واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اصلاحات نشان داد که چه در رأس قدرت باشد،( چه آن که در دوران اصلاحات هم مجلس در اختیار آنان بود و هم دولت) و چه در دورانی که در قدرت نباشند( مانند انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری) به دنبال بر هم زدن آرامش سیاسی کشور و رفتارهای فراقانونی هستند. اما به هر حال خاتمی، با گذراندن دوران سخت و پیچیده حیات سیاسی خویش، آموخته است که چگونه می توان بر موج جریانات سیاسی سوار گشته و همواره خود را به عنوان قهرمانی پرچم به دست نشان دهد دوره دهم انتخابات با همه حاشیه های خود گذشت و جناب آقای دکتر احمدی نژاد همانطور که پیش بینی می شد به ریاست جمهوری دوره دهم برگزیده شدند. این دوره از انتخابات، یک تفاوت اساسی با دوره های پیشین داشت و آن آزمونی بود که برای شناخت سیاستمداران و تفکرات اصلی آن ها ناشی شد. نظام نیز با صبر و تدبیر لازم، زمینه ای را فراهم نمود تا هر کس هر چه در چنته دارد رو کرده تا یاران اصیل این انقلاب از جاهلان،منافقین و معاندین کاملا شناسایی شود و از هم اکنون با دقت و آگاهی بیشتری، نقش های سیاسی و اجتماعی به هر فرد در ساختار نظام داده شود. به هر حال تاریخ انقلاب اسلامی نشان داده است که همواره چنین رویدادهایی با عنایت حضرت بقیة الله، به طرز شگفت انگیزی به کمک انقلاب و ساختارهای آن آمده است. اما با اتمام این مبارزه سیاسی، نگاه به گذشت و تحیلیل ها و بحث های پیرامونی آن، می تواند دستاوردهای تجربی خوبی برای سیاستمداران و مردم عزیز کشورمان داشته و مسیرهای آتی را با شفافیت بیشتری فراروی اقشار مختلف قرار دهد. اگر به تاریخچه شکل گیری اصلاح طلبان امروزی توجه کنیم درمی یابیم که این افراد کسانی بودند که در دوران پس از جنگ توسط مردم کنار گذاشته شده بوده و یک انزوای سیاسی سختی را تحمل می کردند. اما در دوم خرداد 76 یک فرصت مجددی برای بازگشت به قدرت و انتقام سال های انزوای خویش را یافتند و به حق نیز با ایجاد جنگ های سیاسی فراوان، آرامش اجتماعی کشور را از بین می بردند. و البته هم اکنون نیز که چهار سال دوباره در انزوای کامل فرو رفتند، در این دوره به فکر انتقام از همه مردم و مسؤولین افتاده و با راه اندازی جنگ احزاب علیه دولت و نهادهای اساسی نظام، ضربات سختی بر حیثیت خویش وارد نمودند. اصلاحات نشان داد که چه در رأس قدرت باشد،( چه آن که در دوران اصلاحات هم مجلس در اختیار آنان بود و هم دولت) و چه در دورانی که در قدرت نباشند( مانند انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری) به دنبال بر هم زدن آرامش سیاسی کشور و رفتارهای فراقانونی هستند. هر چند که همواره اصلاح طلبان در شعارهای فریبکارانه خود از صلح، احترام و قانون دم می زنند( همانطور که جناب آقای میر حسین موسوی از بی قانونی و برهم زدن قاعده ها سخن گفت و دیدیم که بعد از انتخابات، از زمان بنی صدر این چنین بی قانونی و بی قاعدگی در فضای سیاسی کشور حاکم نگردیده بود)، اما معلوم نیست که چرا دارای چنین خوی ستیزه جو، انحصار طلب و جنگ طلبانه ای هستند. اما در این میان، خاتمی که دیگر به عنوان پدر اصلاحات جایگاه محکمی در میان اصلاح طلبان برای خویش باز نموده است، دارای نقش پیچیده و مهمی در جایگاه سیاسی مخالفان دولت گردیده است. وی که در ابتدای کاندیداتوری این دوره خویش، از اقبال اندک مردم به خود آگاه گردید و نمی خواست جایگاه خود را در نزد سیاستمداران از دست بدهد، با یک نقشه زیرکانه و تغییر استراتژی به حرکت در زیردریایی های سیاسی، سعی نمود تا با ایجاد فضایی پر تشنج و با همکاری رسانه های داخلی و خارجی و حتی تئورسین های مرده سیاسی، زمینه های جدی برای کسب قدرت در دوره های بعدی مجلس و ریاست جمهوری فراهم نماید بدون این که آشکارا چهره خویش را در زمره اغتشاشگران و برهم زنندگان قواعد بازی، نمایش دهد. به هر حال خاتمی، با گذراندن دوران سخت و پیچیده حیات سیاسی خویش، آموخته است که چگونه می توان بر موج جریانات سیاسی سوار گشته و همواره خود را به عنوان قهرمانی پرچم به دست نشان دهد. وی با تبدیل کردن میرحسین موسوی، که یک هنرمند احساس گرا بوده و همانند بسیاری از هنرمندان که قدرت احساس شان بر قوای عقلی شان غلبه می کند، به عروسک خیمه شب بازی، هم آبروی هشت ساله نخست وزیری وی را برد و هم بر پل وی سوار گشت تا برخی از لشگریان شکست خورده خود را از آن طرف انزوا عبور داده و به نقطه امیدی جهت کسب کرسی های مجلس و شورای اسلامی شهر و همچنین ریاست جمهوری دوره بعد برساند. پدر کبیر اصلاحات، با دایره ای از مشاوران و سیاستمداران، هم اکنون به طرح ریزی پشت پرده، برای تحقق اهداف آتی خویش هستند. اما اهداف آنان در دو جهت طرح ریزی می شود: 1- کسب صندلی های قدرت و بازگشت به نقش های موثر سیاسی 2- تضعیف جایگاه رهبری، شورای نگهبان و نهادهایی مانند بسیج و سپاه اما در مورد هدف اول باید گفت تمامی این کارتون های سیاسی که البته با واقعیاتی چون قتل نداآقا سلطان به دست عوامل منافقین و معاندین نیز همراه بود، با انگیزه ایجاد هیاهو برای مظلوم نمایی و سیاه نمایی، و آسفالت کردن مسیر راه یابی به قدرت بوده، که البته به نظر می رسد به طور کامل با شکست مواجه شده و مردم با چهره های واقعی این افراد ظاهر ساز و فریبکار آشنا شده اند، کما این که در نظرسنجی های جدید بیش از نیمی از رای دهندگان به موسوی، از رأی خویش پشیمان شده اند.( هر چند که به ظاهر آمار پشیمان شدگان بیش از این مقدار می باشد) اما هدف در مورد هدف دوم باید گفت که این خواسته از همان دوران ریاست جمهوری خاتمی آغاز گردید که البته پیرو رفتارهای سلف خویش مانند نهضت آزادی و جریانات همسو با آنان مانند سازمان مجاهدین بود. روزنامه های زنجیره ای با هماهنگی با رسانه های غربی و سخنرانان داخلی خود فروخته، فشارهای زیادی را برای تضعیف دو سه چهار نهاد مقدس نمودند ( به عنوان مثال بودجه سپاه و بسیج را به شدت کاهش دادند) که البته علی رغم تمامی این جریان سازی ها و کارشکنی ها، روز به روز بر قدرت این نهادها افزوده گردید. به هر حال جریانات اصلاحات، که مبانی فکری آنان، لیبرالیسم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و سکولاریزم دینی است به خوبی می دانند برای تحقق افکار خویش باید این نهادها را کنار بگذارند و الا به هیچ وجه نخواهند توانست، آنچه را که می پرستند در ایران اسلامی محقق نمایند. در همین دوران دهم انتخابات نیز شاهد بودیم که از ماه ها قبل، با فشارهای تبلیغاتی وسیع در صدد تضعیف سپاه و بسیج برآمده و با نامه نگاری ها و جریان سازی های مطبوعاتی، هیاهوی وسیعی را راه انداختند. از طرف دیگر نیز بحث تقلب در انتخابات و عدم صلاحیت شورای نگهبان را مطرح کرده و به شدت همسو با معشوقان غربی خویش، به این نهاد ارزشمند که حافظ انقلاب، اسلام و قانون است حمله نمودند. البته این افراد که خود را در مواجهه با این دو نهاد دیدند، صلاح را در آن دانستند که بحث رهبری را مطرح نکرده و در لفافه به تضعیف آن بپردازند. به هر حال لشگر احزاب خاتمی، با هدایت مستقیم وی، در این جنگ عظیم که با حمایت های غربی ها و جاهلان، منافقان و معاندین داخلی همراه بود، سعی نمودند به فریب افکار عمومی پرداخته و دوباره به عشق و مأوای خویش که بازگشت به دوران قدرت بود بازگردند، اما عموم مردم با شناخت و آگاهی که نسبت به این جریان خطرناک پیدا کرده بودند، باز هم نقشه های پیچیده آنان را بر هم زده و خواسته های خویش مبنی بر عشق به ولایت و نظام را اثبات نمودند. اما اکنون به نظر می رسد که مسؤولین قضایی و مربوطه، نیز باید به این وظیفه شناسی مردم لبیک گفته، و رفتارهای سیاسی مسببین جریانات اخیر را در یک دادگاه عادلانه، بررسی کرده و نتیجه آن را به استحضار عموم مردم برسانند. البته به نظر می رسد پخش اعترافات و مستندات خیانت مسببین آشوب گران، موجب می شود تا سلامت فضای سیاسی آینده، تضمین گردد، کما این که اگر مسببین حادثه 18 تیر معرفی، افشا و به سختی محاکمه می شدند دیگر کسی جرأت نمی کرد در فکر خویش نیز به دنبال ایجاد اغتشاشاتی همانند چند روز بعد از انتخابات شود. قطعا اگر عوامل اصلی آشوب های اخیر، محاکمه و افشاء نشوند، هیچ تضمینی برای عدم تکرار چنین صحنه هایی در فضای سیاسی آینده نخواهد بود، همانطور که در برخی اخبارها، هم اکنون می شنویم که این افراد با برگزاری جلسات منظم، به فکر ایجاد اغتشاشات دیگری در مناسبت های سیاسی روزهای آینده هستند. مسؤولان باید بدانند از بین بردن این دمل های چرکین سیاسی، قطعا تا مدت های زیادی، سلامت عمومی سیاست را تأمین کرده و فرصت سوء استفاده را از سودجویان خواهد گرفت. امیدواریم که با اتخاذ تدابیر حکیمانه توسط مسؤولین مربوطه، مجددا هیچگاه شاهد قانون شکنی و شکستن قواعد بازی توسط سیاستمداران نباشیم. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]