واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دو کاندیدای شکست خورده انتخابات دهم ریاست جمهوری روز نهم تیر را به صدور بیانیه با ادبیات مشترک اختصاص دادند. از یک سو آقاي کروبی با صدور یک بیانیه سیاسی و فاقد چارچوبهای منطقی و عقلی خواستهاست در تداوم شکست چهار سال پیش که خواب یک ساعته را بهانهای برای شکست خویش اعلام کرده بود و امروز برنامهریزی مسؤولان برای محروم کردن مردم از توانمندی و دانشاش! که در مناظرهها مردم شاهد بخشی از آن بودند را با صدور بیانیه جبران کند. از دیگر سو، کاندیدای سخنور دوم خرداد با صدور بیانیهای شش صفحهای و آسمان و ریسمان بافتن و تهدید این و آن، تلاش کرد جسم نیمهجان خود را به رخ مردم بکشد. کاندیدای قانونگریزی که با توسل به جعل اسناد، دولت مشروع و مورد حمایت آحاد جامعه را متهم به تخریب ساختارهای نظام تصمیمگیر جامعه كرده و در بيانيه خود با کمال وقاحت، رئیسجمهوری که در سختترین شرایط حاضر به کمترین امتیاز به زیادهخواهان زورگوی غربی نشد را متهم به افتادن در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان در آینده مينماید. نامزدی که در توهمات پیش ساخته ذهنی کارگزاران و مشارکتیها گرفتار آمده و خود را پیروز انتخابات میپنداشت و فضای کشور را در خطر میدید، ظاهراً در بیانیه نهم خود نیز هنوز به این درک نرسیده که اوست که دچار توهم است نه کشوری که میلیونها انسان آزاده و پای در رکاب نظام و رهبری از کیان انقلاب و امام(ره) به دفاع برخاستهاند و لحظهای بر ادامه این مسیر، تردید به خویش راه ندادهاند. در بیانیههای کروبی و موسوی و سازمان مجاهدین چند نکته وجود دارد که پرداختن به آنها لازم به نظر میآید: 1- موسوی در مقدمه بیانیه خود بار دیگر خود را به غفلت زده و با بیان همان استراتژی سوخته اجازه اجتماع برای نشان دادن ظرفیتهای طرفین در صحنه متوسل گردیده است. غافل از اینکه بیشترین خاستگاه رأی او در بالای کمربند فقر تهران بوده و حوادث دو هفتهای تهران نشان داد به رغم برنامهریزی و تحریک این گروه، جامعه شهری با خط متوسط و پایین به درخواستهای مکرر آنها جواب مثبت ندادند. ضمن اینکه به نظر میرسد موسوی برای اداره کشور به دوران یونان باستان که در دولت شهرهای یونان، مردم هر روز در میدان «آتن» جمع میشدند و برای آن روز خویش تصمیم میگرفتند، رجوع کرده است و هنوز جوامع مدرن قرن 21 که همه تصمیمات در بستر انتخابات و تشکیل دولت معنا پیدا میکند را درک نکرده است. آیا با این تفکر، چنین فردی متحجر است یا رقیب که قانون اساسی و قوانین جاری کشور را مبنای رفتار خویش قرار داده است؟ 2- بیانیه موسوی و کروبی پر از تناقضهای آشکار است. از یکسو موسوی مدعی بازگشت به قانون است و این را بزرگترین میثاق ملت معرفی میکند و معترف است که باید به قوانینی که خود وضع کردهایم پایبند باشیم و آن را اجرا کنیم که در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و از سوی دیگر رئیسجمهور برآمده از قانون را نامشروع و فاقد وجاهت معرفی میکند. از یکسو به استیفای حقوق خود از راه قانونی اشاره میکند و از دیگر سو، مردم را تشویق و تحریک به ریختن در خیابانها و پیگیری مطالبات – مطالباتخودخوانده – میکند. از یکسو مردم را از شعارهای فریبنده ساختارشکنانه علیه نظام حذر میدهد و از سوی دیگر آنها را تشویق به شعار دادن کرده و اینکه هر شهروند برای فعالیت در عرصه سیاسی، اقتصادی و ... باید اعتراض خود را به هر نحو ممکن ابراز دارد و در بروز این اعتراضات معتقد است نباید به صرف گفتن و شنیدن بسنده کرد! اين در حالي است كه در آن سوي ميدان، كروبي به عنوان همراه موسوي در بيانيه خود به صراحت از تغيير قانون اساسي سخن ميگويد! 3- در اين بيانيهها دو سناريو كه به نظر ميرسد بيشتر حاصل اتاقهاي فكر سازمان مجاهدين و مشاركتيها باشد، بيان گرديده است. پروژه «نسبت دروغ و تقلب بزرگ» به جريان حاكم در دولت، اولين سناريوي طراحي شده اين جريان است كه با انتخابات رياست جمهوري و با پشتوانه فكري عناصری همچون نوريزاده و ... كليد خورده بود و اكنون پس از انتخابات نيز اصرار بر ادامه آن است. موسوي به صراحت در بيانيه خود مطرح ميكند اين مورد بايد تبديل به يك مطالبه انكارناپذير مردمي شود و پيامدهاي تلخ دروغ و تقلب به مردم القا گردد. در سناريوي دوم در بيانيه موسوي و كروبي اعلام شده است گروهي از نخبگان گرد هم آمدهاند تا با تشكيل جمعي، صيانت از حقوق و آراي پايمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طريق انتشار مدارك و اسناد تخلفها و رجوع به محاكم قضايي پيگيري كنند و حتي به اذعان كروبي در نشريات به چاپ برسانند. هر چند در اين سناريوها نكته جديدي نيست و اولي در آستانه انتخابات و با بهرهگيري از رسانههاي خارجي شروع گرديد و امروز نيز ادامه دارد و مردم با ارائه گزارشهاي مستند مسؤولان اجرايي و نظارتي انتخابات از ماهيت چنین رفتارهايي توسط كروبي و موسوي و اطرافيان آنها آگاه شدند و پرداختن به برخي جزئيات انتخابات و اعلام جعل اسناد توسط آنها ميتواند سياست شيطاني و جنگ رواني آنها را خنثي نمايد و در سناريوي دوم نيز به نظر ميرسد تشكيل گروهي براي به اصطلاح افشاگري، در استمرار كميته صيانت از آرايي است كه توسط برخي بزرگان حاشيهنشين و پنهان اصلاحطلب مديريت ميگرديد و كانون اين فتنه را بايد در همان افراد اندك جستوجو كرد. اما نكته حائز اهميت براي خنثي كردن اين اقدام، شفافسازي در ارائه اطلاعات صندوقهاي بازشماري شده و ماهيت آراي كسب كرده موسوي و كروبي در اين صندوقها و عدم پيگيري آنها در اعلام نتايج اين صندوقهاست. ضمن اينكه پخش بخشي از اعترافات افراد دستگير شده ميتواند پرده از برنامهريزي اين جریان براي به چالش كشيدن اصل نظام نه صرفاً دولت بردارد. 4- همزمانی انتشار بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب با دو بيانيه موسوي و كروبي و استفاده از ادبيات واحد در اين بيانيهها و تأكيد بر ابطال انتخابات به تأييد رسيده شوراي نگهبان و پيگيري اعتراضات مردمي و همچنين نامشروع جلوه دادن دولت قانوني كه 24 ميليون رأي مردم را به همراه دارد، گوياي اين واقعيت است كه كانون اين فتنه خاموش نميشود، مگر در برخورد با عناصر تئوريك و برنامهريز اين جريان كه در سازمان مجاهدين، مشاركت، كارگزاران و مجمع روحانيون لانه كردهاند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]