا رابرتز که چهره چندان زيبايي ندارد ، ولي طوري بازي مي کند که به دل مخاطب مي نشيند ، اما متاسفانه در سينماي ما فيزيک حرف اول را مي زند . *تاثير بازيگر را در موفقيت يک کار چقدر مي دانيد ؟ من به کار گروهي اعتقاد دارم . گاهي اوقات پيش مي آيد که بازيگر به درستي نقش آفريني کرده ، ولي دکوپاژ به گونه اي بوده است که بازي او ديده نشده و يا بالعکس . فيلم تنها با يک کار گروهي خوب به دل مخاطب مي نشيند و نبايد تنها کارگردان و بازيگر را موثر دانست . *از ارتباط تان با ديگر هنرها بگوييد ؟ موسيقي را خيلي دوست دارم و به ساز سه تار مسلط هستم . مدتي هم خطاطي کار مي کردم و در زمينه ي کارهاي نمايشي گريم کرده ام . نقاشي را هم خيلي دوست دارم ، اما استعداد چنداني در اين زمينه ندارم . *از کار در کنار آقاي اوجي به عنوان تهيه کننده بگوييد ؟ همکاري خيلي خوبي بود . ما هر دو موقعيت همديگر را درک مي کرديم . ما عيد امسال و سال گذشته مشغول کار بوديم و نوروز را در خانه سپري کرديم اما هيچ گله و شکايتي هم نداشتيم . به عقيده ي من اگر درک متقابل وجود داشته باشد ، در زندگي کمتر مشکلي پيش مي آيد . *بسياري از مردم وقتي متوجه سن شما مي شدند ، باورشان نمي شد و بر اين نظر بودند که شما بايد هم سن و سال شيواي ماه عسل باشيد ، راز جوان ماندن فلورا سام چيست ؟ بخشي از اين مساله بر مي گردد به استيل آدم ها . بعضي چهره ها به گونه اي است که هميشه شاداب و يا به قولي بيبي فيس است . از طرف ديگر ، من هر روز ورزش مي کنم و مواظب هستم وزنم متعادل باشد . هميشه به پوستم رسيدگي مي کنم و شايد دليل ديگرش اين باشد که من هرگز به سنم فکر نمي کنم . البته اگر از آقاي اوجي بپرسيد مي گويد همسر خوبي دارد . *البته اين نظر به جا و درستي است ، داشتن همسر خوب باعث جواني و شادابي افراد مي شود نظر خودتان در اين خصوص چيست ؟ بنده نيز کاملاً موافقم ، آقاي اوجي هم درک بالايي دارند و همسر همراه و مهرباني براي من بوده و هستند . *رابطه شما با فرزندتان چگونه است ؟ فاصله ي سني من و فريال کم است ؛ چون خيلي زود ازدواج کردم و مادر شدم . بايد اين فاصله نسل ها را درک کرد . من هميشه سعي مي کنم ارتباط صميمانه ام را با دخترم حفظ کنم . *تاثيرگذارترين کتابي که تا به حال خوانديد ؟ شازده کوچولو ، هرازگاهي اين کتاب را مرور مي کنم . *گفتگويم با فلورا سام گرم شده بود و آقاي اوجي هم مشغول کارهاي شرکت بود که از او درخواست کردم در ادامه گفتگو ما را همراهي کند او هم پذيرفت . *آقاي اوجي ، از همکاري با شاهد احمدلو در مجموعه ي ماه عسل بگوييد ؟ کار ، پر از شيريني بود و در مجموع کار با جمع از بازيگران در قشرهاي مختلف تجربه خوبي بود . آقاي احمدلو جوان بسيار خوبي است که جاي پيشرفت دارد . متن ماه عسل هم فکر مي کنم يکي از متن هاي خوب خانم سام و در کل ، متن قابل اعتنايي بود و لحظه هاي عاطفي و شيرين خوبي در آن وجود داشت . ويژگي که اين کار براي من داشت ، اين بود که با متني سر و کار داشتيم که اوقات خوشي را براي تماشاگر فراهم مي کرد و تنها سرگرم کننده نبود ، بلکه نکته هاي مفيدي را هم به بيننده منتقل مي کرد . *کدام يک از سکانس هاي ماه عسل بيشتر به دلتان نشست ؟ اوجي : اپيزود يازدهم که صحنه هايي از نماز خواندن را نشان مي داد و به نظر خودم بهترين سکانسي بود که در تمام عمرم ساختم . هر چند به نظر مي آيد که حق مطلب درباره ي اين سکانس ادا نشده و مي توانست خيلي بهتر از اين باشد . هر وقت اين سکانس را مي ديدم ، گريه مي کردم و فکر مي کنم بهترين سکانسي بود که خانم سام نوشت . *ساخت مجموعه ماه عسل چقدر هزينه داشت ؟ اوجي : گفتن مبلغ خيلي لزومي ندارد ، اما تصور مي کنم از ديگر سريال هاي نوروزي کمتر بود . *به نظر شما پايان بندي ماه عسل کمي دور از واقعيت و رويايي نبود ؟ اوجي : ما در ماه عسل مي خواستيم جامعه آرماني را به تصوير بکشيم که دلمان مي خواست اينگونه باشد و به عقيده ي من اصلاً پايان بندي ماه عسل رويايي نبود . بارها شاهد بوده ايم در ديگر فيلم ها با نشان دادن يک عروسي مفصل قصه به پايان مي رسد ؛ در حالي که ما عروسي جواناني را که مشکل مالي داشتند به تصوير کشيديم و مي خواستيم اين پيام را به مخاطب منتقل کنيم که يک عروسي مي تواند به سادگي تمام برگزار شود . سام : کار عيدانه بود و بايد پايان بندي شادي برايش در نظر مي گرفتم اگر احساس مي کردم نرسيدن يکي از زوج ها به همديگر به روند داستان کمک مي کند حتماً يکي از ازدواج ها را حذف مي کردم و از طرفي مفهوم اصلي ماه عسل ازدواج بود و تک تک ازدواج هايي که در فيلم مي بينم پيامي را به مخاطب مي رساند . حتي اگر قصه و زمان اجازه مي داد براي خان بابا هم ازدواجي در نظر مي گرفتيم . *چطور با خانم سام آشنا شديد ؟ اوجي : زماني که دانشجو بودم دوره ي کوتاهي به شيراز رفتم و در آنجا دوستي به نام مجيد افشاريان که استاد من در زمينه ي تئاتر بود و يک کلاس آموزشي در تلويزيون شيراز داشتند و از من خواستند که با ايشان همکاري کنم . در همين کلاس ها بود که با خانم سام آشنا شدم و آنجا بود که ايشان مرا فريب دادند ! (با خنده ) سام : البته من آن زمان دبيرستان مي رفتم . اوجي : درسته ، فکر مي کنم سه يا چهار سال بعد ازدواج کرديم و ازدواج من با فلورا سام بهترين اتفاق زندگي ام بود . *شما و همسرتان هر دو با هنر سر و کار داريد آيا اين مساله خللي در زندگي خصوصي تان ايجاد نکرده است ؟ اوجي : خير ، ما و همين طور دخترمان مقوله ي هنر را دوست داريم . حرفه ما سختي هاي زيادي دارد که خيلي از خانواده ها نمي دانند ؛ اما همکاري ما با يکديگر از خيلي جهات به زندگي ما کمک کرده ، چون درک متقابل از يکديگر داريم . *اگر فريال بخواهد بازيگر شود ، مخالف بازيگر شدن فرزندتان نيستيد ؟ اوجي : بستگي به علاقه و تمايل خودش دارد . من هرگز مانع اين کار نمي شوم . سام : مدتي است که فريال خيلي دوست دارد در کلاس هاي بازيگري شرکت کند و به اين حرفه علاقه مند شده ، ولي حتي زماني که مي خواست به دانشگاه برود ، بين رشته نمايش و عکاسي ترديد داشت و من به او گفتم فکر مي کنم رشته عکاسي با روحياتش بيشتر سازگار باشد . *خانم سام در خانه کدبانوي خوبي هستند ؟ اوجي : بله ، اصولاً هر کار که به عهده ي خانم سام بگذاريد به نحو احسن انجام مي دهند و با تعهد کاري که به او سپرده شده است را به سرانجام مي رسانند . خوب مي نويسد ، خوب بازي مي کند و خوب هم غذا درست مي کند . ما هر روز 6 صبح همراه با خانم سام و دخترم به محل فيلمبرداري مي رفتيم و تا 11 شب کار مي کرديم و وقتي به خانه مي رسيديم ، فلورا با دو موجود گرسنه طرف بود . اما هميشه غذايمان را آماده مي کرد ، صبح هم وقتي مي خواستيم سر کار برويم ، لباس هاي مان اتو شده و تميز آماده بود . متاسفانه بسياري از مردها زحمات همسر خود را ناديده مي گيرند ، در حالي که ما براي همديگر ارزش قائليم و زحمات طرف مقابل را مي بينيم و مي فهميم . همين باعث شده است از زندگي در کنار يکديگر راضي و خوشحال باشيم . *خانم سام شما کمي از آقاي اوجي بگوييد . يک ارتباط دو طرفه و پايدار بين ما وجود دارد . به نظر من بخش عمده اي از مشکلاتي که خانم هاي ما در جامعه دارند ، به آقايان بر مي گردد و به دليل فرهنگ برخي از آقايان محدوديت هايي براي ما خانم ها ايجاد شده . براي مثال ، ورود خانم ها به ورزشگاه ممنوع است ، به اين دليل که آقايان بلد نيستند در ورزشگاه ها درست رفتار کنند . خوشبختانه همسري نصيب من شده است که از اين مسائل غير فرهنگي به دور است و درک بالايي دارد و اين بسيار اهميت دارد . ما حتي اگر با همديگر همکار هم نبوديم ، اين ارتباط صميمانه پا بر جا بود . *چقدر سينما مي رويد و بهترين فيلمي که در سال گذشته ديديد ، کدام فيلم بود ؟ سام : متاسفانه سال گذشته فرصت پيدا نکردم به سينما بروم . علاقه چنداني هم به ديدن فيلم هاي ايراني ندارم و معمولاً با آقاي اوجي فيلم ها را در خانه مي بينم . اوجي : ما اگر جوراب هم بخواهيم بخريم با همديگر مي رويم ؛ در نتيجه سينما هم اگر بخواهيم برويم با هم مي رويم . به همين دليل پيش نيامده که به تنهايي سينما رفته باشم . از طرفي ، چون فرصت کافي براي ديدن فيلم نداريم ، در خانه با يکديگر فيلم هاي خوب را مي بينيم . *بيوگرافي فلورا سام از زبان خودش : متولد 12 آبان سال 1344 در شيراز هستم . سال 1363 با مجيد اوجي ازدواج کردم و سال 1364 صاحب يک فرزند دختر به نام فريال شدم . سال 1366 با انتخاب رشته نمايش وارد دانشگاه تهران شدم و در سال 1371 فارغ التحصيل شدم و در همين حين کارهاي هنري انجام مي دادم ، در مجموعه هاي شيخ مفيد ، روزهاي زندگي ، همسايه ها ، شبي از شب ها ، نشاني ، ماه عسل به ايفاي نقش پرداخته ام دخترم فريال اوجي متولد سال 1364 و فارغ التحصيل رشته عکاسي از دانشگاه آزاد تهران است . منبع دنياي زنان /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]
-
گوناگون
پربازدیدترینها