واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
احمد ايراندوست چند سال پيش پس از سال ها زندگي درخارج از کشور به ايران بازگشت و در سريال برره مهران مديري درنقش غول مشغول بازي شد.فيزيک بدني او به شکلي بود که خيلي زود او را نسبت به ديگر بازيگران سينماي ايران متمايز کرد... او در «اخراجي ها» هم ايفاي نقش کرد، اما از آنجا که مدت فيلم زياد بود، به ناچار نقش هاي مربوط به او و چند بازيگر ديگر حذف شد... «احمد ايراندوست» در حال حاضر در سرزمين مادري اش، يعني «آبادان» يک رستوران را مديريت مي کند، از او خواستيم که در مورد اخراجي هاي 2 برايمان بگويد و اوهم اينگونه تعريف مي کند: زماني که در «اخراجي هاي 1» به همراه خانم مريلا زارعي صحنه هاي حضورم را حذف شد، غم سنگيني در دلم بود وزماني که فهميدم «اخراجي هاي 2» قرار است ساخته شود، روزانه 20 پيامک به آقاي ده نمکي فرستادم و مي گفتم که مرا فراموش نکن و ده نمکي هم قول داد که از من استفاده کند وتأکيد کردم نقش افسرعراقي را به من بدهد، چون با توجه به زبان عربي که بلدم مي توانم اين نقش را به خوبي ايفا کنم تا اينکه روز موعود فرا رسيد و به پروژه دعوت شدم، وقتي تو اتاق بودم، اسامي بازيگران و تعداد سکانس ها و زمان بازي هاي هرکدام بر روي ديوار بود و جاي نقش فرمانده اردوگاه که بسيار پررنگ و پرديالوگ بود هم به چشم مي خورد... همچنين جاي چند افسر عراقي که 3 تا 4 سکانس بيشتر بازي نداشتند هم خالي بود، گفتم؛ حتماً نقش افسر جزء را دارم، با خودم گفتم خوش به حال آنکه فرمانده اردوگاهه، حتماً يک بازيگر بنام رو مي ذارن. تا اينکه دست اندر کارها مرا به اتاق شريفي نيا خواندند و بعد از خوش و بشي، شريفي نيا چند دقيقه اي به من نگاه کرد وگفت تو فرمانده اردوگاه اخراجي ها هستي و با ده نمکي توافق کرديم که اين نقش را تو ايفا کني، 5 دقيقه تو شوک بودم و گفتم من! گفت: آره تو، باورم نمي شد هر چند بعد از بازي در چند فيلم باليوود و سريال مختارنامه و چند سريال ديگر به اين اعتماد به نفس رسيده بودم، ولي ريسکي که شريفي نيا در انتخاب من کرد، باورش کمي سخت بود، ولي به خودم گفتم احمد، بايدخودت رو نشان بدي فقط که نمي تواني بگويي بوا (تکه کلامم در شب هاي برره) تا اينکه فيلمبرداري آغاز شد. فضايي کاملاً دوستانه، 45 بازيگر تراز اول دوم ايران در کنارهم (مانند رئال مادريد سينماي ايران) خاطرات خوبي را براي ما در زمان تصويربرداري رقم زد. در اين فضاي دوستانه راهنمايي هاي شريفي نيا، آقامسعود و عمواکبر خيلي کمک حال من بود، خاطرات شيرين در آن سرماي شبانه هيچ وقت از يادم نمي رود. ديالوگ هاي في البداهه اي که مي گفتم باعث تشويق آقا مسعود مي شدم... احمد ايراندوست که فرد خوش خوراکي هم است در مورد تدارکات هم مي گويد: «تدارکات، هر چند پرس غذا که مي خواستم به من مي دادند که هزينه آن را از دستمزد بازيگري ام هم بيشتر شد!» ايراندوست مي گويد: دو ماه کار شبانه روزي، اي کاش صد سال طول مي کشيد، حتم داشتم اگر تو بخش مسابقه بوديم، از سيمرغ به خود من حداقل يک ران مرغ مي رسيد، ولي حيف که نشد! تنها چيزي که ناراحتم کرد، اين بود که با اين همه استقبال، چرا فيلم در همان روزهاي ابتدايي در شهرم «آبادان» پخش نشد، همه آباداني ها تو کوچه و خيابون مي گفتند: «احمد، اخراجي ها چي شد؟» و من سرم را پايين مي انداختم و شرمنده مردم آبادان مي شدم... ايراندوست مي گويد: فروش 7 ميلياردي اين فيلم نشان داد که مردم از سينماي ايران، همچنين حمايت مي کنند به اين شرط که فيلم هاي خويي ساخته شود... استقبال از اين فيلم، از هزاران سيمرغ براي ما ارزش بيشتري داشت... احمد ايراندوست برخلاف قد و هيکلش، آدم بسيار خجالتي است، او چند فيلم هم در سينماي هندوستان بازي کرد و درکنار «جکي شرف» بازيگر نامي سينماي هند به هنرنمايي پرداخته است. منبع: خانواده سبز /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]