واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دكتر احمد بهشتینخبه كسی است كه بتواند از تمام میراث های گذشته و موجود استفاده كند و با ذهن پوینده خود به آنها جهت دهد.
تبیان : لطفاً شرح مختصری از زندگی خود بفرمایید.بنده به سا ل1314 هـ . ش در یكی از روستاهای فسا متولد شدم . پدرم روحانی بود و مرا هم تشویق به گذراندن تحصیلات دینی كرد. به همین دلیل روانه شیراز شدم و درمدت ده سال " سطح " را زیر نظر اساتیدی چون مرحوم آیت الله سید نورالدین حسینی شیرازی ، مرحوم آیت الله آقا شیخ بهاء الدین محلاتی ، مرحوم آیت الله میرزا علی اكبر ارسنجانی و ... گذراندم .از آنجایی كه به فلسفه نیزعلاقه داشتم ، مدتی نیز نزد مرحوم استادحسین جَهبـَذ ( نكته سنج ، انتقاد كننده ، كسی كه در خرده گیری شایستگی دارد) منطق و فلسفه خواندم . درسال 1338 یا 1339 بود كه به قم رفتم و شروع به فراگیری فقه واصول نزد آیت الله بروجردی ، حضرت امام خمینی ( ره ) و بعد از تبعید ایشان نزد مرحوم داماد و سپس نزد آقایان گلپایگانی ، آملی و ... كردم. در ضمن از جلسات درس علامه طباطبایی نیز استفاده می نمودم. درسال 1339 وارد دانشكده الهیات شدم و بعد هم به دوره دكترا راه یافتم و درسال 1345 دوره دكترای فلسفه را به اتمام رساندم . درهمان زمان به استخدام آموزش و پرورش قم درآمدم. در سال 1356 به استخدام دانشگاه تهران درآمدم و درسال 1358 نماینده مجلس شدم . تا به امروز در دانشكده الهیات تهران مشغول تدریس هستم. البته در قم نیزجلسات تدریس دارم .به هرحال دو دوره نماینده مجلس بودم . از سال 42 تاكنون نیز برای مجله مكتب اسلام مقاله می نویسم . همچنین با مجله" كلام اسلامی " نیز همكاری دارم . حدود پنجاه یا شصت جلد كتاب نیز تألیف نموده ام .
تبیان : فلسفه اسلامی چیست؟فلاسفه اسلامی ، فلسفه را علم به حقایق اشیاء به اندازه استعداد بشر تعریف كرده اند . این تعریف فلسفه عام است كه شامل همه علوم می شود . فلسفه اخص هم داریم كه به آن فلسفه اولی وعلم كلی هم می گویند .هدف این فلسفه ، بررسی عوارض موجود بماهو موجود است . علوم دیگر هم عوارض موجود را بررسی می كنند ولی یك موجود خاص را . در حالی كه فلسفه ، موجود مطلق را محور قرا رمی دهد و درباره عوارض ذاتی او بحث می كند. بنابراین كه هم حد و مرز فلسفه علوم است و هم رسالات و مسائل و موضوعات و نتایج آن .تبیان : آیا حكمت متعالیه ملاصدرا ، آخرین دستاورد فلسفه اسلامی است؟فلسفه اسلامی از فلسفه مشاء آغاز می شود و نقطه اوج آن بوعلی سینا است . منتهی ابن سینا به تدریج دریافت كه حكمت مشاء ، حكمت بحثی و استدلالی محض است و به تنهایی كافی نیست ؛ برای همین به حكمت ذوقی نیز توجه نشان داد و سخن از حكمت متعالیه به میان آورد یعنی حكمتی كه بین بحث و ذوق جمع كرده باشد. بعد از او شیخ اشراق ، حكمت اشراق را مطرح نمود. او نیز دریافت كه حكمت ذوقی و شهودی بدون بحث و استدلال كافی نیست . هر دو بزرگوار به قرآن توجه داشتند ولی آن چنان شفاف و پر رنگ نبود . اما ملاصدرا به برهان وعرفان و قرآن در كنار یكدیگر پرداخت و هر سه را باهم جمع كرد . فلسفه ی او در دنیا بی نظیر است . در حال حاضر فلسفه اسلامی همان راه ملاصدرا را ادامه می دهد. یعنی فلاسفه اسلامی ، هم از عرفان و هم برهان وهم قرآن بهره می گیرند ، مثل علامه طباطبایی.
تبیان : فلسفه در جایی زنده می ماند كه پرسش و نقد و گفتگو وجود داشته باشد. آیا فلسفه صدرایی هم مورد نقد قرار می گیرد؟بله ؛ فلسفه ملاصدرا توسط بزرگی چون علامه طباطبایی كه خود فیلسوف صدرایی هستند نقد شده است . و همچنین توسط دیگران . ولی باید توجه داشت كه حكمت متعالیه ملاصدرا بر پایه سه اصل اصالت وجود ، وحدت وجود و تشكیك وجود است . اینها را اگر از این حكمت بگیریم ، بنای حكمت متعالی متلاشی می شود. نقادانی هم كه به نقد این حكمت پرداخته اند ، اصولش را قبول دارند و فقط به نقد جزییات پرداخته اند.تبیان : دنیای امروز با مسئله وجوب و ثبوت كه در فلسفه اسلامی مطرح است چه برخوردی دارد ؟فلسفه هایی كه دردنیا مطرح هستند با مبنایی درحال حركتند كه همه چیز را زیر سؤال می برند. مثلاً مكتبی می گوید هر چیزی كه قابل اثبات نباشد، ارزش ندارد و منظورشان از اثبات ، تجربه پذیربودن است .برای حل مسئله وجوب و ثبوت ، ما باید مبنایی كه آنها برای خودشان اختیاركرده اند با همین حكمت متعالیه مورد نقد و بررسی قرار دهیم تا سرانجام حقیقت روشن شود.تبیان : مسئله ای كه امروزه فلاسفه وعالمان دینی ما به حل آن مشغولند چیست؟امروزه دیگر مسائل جزیی فلسفه مثل این كه فلان مسئله كلامی چه می گوید. یا ما باید متافیزیك را قبول داشته باشیم یا نه و ... مورد بحث نیست . آنچه كه مهم است و باید مورد بحث قرار بگیرد بحث در مبنا است . باید در مورد مبنای فلسفه های مختلف بحث ونقد شود.
تبیان : تعریف شما از نخبه چیست ؟ لطفاً نظرتان را نیز نسبت به كار فرهنگی و تبلیغاتی سایت تبیان بفرمایید .نخبه كسی است كه از تمام میراث های گذشته وموجود اعم از ابزارها و اندیشه ها و كتب استفاده كند و بعد با ذهن پویای خود به آنها جهت دهد. مثلاً در فلسفه مكتب جدیدی ایجاد كند یا برای مسائل و مشكلات موجود در فلسفه جواب قانع كننده داشته باشد. از این گذشته نخبگی شدت و ضعف دارد . در مورد سایت شما هم باید بگویم كارخوب و قابل تحسینی انجام می دهید ، امیدوارم موفق باشید[email protected]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 696]