واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قبل از سينما از سال 1364 وارد کار سينما شدم و از سال 1366 سينما تمام وقت مرا گرفت! پيش از آن در شرکت هاي تابعه سازمان گسترش و نوسازي صنايع و در بخش هاي فني ومهندسي و بازرگاني کار مي کردم. اما از سال 66، همان طور که گفتم، به همراه برادرم مصطفي، «هدايت فيلم» را تأسيس کرديم که کارمان تهيه کنندگي، توليد کنندگي و پخش فيلم است. انتخاب بازيگر زماني که فيلمنامه به دستمان مي رسد، با کارگردان مشورت مي کنيم و براي نقش ها، بازيگراني کانديد مي کنيم که با توجه به شرايط کاري شان از قبيل اينکه سر فيلم ديگري هستند يا به فيلم ديگري قول دادند، بازگيران را انتخاب و با آنان به توافق مي رسيم.گرچه بايد اشاره داشته باشم که بعضي فيلمنامه ها از ابتدا براي بعضي از بازيگران خاص نوشته مي شود و ما از ابتدا با آنان صحبت مي کنيم. ضمن اينکه سياست «هدايت فيلم» اين است که در هر فيلمي از بازيگران جوان استفاده و آنان را به جامعه هنري ايران معرفي کند، چرا که معتقديم هميشه بايد رابطه اي بين نيروهاي جوان و باتجربه برقرار کنيم و خوشحالم که اين سياست جواب داده و ما توانستيم، تعدادي جوان براي پشت دوربين و مقابل دوربين وارد سينماي حرفه اي کنيم. نقش بازيگر در فروش بازيگر براي فروش يک فيلم، مهم است، اما مهم تر از آن، که خود بازيگران هم مي دانند، سوژه، فيلمنامه و نوع استفاده کارگردان از بازيگر است. گفتني است، اين ويژگي ها ارتباط مستقيمي هم با دستمزد دارد، يعني يک بازيگر مطرح وقتي که نام کارگردان را مي شنود يا مي بيند که فيلمنامه بسيارخوبي به او پيشنهاد شده، حتي دستمزد کمتري درخواست مي کند تا در آن نقش بازي کند! اما شايد همان بازيگر در يک فيلم عادي دستمزد بيشتري بخواهد... در مورد دستمزدها هم بايد بگويم که براي ما و ديگر شرکت هاي توليدي رقم ها مشخص است، حالا شايد خود بازيگر نخواهد که اين دستمزدها شفاف سازي شود. نکته ديگري که بايد به آن اشاره کنم، اين است که هنرمندان در ايران تأمين نيستند، بايد توجه داشت که بازيگران سينما هم مثل ورزشکاران هستند، يعني دوران اوج و افتخار دارند و مي توانند از روش هايي چون تبليغات، درآمدزايي کنند که... به «سوپر استار»تعصب دارم شايعه شده که، دوست داريم اخراجي ها بيشتر بفروشد و سوپراستار کمتر بفروشد!جالب است بدانيدکه «سوپراستار» هم جزو فيلم هاي در دست پخش هدايت فيلم است. ما همان طور که براي اخراجي ها تبليغ انجام داديم، براي سوپراستار هم چنين کاري در سطح شهر کرديم. اعتراض خانم ميلاني کارگردان «سوپراستار» هم اين بود که در بعضي از سينماها،سانس هاي پخش سوپراستار را به «اخراجي ها» دادند که ما اين مسئله را پيگيري کرديم و به چند سينمايي که احتمالاً اين کار را کردند، تذکر داديم. البته خانم ميلاني احساسي برخورد مي کنند اما وقتي براي ايشان دليل مي آوريم، متوجه مي شوند که چنين چيزي درست نبوده است. نکته ديگر اين که اخراجي ها و سوپراستار توسط «هدايت فيلم» پخش مي شود و اعلام مي کنم که فيلم اخراجي ها نه تنها به «سوپراستار» صدمه نزد، بلکه براي آن و ديگر فيلم هاي همزمان اکران با «اخراجي هاي 2» باعث خير شد. به طور مثال در سينمايي که فيلم «سوپراستار» به تنهايي اکران شده (سينمايي که تنها يک سالن دارد)، فروش به مراتب از سينماهايي که چند سالن دارند و هم اخراجي ها اکران مي شود و هم سوپراستار، کمتر است. اين مسئله را آمار نشان مي دهد.زماني که تاريخ چند سال اخير سينما را ورق مي زنيم، متوجه مي شويم که «آتش بس» هم چنين امتيازي داشته، کلاه قرمزي هم اين چنين بوده... يعني اينکه يک فيلم پرفروش باعث شور و شعف در بين تماشاگران مي شود که فيلم هاي ديگر را هم ببينند... گفتني است که کارشناسان پخش، از فروش فوق العاده فيلم «سوپراستار» مي گويند که نسبت به پيش بيني قبل از اکران آنها، دو برابر هم بيشتر فروخته است! خانم ميلاني 15 روز مسافرت بودند، يک روز بعد از اينکه آمدند اظهار نظر کردند. در صورتي که ايشان ابتدا بايد از ما نظر مي خواستند... من به شما مي گويم نصف آن زحمت و وقتي که من براي سوپراستار گذاشتم، براي اخراجي ها نگذاشتم. ضمن اينکه من روي فيلم هايي چون «سوپراستار» که دفتر ما آن را پخش مي کند، تعصب دارم. اعتقاد به جوانان «هدايت فيلم» توانسته در سال هاي اخير موفقيت هاي خوبي داشته باشد و بابت اين مسئله، لطف خدا را سپاسگزاريم. دليل ديگر، لطف همکاران است. ضمن اينکه سعي مي کنيم، هميشه تيم هاي حرفه اي و متعهد را جمع کنيم. اعتقاد ما اين بود که نيروهاي جوان را باور کنيم. يعني اگر با يک کارگردان جوان يا بازيگر جوان کار مي کنيم، به اين معني است که به آنان اعتقاد داريم و تلاش مي کنيم که آن اتفاق مثبت براي نيروهاي جديد در هر بخشي بيفتد و نيروي جوان را ار لحاظ روحي و رواني آماده مي کنيم تا در ارتباط با نيروهاي حرفه اي و کارکشته دچارآن مشکل نشود. بد نيست بدانيد که انتخاب نيروي جوان در بين جوانان متقاضي هم شرايط و آزمون هايي را مي طلبد که کارآساني نيست، اما در نهايت، متوجه مي شويم که آن جوان مي تواند يا نمي تواند وارد عرصه سينما شود؟ سهام اخراجي هاي 2 حدود 25 درصد سهام اخراجي ها به هدايت فيلم اختصاص دارد. درصدي هم به آقاي کاسه ساز تهيه کننده فيلم که زحمات زيادي کشيده تعلق دارد، درصدي هم به آقاي شريفي نيا تعلق دارد. براي اخراجي هاي 2 هم مانند سوپراستار تبليغات زيادي کرديم. ستارگان بارها شده که در فيلم هايمان از چند ستاره درکنار هم استفاده کرديم و مشکلي را هم برايمان پيش نيامد، آنها کاملاً مي دانند که حقوق شان در هدايت فيلم محفوظ است، تا الآن هم به چنين موضوعي در هدايت فيلم برخورد نکرديم که بازيگري برايمان تعيين تکليف کند، به اين خاطر که ارتباط مان صميمانه است. دستمزد ما به بازيگران 6،5 رده داديم و دستمزد بازيگران A و B بين 5 تا 20 ميليون تومان است که آن هم به ميزان زمان بازيشان ارتباط دارد که اين دستمزد در سال هاي گذشته بسيار کمتر از اين بود. جا دارد در اينجا اشاره کنم که اتحاديه تهيه کنندگان سينما هم مشکلي با بازيگران ندارد، آن حکايت هم که گفته بودند، بازيگري براي يک فيلم درخواست 70 ميليون تومان داشته، صحت ندارد. قرارداد آنان چيز ديگري نشان مي داد. ضمن اينکه هر دو طرف هم منکر چنين چيزي نشدند، حالا اگر بين آنان صحبت هايي به شکل شفاهي رد و بدل شده، من خبر ندارم! تبليغات در هيچ کجاي دنيا به جز ايران استفاده از بازيگران سينما در عرصه تبليغاتي ممنوع نيست. به نظر من حق بازيگران پايمال مي شود. بازيگري که در اوج است، حق دارد از اين فرصت نهايت استفاده را بکند تا در آينده تأمين شود درست مثل يک ورزشکار که در برهه اي از زمان در اوج است. اينکه مخالفت ها به چه علت است؟ من نمي دانم! اينکه مثلاً يک خودروي ملي توسط يک بازيگر مطرح ايراني به مردم معرفي شود، مگر بد است، دليل درستي براي اين مخالف نمي بينم اينکه يک بازيگر که تصويرش روي سر در سينماست، چه اشکالي دارد که در عرصه تبليغات هم شرکت کند؟!! اگر اين چهره ها در چارچوب قانون، محصولي را تبليغ کنند، به فروش آن محصول کمک مي کنند و چرخه اقتصادي بهتر مي چرخد و به سود هر دو طرف است. هديه تهراني به خودش ظلم مي کند هديه تهراني؛ بازيگري بزرگ و بي همتاست که متأسفانه تلاش زيادي مي کند که مردم را از وجود خودش محروم کند و اين براي ما هم عجيب است چه برسد به مردم و علاقه مندان به سينما...! هديه تهراني با اين روند، يعني بازي نکردن، تنها به خودش ظلم نمي کند، بلکه به هواداران خودش هم ظلم مي کند، اين عدم حضور، به نفع هيچکس نيست! يک بازيگر زماني که در سينما يک چهره شناخته شده مي شود، مي تواند مردم را به بهانه هاي واهي از بازي خودش محروم کند. مردم دوست دارند هديه تهراني را ببينند، اما حالا چند سالي است که به خاطر بهانه هاي نادرست او را در عرصه سينما نمي بينيم. مافيا نداريم آنقدر در سينما دسته بندي وجود دارد که هيچ گاه پيش نمي آيد کي گروه مافيايي براي سينما تصميم گيري کنند. حرف هايي هم که درباره آقاي شريفي نيا مي زنند، تنها حسادت است و بس... چون او يک عنصر مفيد است، او کار راه انداز است و خدمات زيادي به سينماي ايران کرده. متأسفانه بعضي ها با حسادت، کينه توزي و تنگ نظري مي خواهند ايشان را زير سؤال ببرند که کاري ناجوانمردانه است.من سال هاي سال است که ايشان را مي شناسم و چيزي جز رفتار خوش و اصولي، مردم داري، سواد بالا وخلاقيت از ايشان نديدم... ايشان تنها يک بازيگر نيست، او اهل ادبيات، شعر، خطاطي و عکاسي است و يک چهره بي نظير در سينماي ايران مي باشد و تنها به اوحسادت مي کنند حسادت... از ميان حرف ها بازيگري که معمولاً در فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني بازي مي کند، نشان مي دهد که راه خودش را انتخاب کرده است، شايد به اين خاطر در عرصه سينما نمي درخشد. هدايت فيلم هميشه در کارهاي خيرخواهانه شرکت کرده است ستارگان زيادي تحويل سينماي ايران داده ايم. سوپراستار در سينماي ايران وجود دارد، افرادي چون محمدرضا گلزار، پرويز پرستويي، بهرام رادان، مهناز افشار، محمدرضا فروتن و امين حيايي از اين دسته اند. حضور تعداد زيادي بازيگر در يک پروژه خيلي وقت ها پاسخ منفي مي دهد. کارهاي تلويزيوني روز به روز از لحاظ کيفي پايين مي آيند. علتش هم بيشتر به خاطر حضور کارگردان هاي ناشناخته و بي تجربه و همچنين موضوعات پيش و پا افتاده و فيلمنامه ضعيف است. تلويزيون در قبضه چند تهيه کننده خاص است! من هم هيچ وقت تلاش نکردم در قالب يک تهيه کننده وارد عرصه تلويزيون شوم. محمدرضا شريفي نيا؛ يک انسان سازنده خوش فکر، خلاق و متعهد است. بهرام رادان، با کلاس، آقا، با اخلاق و با آينده اي درخشان مي باشد. امين حيايي؛ بازيگري براي تمام فصول! خيلي صميمي و درخشان است و روز به روز هم به پيشرفت مي رسد. در واقع هر روز بهتر از ديروز... تاکنون پيش نيامده که در يک پروژه سينمايي با کسي لجبازي کنم. همسرم چند سال پيش بر اثر بيماري فوت کرد و در حال حاضر، با دو دخترم و مادرم زندگي مي کنم. منبع: خانواده سبز /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]