واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: از شهرام جزايري تا عباس پاليزدار
از قصه پاليزدار و پاييزي كه او در فصل رفاقتاش با بخشهايي از نهادهاي تصميمساز كشور آغاز كرده اگرچه بسيار گفته و نوشته و خوانده و ديده شده اين سو و آن سو اما ذائقه ملت و مخاطب چنان خو كرده به دانستن ريز و درشت وقايعي از اين دست كه ميتوان در ديگري نيز براي رويت بهتر اين واقعه گشود. در ميان تمام درهاي گشوده شده به سمت خانهاي كه عباس پاليزدار با مصالح و ابزار و بنا كرده، عجيب است كه ديده نشد كسي دري ديگر بگشايد و او را درست از همان دريچهاي كه در تمام اين سالها به شهرام جزايري نگاه شده است، به تصوير كشد.
شهرام جزايري و عباس پاليزدار پيش از آنكه نامشان، صدرنشين رسانهها شود تا در اين رهگذر نام و نانجمعي ديگر را آلوده به نمايش گذارند، كجا بودهاند؟ كه بودهاند؟ به كجا رفتند و از كجا سر در آوردهاند؟فصل اشتراكي بزرگتر از اين آيا ميتوان يافت كه اين هر دو درست در كش و قوسهاي سياسي و كشمكشهاي جناحي، آرام و بيصدا روزنهاي براي ورود به مجلس مييابند و سپس پرصداتر از تمامي صداهاي عصرافشاگري خويش، از مجلس خارج ميشوند و خبرساز ميشوند؟
خاستگاه اين هردو هر جا و هر جرياني كه باشد، محل پروارشدن و پربار شدن اطلاعات و اسنادشان اما ساختمان مجلس شوراي اسلامي است جايي كه در نظامهاي دموكراتيك قطعا خاستگاه و پايگاه نقد و نظارت بر رفتار مجريان و آلوده نشدن آنان به فسادهاي رخنه كرده در شريانهاي اقتصادي كشور است و البته اين به آن معنا نيست كه كشورهاي داعيهدار دموكراسي تمام و كامل، فساد و آلودگيها را از بدنه سياسي و اقتصادي نهادهاي تصميمگير زدودهاند و عملا افشاگري در قاموس رسانهاي و سياسي اين كشورها بيگانه است اما قطعا به اندازه اين سالهاي ايران، چنين فلهاي و گروهي سياستمدارانش را در معرض واژههاي ممكن قرار ندادهاند.
گاهي فرصتي دست ميدهد كه نماينده پارلمان و حتي گاه نخستوزير كشورهاي غربي در مظان اتهام قرار ميگيرند و رسانهها نيز تا پايان كار ايستادهاند و ماجرا به فرجامي روشنتر به دليل نظارت شفافتر مطبوعات ختم خواهد شد. با اين همه گويي اين ويژه خود ايران است كه ناگهان طومار طويلي از سران نظام از سوي كساني كه از قضا از مجلس سر درآوردهاند، سرزبانها ميافتد و مديران و سردمداراني به صورت گروهي نامشان مطرح ميشود چنان كه اين فساد فلهاي و افشاگري انقلابي نيز تنها ميتوانست با همين شيوه موجي به راه اندازد و سپس هزاران پرسش بيپاسخ چون انگشت اتهام همان افشاگران مشخصا به سمت چشمهاي پرسشگري نشانه رود كه هيچ نميدانند چگونه ممكن است از يك مجلس شهرام جزايري بيرون آيد و در پي او ناگهان ليست عريضي از عرايض افشاگرانه او و در مجلسي ديگر عباس پاليزدار پديد آيد و باز ليستي طويلتر از همان جنس و همان شكل و در نهايت هر دوي آنها متهم شده يا روانه زندان شوند و اين چرخ همچنان ميچرخد و مديران ديگري نيز بايد نوبت خويش را انتظار كشند.ادبيات اين روزهاي اصحاب سياست و رسانه و مرور اخبار اين فصل از افشاگريهاي پاليزدار شباهت غريبي به ادبيات همان روزهاي اصحاب سياست و رسانه و افشاگريهاي جزايري دارد. با اين تفاوت كه در آن برهه شهرام جزايري مجال و فرصتي شگرف نيز نصيباش شد تا در رسانه ملي و مطبوعات محافظهكار نيز نام و نشان صريح از ليست خود ارائه كند اما پاليزدار هنوز لبخندي از سوي اين جريان نديده است. اما نتيجه آن فرقي نميكند. در آن روزها نيز نمايندگان مجلس ششم رفتهرفته نسبت به نحوه ورود و چرايي حضور جزايري در مجلس سخن بسيار ميگفتند و در اين روزها نيز نمايندگان مجلس هفتم چنين ميكنند.
يكي از پديده پاليزدار شكوه ميكند و ديگري از آنكه نامش را به عنوان دبير هيات تحقيق تفحص مجلس از قوه قضاييه و يا مشاور كميسيون اقتصادي مجلس معرفي كرده است پشيمان نيست.اينجا نه سخن از درستي سخنان اين دو است و نه فتوايي براي نادرستي آن ميتوان صادر كرد اما آنچه بيشك ميتوان برايش مرثيه خواند و اگر تواني باقي ماند سپس هشدار داد، مشغول شدن به و مغفول شدن از ريشهكن كردن فساد واقعي است كه نه تنها در شريانهاي خاكستري اقتصاد جريان ميبايد و سخت جان ميشود بلكه اينك راه تنفس آرام ملتي را نيز بسته است.
به سمت چشمهاي ملتي در تمام اين سالها تنها با نورافكنهاي قوي افشاگري، نور اندكي پاشيدهميشود و طبيعي است كه اين چشمها وقتي به سرعت جمع ميشود و دوباره به سختي باز ميشود ديگر همه چيز را تار و باترديد نگاه ميكند. شگفتا كه هيچكس هم در اين رهگذر احساس خطر نميكند و هركسي دامن خويش بالا ميكشد و نسبت خويش را با جزايري يا پاليزدار نفي ميكند بيآنكه هيچكس مسووليت رواج بياعتمادي سنگيني كه سايهاش را روي تك تك مراودات ساده اجتماعي و قراردادهاي معمولي در حوزه خصوصي مردم انداخته است را بپذيرد و چارهاي برايش بينديشد.
در جامعهاي كه ميشود يكشبه بزرگان و معتمدان و زاهداناش را يكجا و گروهي در ورطه ترديد كشاند قطعا رهگذاراناش نيز با يكديگر غير از اين نخواهند كرد.دشوارترين قسمت ماجرا آنجاست كه در اين ورطه هركس ماهي مقصود خويش را صيد ميكند و آنچه باقي ميماند قرباني بزرگي به نام يك است. جامعه ايراني اين روزها به سختي گرفتار شده كه آب خنك افشاگريهاي كساني كه ناگهان از ساختمان مجلس بيرون ميجهند، فقط ميآفريند و انزاوايي ناگزير.
اين شيوه شايد در بخشهايي از جامعه يا جريانهاي فكري شعفي خرد و زودگذر از مچگيري و چه و چه برانگيزد اما به قباي بيقوارهاي ميماند كه بر تن كشور زار ميزند. انديشهاي فراتر از اين جريان و آن جناح بايد تا قبايي نو براي اين ملت بدوزد. در غير اين صورت اينبار و دگربار از مجلس هشتم نيز افشاگر ديگري بيرون ميآيد و نورافكن ديگري كه به زعم روشنگري كور ميكند اين چشمهاي كم سو شده را بيآنكه بدانند تنها تزريق و رسوخ دموكراسي به بدنه بيمار جامعه است كه وقتي گردش آزاد اطلاعات در حريمهاي ممنوعه را به رسميت بشناسد آنگاه ميشود براي بيماري لاعلاج ، راه درماني چاره كرد
منبع خبر :
دوشنبه 27 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]