محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828821179
مقاله مهم نشريه امور خارجي (Foreign Affairs)ايران هستهاي از نتايج جهان غيرتكقطبي
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: مقاله مهم نشريه امور خارجي (Foreign Affairs)ايران هستهاي از نتايج جهان غيرتكقطبي
تبديل شدن ايران به يك قدرت هسته اي، يكي از نتايج جهان غير تك قطبي است. در موقعيت غيرقطبي بودن جهان نمي توان ايران را با ايجاد تحريم اقتصادي وادار به تسليم كرد و امريكا بدون كمك ديگر كشورها قادر نيست ايران را به زانو درآورد.
دوماهنامه امور خارجي (Foreign Affairs) كه براي اولين باردر سال 1922 در شهر نيويورك امريكا منتشر شد و با حدود 75 نفر نويسنده كه اغلب جزء مشاوران وزارت خارجه امريكا مي باشند، به آناليز و بررسي نقش امريكا در صحنه بين الملل با رويكردي استراتژيك مي پردازد، در مقاله اي با عنوان "عصر بي قطبي" تأكيد كرد: زمان براي تك قطبي بودن امريكا به سر رسيده و تأملات بين المللي جهان با شروع قرن 21 در پارادايم "بدون قطبي" تعريف شده است. قدرت، بيشتر به تكثر سوق دارد تا تمركز و در اين راستا بازيگران ديگري به صحنه وارد شده اند. اما با اين وجود، اوضاع براي امريكا هنوز زياد بد نشده است زيرا واشنگتن كماكان مي تواند تحولات را مديريت كند و جهاني پر از صلح بوجود بياورد.
به گزارش رجانيوز، درج اين مقاله به قلم ريچارد ان.هاس رئيس مشاوران دوماهنامه امور خارجي از آن جهت اهميت دارد كه اين نشريه محل درج آخرين رويكردهاي استراتژيك ايالات متحده در عرصه سياست خارجي است. نظريه برخورد تمدنهاي هانتيگتون و طرح هايي براي تهاجم نظامي به عراق را مي توان جزء اين موارد دانست.
نويسنده اين يادداشت از مشاوران وزارت امور خارجه امريكا مي باشد كه در ماجراي صلح ايرلند شمالي نيز جايزه دريافت كرده است. برخي ديدگاههاي اين طيف از نظريه پردازان سياست خارجي امريكا، يك گام قبل از اجرا، از خلال اين مقاله قابل دريافت است.
در اين مقاله كه با تأكيد بر پايان نظام تك قطبي با محوريت امريكا نوشته شده، آمده است:
پايان نظام تك قطبي امريكا
يكي از مهمترين تغييراتي كه در قرن 21 اتفاق افتاده است، تكثر و ميل به گذر از تك قطبي شدن جهان است. امروزه ديگر صحنه بين المللي در جهان نه تنها به يك يا دو يا چند قدرت، بلكه با چندين قدرت در جهان رقم مي خورد كه البته اين خود بازخوردي از گذشته است.
به طور واضح، قرن بيستم با يك تكثر و چند دستگي در صحنه سياسي شروع شده است اما بعد از حدود 50 سال، 2 جنگ جهاني و درگيري هاي پراكنده موجب پديد آمدن يك سيستم دو قطبي در جهان شد. سپس با پايان يافتن جنگ سرد و سقوط نظام شوروي سابق، نظام جهاني به صورت تك قطبي درآمد و نظام قدرت در جهان تنها در دست يك قدرت واحد درآمد كه آن امريكا بود. اما امروز دوباره نظام چند قطبي در جهان رو به گسترش است كه به نوبه خود سوال مهمي را در ذهن ايجاد مي كند: چه تفاوتي بين اين نظام بي قطبي با نظام قبل از آن وجود دارد؟ چرا و چگونه چنين ساختاري شكل گرفته است؟ پيامد هاي احتمالي آن چه مي تواند باشد و پاسخ امريكا به اين تحولات چگونه خواهد بود؟
نظم نوين جهاني
بر خلاف نظام چند قطبي كه خواهان ايجاد چند قطبي بودن جهان است، نظام مبتني بر تك قطبي، خواهان يك قدرت واحد و متمركز است.
در سيستم چند قطبي، هيچ قدرت خاصي خواهان برتري نيست و سيستم ميل به چند قطبي بودن دارد. در اين ميان، چند قدرت كه تأثير بيشتري دارند، ممكن است حرف خود را به كرسي بنشانند و بازي را به نفع خود برهم بزنند و تا به تعادل رسيدن قدرت در جمع با همديگر به نزاع خواهند پرداخت و تا زماني كه اين تعادل بر قرار نشود، بين آنها درگيري خواهد بود.
در اولين نگاه، به نظر مي رسد كه جهان امروز در ظاهر ميل به چند قطبي شدن دارد. قدرت هاي اصلي جهان يعني چين، اروپاي متحد، هند، ژاپن،روسيه و ايالات متحده هستند كه بيش از نصف جمعيت جهان را نيز در خود جاي داده اند و 75 درصد از توليد ناخالص جهان و80 درصد از امكانات دفاعي جهان را در دست دارند.
البته به نظركمي اغفال كننده مي رسد زيرا ساختارها و مبناها در جهان چند قطبي امروز با نوع كلاسيك در گذشته تفاوت زيادي دارد.
مراكز قدرت بسيار گسترده تر و وسيع تر شده اند و بسياري از اين مراكز به عنوان دولت- ملت شناخته نمي نمي شوند. در واقع يكي از اصلي ترين شكل هاي قدرت در سيستم بين المللي معاصر، انحصار قدرت خود و در برخي موارد حتي اهميتش را از دست داده است. اين دولت ها امروزه از هر طرف با چالش هاي زيادي درگير مي باشند. از بالا در سطح منطقه و سازمان هاي جهاني، از پايين با جنگجويان غيرنظامي و نيروهاي نظامي بومي و از چپ و راست با انواع گوناگوني از سازمان هاي غيردولتي (NGO) ها مواجه مي باشند. امروزه قدرت در دست هاي مختلف و مكان هاي مختلف گسترش يافته است.
همچنين علاوه بر 6 قدرت بزرگ در سطح جهان، تعداد بسيار زيادي از قدرت هاي كوچك و بزرگ در سراسر جهان يافت مي شود به عنوان مثال در امريكاي لاتين، مي توان از برزيل و بطور تقريبي آرژانتين، شيلي، مكزيك و ونزوئلا نام برد. در قاره آفريقا مي توان از دو كشور آفريقاي جنوبي و نيجريه نام برد و در خاورميانه مصر، ايران، اسرائيل و عربستان سعودي. در آسياي جنوبي هم مي توان از پاكستان نام برد و در اقيانوسيه و آسياي شرقي نيز از كشور استراليا و كره جنوبي. سازمانهاي مهم بين المللي نيز در ليست خود از قدرت هاي متمركز زياد ي بهره مي برند: صندوق بين المللي پول، بانك جهاني و در سطح منطقه از كشورهاي متحد آفريقا، مجمع كشورهاي عربي، سازمان همكاري هاي ملت هاي جنوب شرقي آسيا، اتحاديه اروپا، سازمان دولتهاي امريكايي، سازمان همكاري منطقه اي جنوب آسيا و از سازمان ها، سازمان انرژي اتمي، اپك، سازمان همكاري هاي شانگ هاي، سازمان بهداشت جهاني را نام برد. از سوي ديگر، شهرهاي مهمي هم وجود دارند كه به نوبه خود ايجاد قدرت كرده اند. مانند نيويورك، شانگهاي، كاليفرنيا، سن پائلو.
در كنار اينها شركت هاي بسيار بزرگ بين المللي نيز وجود دارند كه در زمينه انرژي، مالي و كارخانجات بزرگ نقش ايفا مي كنند. در كنار اينها، نقش رسانه ها نيز مانند الجزيره، بي بي سي، سي ان ان و نيروهاي نظامي بومي و مجاهدين غيرنظامي مانند حماس، حزب الله و جيش المهدي و القاعده را بايد درنظر گرفت. احزاب سياسي، مذهبي، مؤسسات و حركتها، سازمان هاي تروريستي (القاعده)، كارتل هاي مواد مخدر، سازمان هاي غير دولتي با تنوع بسيار زياد از قبيل پزشكان و خبرنگاران بدون مرز و صلح سبز نيز از اين دسته مي باشند كه قابل توجه هستند. واقعاً جهان امروز ميل بيشتري به تكثر قدرت دارد و تك قدرت ستيز است.
در جهان امروز، ايالات متحده يكي از عمده ترين قدرت هاي بزرگ مي باشد كه توانسته است منابع قرت زيادي را در خود جايي دهد. اين كشور سالانه بيش از 500 ميليارد دلار صرف هزينه هاي نظامي خود مي كند و درزمينه نظامي در افغانستان و عراق كه بيش از 700 ميليارد دلار نيز به آن اضافه مي شود كه يكي از بيشترين ظرفيت ها را در سطح جهان به خود اختصاص داده است. در زمينه اقتصادي با در آمدي حدود 14 تريليون دلار توليد ناخالص، بزرگترين قدرت اقتصادي جهان محسوب مي شود. به علاوه، ايالات متحده يكي از منابع اصلي فرهنگي جهان (سينما و تلويزيون) و اطلاعات و ابداعات و نوآوري ها را در دست دارد.
اما نبايد چهره واقعي قدرت در امريكا به عنوان حائل و ماسكي سقوط قدرت و موقعيت رو به زوال امريكا را در سطح جهان پنهان كند. در حال حاضر سهم واردات كالاهاي جهاني به امريكا به 15 درصد كاهش يافته است. باو جود اينكه توليد ناخالص ايالات متحده 25 درصد كل جهان را در بر دارد كه البته اين درصد در سال هاي آتي در رقابت با كشورهاي بزرگ آسيايي و كشورهاي ديگركاهش خواهد داشت، در همين زمان كشورهايي هستند كه چندين برابر بيشتر از ايالات متحده رشد داشته اند.
در ايالات متحده، رشد توليد ناخالص داخلي مي تواند نشان دهنده نفوذ ايالات متحده باشد. در حاليكه افزايش قدرت پولي در كشورهايي مانند چين، كويت، روسيه، عربستان سعودي و امارات متحده عربي غير از شاخص ايالات متحده است. منابع كنترل ثروت و دارايي در اين كشورها بستگي زيادي به صادرات نفت و گاز دارد، به طوري كه توليد ناخالص برخي به 3 تريليون دلار مي رسد كه يكي از منابع مهم در افزايش نرخ اين منابع در امريكا محسوب مي شود. بالا بودن قيمت انرژي، باعث نابساماني در تقاضاي كشورهاي هند و چين شده است.
در حال حاضر قيمت دلار نسبت به يورو كاهش يافته است كه اين به نوبه خود باعث ركود پول رايج كشورهاي آسيايي خواهد شد. در حال حاضر بيشتر تبادلات اقتصادي در جهان با دلار انجام نمي شود زيرا بيشتر اين تبادلات در زمينه نفت است. در اين مبادلات بيشتر از يورو استفاده مي شود كه يكي از راه هاي نجات اقتصاد امريكا، افزايش تبادلات با دلار است.
در عصر جهان بدون قطب، جهان قدرت و برتري كمترين اثر را خواهد داشت و صداي امريكا براي رفرم به گوشه هاي كر و گنگ نخواهد رسيد، برنامه هايي كه امريكا براي همكاري ارائه مي دهد، خريداري ندارد و به آن اهميتي داده نمي شود و تحريم ها نيز كمترين تأثيري ندارد. با تمام اينها، كشور چين قادر است بهترين تأثير را بر برنامه هاي هسته اي كره جنوبي داشته باشد. اگر كشورهاي اروپايي، چين و روسيه با امريكا همكاري كنند، واشنگتن براي تحت فشار قرار دادن تهران از طريق تحريم توانمند خواهد بود ولي بي ميلي و بي رغبتي چين روسيه در اين زمينه، عملاً دستيابي به اهداف تحريم را زمين گير كرده است. دخالت بسيار رقيق پكن و مسكو در فشار به دولت سودان مي تواند به جنگ در سودان خاتمه دهد. در حال حاضر كشورهاي ايران، كره شمالي، ونزوئلا و زيمباوه اين قدرت را دارند كه در مقابل امريكا از خود مقاومت نشان دهند و استقامت كنند.
امروزه تجارت پا به عرصه فرهنگ و اطلاعات گذاشته است و باليوود سالانه فيلم هاي بيشتري از هاليوود توليد مي كند. جايگزين هاي زيادي براي رقابت در عرصه تلويزيون ايجاد شده است. سايت هاي اينترنتي و وبلاگ ها از ديگر كشورها امروزه به يكي از رقباي امريكا در توليد و تفسير خبر تبديل شده اند و تكثر در ارائه اطلاعات مي تواند به مثابه يك قدرت نظامي عمل كند.
وداع با نظام تك قطبي
"چارلز كروتامر" 2 دهه قبل به درستي دريافته بود كه نظام تك قطبي را زمان دار است و آن را هميشگي نمي دانست، بنابراين، واژه "لحظه تك قطبي" را بكار برد. در زمان فعلي، برتري ايالات متحده روشن و امري واقعي است. ولي اين تفوق، 15 يا 20 سال بيشتر طول نخواهد كشيد. درساحت زمان و تاريخ نگاري، اين لحظه اي بيش نيست. تئوري ها ي رئاليستي كلاسيك پايان نظام تك قطبي و شروع نظام چند قطبي را پيش بيني كرده بودند.
براساس اين نظريه و دلايل آن، قدرت هاي بزرگ هنگامي كه بر سر كار هستند و بر ديگران تفوق و برتري دارند، به نوعي با اين مسئله خو مي گيرند و به آن عادت مي كنند كه همزمان رقبايي بوجود مي آورند كه از اين قدرت مي ترسند و باعث انزجارشان مي شود. كراتامر در تائيد اين تئوري مي گويد بدون هيچ شكي نظام چند قطبي بوجود خواهد آمد. شايد در نسل هاي بعد قدرت هايي بوجود بيايند كه بتوانند با امريكا رقابت كنند و عصري مانند زمان قبل از جنگ جهاني اول ايجاد شود.
اما اين اتفاق نيفتاد. تحركات ضدامريكايي در سطح جهان رو به گسترش است ولي هيچ كدام از آنها اين قدرت و توانايي را ندارند كه بتوانند قدرت امريكا را به چالش بكشند. اين امر مي تواند به آن علت باشد كه ناهمخواني بين ايالات متحده و قدرت هايي كه بالقوه توانايي رقابت با امريكا را داشته باشند، ديده مي شود. در آينده نزديك، كشورهايي مانند چين ممكن است كه با داشتن توليد ناخالص داخلي بتوانند با امريكا مقابله كنند ولي اين كشور با افزايش جمعيت با معضل مواجه خواهد شد و به علت اين افزايش و براي جلوگيري از گسترش فقر به ناچار نمي تواند هزينه هاي زيادي را براي اهداف نظامي خود صرف كند كه البته هند نيز به نوعي درگير اين مشكل است. درست است كه توليد ناخالص اروپا در حال حاضر از امريكا بيشتر است ولي اين اتحاديه قادر نيست به عنوان يك قدرت واحد در مقابل امريكا بايستد. ژاپن نيز به علت كاهش جمعيت، تراكم خاك و ضعف فرهنگ سياسي قادر به رقابت نيست و نمي تواند به عنوان يك قدرت بزرگ در عرصه بين الملل نقشي ايفا كند. روسيه نيز ممكن است با يك شيب دوباره بتواند به قدرت بين المللي تبديل شود ولي در حال حاضر با مشكلات متعدد اقتصادي روبرو است و با كاهش جمعيت و درگيري هاي داخلي به ناهمگوني آن مي افزايد.
بايد توجه داشته باشيم كه محاسبات كلاسيك براي دسترسي به قدرت تغيير كرده است. ايجا د ثبات سياسي و قدرت اقتصادي به عوامل متعددي بستگي دارد كه شامل مقدار كالاهاي وارداتي و صادراتي خدمات، مردم، انرژي، سرمايه گذاري و تكنولوژي مي باشد. يكپارچگي و ائتلاف در جهان مدرن امروز تنها با تعديل رقابت ها ودرگيري ها ممكن است.
بايد توجه داشت حتي اگر رقباي قدرتمندي نيز در رقابت هاي جهاني بوجود نيايد، نظام تك قطبي به پايان رسيده است. در اين مورد سه تفسير قابل ذكر است؛ اولين آن تاريخي است. گسترش حكومت ها و منابع تكنولوژي كه باعث افزايش توليدات و موفقيت بيشتر شده است و با اين پيشرفت ها، تأثيرات به مراتب قوي تر و سريع تر شده اند.
تفسير دوم، سياست امريكاست. بعد از جنگ جهاني دوم، امريكا به قدرت بزرگي تبديل شد ولي به عنوان نمونه ايجاد جنگ در عراق و برپايي جنگ در عراق به شدت قدرت و موقعيت امريكا را در سطح جهان ضعيف كرد. اين جنگ يكي از پر هزينه ترين جنگ هاي نظامي، اقتصادي و ديپلماسي است كه تاكنون سابقه نداشته است.
سرانجام اينكه نمي توان نظام غير تك قطبي امروز جهان را تنها نتيجه بوجود آمدن ساير حكومت ها و سازمان ها و نحوه سياستگذاري هاي امريكا دانست و به ناچار بايد آن را امري در راستاي جهاني شدن دانست. گلوباليزاسيون، باعث افزايش سرعت و حجم تعامل كشورها شده است و بسياري از مسائل را تحت الشعاع قرار داده است. نقل وانتقال مواد مخدر، پست الكترونيك گازهاي گل خانه اي، كالاهاي كارخانه ها، انتقال فرهنگ ها از طريق راديو و تلويزيون، ويروس ها (واقعي و غير واقعي) و تسليحات را مي توان از ثمرات گلوباليزاسيون دانست.
گلوباليزاسيون در 2 وجهه بر ايجاد نظام هاي غير تك قطبي تأكيد دارد. اول اينكه بسياري از نقل و انتقالات خارج از كنترل و ديد دولت ها انجام مي شود و در نتيجه گلوباليزاسيون باعث رقيق تر شدن قدرت ها مي شود. دوم اينكه ايجاد قدرت از گذشته بسيار آسان تر شده است و گروه ها و افراد راحت تر باهمديگر تأمل مي كنند.
بي نظمي غيرقطبي
تثبيت جهان غير قطبي ماهيتاً براي ايالات متحده و بسياري از كشورها مفيد نيست و تأثير منفي بر آن خواهد داشت. در اين حالت، نقش كنترلي امريكا براي حل چالش هاي جهاني كم رنگ شده است و آنچه كه با يك حساب ساده قابل بررسي است، اين است كه وقتي قدرت ها زياد شوند، تمايل دارند كه نقششان نيز در صحنه بين الملل زياد شود و اين باعث خواهد شد رسيدن به يك برتري مطلق بسيار مشكل شود. مديريت يك گروه كوچك خيلي راحت تر از مديريت يك گروه بزرگ است. به بن بست رسيدن نشست دوحه در مسير توسعه تجارت جهاني مثال خوبي از اين دست است.
به علاوه، غيرقطبي شدن باعث افزايش تعداد تهديدات مي شود و امريكا خود يكي از اين دست تهديدات است كه با تهديدات زيادي مواجه شده است. تهديد ممكن است از طرف گروه هاي تروريستي باشد كه لازمه حركت آنها ايجاد ناامني است.
تبديل شدن ايران به يك قدرت هسته اي، يكي از اين نتايج است. در موقعيت غير قطبي بودن جهان نمي توان ايران را با ايجاد تحريم اقتصادي وادار به تسليم كرد و امريكا بدون كمك ديگر كشورها قادر نيست ايران را به زانو درآورد.
در حال حاضر غير قطبي بودن جهان اجتناب ناپذير است و در اين ميان، انرژي يكي از كاركترهاي اصلي است و شايد مهمترين بحران در آينده خواهد بود. تروريست و بيماري ها نيز بايد مد نظر باشند، افزايش سلاح هاي اتمي و عدم ايجاد موادي كه بتوان آن را كنترل كرد نيز از ديگر موانع است. نحوه نابود كردن سلاح هاي كشتار جمعي و بيولوژيكي نيز يكي از معضلاتي است كه بايد براي آن فكري كرد.
جنگ در حوزه تروريست چنانچه جهان به سوي چند قطبي برود، باعث ايجاد عصر تاريكي مدرن خواهد بود. البته با ايجاد سازمان ها و اطلاعات و قوانين قوي و ايجاد ظرفيت هاي نظامي تا حدودي مي توان جلوي آن را گرفت ولي اين يك واكنش تدافعي و منفعلانه خواهد بود. گروه هاي سياسي و پدران روحاني بايد تروريست ها را محكوم كنند تا جلوي گسترش آن گرفته شود. مهمترين بخش اين مأموريت بر عهده دولتمردان است كه با يكپارچگي و ائتلاف، از ورود مردان و زنان جوان به اين گروه ها جلوگيري كنند.
تجارت يكي ديگر از ابزارهايي است كه مي تواند به كمك آيد و با بستن يا نبستن تعر فه هاي گمركي به ايجاد گلوباليزاسيون و به اهداف امريكا كمك كند.
افزايش هزينه هاي تسليحاتي امريكا و بيشتر كردن اين هزينه ها در افغانستان و عراق براي جلوگيري از تهاجم و تهديد شهروندان اين كشورها و منافع امريكا بسيار مؤثر است.
يكي ديگر از راه حل ها در مقابل جهان غيرقطبي ايجاد يك نظام چند صدايي و مقابله است و بايد نقش قدرت ها در صحنه قدرت جهان عوض شود. ايجاد تغييرات در گروه 8 و شوراى امنيت سازمان ملل براي پاسخگويي به مسائل جديد جهاني و نه مسائل و مشكلات قبل از جنگ جهاني دوم و قوانين نيز بايد بازنگري شوند، تعيين نقش دولت ها، سيستم اداره سازمان ملل، سازمان هاي غير دولتي(NGO)، شركت هاي دارويي، ساختارها و افراد تصميم گيرنده (تينك تانك ها)، دانشگاه ها وهمه بايد مد نظر قرار گيرند و در آنها تجديدنظر اعمال شود.
در زمينه ديپلماسي بغرنج نظام بي قطبي نيز بايد سياست ها عوض شود و سياست اينكه "كشورها يا مقابل ما هستند يا با ما" در سياست خارجي بايد عوض شود.
بايد توجه داشته باشيم كه نظام غيرقطبي بسيار مشكل و خطر ناك است، ايجاد يك گروه مركزي و قطب مركزي از دولت ها و ديگر موسسات براي همكاري و پيروي از قانوني مشترك، يكي از مهمترين قدم هاي بزرگي است كه بايد در آينده برداشته شود كه مي توان نام آن را همنوايي غيرقطبي يا همكاري هاي غيرقطبي ناميد. بايد توجه كرد كه "اين كار نمي تواند باعث محو نظام غيرقطبي شود بلكه باعث مديريت و جلوگيري از متلاشي شدن و بدتر شدن وضع موجود خواهد داشت."
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]
-
گوناگون
پربازدیدترینها