تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835936269
موسوی اشتباه بنیصدر را تكرار كرد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يك استاد دانشگاه گفت:با اطمينان ميتوانم بگويم انقلاب اسلامي اين بحران را هم پشت سر ميگذارد و خيلي استوارتر، تنومندتر و شفافتر به پيش ميرود. موسوي دقيقا اشتباه بنيصدر را مرتكب شد. منوچهر محمدي استاد دانشگاه تهران در تشريح جبهه داخلي اغتشاشات اخير، با اشاره به اينكه هيچ حادثهاي به صورت غير مترقبه شكل نخواهد گرفت مگر اينكه اين حوادث ريشه در اتفاقات و سياستهاي گذشته دارد، اظهار داشت: براي اينكه مسئله بحران اخير و علل و عوامل آن را عميقاً بررسي كنيم، بايد به زمان پذيرش قطعنامه 598 و اتفاقات رخ داده پس از آن، چه در داخل و چه در خارج از كشور رجوع كنيم. وي در توضيح اتفاقات رخداده در داخل از كشور، پس از پذيرش قطعنامه 598، اظهار داشت: پس از رحلت امام(ره) و روي كار آمدن هاشمي رفسنجاني به عنوان رئيسجمهور، يك فصل جديدي در تحولات سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشور باز شد، مبني بر اينكه ما "به هر قيمتي و با هر سرعت ممكن " بايد خرابيهاي دوران جنگ را بازسازي كرده و عقبافتادگيهاي كشور را در بعد اقتصادي جبران كنيم، لذا توسعه اقتصادي بر پايه نوعي ليبراليسم اقتصادي شكل گرفت، به اين معنا كه تلاش شد بخش خصوصي فعالتر شود، سرمايهداران به سرمايهگذاري تشويق شوند و وامهاي خارجي گرفته شود. طبقه برخوردار در دوران هاشمي شكل گرفت اين استاد دانشگاه با اشاره به اينكه اين اقدامات لازمه توسعه اقتصادي بود، اما كارهاي صورت گرفته در اين دوران يك هزينهاي داشت كه آن تنزل عدالت اجتماعي بود، تصريح كرد: عدالت اجتماعي بعد از انقلاب اسلامي در كشورمان شكل گرفته و طبقات مرفه و طبقات پاييندست به يكديگر نزديك شده بودند، اما اقدامات صورت گرفته در دوره 8 ساله هاشمي رفسنجاني عدالت اجتماعي را تنزل داد و در آن دوران يك سري مفاسد مانند رانت خواري، دريافت پورسانت و ماجراي آقازادهها و شهرام جزايريها و ... شكل گرفت و حتي يكي از مسئولان ميگفت: "هيچ اشكالي ندارد كه فساد كنترل شده را در داخل جامعه تحمل كنيم! " محمدي با بيان اينكه اقدامات صورت گرفته در دوره هاشمي رفسنجاني طبقه جديدي را در دوران نظام شكل داد كه ميتوان آن را طبقه برخوردار ناميد، خاطرنشان كرد: اين گروه برخوردار در اين دوران وضعيت اقتصاديشان بهتر شد، جايگاه منزلشان تغيير پيدا كرد، به طبقات بالاي شهر ملحق شدند و در نتيجه شكاف طبقاتي نيز افزايش پيدا كرد. وي ادامه داد: بنابراين در اين دوران يك طبقه اقليت دارا و يك طبقه اكثريت و عظيم نادار شكل گرفت كه اين گروه نادار از تورم 49درصدي آن دوران بيشترين ضربه را ميخوردند. انتخابات رياستجمهوري دهم اين استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود با اشاره به انتخابات رياستجمهوري هشتم و رقابت خاتمي از جناح به اصطلاح چپ و ناطقنوري از جناح به اصطلاح راست در اين انتخابات، تصريح كرد: تودههاي مردم از سياستهاي هاشمي رفسنجاني و سياستهاي به اصطلاح توسعه اقتصادي وي ضربه خورده و مأيوس شده بودند و از طرف ديگر ناطقنوري را دنبالهرو همان برنامهها و سياستهاي هاشمي ميپنداشته و گمان ميكردند خاتمي از بيرون اين مجموعه آمده است، لذا از وي (خاتمي) استقبال كردند و در واقع "رأي به خاتمي " رأي "نه به سياستهاي دوره هاشمي " بود، وگرنه اينگونه نبود كه واقعا خاتمي با يكسري برنامه ضدهاشمي آمده باشد. خاتمي روي ديگر سكه هاشمي بود محمدي با بيان اينكه مردم در اين دوره دچار يك اشتباه در انتخاب شدند چرا كه از اين امر غفلت كردند برنامههاي دوره دوم خرداد يعني ليبراليسم سياسي روي ديگر سكه برنامههاي دوره هاشمي يعني ليبراليسم اقتصادي بود، تصريح كرد: تكيه خاتمي بر جامعه مدني، آزاديهاي سياسي، گفتگوي تمدنها و سياست تساهل و تسامح بود و اين وضعيت ادامه داشت و مردم ديدند نه تنها از لحاظ اقتصادي به آنها كمكي نشد بلكه ارزشهاي مسلم جامعه نيز در اين دوره به سخره گرفته شد و شاهد اتفاقاتي بوديم كه ارزشها را زير سوال برد و حتي در اين دوره به قيام عاشورا نيز رحم نكردند. وي با اشاره به اينكه قبل از پايان يافتن دوران خاتمي، قشر نادار جامعه از خاتمي و سياستهاي وي رويگردان شدند، افزود: گواه بر اين ادعا آن است در شرايطي كه هنوز دولت خاتمي حاكم بود، در انتخابات شوراي شهر كه بوسيله خود دولت وقت انجام شد و گزينش و فيلتر شوراي نگهبان نيز در كار نبود، مردم به خاتمي و به گروه مورد حمايت وي نه گفته و رأي ندادند و اين وضعيت ادامه داشت تا اينكه جريان دوم خرداد در انتخابات مجلس هفتم به صورت بسيار بدي باخت. انتخابات رياستجمهوري نهم؛ احمدينژاد از جنس مردم استاد دانشگاه تهران و كارشناس مسائل سياسي در ادامه تحليل دولتها و اتفاقات رخ داده پس از پذيرش قطعنامه 598، به انتخابات رياستجمهوري نهم و رقابت هاشمي و احمدينژاد اشاره كرد و گفت: در اين دوره طبقه مرفه قصد داشت قدرت را به دست بگيرد و سمبل اين گروه نيز هاشمي رفسنجاني بود و جالب اينكه همه گروهها و جناحها اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و چپ و راست نيز پشت سر هاشمي جمع شدند اما مردم به وي "نه " گفتند، چرا كه مردم احمدينژاد را بيرون از اين ساختار و از جنس خود ميديدند و از طرف ديگر احمدينژاد نيز وارد خطوط قرمز طبقه برخوردار شده بود و مسائلي مانند مافياي نفتي و ... را مطرح كرد كه موجب شد مردم با رأي بالايي وي را انتخاب كنند؛ بنابراين احمدينژاد نه با تكيه بر گروه و يا جناحي خاص، بلكه با تكيه بر همين "طبقه ندار " به قدرت رسيد و مخالفت همه اين مجموعهها با احمدينژاد از همان زمان آغاز شد. سنت غلط اعتراض به نتايج انتخابات را هاشمي بنيان گذاشت محمدي با اشاره به اينكه در اين زمان هاشمي رفسنجاني سنت غلط اعتراض به نتايج انتخابات را نيز پايهگذاري كرد، خاطرنشان ساخت: در طول 4 سال دولت نهم، گروه ديگري به گروه منتقدان و معترضان ياد شده افزوده شدند كه آنها افرادي بودند كه نوع مديريت 4 ساله را نميپسنديدند. انتخابات دهم و صفآرايي سنگين در مقابل احمدينژاد وي در ادامه به انتخابات رياستجمهوري دهم و عزم جزم گروههاي ياد شده براي رأينياوردن احمدينژاد و پيريزي برنامهاي سنگين براي رسيدن آنها به هدف متبوع خود اشاره كرد و گفت: در اين زمان از گروههاي ضد انقلاب و گروهكها، طبقات بيتفاوت نسبت به انقلاب، طبقات مرفه و حتي انقلابيوني كه در طبقه دارا شكل گرفته بودند، به جايي رسيدند كه احساس خطر كردند و براي پروژه "نه احمدينژاد " وارد ميدان شدند. علت انتخاب موسوي از سوي گروههاي مخالف احمدينژاد اين استاد دانشگاه همچنين با اشاره به نحوه انتخاب كانديداي اين گروهها براي رقابت با احمدينژاد نيز گفت: خاتمي و هاشمي دوره 8 سالهاي را گذرانده و امتحان خود را پس داده بودند و افرادي مانند ناطقنوري نيز در گذشته شكست خورده بودند، بنابراين اين گروه بايد به دنبال يك چهره موجه ميگشت كه نقاط ضعف وي از ديد مردم پنهان باشد، بنابراين بهترين چهره، ميرحسين موسوي بود كه سابقه نخستوزيري دوران جنگ را داشت و بعد از آن نيز كنج عزلت گزيده و در اين 20 سال وارد بحثهاي سياسي نشده بود. موسوي وارد جرياني شد كه افراطيون هدايت ميكردند / هدف افراطيون؛ تغيير ساختار محمدي تأكيد كرد: به نظر من موسوي را آوردند و وي در اين مسير افتاد، يعني به سراغ او رفتند و موسوي نيز خواسته يا ناخواسته در جرياني افتاد كه افراطيون آن را هدايت ميكردند، آنهم افراطيوني كه به رياستجمهوري قانع نبودند بلكه براي تغيير ساختار آمده بودند؛ يعني همان افراطيوني كه در مجلس ششم به صورت دستهجمعي استعفا دادند؛ همانها كه معتقد بودند رهبري بايد جام زهر را بنوشد؛ همانها كه ميگفتند جمهوري اسلامي را مجددا به رفراندوم بگذاريم؛ همان افراطيون سازمان مجاهدين و جبهه مشاركت كه حتي عبور از خاتمي را مطرح كرده بودند و هدفشان تغيير ساختار بود. هاشمي رفسنجاني؛ وي با اشاره به اينكه رهبري اين جريان افراطيون را مجموعهاي بر عهده داشتند كه در اين 16 سال كشور را اداره كرده بودند و طبيعتا در اين مجموعه آقاي هاشمي رفسنجاني يك نوع ارشديتي نسبت به ديگران داشت، در پاسخ به اين سوال كه كارهايي كه موسوي انجام ميدهد نتيجه تفكرات شخص وي است يا موسوي نيز قسمتي از پازلي است كه ديگران طراحي كردهاند، گفت: انديشه ليبراليستي اصولاً در همه چپهاي آن زمان وجود داشت و موسوي نيز جزوي از آن بود، كما اينكه يكي از علل استعفاي موسوي در دوران جنگ و بدون اطلاعدادن به امام اين بود كه احساس كرد انقلاب به سمت راستگرايي ميرود، خصوصا از نظر اقتصادي. اين استاد دانشگاه و كارشناس مسائل سياسي با بيان اينكه تعجب همگان اين است كه موسوي چرا در شرايطي كه برايش مساعد بود وارد ميدان نشد، تصريح كرد: اگر موسوي سال 76 آمده بود قطعاً شانس موفقيتش بسيار بيشتر از خاتمي بود و اگر در سال 84 آمده بود نيز شانساش به مراتب بيشتر از كانديداي رقيب احمدينژاد بود، ضمن اينكه معمولا در يك انتخابات مياندورهاي فردي كه با رئيسجمهور مستقر رقابت ميكند شانسش كمتر است چرا كه رئيسجمهور امتيازاتي دارد كه شانس وي را بيشتر ميكند. موسوي با جرزني دست به يك انتحار سياسي زد محمدي با تأكيد بر اينكه حتي اگر موسوي در اين دوره شكست خود را صادقانه ميپذيرفت در انتخابات رياستجمهوري آتي از شانس بسيار بيشتري برخوردار ميشد، افزود: موسوي در اين دوره با نپذيرفتن نتايج انتخابات و به اصطلاح "جرزني " دست به يك انتحار سياسي زد. وي در خصوص نشانههاي حركت موسوي براي تغيير ساختار در كشور گفت: وقتي در مصاحبههاي مطبوعاتي از موسوي درباره اختلافاتش با مقام معظم رهبري در دوران نخستوزيري وي سوال ميشد، ميگفت: "اين اختلافات مربوط به ضعفهاي قانون اساسي بود " اما واقعيت اين است كه اين اختلافنظر كاملاً جدي بود، كما اينكه موسوي در مصاحبههاي خود با رسانههاي خارجي يعني هم در مصاحبه با روزنامه "تايم " و هم در مصاحبه با "دويچهوله " اين امر را نشان داد و همه اينها نشان ميدهد كه موسوي همان موسوي دوران جنگ بود اما 20 سال صبر كرد زماني كه زمينه براي تغيير ساختار فراهم شده و وي وارد ميدان شود. موسوي دقيقاً همان اشتباه بنيصدر را مرتكب شد اين كارشناس مسائل سياسي و استاد دانشگاه با بيان اينكه تناقضات بسيار عجيبي را در رفتارهاي موسوي شاهد بوديم، خاطرنشان كرد: موسوي ميگفت كه احساس خطر كرده و وارد ميدان شده بود اما وقتي از او ميپرسيدند كه از چه چيزي احساس خطر كرديد؟ ميگفت: "قانون رعايت نميشود " اما در مقابل ميبينيم كه خود موسوي بدترين بيقانونيها را انجام داد و در مناظرهاش نيز سياستخارجي دولت احمدينژاد و مسائلي مانند طرح موضوع هولوكاست، نابودي اسرائيل، دانشگاه كلمبيا، اجلاس دوربان2 و ... را به عنوان نقطه ضعف معرفي كرد يعني دقيقا همان مسائلي كه غرب به خاطر آنها از دولت نهم به شدت ناراحت بود و اين مسائل آن را ميرساند كه در حقيقت يك نوع سيگنالي به غرب منتقل ميشد كه اگر ما بياييم شرايط براي شما مطلوب خواهد شد. محمدي در ادامه با تأكيد بر اينكه موسوي دقيقا همان اشتباه بنيصدر را مرتكب شد، خاطرنشان كرد: يعني موسوي نيز فكر كرد اين 13 ميليوني كه به وي رأي دادند واقعا به خود موسوي رأي دادهاند، غافل از اينكه هر كدام از اين رأيدهندگان، بنا به دليلي به وي رأي دادهاند. لذا اين گمان كه اين 13 ميليون را ميتواند بعد از انتخابات براي تغيير ساختار با خود همراه كند، يك اشتباه مسلم و استراتژيك از سوي موسوي بود. فاتحه آينده سياسي موسوي خوانده شد محمدي در پاسخ به اين سوال كه آينده سياسي موسوي را با توجه به اتفاقات اخير چگونه پيشبيني ميكنيد؟ گفت: تمام؛ فاتحه آينده سياسي موسوي با بيقانونيها و رفتارهاي وي خوانده شد. غرب فكر ميكرد شعور انقلابي ايرانيان پايان يافته است منوچهر محمدي استاد دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس در تشريح جبهه خارجي اغتشاشات اخير، با بيان اينكه انقلاب اسلامي با شعار استكبارستيزي و تقابل با قدرتهاي استكباري شكل گرفت و به پيروزي رسيد، گفت: در دوران جنگ تحميلي اين منازعه همچنان ادامه داشت و صدام به نمايندگي از استكبار جهاني وارد جنگ با ايران شد و در طي اين مدت شاهد ارسال كمكها از سوي اتحاد جماهير شوروي سابق و غربيها به صدام بوديم. محمدي اضافه كرد: غرب و دشمنان خارجي پذيرش قطعنامه 598 و نوشيدن جام زهر توسط حضرت امام (ره) را به عنوان يك «ترميدور» ديدند، ترميدوري كه آن را آغاز استحاله و عقبنشيني انقلاب تلقي كردند و احساس ميكردند كه آن روحيه، شور و شعور انقلابي پايان يافته است. (ترميدور در انقلاب فرانسه آغازي بود براي بازگشت به ارزشهاي گذشته و سيستم قبلي) اين كارشناس مسائل سياسي با اشاره به پيگيري سياست تنشزدايي در دوران هاشمي رفسنجاني و با بيان اينكه غربيها هاشمي را فردي پراگماتيسم (واقعگرا) و كسي كه ميتوان با آن كنار آمد، ميدانستند، يادآور شد: منتها با توجه به فطرت و ماهيت استكبار كه به هيچ وجه حاضر نيست با دشمن خويش سازش كند، غرب و استكبار احساس كردند بايد فشار را بيشتر وارد كنند و به همين منظور تلاش كردند تحريمها را افزايش دهند و اين وضعيت تا آمدن آقاي خاتمي ادامه داشت. احساس كردند انقلاب اسلامي به سراشيبي استحاله وارد شده و بايد همچنان بر آن فشار وارد كرد تا با شتاب بيشتري سقوط انقلاب دنبال شود. خاتمي پيامي محرمانه به آمريكا فرستاد اين استاد دانشگاه تهران گفت: در دوره آقاي خاتمي اين تصور تقويت شد، زيرا آقاي خاتمي سعي ميكرد سياست تفاهم با غرب و اينكه ما بچه خوبي هستيم را دنبال كند. در همان اوايل مصاحبهاي با سيانان انجام داد كه از «آبراهام لينكلن» به عنوان شهيد و از «پيوريتنهاي» راهزن به عنوان آزادمردان ياد كرد و اوج وادادگي در نامهاي بود كه به صورت محرمانه در سال 2003 دولت آقاي خاتمي براي آمريكا فرستاد كه نهايت انفعال بود. منتها اين بدان معنا نبود كه غرب سازش كند، بلكه غرب فشارهايش را افزايش داد. وي ادامه داد: در موضوع هستهاي، غرب حتي به ايران اجازه نداد 20 سانتريفيوژ داشته باشد و وضعيت بستهاي هم كه ارائه كردند مشخص بود و علاوه بر آن ايران يكي از محورهاي شرارت ناميده شد، زيرا احساس ميكردند بايد فشار را بيشتر كنند و همان بلايي كه سر «ياسر عرفات» و سازمان آزاديبخش فلسطين آوردند، بر سر انقلاب و جمهوري اسلامي بياورند. تصور ميكردند اين سيستم در كشور جا افتاده و روند حركت همين روندي است كه ادامه مييابد، چون انقلابهاي ديگر به همين صورت بود. احمدينژاد شالوده ساختار استكبار را نشانه رفت محمدي اضافه كرد: يك دفعه متوجه شدند از درون اين حركت در انتخابات دوره نهم، احمدينژاد آمد. احمدينژادي كه شالودههاي ساختار استكبار را نشانه رفته بود و نسبت به همه تحريمها و فشارها با بياعتنايي برخورد ميكرد و سياست تهاجمي و طلبكارانه را در مقابل غرب و استكبار اتخاذ كرد و اين موضوع براي آنها خيلي تعجبآور بود. استاد دانشگاه تهران گفت: در ابتدا سعي كردند با افزايش فشارها، تهديد نظامي و ... مانع از اين حركت شوند، ولي موفق نشدند و در نهايت سياست بياعتنايي به غرب باعث شد كه در زمينه هستهاي به دانش هستهاي دست يابيم و وارد فضا نيز شويم. وي با بيان اينكه در همين زمان غرب با دو معضل ديگر يعني باتلاقهايي كه در عراق و افغانستان براي خود خلق كرده بود مواجه شد، اظهار داشت: آنها براي محاصره انقلاب اسلامي و تشديد فشار آمده بودند، ولي در اين دو باتلاق فرو رفتند و براي بيرون آمدن از اين باتلاقها به ايران نياز پيدا كردند و ديدند بدون كمك ايران از اين دو باتلاق نميتوانند بيرون بيايند و در اين شرايط احساس كردند كه بايد با ايران بر سر ميز مذاكره بنشينند. نه به احمدينژاد از سياستهاي غرب شد اين كارشناس مسائل سياسي ادامه داد: اوباما به خاطر شكستهايي كه آمريكا در عراق و افغانستان متحمل شد و تنفري كه ايجاد شده بود با سياست تغيير آمد و اعلام كرد كه آماده است با ايران بدون هيچ شرطي بر سر ميز مذاكره بنشيند. در واقع ميرفت كه نظام استكباري واقعيت انقلاب اسلامي و قدرت جمهوري اسلامي را پذيرا باشد و به عنوان يك واقعيت و قدرت بر سر ميز مذاكره نشسته و مسائلشان را مطرح كنند، منتها اين مصادف شد با چهار انتخابات كه هر چهار انتخابات (لبنان، ايران، عراق و افغانستان) در ميزان قدرت ايران بر سر ميز مذاكره اثرگذار بود. وي ادامه داد: غرب در لبنان به طور جدي وارد شد تا جلوي پيروزي 8 مارس را بگيرد و صدها ميليارد دلار هزينه كرد. «بايدن» معاون رئيس جمهور آمريكا چند روز قبل از انتخابات به لبنان سفر و اعلام كرد اگر گروهي مطابق ميل ما نباشد، همه كمكها را قطع خواهيم كرد و در نهايت نيز موفق شدند از پيروزي جناح 8 مارس جلوگيري كنند. محمدي افزود: درباره انتخابات ايران نيز به اين جمع بندي رسيدند كه احمدينژاد با سياستها و برنامههايي كه اجرا كرده، شريك خوبي براي مذاكره نيست و طلبكارانه بر سر ميز مذاكره مينشيند و سطح توقعات را خيلي بالا خواهد برد. به همين خاطر «نه احمدينژاد» جزو سياستهاي غرب شد. در اينجاست كه حلقه اتصال داخل و خارج شكل ميگيرد؛ يعني توافق بر سر يك مسئله؛ اينكه احمدينژاد نبايد بشود. وي يادآور شد: غربيها تجربياتي نيز داشتند كه همان تجربيات انقلابهاي رنگين بود كه در اوكراين و گرجستان جواب داده بود و لذا اين تجربه را به ايران منتقل كردند و براي اين حركت در داخل و براي كساني كه «نه احمدينژاد» ميگويند، نيز رنگي انتخاب شد. موسوي چشم بسته خواستار ابطال انتخابات شد اين استاد دانشگاه با بيان اينكه در تمام تحولات 30 ساله اخير هيچ جناح و گروهي «رنگ» را به عنوان سمبل حركت خود انتخاب نكرده بود، يادآور شد: براي اولين بار بود كه «رنگ» براي اين كار انتخاب شد. محمدي افزود: از ديگر سو همه امكانات خود را بسيج كردند تا احمدينژاد انتخاب نشود، اما براساس نظرسنجيها، انتخاب احمدينژاد قطعي بود. زيرا احمدينژاد در طول اين چهار سال با طبقه اكثريت جامعه و به قول امام (ره) «كوخنشينان» كه جزو محرومين و مستضعفين بودند و خودشان انقلاب كردند، ارتباط برقرار كرد و با مسافرتهاي خستگيناپذيري كه به شهرها و روستاها انجام داد، اين افراد فهميدند احمدينژاد ميتواند نماينده و سمبل آنها باشد. به گفته اين كارشناس مسائل سياسي آنها بر روي آراي خاموش تكيه كرده بودند و فكر ميكردند اگر آراي خاموش به صحنه بيايد احتمال برد و يا به دور دوم كشيده شدن انتخابات وجود دارد و زمينه براي جر زدن هم هست. محمدي با اشاره به انتخابات گرجستان، اظهار داشت: در انتخابات گرجستان اختلاف 4 درصدي بين شواردنادزه و ساكاشويلي وجود داشت اما در انتخابات دهم با توجه به استقبال عظيم مردم، بيشتر آرا به سمت احمدينژاد رفت و اين موضوع براي غرب عجيب و غيرقابل پيشبيني بود. وي ادامه داد: قبل از اعلام نتايج، براساس اجراي آن سناريو، موسوي اعلام كرد كه پيروز شده و گفت اگر غير از اين اتفاق بيفتد تقلب صورت گرفته است. بعد كه نتيجه چيز ديگري شد به انتخابات و جا به جايي آرا اعتراض نكرد، بلكه چشم بسته خواستار ابطال انتخابات شد. پس از آن گفت كه ابطال انتخابات كف تقاضاهاست و در مصاحبه با روزنامه تايم عنوان كرد كه اين حركت، حركتي نيست كه صرفاً محدود به انتخابات باشد، بلكه در جهت تغيير ساختار است. اين با آن تئوري كه در دوران اصلاحات مطرح ميشد يعني فشار از پايين، چانهزني در بالا، دقيقا تطبيق ميكند و شاهديم كه همه براي انجام راهپيمايي بسيج شده و گروههاي اغتشاشگري كه از قبل آماده شده بودند، وارد صحنه ميشوند براي اينكه بتوانند انقلاب رنگين را به نتيجه برسانند. ورود يكپارچه سران قدرتهاي غربي به اغتشاشات سناريوي طراحي شده را لو داد به گفته اين استاد دانشگاه موضوع ابطال انتخابات بهانهاي ميشود براي تحقق تغيير ساختار. محمدي يادآور شد: اما آنها از دو چيز در ايران غافل بودند يكي وجود رهبري و ولايت فقيه كه استوار و محكم در مقابل اين حركت ميايستد و دوم حمايت همه جانبهاي كه تودههاي مردم هر زمان احساس كردند چنين بحراني وجود دارد، وارد صحنه شدند و لذا اين بحران به اتمام ميرسد. اين كارشناس مسائل سياسي اينكه سران قدرتهاي غربي يك دفعه و يكپارچه وارد ميشوند و حتي همه محذورات ديپلماتيك را كنار ميگذارند و به دفاع از اين شورشها و حركتها ميپردازند را نشانگر آن سناريويي دانست كه از قبل تنظيم شده و بايد اجرا شود. وي با بيان اينكه هم جبهه داخلي و هم جبهه خارجي قمار خطرناكي كردند، خاطرنشان كرد: خوشبختانه در اين ماجرا بازنده قطعي شدند، ولي اين كار هزينهبردار بود. متاسفانه عدهاي حتي از دوستان انقلاب ندانسته و ناخواسته در اين دايره، چرخ و روند افتادند و همان اشتباهاتي را كه در اواخر دوره آقاي خاتمي رخ داد، باز تكرار شد. اين استاد دانشگاه تهران در ادامه به بيان خاطرهاي پرداخت و افزود: يكي از اساتيد من روي تخته نوشت «تاريخ براي ياد نگرفتن است» ما اعتراض كرديم و گفتيم كه تاريخ براي ياد گرفتن است و او در جواب گفت اگر براي ياد گرفتن بود، اين همه اشتباهات تكرار نميشد. انقلاب استوارتر و تنومندتر از گذشته پيش ميرود محمدي گفت: ما در طول اين 30 سال از اين بحرانها داشتيم، ولي براي بحران سازان و كساني كه در تعبدشان نسبت به امام (ره) و ولايت فقيه و انقلاب همواره مشكل داشتند، هيچ وقت درس عبرتي نشد. اين كارشناس مسائل سياسي تصريح كرد: با اطمينان ميتوانم بگويم انقلاب ما اين بحران را هم پشت سر ميگذارد و خيلي استوارتر، تنومندتر و شفافتر به پيش ميرود. محمدي به نامهاي كه به خاتمي نوشته بود اشاره كرد و افزود: در اين نامه بعد از 18 تير نوشتم كه قطار انقلاب همچنان روي ريل خود در حال حركت است، گاهي در سرازيري سرعت ميگيرد و گاهي در سربالايي كند ميرود، گاهي در يك پيچ به راست و گاهي به چپ متمايل ميشود؛ اما همچنان روي ريل خود است. لوكوموتيوران كس ديگري است، ما نيستيم. ما مسافران اين قطاريم، بايد مواظب باشيم از اين قطار پرتاب نشويم. در طول 30 سال ديديم چه كساني كه پرتاب نشدند. وي گفت: انشاءالله خدا به همه ما كمك كند كه بتوانيم همچنان سوار قطار انقلاب باشيم. استاد دانشگاه تهران در پاسخ به اين سؤال كه آيا در قضاياي اخير بين جبهه داخلي و خارجي هماهنگي وجود داشت؟ اظهار داشت: هيچ فرقي بين اين نيست كه سازماندهي شده باشد يا نباشد، آن چه مهم است اين است كه حركت در اين مسير هماهنگ بود و از تجربيات و شرايط يكديگر هم استفاده كردند و همه نيز توافق بر روي امر سلبي كردند. نه احمدينژاد ميتواند حتي دوستان انقلاب را كه خيلي اعتقادي به استكبار ندارند و نميخواهند همراهي كنند در اين مورد به توافق برساند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]
-
گوناگون
پربازدیدترینها