واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگرشي به كتاب صحيفه سجاديه / ويليام چيتيك«چيتيك»، «صحيفه سجاديه» را تبلور بعد دروني اسلام ميداند
گروه انديشه: «ويليام چيتيك» معتقد است كه «صحيفه سجاديه»، بعد دروني و داخلي اسلام را آشكار ميكند كه حتي ممكن است فهم و درك آن در ساير متون اوليه دشوارتر نيز بوده باشد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، ترجمه انگليسي صحيفه سجاديه همراه با ملحقات، دعاهاي ايام هفته، مناجات خمسةعشر و رسالةالحقوق امام سجاد(ع)، از آثار ارزشمند «ويليام چيتيك» است كه نقشي بسزا در معرفي صحيفه سجاديه در سطوح جهاني داشته است.
چيتيك بر اين ترجمه، مقدمهاي نسبتا مبسوط نگاشته است و درباره امام سجاد(ع)، صحيفه و نسخههاي خطي و شروح آن، دعا در اسلام، توحيد، درخواست از خدا، اسماءالحسني، شكر نعمتها و مطالبي از اين دست، سخن گفته است. اين ترجمه، ابتدا توسط «بنياد محمدي» در انگلستان و سپس انتشارات انصاريان قم به طور افست منتشر شد. اهميت اين گفتار در آن است كه ديدگاهي برون ديني درباره صحيفه را نشان ميدهد.
ويليام چيتيك مقالهاي با عنوان «نگرشي به كتاب صحيفه سجاديه» نگاشته است و در آن جستار به دنبال بررسي مسائلي در رابطه با صحيفه سجاديه، امام سجاد(ع)، دعا و تربيت، نسخهشناسي صحيفه، آثار علمي پيرامون آن و ... بوده است.
وي در رابطه با صحيفه سجاديه مينويسد: عنوان صحيفه سجاديه به معني «كتاب سجاد» است. سجاد يكي از القاب «زينالعابدين» است، به معني «كسي كه به طور دائم در نماز و دعا به سجده ميرود.» اين كتاب اغلب با عنوان صحيفه كامله سجاديه ـ كتاب كامل سجاد ـ نيز ناميده ميشود.
وي مينويسد: به نقل از «سيدعليخان شيرازي»، مفسر صحيفه سجاديه، واژه كامله نشاندهنده كمال سبك و مضمون اين كتاب است. برخي منابع ديگر، دليل افزوده شدن اين صفت را متمايز كردن اين اثر از كتاب ديگري ميدانند كه نسخه ناقص صحيفه محسوب شده و در ميان زيديها رايج و شناخته شده است.
وي آورده است: اما با توجه به شيوه استفاده از اين واژه در مقدمه اثر، چنين احتمالي كمرنگ ميشود. صحيفه با عناوين احترامآميز ديگري چون «خواهر قرآن»، «انجيل اهلبيت» و «مزامير آل محمد» نيز خوانده ميشود.
وي مينويسد: ترتيب قرارگيري مناجاتها به شكلي است كه به ما اجازه ميدهد با اطمينان كامل، خط تمايزي ميان 54 مناجات تشكيل دهنده پيكره اصلي كتاب، مناجاتهاي اضافه تشكيل دهنده ضمايم پانزدهگانه (از جمله ادعيه روزهاي هفته) و پانزده مناجات يا «دعاهاي زيرلب» قائل شويم.
وي معتقد است، تازگي و طراوت و وحدت مضمون و سبكي را كه به طور غيرقابل انكاري در پنجاه و چهار مناجات اصلي وجود دارد در بخشهاي افزوده شده ديگر به خصوص مناجاتها نميتوانيم ببينيم؛ چرا كه هنرمندي و نظم و ترتيب آگاهانه اين مناجاتها به نحوي است كه وجود ويراستاري را در اين ميان به ذهن ميآورد.
چيتيك مينويسد: هرگونه تلاش جدي براي به دست آوردن دلايل تاريخي بر صحت هر كدام از مناجاتها و ادعيه موجود در تمام ويراستهاي صحيفه كه مبتني بر بررسيهاي انتقادي جديد نيز با باشد، وظيفهاي دشوار است كه در آن مسائل مهم و عمدهاي نيز بايد مورد توجه قرار گيرند. نتيجه چنين بررسي ـ البته اگر كسي بتواند با مطالعه ساير متون قديمي تصميمگيري و قضاوت كند ـ احتمالا چنين است كه، پس از سالها تلاش سخت و طاقتفرسا تنها يك دسته فرضيه در اختيار داريم كه با درجات گوناگوني مورد شك و ترديد قرار دارند. اين موضوع ميتواند براي محققين غربي و مسلمانان امروزي، كه هر دو گروه به هر صورت هيچگونه دخالت و ارتباط مشخصي با مضامين و آموزههاي صحيفه ندارند، جالب توجه باشد.
وي در رابطه با نقش دعا و مناجات مينويسد: اگر چه بسياري از دعاهايي كه از پيامبر(ص) و امام(ع) به ما رسيدهاند به طور يقين اظهارات قبلي خود جوش آنها بودهاند، اما ساير دعاها بايد با هدف بازگويي در شرايط مختلف يا انتقال به مؤمنين و دينداران نگاشته شده باشند. بيشتر دعاهاي پيامبر(ص) كوتاه هستند و ميتوانند فيالمجلس نقل شوند، اما برخي از دعاهاي كه از امامان رسيدهاند ـ مانند دعاي امام زينالعابدين(ع) براي روز عرفه (شمار 47) ـ طولاني بوده و داراي سبك نگارشي بسيار فاخر و پرطمطراقي هستند.
چيتيك معتقد است، حتي اگر اين دعاها در ابتدا به صورت خودجوش و خودانگيخته بوده باشند، اين حقيقت كه آنها به عنوان دعاهايي براي شرايط به خصوص به وجود آمدهاند، نشاندهنده اين است كه آنها دست به دست امامان(ع) و پيروان آنها رسيدهاند تا در شرايط مشابه شرايط زمان اداي آنها دوباره تكرار شوند.
وي دعا را در عاليترين نمونههاي آن، همانطور كه در صحيفه ميتوان ديد، تمرين مداوم بينشي ميداند كه بر اساس آن، هر آنچه به خدا تعلق دارد به خدا و هر آنچه به انسان تعلق دارد به انسان مرتبط و منتسب ميشود. به محض اينكه چنين بينش و بصيرتي به انسان دست ميدهد، او با گناهكاري و نقص خود تنها ميماند. پس تنها كاري كه ميتواند انجام دهد خوار و ذليل كردن خود در برابر پروردگارش است تا از او طلب رحمت و بخشش كند.
وي در رابطه با صحيفه و معنويت اسلامي مينويسد: مايلم بگويم كه كتابي مانند صحيفه بعد دروني و داخلي اسلام را آشكار ميكند كه حتي ممكن است فهم و درك آن در ساير متون اوليه دشوارتر نيز بوده باشد. هنگامي كه دانشمندان و ساير افراد ناآشنا به اسلام به آن مينگرند، به طور طبيعي آنچه را كه در نگاه اول ديده باشند درك ميكنند كه از آن جمله ميتوان به وقايع، گزارشها و اسناد مكتوب، روابط اجتماعي و غيره اشاره كرد.
چيتيك معتقد است، آگاهي يافتن از از درون و قلب مردم و يا اصرار بر فهميدن رابطه شخصي افراد با پروردگار كار آساني نيست، اگر چه بيشتر مردم نيز علاقهاي بر اين كار ندارند. اگر راهي به درون قلوب مردم وجود داشته باشد، يافتن آن مستلزم مطالعه و بررسي درونيترين نگرانيها و دغدغههاي افراد است كه در فعاليتهاي بيروني و نوشتههاي ايشان منعكس ميشوند. اما ابعادي از اسلام كه بيشتر توجه نظارهكنندگان بيروني را به خود جلب كردهاند ابعاد بيروني و مشخص آن هستند كه نسبتا خالي از عشق و حرارتي هستند كه در غرب از معنويت و روحانيت سراغ دارند.
وي مينويسد: تمدن اسلامي به طور كلي بسيار شبيه به يك شهر مسلماننشين قديمي است. ديوارهاي بيروني حكايت از گرفتگي و كسالت و غمبار بودن آن ميكنند و وردود به اين دنياي پشت ديوار نيز آسان نيست، اما اگر شخصي بتواند با اهالي اين شهر صميمي شود، به او حياطها و باغهاي دلانگيز و زيبايي نشان داده خواهد شد كه مملو از گلهاي خوشبو، درختان ميوه و فوارههاي جوشان هستند. آنهايي كه در رابطه با تاريخ اسلام، وقايع سياسي، و بنيادهاي آن مطلب مينويسند تنها با ديوارها سروكار دارند؛ زيرا راهي به درون باغهاي پشت ديوار ندارند.
وي معتقد است اسلام واقعيتي طبيعي و سازمند است كه داراي سه بعد بنيادين است: عمل يا شريعت (اسلام)، اعتقاد (ايمان) شامل مكتب و آموزههاي انديشمندانه و معنويت (احسان). اين ابعاد در نمونه زندهاي از يك جامعه به طور بسيار نزديكي به هم پيوستهاند، حتي اگر اشكال بنيادين مختلفي بخواهند به طور جداگانه با آنها ارتباط برقرار كنند. منابع اوليه مانند احاديث پيامبر(ص) يا نهجالبلاغه علي(ع) با هر سه اين ابعاد سروكار دارد.
وي ترجمه كتاب صحيفه سجاديه را از متن اصلي عربي آن انجام داده است و هنگامي كه در تفسير معناي متن به مشكل بر ميخورد به تفسير «علينقي فيضالاسلام» و نيز ترجمه ميرزا «ابوالحسن شعراني» بهره برده است ترجمه «رسالةالحقوق» امام سجاد(ع) نيز به دنبال ترجمه صحيفه آمده است. اين رساله تنها اثري است كه به جز دعاها يا گفتهها و نامههاي نسبتا كوتاه به ايشان منسوب است. اين رساله از آن جهت داراي اهميت است كه بسياري از موضوعات مشابه صحيفه را با سبك و زباني متفاوت بيان كرده است.
دوشنبه 27 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]